تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۱
کد مطلب : ۲۶۰۷۸۰
برجام، محصول واقع گرایی در عرصه نظام بین الملل
۰
کبنا ؛علی تقوی
دومین سالگرد توافق هستهای بهانهای شد تا بر عوامل تاثیر گذار بر شکل گیری این توافق و دلایل چرخش سیاست خارجی ایران از رویکرد انتقادی نسبت به نظام بین الملل به سمت واقع گرایی در دولت روحانی بپردازیم.
ساختار نظام بین المل اهداف و آرمانهای کشورهایی را که در تقابل با منافع قدرتهای بزرگ نظام بین الملل باشد، تعدیل وگاه تغییر میدهد. از این رو کشورهایی با قدرت کمتر، بیش از آنکه در محیط بین الملل تاثیر گذار باشند، تاثیر پذیرند. جمهوری اسلامی ایران نیز مشمول این قانون نانوشته نظام بین الملل است. براساس این نظریه برجام را میتوان تاثیر ساختار نظام بین الملل بر یک واحد سیاسی دانست. نقطه عطفی در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی که متاثر از فشارهای داخلی و خارجی محصولی به نام برجام را پدید آورد. چرا که پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب و تحولات بزرگ بین المللی، ۲۳ تیر ۱۳۹۴ اولین تاثیر ساختار نظام بین الملل را بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم.
تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حادثه یازده سپتامبر تحولات عظیم نظام بین الملل بودند که اکثر کشورها را تحت تاثیر خود قرار دادند. شاید بتوان ایران را به عنوان معدود کشوری که از رویدادهای ۴ دهه اخیر نظام بین الملل کمترین تاثیر را پذیرفت است نام برد. جنگ تحمیلی، تحریمهای داماتو، واکنش به فتوای سلمان رشدی و پرونده میکونوس، فشارهای سیستمیکی بود که هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی از سوی نظام بین الملل بر ایران وارد کرد ولی تاثیر چندانی بر سیاست خارجی ایران نداشت.
با گذشت نزدیک به سی سال از انقلاب و رویکرد دو دولت سازندگی و اصلاحات، ایران در حال فاصله گرفتن از سیاستهای انتقادی نسبت به نظام بین الملل بود که با ظهور احمدینژاد شاهد بازگشت آرمانگرایی بر سیاست خارجی بودیم. احمدینژاد با معرفی خود به عنوان فرزند انقلاب مدعی بازگرداندن اهداف اصیل انقلاب ۵۷ بود که با نگاهی هنجاری به نظم موجود جهانی، نهادهای بین المللی را ابزاری در دست کشورهای قدرتمند بخصوص ایالات متحده میدانست.
تاکید بر اتخاذ دیپلماسی مستقل از وابستگی به قدرتهای استکباری، تلاش در برقراری نظام عادلانه بین المللی و تاکید بر برداشت اخلاقی از دولت سبب گردید که در این دوره سیاست خارجی کشور جنبه هنجاری و انتقادی نسبت به نظام بین الملل به خود گیرد. تقابل با نظم موجود بین المللی و مقاومت در برابر فشارهای سیستمیک یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی دولت احمدینژاد را تشکیل میداد. دولت اصولگرا، محور اصلی سیاست خارجی خود را براساس ضدیت با نظام هژمونیک و سلطه ستیزی پایه گزاری کرده و خواستار تغییر وضع موجود و به چالش کشیدن هسته مرکزی قدرتهای استکباری در نظام بین الملل بود. از نظر دولت احمدینژاد نظام بین الملل یک نظام غیر عادلانهای و غیر منصفانهای بود که باید جای خود را با یک نظام عادل و منصف عوض کند.
راهبرد ایالات متحده در رابطه با سیاستهای خارجی این دوره باعث فشارهای اقتصادی و سیاسی سنگینی بر کشور شد. سیاستهای هنجاری دولت احمدینژاد بحران هستهای ایران را به یکی از مهمترین چالشهای بینالمللی تبدیل کرد و سبب اعمال تحریمهای بینالمللی و یک جانبه علیه کشور شد. سیاستهای هنجاری دولت احمدینژاد هزینههای اقتصادی و سیاسی را بر ایران تحمیل کرد که با معادله هزینه – فایده قابل توضیح نیست.
فشارهای سیستمیک بین المللی از یک طرف و بحران اقتصادی از طرف دیگر باعث شد بعد از انتخابات ۱۳۹۲ و شروع دوره ریاست جمهوری دولت روحانی شاهد چرخش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشیم.
نابودی مراکز تولید، بحران اقتصادی، تورم و رکود و نابسامانیهای اقتصادی در سطح داخلی از یک سو و فشارهای سیستمیک بین المللی، اعمال تحریمهای فلج کننده اقتصادی، اجماع سیاسی علیه ایران و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از سوی دیگر، جملگی از مسائلی بودند که باعث چرخش از آرمان گرایی به واقع گرایی در سیاست خارجی دولت اعتدال شد. در دستور کار قرار گرفتن تنش زدایی و جذب سرمایه گذاری خارجی سیاستهایی بود که از آن طریق دولت اعتدال میتوانست به مدیریت بحران امنیت و بحران اقتصادی دست یابد.
ارزیابی برجام را میتوان در چارچوب همین فشارهای داخلی و خارجی ارزیابی کرد. فشارهای سیستمیک نظام بین الملل، اهداف و آرمان دولتهای ایدئولوژیک را تعدیل و در یک تقابل فرسایشی تغییر میدهد. آن قسمت از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران که در تقابل با منافع دولتهای تاثیر گذار بر نظام بین الملل قرار میگیرد، به جای تقابل ناگزیر به تعامل است. البته میتوان عرصه تضاد و تقابل منافع کشورها در محیط بین الملل را میتوان با رویکردی واقع گرایی با حاصل جمع مثبت به پایان رساند. برجام بازتاب تصمیمی عقلانی از توازن فشارهای داخلی جامعه، مشکلات اقتصادی و فشارهای سیستمیک بین المللی بود که ایدئولوژی کمتر از همیشه در آن نقش داشت. دولت روحانی با اطلاعات قابل ملاحظهای در مورد منابع و تواناییها توانست رفتارهای احتمالی آینده را پیشبینی کند و در صدد اتخاذ تصمیماتی مبتنی بر واقعیت موجود نظام بین الملل باشد.
تصمیم توافق هستهای را میتوان بر اساس مدل تصمیم گیری رضایت بخش که پروفسور قوام در کتاب «اصول سیاست خارجی» بدان پرداخته است ارزیابی کرد. از آنجا که اهداف آرمانی و ایدئولوژیک در محیط بین الملل میسر نبود، دولت روحانی با درنظر گرفتن محدودیتهای موجود، به تصمیمهای رضایتبخش بسنده کرد. برجام، تصمیمی در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود که فشارهای داخلی و
بین المللی رنگ بوی ایدئولوژیک را از آن زودوده بود. دولت روحانی با به کار گیری افراد توانمند، مبتکر و خلاق در دستگاه دیپلماسی با در نظر گرفتن امکانات موجود و اتخاذ تمامی جوانب توانست به تنها تصمیم واقع گرایانه و قابل امکان در راستای منافع و مصالح ایران، به عنوان یک واحد سیاسی در چارچوب مرزهای موجود جغرافیای موجود، دست یابد. تصمیمی که نه بر اساس ارزشهای ایدئولوژیک، بلکه با درک امکانات موجود، ارزیابی واکنش سایر بازیگران و واقعیات محیط بین الملل شکل گرفت.
*کارشناس روابط بین الملل
دومین سالگرد توافق هستهای بهانهای شد تا بر عوامل تاثیر گذار بر شکل گیری این توافق و دلایل چرخش سیاست خارجی ایران از رویکرد انتقادی نسبت به نظام بین الملل به سمت واقع گرایی در دولت روحانی بپردازیم.
ساختار نظام بین المل اهداف و آرمانهای کشورهایی را که در تقابل با منافع قدرتهای بزرگ نظام بین الملل باشد، تعدیل وگاه تغییر میدهد. از این رو کشورهایی با قدرت کمتر، بیش از آنکه در محیط بین الملل تاثیر گذار باشند، تاثیر پذیرند. جمهوری اسلامی ایران نیز مشمول این قانون نانوشته نظام بین الملل است. براساس این نظریه برجام را میتوان تاثیر ساختار نظام بین الملل بر یک واحد سیاسی دانست. نقطه عطفی در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی که متاثر از فشارهای داخلی و خارجی محصولی به نام برجام را پدید آورد. چرا که پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب و تحولات بزرگ بین المللی، ۲۳ تیر ۱۳۹۴ اولین تاثیر ساختار نظام بین الملل را بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شاهد بودیم.
تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حادثه یازده سپتامبر تحولات عظیم نظام بین الملل بودند که اکثر کشورها را تحت تاثیر خود قرار دادند. شاید بتوان ایران را به عنوان معدود کشوری که از رویدادهای ۴ دهه اخیر نظام بین الملل کمترین تاثیر را پذیرفت است نام برد. جنگ تحمیلی، تحریمهای داماتو، واکنش به فتوای سلمان رشدی و پرونده میکونوس، فشارهای سیستمیکی بود که هزینههای سنگین سیاسی و اقتصادی از سوی نظام بین الملل بر ایران وارد کرد ولی تاثیر چندانی بر سیاست خارجی ایران نداشت.
با گذشت نزدیک به سی سال از انقلاب و رویکرد دو دولت سازندگی و اصلاحات، ایران در حال فاصله گرفتن از سیاستهای انتقادی نسبت به نظام بین الملل بود که با ظهور احمدینژاد شاهد بازگشت آرمانگرایی بر سیاست خارجی بودیم. احمدینژاد با معرفی خود به عنوان فرزند انقلاب مدعی بازگرداندن اهداف اصیل انقلاب ۵۷ بود که با نگاهی هنجاری به نظم موجود جهانی، نهادهای بین المللی را ابزاری در دست کشورهای قدرتمند بخصوص ایالات متحده میدانست.
تاکید بر اتخاذ دیپلماسی مستقل از وابستگی به قدرتهای استکباری، تلاش در برقراری نظام عادلانه بین المللی و تاکید بر برداشت اخلاقی از دولت سبب گردید که در این دوره سیاست خارجی کشور جنبه هنجاری و انتقادی نسبت به نظام بین الملل به خود گیرد. تقابل با نظم موجود بین المللی و مقاومت در برابر فشارهای سیستمیک یکی از مهمترین اصول سیاست خارجی دولت احمدینژاد را تشکیل میداد. دولت اصولگرا، محور اصلی سیاست خارجی خود را براساس ضدیت با نظام هژمونیک و سلطه ستیزی پایه گزاری کرده و خواستار تغییر وضع موجود و به چالش کشیدن هسته مرکزی قدرتهای استکباری در نظام بین الملل بود. از نظر دولت احمدینژاد نظام بین الملل یک نظام غیر عادلانهای و غیر منصفانهای بود که باید جای خود را با یک نظام عادل و منصف عوض کند.
راهبرد ایالات متحده در رابطه با سیاستهای خارجی این دوره باعث فشارهای اقتصادی و سیاسی سنگینی بر کشور شد. سیاستهای هنجاری دولت احمدینژاد بحران هستهای ایران را به یکی از مهمترین چالشهای بینالمللی تبدیل کرد و سبب اعمال تحریمهای بینالمللی و یک جانبه علیه کشور شد. سیاستهای هنجاری دولت احمدینژاد هزینههای اقتصادی و سیاسی را بر ایران تحمیل کرد که با معادله هزینه – فایده قابل توضیح نیست.
فشارهای سیستمیک بین المللی از یک طرف و بحران اقتصادی از طرف دیگر باعث شد بعد از انتخابات ۱۳۹۲ و شروع دوره ریاست جمهوری دولت روحانی شاهد چرخش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشیم.
نابودی مراکز تولید، بحران اقتصادی، تورم و رکود و نابسامانیهای اقتصادی در سطح داخلی از یک سو و فشارهای سیستمیک بین المللی، اعمال تحریمهای فلج کننده اقتصادی، اجماع سیاسی علیه ایران و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت از سوی دیگر، جملگی از مسائلی بودند که باعث چرخش از آرمان گرایی به واقع گرایی در سیاست خارجی دولت اعتدال شد. در دستور کار قرار گرفتن تنش زدایی و جذب سرمایه گذاری خارجی سیاستهایی بود که از آن طریق دولت اعتدال میتوانست به مدیریت بحران امنیت و بحران اقتصادی دست یابد.
ارزیابی برجام را میتوان در چارچوب همین فشارهای داخلی و خارجی ارزیابی کرد. فشارهای سیستمیک نظام بین الملل، اهداف و آرمان دولتهای ایدئولوژیک را تعدیل و در یک تقابل فرسایشی تغییر میدهد. آن قسمت از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران که در تقابل با منافع دولتهای تاثیر گذار بر نظام بین الملل قرار میگیرد، به جای تقابل ناگزیر به تعامل است. البته میتوان عرصه تضاد و تقابل منافع کشورها در محیط بین الملل را میتوان با رویکردی واقع گرایی با حاصل جمع مثبت به پایان رساند. برجام بازتاب تصمیمی عقلانی از توازن فشارهای داخلی جامعه، مشکلات اقتصادی و فشارهای سیستمیک بین المللی بود که ایدئولوژی کمتر از همیشه در آن نقش داشت. دولت روحانی با اطلاعات قابل ملاحظهای در مورد منابع و تواناییها توانست رفتارهای احتمالی آینده را پیشبینی کند و در صدد اتخاذ تصمیماتی مبتنی بر واقعیت موجود نظام بین الملل باشد.
تصمیم توافق هستهای را میتوان بر اساس مدل تصمیم گیری رضایت بخش که پروفسور قوام در کتاب «اصول سیاست خارجی» بدان پرداخته است ارزیابی کرد. از آنجا که اهداف آرمانی و ایدئولوژیک در محیط بین الملل میسر نبود، دولت روحانی با درنظر گرفتن محدودیتهای موجود، به تصمیمهای رضایتبخش بسنده کرد. برجام، تصمیمی در تاریخ سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود که فشارهای داخلی و
بین المللی رنگ بوی ایدئولوژیک را از آن زودوده بود. دولت روحانی با به کار گیری افراد توانمند، مبتکر و خلاق در دستگاه دیپلماسی با در نظر گرفتن امکانات موجود و اتخاذ تمامی جوانب توانست به تنها تصمیم واقع گرایانه و قابل امکان در راستای منافع و مصالح ایران، به عنوان یک واحد سیاسی در چارچوب مرزهای موجود جغرافیای موجود، دست یابد. تصمیمی که نه بر اساس ارزشهای ایدئولوژیک، بلکه با درک امکانات موجود، ارزیابی واکنش سایر بازیگران و واقعیات محیط بین الملل شکل گرفت.
*کارشناس روابط بین الملل