تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۹
کد مطلب : ۲۶۶۷۰۳
گفتوگو با «حاج خدادوست» گچسارانیها
۰
کبنا ؛مطلب ارسالی
او از بستگان ماست، ولی با این وجود او را تا کنون ندیده بودم. بعضی وقتها که از کنار مغازهاش رد میشدم، افراد دیگری را در مغازه میدیدم ولی اینبار با هماهنگی قبلی برای مصاحبه توانستم ایشان را زیارت کنم. او دایی مرتضی و محمد شفیع و علیمراد است که دو تن از این عزیزان به فیض شهادت نائل شدند و دیگری نیز جانباز شیمیایی است. میگویند بچه حلال زاده به داییش میرود واقعاً در این مورد صحت دارد. ایشان مردی خوش زبان و مهربان و با شخصیت بودند و به تمام سوالاتم با صبر و حوصله پاسخ داد.
گفتگو با وی که شاید بیشتر از یک ساعت طول کشید را به صورت بسیار خلاصه شرح میدهم:
حاج آقا مشکل شما با سنگفرش خیابان بلادیان چیست؟
ابتدا باید خدمت شما عرض کنم که تنها کسی که با این قضیه مشکل دارد من نیستم، تقریباً کل اهالی بازار با این موضوع مخالف هستند. ولی بنا به دلایلی که بهتر است مطرح نشود، مرا برجسته و نماد مخالفت با سنگفرش خیابان کردهاند و گر نه اگر از تک تک مغازه داران و حتی بسیاری از رهگذران بپرسید با این موضوع مخالف هستند.
علت مخالفت کسبه با این موضوع چیست؟
اول اینکه این شهر مشکلات بسیار مهمتری دارد که باید به آنها رسید و بعد سراغ فرعیات رفت. ما تا کنون در این خیابان مشکل خاصی نداشتهایم ولی در بلوار ولی عصر هر چند روز شاهد یک اتفاق ناگوار هستیم. کسانی که برای این شهر تصمیم میگیرند اول، مشکلات اصلی را حل کنند، چند تا پل هوایی در مسیر بلوار از سه راهی تا کارکنان بگذارند تا هر روز شاهد کشته و زخمی شدن افراد در این خیابان نباشیم و گر نه خیابان بلادیان هیچ مشکل خاصی ندارد و کسی تا کنون در این خیابان جان خود را از دست نداده است.
(یادم آمد که سر کوچه ما که همان بلوار ولی عصر است از وقتی ما ساکن این محل شدهایم چندین نفر کشته شده است و همچنین در طی این چند روز به خاطر مسدود شدن خیابان بلادیان مجبور شدهایم کل گچساران را دور بزنیم تا به مقصد مورد نظر که چند متر آنطرف تر است برسیم. حرف حق جواب ندارد)
با وی در این زمینه صحبتهای زیادی کردیم، ولی به دلیل وقت محدود و اینکه مطلب طولانی از حوصله خواننده خارج است خلاصه مصاحبه را به مختصرترین شکل ممکن نوشتم
خدیجه مظاهرپور دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران
او از بستگان ماست، ولی با این وجود او را تا کنون ندیده بودم. بعضی وقتها که از کنار مغازهاش رد میشدم، افراد دیگری را در مغازه میدیدم ولی اینبار با هماهنگی قبلی برای مصاحبه توانستم ایشان را زیارت کنم. او دایی مرتضی و محمد شفیع و علیمراد است که دو تن از این عزیزان به فیض شهادت نائل شدند و دیگری نیز جانباز شیمیایی است. میگویند بچه حلال زاده به داییش میرود واقعاً در این مورد صحت دارد. ایشان مردی خوش زبان و مهربان و با شخصیت بودند و به تمام سوالاتم با صبر و حوصله پاسخ داد.
گفتگو با وی که شاید بیشتر از یک ساعت طول کشید را به صورت بسیار خلاصه شرح میدهم:
حاج آقا مشکل شما با سنگفرش خیابان بلادیان چیست؟
ابتدا باید خدمت شما عرض کنم که تنها کسی که با این قضیه مشکل دارد من نیستم، تقریباً کل اهالی بازار با این موضوع مخالف هستند. ولی بنا به دلایلی که بهتر است مطرح نشود، مرا برجسته و نماد مخالفت با سنگفرش خیابان کردهاند و گر نه اگر از تک تک مغازه داران و حتی بسیاری از رهگذران بپرسید با این موضوع مخالف هستند.
علت مخالفت کسبه با این موضوع چیست؟
اول اینکه این شهر مشکلات بسیار مهمتری دارد که باید به آنها رسید و بعد سراغ فرعیات رفت. ما تا کنون در این خیابان مشکل خاصی نداشتهایم ولی در بلوار ولی عصر هر چند روز شاهد یک اتفاق ناگوار هستیم. کسانی که برای این شهر تصمیم میگیرند اول، مشکلات اصلی را حل کنند، چند تا پل هوایی در مسیر بلوار از سه راهی تا کارکنان بگذارند تا هر روز شاهد کشته و زخمی شدن افراد در این خیابان نباشیم و گر نه خیابان بلادیان هیچ مشکل خاصی ندارد و کسی تا کنون در این خیابان جان خود را از دست نداده است.
(یادم آمد که سر کوچه ما که همان بلوار ولی عصر است از وقتی ما ساکن این محل شدهایم چندین نفر کشته شده است و همچنین در طی این چند روز به خاطر مسدود شدن خیابان بلادیان مجبور شدهایم کل گچساران را دور بزنیم تا به مقصد مورد نظر که چند متر آنطرف تر است برسیم. حرف حق جواب ندارد)
با وی در این زمینه صحبتهای زیادی کردیم، ولی به دلیل وقت محدود و اینکه مطلب طولانی از حوصله خواننده خارج است خلاصه مصاحبه را به مختصرترین شکل ممکن نوشتم
خدیجه مظاهرپور دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران