تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۵۶
کد مطلب : ۲۶۷۲۸۰
المان شهری یا نقاشی نفیسه ۳ ساله از دزفول؟!
۰
کبنا ؛بهنام ترکمان
انسانها از دیرباز در پی ایجاد یاد و نام ماندگار از خویش به کمک روشهای گوناگون بودهاند و نیز انسان همیشه در پی این بوده تا دستاوردها و افتخاراتش از یاد نرود.
همچنین مردمان نیز میخواهند به اشخاص، رویدادها و اتفاقاتی که سبب تحول یا تغییری مبثت در زندگیشان میشود توجه داشته باشند و مانع از فراموشی هر کدام از این اتفاقات شده و نیز سبب ماندگاری هویت خویش بشوند.
در این راستا و برای پاسخ به این نیاز، شهرسازان و معماران به نمادهای هویتی، تاریخی و فرهنگی توجه ویژه ای داشته و از المانهای شهری به عنوان یک نماد فرهنگی در مبلمان شهری استفاده میکند.
تلفیق هنر، صنعت با فرهنگ و هویت و خلق المانهای شهری برجسته، نه تنها نظرگاههای دلچسبی را برای شهروندان و مسافرین ایجاد میکند بلکه یادآور دستاوردها و افتخارات ان شهر و نیز شناخت از مردم آنجاست به نوعی که که نماد هر شهر، یک المان شهری است. (تبریزی، امید، ۱۳۹۲)
پس از آوردن مقدمه بالا میتوان گفت که نوشتن و مطالعه در خصوص المان و نمادهای شهری از زمانی ذهنم را مشغول خود کرد، که طی چند روز گذشته و مشاهده تابلو و بنرهای عریض و طویل توسط شهرداری محترم پایتخت طبیعت ایران در خصوص افتتاح طرحهای متعدد در ارتباط با توسعه و زیبا سازی شهری بر روی در و دیوار شهر نصب شده بود.
طرحهایی که وقتی از کنارشان میگذری بعضاً به یک پروژه نیمه کاره شبیه است تا یک طرح تازه افتتاح شده!
بگذریم! چرا که مقصود از نگارش این متن نقد طرحهای تازه افتتاح شده توسط مدیران شهری و مسئولان استانی نیست، بلکه هدف، نقد شیوهی انتخاب المانها و میزان بهره مندی از ایده و نوآوری در طراحی این به اصطلاح نمادهای شهری است.
عدم برخورداری یا بهتر بگوییم فقدان ایده و ابتکار در طراحی و ساخت سازههای شهری برای میادین و معابر شهری در شهرداریهای استان بوده، که شهرداری یاسوج یکی از این شهرداریهاست.
حال برای روشن شدن موضوع میتوان به المان افتتاح نشدهی میدان هفت تیر شهر یاسوج اشاره کرد.
سازهی که دارای طرحی است بدون ایده و فکر!!
نمادی که بیشتر به نقاشی نفیسه ۳ ساله از دزفول شبیه است تا یک المان شهری که متاسفانه در میدان مرکزی پایتخت طبیعت ایران نصب شده است.
المانی که فاقد یک طراحی دل نشین (به دلیل زمخت بودن سازه) و بروز است، ای کاش مسئولان شهری در کنار برنامه ریزی و اجرای پروژههای مبلمان شهری، تأملی هم بر روی نحوهی طراحی و چگونگی ساخت این نمادها برای رسیدن به یک سازهی شکیل، عام پسند، چشم نواز و منحصر به فرد باشد.
که متأسفانه در سازهی ذکر شده هیچ یک از موارد ذکر شده رعایت نشده چرا که دارای طرحی آماتور و مبتدیانه و زمخت است، که به هیچ وجه در شأن یک المان و نماد به عنوان نماد شهادت و ایثار نیست!
در حالی که اگر یک نگاهی اجمالی به نوع طراحیها و نوع ساخت سازههای شهری در دیگر شهرهای کشور عزیزمان بیندازیم متوجه خواهیم شد که اتفاقاً اوج زیبایی و ظرافت در مبلمان شهری مختص به نمادهای دینی و مذهبی این شهرهاست.
در ذیل چند نمونه از المانهای شهری در مراکز دیگر کشور مشاهده میکنید.
انسانها از دیرباز در پی ایجاد یاد و نام ماندگار از خویش به کمک روشهای گوناگون بودهاند و نیز انسان همیشه در پی این بوده تا دستاوردها و افتخاراتش از یاد نرود.
همچنین مردمان نیز میخواهند به اشخاص، رویدادها و اتفاقاتی که سبب تحول یا تغییری مبثت در زندگیشان میشود توجه داشته باشند و مانع از فراموشی هر کدام از این اتفاقات شده و نیز سبب ماندگاری هویت خویش بشوند.
در این راستا و برای پاسخ به این نیاز، شهرسازان و معماران به نمادهای هویتی، تاریخی و فرهنگی توجه ویژه ای داشته و از المانهای شهری به عنوان یک نماد فرهنگی در مبلمان شهری استفاده میکند.
تلفیق هنر، صنعت با فرهنگ و هویت و خلق المانهای شهری برجسته، نه تنها نظرگاههای دلچسبی را برای شهروندان و مسافرین ایجاد میکند بلکه یادآور دستاوردها و افتخارات ان شهر و نیز شناخت از مردم آنجاست به نوعی که که نماد هر شهر، یک المان شهری است. (تبریزی، امید، ۱۳۹۲)
پس از آوردن مقدمه بالا میتوان گفت که نوشتن و مطالعه در خصوص المان و نمادهای شهری از زمانی ذهنم را مشغول خود کرد، که طی چند روز گذشته و مشاهده تابلو و بنرهای عریض و طویل توسط شهرداری محترم پایتخت طبیعت ایران در خصوص افتتاح طرحهای متعدد در ارتباط با توسعه و زیبا سازی شهری بر روی در و دیوار شهر نصب شده بود.
طرحهایی که وقتی از کنارشان میگذری بعضاً به یک پروژه نیمه کاره شبیه است تا یک طرح تازه افتتاح شده!
بگذریم! چرا که مقصود از نگارش این متن نقد طرحهای تازه افتتاح شده توسط مدیران شهری و مسئولان استانی نیست، بلکه هدف، نقد شیوهی انتخاب المانها و میزان بهره مندی از ایده و نوآوری در طراحی این به اصطلاح نمادهای شهری است.
عدم برخورداری یا بهتر بگوییم فقدان ایده و ابتکار در طراحی و ساخت سازههای شهری برای میادین و معابر شهری در شهرداریهای استان بوده، که شهرداری یاسوج یکی از این شهرداریهاست.
حال برای روشن شدن موضوع میتوان به المان افتتاح نشدهی میدان هفت تیر شهر یاسوج اشاره کرد.
سازهی که دارای طرحی است بدون ایده و فکر!!
نمادی که بیشتر به نقاشی نفیسه ۳ ساله از دزفول شبیه است تا یک المان شهری که متاسفانه در میدان مرکزی پایتخت طبیعت ایران نصب شده است.
المانی که فاقد یک طراحی دل نشین (به دلیل زمخت بودن سازه) و بروز است، ای کاش مسئولان شهری در کنار برنامه ریزی و اجرای پروژههای مبلمان شهری، تأملی هم بر روی نحوهی طراحی و چگونگی ساخت این نمادها برای رسیدن به یک سازهی شکیل، عام پسند، چشم نواز و منحصر به فرد باشد.
که متأسفانه در سازهی ذکر شده هیچ یک از موارد ذکر شده رعایت نشده چرا که دارای طرحی آماتور و مبتدیانه و زمخت است، که به هیچ وجه در شأن یک المان و نماد به عنوان نماد شهادت و ایثار نیست!
در حالی که اگر یک نگاهی اجمالی به نوع طراحیها و نوع ساخت سازههای شهری در دیگر شهرهای کشور عزیزمان بیندازیم متوجه خواهیم شد که اتفاقاً اوج زیبایی و ظرافت در مبلمان شهری مختص به نمادهای دینی و مذهبی این شهرهاست.
در ذیل چند نمونه از المانهای شهری در مراکز دیگر کشور مشاهده میکنید.