کبنا ؛ پیمان فرامرزی
روانشناسی میگفت که مهمترین علت خودکشیها در استان، تاب نیاوردن است. عدم تاب آوریای که در یکی دو سال اخیر دهها به دارآویخته، قرص خورده، رگ زده و در نهایت کشته شده روی دست استان گذاشت. شوربختانه اینکه هیچ پژوهش علمی منسجمی تاکنون انجام نشده تا علل خودکشی را که مثلا چقدر مسائل اقصادی، فرهنگی، عشق و عاشقی، ازدواج اجباری و… در خودکشیها سهم دارند؛ مشخص شود اما ظاهرا مادر خودکشیها یافت شده و آن «افسردگی» است. البته این مهر مادری راههایی هم دارد که به فرجام نرسد و اولین گام، مراجعه به روانشناس است. مراجعهای که با یک آزمون روانی حالا ۱۸ سوالی یا ۲۱ سوالی میزان افسردگی را مشخص میکند و درمان حالا بالینی، دارودرمانی، روان درمانی یا هر راه دیگر باشد را تجویز میکند.
به گزارش امید مردم، جلسه این هفته نشست فرهنگ بومی استان کهگیلویه و بویراحمد به بحث خودکشی اختصاص داشت هرچند که اعضای جلسه کمتر سراغ فرهنگ بومی رفتند و بیشتر از دریچه علوم روانشناسی و جامعهشناسی به موضوع نگاه کردند اما برای استانی که خودکشی در آن از سال گذشته به یک اپیدمی خطرناک تبدیل شده، از جایی باید شروع کرد. نبود نهادی منسجم در استان در حوزه خودکشی و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر آن به جای عیب یابی و چاره یابی، خود این غده سرطانی را وخیمتر میکند.
روانشناسان میگویند که خودکشی همینطور اتفاق نمیافتد. اینگونه نیست که کسی شب بخوابد و بیهیچ پیش زمینه و نشانهای صبح از خواب بیدار شود و خودش را حلق آویز کند. خودکشی نشانه دارد و بعضا نشانههایش خیلی هم آشکار و واضح است. اگر دیدید که یکی از اعضای خانواده اسلحه به جمع وسایلش اضافه کرده، ممکن است قصد خودکشی یا دیگرکشی داشته باشد. اینکه نوجوان و جوان ناگهان از واکنشهای اعضای خانواده برای دوران پس از مرگ خود میپرسد از اینکه چگونه برایش مراسم میگیرند، چگونه عزاداری میکنند و یا چقدر ناراحت میشوند، احتمال دارد که قصد پایان دادن به زندگیش را داشته باشد. خانواده گریزی، انزوا، بحرانهای هویت، تهیه قرصهای کشنده و بسیاری از نشانهها هستند که چراغ خطر را برای احتمال خودکشی روشن میکنند و خانوادهها باید مراقب باشند.
از این نظر اهمیت مراقبت خانوادهها بیشتر میشود که جامعه برای سنجش سلامت روان اعضایش هیچ وقعی قائل نیست. از مدرسه تا دانشگاه و حتی آزمایشات استخدامی اهمیتی به سلامت روان نمیدهند و اینجاست که ممکن است بیماریهای روانی افراد ناشناخته بمانند و در نهایت به مشکل بزرگی به نام خودکشی منجر شوند. پس این خانواده است که در کنار این بیتوجهی و کوران رشد مسائل مشکل آفرین اجتماعی باید حواسش جمع باشد که کلاهش را باد نبرد.
مراجعه به روانشناس و سنجش سلامت روان یکی از راههایی است که خانوادهها باید ان را جدی بگیرند و البته امروز، مراکز مشاوره زیادی از تلفنی گرفته تا حضوری بصورت رایگان به افراد جامعه خدمت ارائه میدهند، مراکز سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و مراکز مشاوره دانشگاهها از جمله این نهادها هستند که دغدغه هزینه را هم از روی دوش خانوادهها بر میدارند.
خودکشی امروز ابعاد گسترده فرهنگی و اجتماعی دارد، این آسیب خطرناک اجتماعی در برخی جاها از حالت خفا خارج شده و در انظار رخ میدهد خطری که سبب شکسته شدن قبح آن میگردد. خودکشی امروز نسلی را درگیر خود کرده که برای جامعه یک خطر بزرگ است. حتی یادمان هست که در سال گذشته و در همین استان خودمان خودکشی در سن ۱۳ سالگی هم داشتیم. این جنس از خودکشی نشان میدهد که مسائل ریز بسیاری دست به دست هم دادهاند که یک نوجوان را به بن بست بکشانند مسائلی که بعید است مربوط به اقتصاد، پوچ گرایی و غیره باشد و البته این مسائل باید کالبد شکافی شود و باید فضای دانشگاهی که کنج عزلت گزیده برای روشنتر کردن ابعاد مختلف خودکشی بسیج شود تا با شناخت بهتری بتوان برای آن تصمیم گرفت.
دو مقوله مهم «افسردگی» و «تاب آوری» از سوی روانشناسان مطرح میشود در موضوع اول گزینه پیشنهادی مراجعه به روانشناس است. بحثی که در جامعه ما مغفول مانده و فرهنگ نگاه منفی به مراجعه به روانشناس بعنوان اولویت باید اصلاح شود. هرچند تلاش شد که مشاور و روانشناس به مدارس و دانشگاهها راه یابند اما نحوه اجرای این طرح چگونه بود که شکست خورد، خود مجالی فراختر میطلبد که مورد بحث قرار گیرد.
در مورد عدم تاب آوری در مقابل مشکلات هم میتوان گفت که جامعه ما در ایران بصورت اعم و در استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت اخص جامعه صبوری نیست. جدیدا نیز نتایجی از پژوهشهای جهانی در فضای مجازی بازنشر میشود که مردم ما را در رده سوم عصبانیترینها در جهان قرار میدهد، فارغ از صحت آن، ما امروز در جامعه رگههایی از خشونتهایی را میبینیم که نشان میدهد در مجموع میزان تاب آوری ما پایین است اما برای حل این مساله باید چه کاری انجام داد؟ اولین پاسخ هماهنگی نهادهای اجرایی کشور است از رسانه گرفته تا شهرداریها و از مدارس تا محلهای کار باید در این موضوع با مدیریت واحد کار کنند. قطعا آموزش، جلوههای بصری شهرها و نبود قوانین جامع در حوزه خرده حقوقهای شهروندی همه در افزایش خشونتهای کوچک و بزرگ در جامعه موثرند.
پی نوشت: نشست هفتگی فرهنگ بومی استان کهگیلویه و بویراحمد سه شنبه هر هفته ساعت ۲۱ در سالن اجتماعات شورای شهر یاسوج برگزار میشود و ورود هم برای همه آزاد است.
روانشناسی میگفت که مهمترین علت خودکشیها در استان، تاب نیاوردن است. عدم تاب آوریای که در یکی دو سال اخیر دهها به دارآویخته، قرص خورده، رگ زده و در نهایت کشته شده روی دست استان گذاشت. شوربختانه اینکه هیچ پژوهش علمی منسجمی تاکنون انجام نشده تا علل خودکشی را که مثلا چقدر مسائل اقصادی، فرهنگی، عشق و عاشقی، ازدواج اجباری و… در خودکشیها سهم دارند؛ مشخص شود اما ظاهرا مادر خودکشیها یافت شده و آن «افسردگی» است. البته این مهر مادری راههایی هم دارد که به فرجام نرسد و اولین گام، مراجعه به روانشناس است. مراجعهای که با یک آزمون روانی حالا ۱۸ سوالی یا ۲۱ سوالی میزان افسردگی را مشخص میکند و درمان حالا بالینی، دارودرمانی، روان درمانی یا هر راه دیگر باشد را تجویز میکند.
به گزارش امید مردم، جلسه این هفته نشست فرهنگ بومی استان کهگیلویه و بویراحمد به بحث خودکشی اختصاص داشت هرچند که اعضای جلسه کمتر سراغ فرهنگ بومی رفتند و بیشتر از دریچه علوم روانشناسی و جامعهشناسی به موضوع نگاه کردند اما برای استانی که خودکشی در آن از سال گذشته به یک اپیدمی خطرناک تبدیل شده، از جایی باید شروع کرد. نبود نهادی منسجم در استان در حوزه خودکشی و تلاش برای سرپوش گذاشتن بر آن به جای عیب یابی و چاره یابی، خود این غده سرطانی را وخیمتر میکند.
روانشناسان میگویند که خودکشی همینطور اتفاق نمیافتد. اینگونه نیست که کسی شب بخوابد و بیهیچ پیش زمینه و نشانهای صبح از خواب بیدار شود و خودش را حلق آویز کند. خودکشی نشانه دارد و بعضا نشانههایش خیلی هم آشکار و واضح است. اگر دیدید که یکی از اعضای خانواده اسلحه به جمع وسایلش اضافه کرده، ممکن است قصد خودکشی یا دیگرکشی داشته باشد. اینکه نوجوان و جوان ناگهان از واکنشهای اعضای خانواده برای دوران پس از مرگ خود میپرسد از اینکه چگونه برایش مراسم میگیرند، چگونه عزاداری میکنند و یا چقدر ناراحت میشوند، احتمال دارد که قصد پایان دادن به زندگیش را داشته باشد. خانواده گریزی، انزوا، بحرانهای هویت، تهیه قرصهای کشنده و بسیاری از نشانهها هستند که چراغ خطر را برای احتمال خودکشی روشن میکنند و خانوادهها باید مراقب باشند.
از این نظر اهمیت مراقبت خانوادهها بیشتر میشود که جامعه برای سنجش سلامت روان اعضایش هیچ وقعی قائل نیست. از مدرسه تا دانشگاه و حتی آزمایشات استخدامی اهمیتی به سلامت روان نمیدهند و اینجاست که ممکن است بیماریهای روانی افراد ناشناخته بمانند و در نهایت به مشکل بزرگی به نام خودکشی منجر شوند. پس این خانواده است که در کنار این بیتوجهی و کوران رشد مسائل مشکل آفرین اجتماعی باید حواسش جمع باشد که کلاهش را باد نبرد.
مراجعه به روانشناس و سنجش سلامت روان یکی از راههایی است که خانوادهها باید ان را جدی بگیرند و البته امروز، مراکز مشاوره زیادی از تلفنی گرفته تا حضوری بصورت رایگان به افراد جامعه خدمت ارائه میدهند، مراکز سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و مراکز مشاوره دانشگاهها از جمله این نهادها هستند که دغدغه هزینه را هم از روی دوش خانوادهها بر میدارند.
خودکشی امروز ابعاد گسترده فرهنگی و اجتماعی دارد، این آسیب خطرناک اجتماعی در برخی جاها از حالت خفا خارج شده و در انظار رخ میدهد خطری که سبب شکسته شدن قبح آن میگردد. خودکشی امروز نسلی را درگیر خود کرده که برای جامعه یک خطر بزرگ است. حتی یادمان هست که در سال گذشته و در همین استان خودمان خودکشی در سن ۱۳ سالگی هم داشتیم. این جنس از خودکشی نشان میدهد که مسائل ریز بسیاری دست به دست هم دادهاند که یک نوجوان را به بن بست بکشانند مسائلی که بعید است مربوط به اقتصاد، پوچ گرایی و غیره باشد و البته این مسائل باید کالبد شکافی شود و باید فضای دانشگاهی که کنج عزلت گزیده برای روشنتر کردن ابعاد مختلف خودکشی بسیج شود تا با شناخت بهتری بتوان برای آن تصمیم گرفت.
دو مقوله مهم «افسردگی» و «تاب آوری» از سوی روانشناسان مطرح میشود در موضوع اول گزینه پیشنهادی مراجعه به روانشناس است. بحثی که در جامعه ما مغفول مانده و فرهنگ نگاه منفی به مراجعه به روانشناس بعنوان اولویت باید اصلاح شود. هرچند تلاش شد که مشاور و روانشناس به مدارس و دانشگاهها راه یابند اما نحوه اجرای این طرح چگونه بود که شکست خورد، خود مجالی فراختر میطلبد که مورد بحث قرار گیرد.
در مورد عدم تاب آوری در مقابل مشکلات هم میتوان گفت که جامعه ما در ایران بصورت اعم و در استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت اخص جامعه صبوری نیست. جدیدا نیز نتایجی از پژوهشهای جهانی در فضای مجازی بازنشر میشود که مردم ما را در رده سوم عصبانیترینها در جهان قرار میدهد، فارغ از صحت آن، ما امروز در جامعه رگههایی از خشونتهایی را میبینیم که نشان میدهد در مجموع میزان تاب آوری ما پایین است اما برای حل این مساله باید چه کاری انجام داد؟ اولین پاسخ هماهنگی نهادهای اجرایی کشور است از رسانه گرفته تا شهرداریها و از مدارس تا محلهای کار باید در این موضوع با مدیریت واحد کار کنند. قطعا آموزش، جلوههای بصری شهرها و نبود قوانین جامع در حوزه خرده حقوقهای شهروندی همه در افزایش خشونتهای کوچک و بزرگ در جامعه موثرند.
پی نوشت: نشست هفتگی فرهنگ بومی استان کهگیلویه و بویراحمد سه شنبه هر هفته ساعت ۲۱ در سالن اجتماعات شورای شهر یاسوج برگزار میشود و ورود هم برای همه آزاد است.
دست مریزاد
ما معمولا برای یک سرماخوردگی هزینه می کنیم اما برای سلامت روان هزینه نمی کنیم
مردم عزیز استان باید توجه فرمایند در صورتیکه فرزند یا بستگانشان تهدید به خودکشی کردند ویا دچار افسردگی هستند ، گوشه گیر ومنزوی شده اند ، حتما علایم را جدی بگیرند وبه روانشناس مراجعه نمایند.
بی توجهی مهمترین دلیل رانده شدن فرزندان از خانواده است
توجه بیش از حد می تواند فرزندان ما را ناتوان بار بیاورد و بی توجهی می تواند منجر به انتخاب دوستان ناباب ورفتن به سرزمین های مبهم برای آنان باشد.
فرزندانتان را همراهی کنید اما مانند یک کاراگاه دنبال پیدان کردن جرم فرزندتان نباشید ولی مانند یک بیگانه هم بی تفاوت وبی خیال فرزندانتان نباشید .
حمایتشان کنید اما نه بیش از حد