تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۰۲
کد مطلب : ۲۵۵۸۹۵

تنهای کوفه ...

۰
کبنا ؛سید غلامعباس موسوی نژاد
این روزها، همه جا صحبت از شهادت علی ع است. کوی و برزن را، ادارات و نهادها سیاه پوشیده اند و جالب تر اینکه احادیثی نقل می کنند که پیامبر( ص )علی( ع )را خلیفه کرد و علی( ع) خلیفه بر حق بود. یعنی هنوز ما نه تنها تو را نشناختیم که در حال اثبات صلاحیت تو برای خلیفه بودنیم، همان خلافتی که از عطسه بز ناخوشی برای تو بی ارزش تر بود. واگر حضور حاضران نبود و خداوند از دانایان پیمان نگرفته بود که در مقابل سیری ظالم و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند، هرگز آنر نمی پذیرفتی وافسار شتر خلافت را بر گردنش می انداختی که برای روح بلند تو، چه جایگاه حقیری بود، خلافت بر عاملان بی علم اسلام پوستین وارونه پوشیده....
امروزهم، ما هم عادت کردیم با نذر صلوات در گروههای مجازی تا چند میلیون، دین خود را به عنوان "شیعه علی" ادا کنیم.
بعضی می نویسند: کسیکه علی را دوست بدارد، از آتش جهنم مصون است.
بعضی هم می گویند نماز بدون محبت علی قبول نیست، بلکه هیچ کار خیری بدون محبت علی پذیر فته نیست.
علی جان امروزه ، آنچه به جوانان جویای الگو، معرفی می شود. هنوز، تصویر شما با شیر بزرگی که نشانه قدرت فوق العاده جسمی و رام کردن شیرهای قدرتمند بدست شماست. آنچه به جوانان ما القا می شود این است، برای بلند کردن وسایل سنگین یا علی بگویند. آنچه به جوانان ما، معرفی می شود بازوان قدرتمند و چشم و ابروی زیبا و دلپذیر توست نه درد تو و اندوه تو، نه دانش تو وکتاب تو، نه شیوه زیستن تو و نه ...
آنچه از شهادت تو برای ما می گویند، زخم شمشیر زهرآگین ابن ملجم و خوردن شیر است. هیچ کس به جوانان ما نمی گوید، ابن ملجم، اهل زهد و نماز و عبادت طولانی بود، فقط در تشخیص حق و باطل، اشخاص را ملاک قرار می داد و حق را با تبیلغ دروغین شامیان، ناحق می شناخت و هنگام ضربت به تو، رب النوع سخن در نهج البلاغه و رب النوع شمشیر در جنگ، فریاد می زند که خدایا شکرت و تو مولای من، فریاد زدی به خدای کعبه رستگار شدم. و تو امام ما گفتی: ازشیر تو به قاتلت بدهند و با او خوشرفتاری کنند و اگر زنده ماندی خودت قصاص می کنی و گرنه فقط یک ضربه نه بیشتر و نه کمتر...
علی جان، هیچ کس به ما نگفت که ارجمندی تو، ارزش تو، امام بودن تو، نه به خاطر سینه ستبر و قامت رشید توست، بلکه به این دلیل است که هنگام نبرد برای هوای نفست نمی جنگیدی، و هنگام خشم برای فرونشاندن خشمت سر پهلوان عرب را جدا نمی کردی و شمع بیت المال را خاموش می کردی و برادرت را بر دیگران در سهم بیت المال بر کسی ترجیح نمی دادی.
هیچکس به ما، از تنهایی تو نگفت، از تنهایی در انبوه جمعیت، از تنهایی در بین همکیشان، از تنهایی در بین نماز گزارانی که بر پیشانی و زانو پینه داشتند، اما به عدالت تو کینه.
علی جان،
تنهایی، در بین پیروان رسول که از اسلام جز ظواهرش را نفهمیده باشند و برای دانه ای خرما شمشیر بکشند، ولی برای انحراف شریعت رسول هلهله بزنند، از هر غمی ویران کننده تر و از هر زهری، جان آدمی را تلخ تر می کند.
تنهایی تو در بین قبیله ات از عقیل که بیش از دیگران سهم می خواست تا مقداد وسلمان و دیگران که خواستند شمشیر بکشند تا نهال نازک شریعت زیر سم ستوران قبایل به تارج برود، قابل درک نیست.
تنهایی تو، نه در کوفه فهمیده می شد و نه در مدینه و نجف، تنهایی حزن انگیزی که همکیش کسانی باشی که جز به ظواهر امور توجه نمی کردند و هرگز عمق آیه ای را نمی کاویدند و به اندک سخنی قانع می شدند.
علی جان شاید تنهایی تو، به خاطر عادت نکردن مردم به اندیشیدن بود که هر ساعتش بهتر از هفتاد سال عبادت بود، شاید به خاطر این بود که تردید هنوز در ذهن هایشان لانه نکرده بود و منطقشان منطق قبیله شان بود و تصمیمشان تصمیم فسیل ترین ذهن قبیله که سرشار از خاطرات تلخ تجاوز و جنگ و نفرت بود و تو جوانی که سرت در آسمانها سیر می کرد و تنت اسیر خاک گرم عربستان و اندوهت برای ریشه هایت در کویر سوزان بود که تلاش می کردند ساقه های تنت را بخشکانند.
اندوه تو، نه خلافت و حکومت بود بلکه پیراهن زنی را گره زده باشند و گرسنه ای در حکومت اسلامی برسفره رنگین معاویه معیارش سیری وگرسنگی باشد و حقانیت یک اندیشه از چرب بودن لقمه ای بی ارزش تر باشد.
علی جان ! تو هنوز هم تنهایی ، هنوز هم شیعیانت دنبال دلیلی برای برتری تو بر سایر خلفا، بحارالانوار را ورق می زنند و حدیثی تازه می یابند و سر ذوق می آیند و اگر کسی اسم تورا بر کودک خویش می گذارد، دیگر وظیفه اش را به انجام رسانده است.
هنوز هم تعریف از تو، بیش از تدبیر تو، از تیغه شمشیر توست و این درد امروز من، شیعه امروزیست.
هنوز هم داستانها از قدرت جسمانی تو بر سر زبانهاست که لشکر می شکافتی و جلو می رفتی و کسی را یارای نبرد با تو نبود و این در ذهن جوان امروزی که اسیر هالیود وبالیود هستند، آرنولد و سلمان خان و گلادیاتورهارا به تصویر می کشاند، نه آن سالک رنجور ساده زیست که در نخلستانهای مدینه کار می کرد و شب ها سر در چاه فرو می کرد و ندبه می کرد که مبادا کج اندیشان صدایش را بشنوند و از اندوه بزرگش با خبر شوند.
علی جان! تو هنوز هم تنهایی، امروزه شیعیانت بیرق می سازند و نام تو را بر آن می نویسند اما به شیوه معاویه رفتار می کنند وفکر می کنند تنها خیابان منتهی به خانه خدا، نقشه ذهن حسابگرانه آنان است.
علی جان!
تنهایی درد غریبی است، دردش از زخم شمشیر ابن ملجم مسلمان اهل تقوی و نماز شب خوان با پیشانی پینه بسته اما فاقد بصیرت، بسیار درد ناک تر و جانگزا تر است.
علی جان!
تنهایی یعنی، جان فربه تو، که اسیر خاکدان عربستان باشد و مهمترین سوال مردمت شمردن موی سر یک نفر باشد، نه پرسیدن راه صعود به ملکوت خداوندی.
علی جان!
به جان خودت هنوز هم از تنهایی تو نشانه های زیادیست، اکنون در گرداگرد من، از من، شیعه امروزت، تا شیعیان دیروز تو، از عدالت داستانهایش را دوست داریم و اجرایش را برای دیگران و اغماضش را برای خودمان.
علی جان ، از حکومت تو قصه هایش را شیرین می دانیم و می خوانیم اما سبک وسیاق ما ، شیوه اشرافی گری معاویه و استفاده ابزاری از دین و چاره جویی های ما به روش حیله های امر عاص است.
علی جان، بدون شک عمروعاص و معاویه به خوبی تو را می شناختند ولی منافع دنیوی نمی گذاشت ، تصمیم درست بگیرند، اما ما تو را نمی شناسیم و لی تورا دوست داریم نه برای اینکه از تو تبعیت کنیم بلکه برای اینکه با این دوست داشتن از محبت تو دیواری بسازیم که مانع آتش جهنم باشد، هرچند هیچ شباهتی به تو نداریم.
علی جان ، امروز دین اسلام بیش از هر زمان مورد سوء استفاده قرار گرفته است. داعشیان می کشند و نام رسول الله را بر زبان می آورند و سوری ها می کشند و نام رسول الله را برزبان می آورند، عربستانی ها می کشند و قرآن توزیع می کنند و من شیعه ایرانی شاهد ظلم وجور و اسراف و حق کشی و... بی تفاوت نشسته ام و نام تورا می برم و بر سردر خانه ام یا علی می نویسم و ظاهرا از شیعه تو بودن و تورا الگو قرار دادن، این تنها وظیفه من است.
علی جان، هر روز در کنار من و جلوی چشمان بی تفاوت من ، ظلم و ستم و رشوه رشد می کند و من تنها کاری که می کنم، تصویر برداری و فرستادن آن در شبکه های مجازی برای از بین بردن قبح آن و یأس مردم از مذهب است.
علی جان چه بگویم، که اندوه تو در شب های سیاه کوفه چقدر سنگین بوده است بگونه ای که در روشنایی روز، حتی نمی توانستی به دیگران کمک کنی، حتی نمی توانستی درد دل کنی حتی نمی توانستی، در تنهایی خودت غبار چهره جان را دور بیاندازی و پر بکشی و از خاکدان کوفه رهایی یابی.
علی جان !
اگر اندوه تو آنروزها عاملان بی علم بود، اندوه امروز ما عالمان بی عمل است، اندوه امروز ما اسلام دانان، اسلام نافهمیده است. اندوه امروز ما از بر کردن مغازی وشرح جنگ های تو و تبلیغ قدرت بدنی تو و مهجور ماندن نهج البلاغه توست. اندوه ما این است که بسیاری اسلام می دانند، اما اندکی اسلام می فهمند و اندک تری عمل می کنند.
علی جان!
بدون شک روزی، نقاب تحریف از عارض زیبای تو، بر خواهد افتاد، و چهره زیبای تو در انبوه حدیث های ابوهریره و تبلیغ ها شامیان تهی مغز شکم باره، بیهودگی آنها را نشان می دهند
وحدیث عشق تو را بر سر بازارها، جار می زنند، نه برای آنکه از نامت نان بیابند، بلکه با نامت جان بنوازند و دل ببازند.
علی جان!
مولای تنهای من، در میان انبوه شیعیانت، وقتی فریاد فزت ورب الکعبه ات بلند شد، تازه فهمیدم که چقدر خسته بودی و چقدر جان بزرگت در تنگنای تنت به تنگ آمده بود.
علی جان!
شهادت تو تسلیت ندارد، که سیاه بپوشم ، تنهایی تو تسلیت دارد که سیاه می پوشم.
نام شما

آدرس ايميل شما

محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی از تهیه کنندگان جوان و مشهور سینماست که در سال‌های اخیر نامش با فساد کلان ...
آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان، استاد موسیقی سنتی و ملقّب به خسرو آواز ایران، پس از یک دورهٔ طولانی دست‌وپنجه ...
ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

دونالد ترامپ که تنها دو روز پس از مرخصی از بیمارستان نظامی والتر رید، مشتاق احیای مبارزات ...
1