مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛خدیجه مظاهرپور*
من به عنوان خبرنگار تازه وارد و رسمی البته باسابقه طولانی در امر نویسندگی چند روزی است که کار خود را به عنوان خبرنگار رسمی آغاز نمودهام. سؤالات و دغدغههای زیادی در ذهنم بود که حالا میتوانستم از طریق مصاحبه با مسوولین مربوطه جواب را بگیرم. به هر حال کارت خبرنگاری و خبرنگار اعتبار و جایگاه خاص خود را دارد و مسوولین باید پاسخگوی سؤالات مردم و خبرنگاران باشند و حالا من میتوانستم به جواب سوالاتم برسم.
بیشترین سوالاتی که در ذهنم بود از جناب تاجگردون بود به دلیل مطالبی که از منابع موثق و شاید هم غیر موثق به دستم رسیده بود، میخواستم هر چه سریعتر جواب سوالاتم مشخص شود. با شماره تلفن ایشان تماس گرفتم، جواب ندادند، مجبور شدم پیامک بفرستم که پیامک را نیز جواب ندادند و البته با یک هفته تأخیر پیامک فرستادند که حاضر به مصاحبه نیستند. شخص دومی که در نظر داشتم با ایشان مصاحبه کنم، جناب فرماندار بودند که از آنجایی که ایشان به لحاظ طرز تفکر و ذهنیتشان در مورد مسائل هم فکری زیادی با جناب نماینده داشتند، و به نوعی زیراکس نماینده محسوب میشوند، تصمیم گرفتم با ایشان مصاحبه کنم، چون میدانستم جواب نماینده و فرماندار تقریباً در یک راستا خواهد بود و جواب یکی از این دو را برای هر دو نفر میتوان محسوب کرد. ولی ایشان بر خلاف نماینده، سریعاً جواب دادند که حاضر به مصاحبه نیستند. گزینه بعدی که برای مصاحبه انتخاب کردم، یکی از اعضای تازه قبول شده شورای شهر بود که البته در مورد ایشان نیز حرف و حدیث زیاد است. ایشان در همان ابتدای امر پل ارتباطی را مسدود کردند تا تماسی صورت نگیرد. با یکی از اعضای قبول نشده شورای شهر نیز تماس گرفتم که ایشان نیز پاسخ تلفن را ندادند.
بنده در ذهنیت خود افراد را به گروههای مختلفی تقسیم بندی کردهام که البته بر اساس تقسیمات روانشناسی عمومی است. این افراد که تا الان ذکر کردم، در ذهنیت من جز افرادی بودند که از گذشته دید خوبی نسبت به عملکرد آنها نداشتم، چرا که شنیدهها در مورد عملکرد این افراد چندان مثبت نبود و تجربه شخصی از تک تک این افراد این مورد را برای من مسلم کرد و وضوح بخشید. حال در طبقه بندی خود به دنبال مصاحبه با افرادی بودم که ذهنیت مثبتی در مورد ایشان داشتم. با تمام وجود قسم میخورم که تک تک این افراد چه کسانی که در این مرحله از زندگی چه پیروز و یا چه شکست خورده بودند، با خوشرویی از مصاحبه با من استقبال کردند و جواب آری دادند. گر چه دیگر کودک و نوجوان نیستم، ولی بسیاری از مسائل را تجربه نکرده بودم و این یکی از تجربیات مهم و اساسی برای من شد و تجربه دیگری که در این چند روز کردم این بود که به یاد اعتراضات به نتیجه انتخابات در سال ۸۸ افتادم که با چه مسایلی همراه بود و چند روز پیش که اعتراضات قشر مخالف به نتیجه انتخابات چگونه بود؟! شایستگی هر شخص را از روی عملکرد او میتوان تشخیص داد. میتوان در صورت پیروز شدن از خود، بی خود نشد، چون هر بالایی، پایینی دارد. میتوان در صورت شکست، صبر پیشه کرد و باز از خود بی خود نشد.
تجربه به من ثابت کرد کسانی که ایمان و اعتقاد راسخ به خداوند دارند، نه در صورت خوشحالی، دامن از کف میدهند و نه در صورت ناراحتی کفران نعمت میکنند، چرا که به مصلحت و حکمت خداوندی اعتقاد دارند و گروه دیگر که چندان اعتقادی به خدا و پیغمبر و مصلحت و حکمت الهی ندارند، با یک پیروزی، خود را بر روی عرش و بقیه را بر روی فرش میبینند و گروه دیگر میدانند که این پیروزی و شکستها، موقت و پایان پذیر است و اخلاق و رفتار انسانی ایشان با این پیروزیها و شکستها از بین نمیرود و همچنان انسان باقی میمانند، چرا که به اصولی اعتقاد دارند که گروه دیگر چنین اعتقاداتی ندارند.
به امید روزی که همه ما مفهوم واقعی زندگی را درک کنیم، چرا که همه ما رفتنی هستیم و روزی این دنیا را ترک خواهیم کرد و هیچ چیز در این دنیا پایدار نخواهد ماند
به امید آن روز
*دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران
من به عنوان خبرنگار تازه وارد و رسمی البته باسابقه طولانی در امر نویسندگی چند روزی است که کار خود را به عنوان خبرنگار رسمی آغاز نمودهام. سؤالات و دغدغههای زیادی در ذهنم بود که حالا میتوانستم از طریق مصاحبه با مسوولین مربوطه جواب را بگیرم. به هر حال کارت خبرنگاری و خبرنگار اعتبار و جایگاه خاص خود را دارد و مسوولین باید پاسخگوی سؤالات مردم و خبرنگاران باشند و حالا من میتوانستم به جواب سوالاتم برسم.
بیشترین سوالاتی که در ذهنم بود از جناب تاجگردون بود به دلیل مطالبی که از منابع موثق و شاید هم غیر موثق به دستم رسیده بود، میخواستم هر چه سریعتر جواب سوالاتم مشخص شود. با شماره تلفن ایشان تماس گرفتم، جواب ندادند، مجبور شدم پیامک بفرستم که پیامک را نیز جواب ندادند و البته با یک هفته تأخیر پیامک فرستادند که حاضر به مصاحبه نیستند. شخص دومی که در نظر داشتم با ایشان مصاحبه کنم، جناب فرماندار بودند که از آنجایی که ایشان به لحاظ طرز تفکر و ذهنیتشان در مورد مسائل هم فکری زیادی با جناب نماینده داشتند، و به نوعی زیراکس نماینده محسوب میشوند، تصمیم گرفتم با ایشان مصاحبه کنم، چون میدانستم جواب نماینده و فرماندار تقریباً در یک راستا خواهد بود و جواب یکی از این دو را برای هر دو نفر میتوان محسوب کرد. ولی ایشان بر خلاف نماینده، سریعاً جواب دادند که حاضر به مصاحبه نیستند. گزینه بعدی که برای مصاحبه انتخاب کردم، یکی از اعضای تازه قبول شده شورای شهر بود که البته در مورد ایشان نیز حرف و حدیث زیاد است. ایشان در همان ابتدای امر پل ارتباطی را مسدود کردند تا تماسی صورت نگیرد. با یکی از اعضای قبول نشده شورای شهر نیز تماس گرفتم که ایشان نیز پاسخ تلفن را ندادند.
بنده در ذهنیت خود افراد را به گروههای مختلفی تقسیم بندی کردهام که البته بر اساس تقسیمات روانشناسی عمومی است. این افراد که تا الان ذکر کردم، در ذهنیت من جز افرادی بودند که از گذشته دید خوبی نسبت به عملکرد آنها نداشتم، چرا که شنیدهها در مورد عملکرد این افراد چندان مثبت نبود و تجربه شخصی از تک تک این افراد این مورد را برای من مسلم کرد و وضوح بخشید. حال در طبقه بندی خود به دنبال مصاحبه با افرادی بودم که ذهنیت مثبتی در مورد ایشان داشتم. با تمام وجود قسم میخورم که تک تک این افراد چه کسانی که در این مرحله از زندگی چه پیروز و یا چه شکست خورده بودند، با خوشرویی از مصاحبه با من استقبال کردند و جواب آری دادند. گر چه دیگر کودک و نوجوان نیستم، ولی بسیاری از مسائل را تجربه نکرده بودم و این یکی از تجربیات مهم و اساسی برای من شد و تجربه دیگری که در این چند روز کردم این بود که به یاد اعتراضات به نتیجه انتخابات در سال ۸۸ افتادم که با چه مسایلی همراه بود و چند روز پیش که اعتراضات قشر مخالف به نتیجه انتخابات چگونه بود؟! شایستگی هر شخص را از روی عملکرد او میتوان تشخیص داد. میتوان در صورت پیروز شدن از خود، بی خود نشد، چون هر بالایی، پایینی دارد. میتوان در صورت شکست، صبر پیشه کرد و باز از خود بی خود نشد.
تجربه به من ثابت کرد کسانی که ایمان و اعتقاد راسخ به خداوند دارند، نه در صورت خوشحالی، دامن از کف میدهند و نه در صورت ناراحتی کفران نعمت میکنند، چرا که به مصلحت و حکمت خداوندی اعتقاد دارند و گروه دیگر که چندان اعتقادی به خدا و پیغمبر و مصلحت و حکمت الهی ندارند، با یک پیروزی، خود را بر روی عرش و بقیه را بر روی فرش میبینند و گروه دیگر میدانند که این پیروزی و شکستها، موقت و پایان پذیر است و اخلاق و رفتار انسانی ایشان با این پیروزیها و شکستها از بین نمیرود و همچنان انسان باقی میمانند، چرا که به اصولی اعتقاد دارند که گروه دیگر چنین اعتقاداتی ندارند.
به امید روزی که همه ما مفهوم واقعی زندگی را درک کنیم، چرا که همه ما رفتنی هستیم و روزی این دنیا را ترک خواهیم کرد و هیچ چیز در این دنیا پایدار نخواهد ماند
به امید آن روز
*دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه تهران