تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۳۴
کد مطلب : ۲۴۶۷۹۰
کارگران را هیچکس درک نمیکند الا کارگران
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علی گرامی*
به نام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان...
این روزها و این هفته مصادف است با نام کارگر، کارگری که فقط نامش هست و خودش نیست جایش هست و جایگاهش نیست تعریفش هست و صدایش نیست به واقع مظلومتر از کارگر کیست؟
کارگران مهمترین ابزار سرمایه هستند اما این سرمایه داران هستند که همواره حقوق کارگران را پایمال میکنند و توجهی به آنها ندارند! قشری که به زبان عامیانه تر صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته و اهل شکایت و بگو مگو نیست، عادت به حقوق معوقه و بیشتر مواقع به عدم پرداخت حق خود کرده است!
به واقع چه کسی قادر خواهد بود این قشر مظلوم را یاری نماید؟ آیا زمان آن نرسیده تا اتحادیههای واقعی کارگری به وجود آید تا کمی از حقوق پایمال شدهشان دفاع کند به واقع این قشر آنقدر آسیب پذیر شدهاند که دیگر توانایی اداره خود را هم ندارند چه برسد به خانواده مظلومشان؟
چند روزی است که کشور را آذین بستهاند به نام کارگر با بنری! عکسی! یا شاید حرفی. درجامعه ای که ارج نهادن به مقام این قشر زحمتکش فقط در نگاه تصویر و حرف تداعی میشود و جز این نیست.
نگاه دولتها و جامعه به کارگر هنوز نگاهی سطحی است که تا نیازشان دارند فقط حرفشان را میزنند.
در این چند روزه شاهد حمایت قاطعانه خانه کارگر از فردی که خود و دولتش عضو بزرگی از نظام سرمایه داری و پیمانکاری کشور هستند، بودیم. دولتی که درپایان سال ۹۵ با تصویب افزایش ۱۴.۵ درصدی حقوق کارگران براساس تورم اعلامی خودشان بجای سبد معشیت (در حالی که شاهد افزایش حقوق چهارصد درصدی وزرا و دولتیان بودیم) نشان داد که منافع شخصیشان بر منافع کارگران ارجح تر و مهمتر است. دولتی که درطول چهارساله حکومت خود هیچ دستاورد مثبتی برای کارگران نداشته جز تعطیلی کارخانهها (از جمله ارج و...) و مجموعههای بزرگ اقتصادی کشور و تحمیل بیکاری و فقر بیشتر بر این قشر آسیب پذیر و مظلوم.
کارگرانی که نه خانه ای دارند و نه مدافعی واقعی جهت احقاق حقوقشان، هرسال دلخوش به پایان سالاند تا تغییری در وضعیت معشیتشان ایجاد شود تا از حداقلهای زندگی بهره مند شوند ولی کو صدایی کو فریادی که دردشان را ضجه زند و حقشان را از جامعه بگیرد.
گاها درخانه صاحبخانه مدافع و پشتیبان و حامی اعضای خانه است ولی انگار خانه جایگاهی ست برای متملقان و مواجبگیران و سهم خواهان. خانه کارگر باید صدای کارگران کشور باشد یا بلندگو و حامی دولتی که فقط نام کارگر را در شعار میشناسد.
خانه کارگر صدای کارگران کشور است صدای آزادی خواهی کارگرانی است که حامی میخواهند نه ارباب.
در این خانواده بزرگ همه جور فکر و سلیقه و گرایش وجود دارد کسانی که امروز بجای کارگران تصمیم میگیرند مسئولاند و فردا باید پاسخگو باشند نه به فکر ریاست و سود و منفعت خود باشند مارا قاطی بازی سیاسی و حزبی خود قرار ندهید و از شرافت کارگری سو استفاده نکنید بگذارید خودمان برای آینده مان تصمیم بگیریم بگذارید کسی را انتخاب کنیم که درد فقر را چشیده باشد و به معنای واقعی طعم فقر و زندگی واقعی کارگری را بداند.
جامعه کارگری معیشت میخواهند نه شعار، رفاه میخواهند نه وعده، مَسکن میخواهند نه مُسکن! دیگر کارگران بازیچه این شعارها، شانتاژها و ژستهای روشنفکری و عدالتخواهانه نخواهند شد. دیروز چه کردهاند که امروز میخواهند برداشت کنند. خسته هستیم از بس وعده شنیدهایم امروز نگاه کارگران دیگر به این ژستها نخواهد بود ما را فقط به وقت، استفاده ابزاری و شعاری نیاز دارند؛ اما توصیه ای به سران خانه کارگر اگر میخواهید در آینده بازهم جایگاهی در خانواده عظیم کارگری داشته باشید بگذارید تا کارگران خود برای آیندهشان تصمیم بگیرند و بهترین کسی که به زندگی و فکر و سلیقهشان نزدیکتر است را انتخاب کنند تا فردا حامیشان باشد نه اربابشان، کارگران را هیچکس درک نمیکند الا کارگران.
با بیان زیبای مقام معظم رهبری که فرمودند؛ هرکسی دست یک کارگر را ببوسد، یک حرکت صواب و صحیح انجام داده است؛ برای اینکه یک وسیله برای استقلال ملت خود و کشور خود را تجلیل کرده است. این مرقومه را به پایان میرسانم و به همه کارگران عزیز و خستگی ناپذیر ایران اسلامی روز یازده اردیبهشت را تبریک گفته و آرزوی توفیق برای همه زحمتکشان عرصه کار و تلاش را خواستارم. همچنین چشم به راه حضور همه جانبه شما بزرگواران در روز ۲۹ اردیبهشت برای تعیین سرنوشت خود هستیم تا با بصیرت و آگاهی به دور از هیجانات، فردی لایق و دردکشیده را برمسند بالاترین قدرت اجرایی ایران اسلامی مان بنشانیم و زمینه خشنودی شهیدان و امام شهیدان و شادی دل رهبر فرزانه مان را فراهم نماییم. بامید پیروزی همه مردم ایران سرافراز...
*دهم اردیبهشت ۹۶ - علیاکبر گرامی عضو کوچکی از جامعه کارگری
به نام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان...
این روزها و این هفته مصادف است با نام کارگر، کارگری که فقط نامش هست و خودش نیست جایش هست و جایگاهش نیست تعریفش هست و صدایش نیست به واقع مظلومتر از کارگر کیست؟
کارگران مهمترین ابزار سرمایه هستند اما این سرمایه داران هستند که همواره حقوق کارگران را پایمال میکنند و توجهی به آنها ندارند! قشری که به زبان عامیانه تر صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته و اهل شکایت و بگو مگو نیست، عادت به حقوق معوقه و بیشتر مواقع به عدم پرداخت حق خود کرده است!
به واقع چه کسی قادر خواهد بود این قشر مظلوم را یاری نماید؟ آیا زمان آن نرسیده تا اتحادیههای واقعی کارگری به وجود آید تا کمی از حقوق پایمال شدهشان دفاع کند به واقع این قشر آنقدر آسیب پذیر شدهاند که دیگر توانایی اداره خود را هم ندارند چه برسد به خانواده مظلومشان؟
چند روزی است که کشور را آذین بستهاند به نام کارگر با بنری! عکسی! یا شاید حرفی. درجامعه ای که ارج نهادن به مقام این قشر زحمتکش فقط در نگاه تصویر و حرف تداعی میشود و جز این نیست.
نگاه دولتها و جامعه به کارگر هنوز نگاهی سطحی است که تا نیازشان دارند فقط حرفشان را میزنند.
در این چند روزه شاهد حمایت قاطعانه خانه کارگر از فردی که خود و دولتش عضو بزرگی از نظام سرمایه داری و پیمانکاری کشور هستند، بودیم. دولتی که درپایان سال ۹۵ با تصویب افزایش ۱۴.۵ درصدی حقوق کارگران براساس تورم اعلامی خودشان بجای سبد معشیت (در حالی که شاهد افزایش حقوق چهارصد درصدی وزرا و دولتیان بودیم) نشان داد که منافع شخصیشان بر منافع کارگران ارجح تر و مهمتر است. دولتی که درطول چهارساله حکومت خود هیچ دستاورد مثبتی برای کارگران نداشته جز تعطیلی کارخانهها (از جمله ارج و...) و مجموعههای بزرگ اقتصادی کشور و تحمیل بیکاری و فقر بیشتر بر این قشر آسیب پذیر و مظلوم.
کارگرانی که نه خانه ای دارند و نه مدافعی واقعی جهت احقاق حقوقشان، هرسال دلخوش به پایان سالاند تا تغییری در وضعیت معشیتشان ایجاد شود تا از حداقلهای زندگی بهره مند شوند ولی کو صدایی کو فریادی که دردشان را ضجه زند و حقشان را از جامعه بگیرد.
گاها درخانه صاحبخانه مدافع و پشتیبان و حامی اعضای خانه است ولی انگار خانه جایگاهی ست برای متملقان و مواجبگیران و سهم خواهان. خانه کارگر باید صدای کارگران کشور باشد یا بلندگو و حامی دولتی که فقط نام کارگر را در شعار میشناسد.
خانه کارگر صدای کارگران کشور است صدای آزادی خواهی کارگرانی است که حامی میخواهند نه ارباب.
در این خانواده بزرگ همه جور فکر و سلیقه و گرایش وجود دارد کسانی که امروز بجای کارگران تصمیم میگیرند مسئولاند و فردا باید پاسخگو باشند نه به فکر ریاست و سود و منفعت خود باشند مارا قاطی بازی سیاسی و حزبی خود قرار ندهید و از شرافت کارگری سو استفاده نکنید بگذارید خودمان برای آینده مان تصمیم بگیریم بگذارید کسی را انتخاب کنیم که درد فقر را چشیده باشد و به معنای واقعی طعم فقر و زندگی واقعی کارگری را بداند.
جامعه کارگری معیشت میخواهند نه شعار، رفاه میخواهند نه وعده، مَسکن میخواهند نه مُسکن! دیگر کارگران بازیچه این شعارها، شانتاژها و ژستهای روشنفکری و عدالتخواهانه نخواهند شد. دیروز چه کردهاند که امروز میخواهند برداشت کنند. خسته هستیم از بس وعده شنیدهایم امروز نگاه کارگران دیگر به این ژستها نخواهد بود ما را فقط به وقت، استفاده ابزاری و شعاری نیاز دارند؛ اما توصیه ای به سران خانه کارگر اگر میخواهید در آینده بازهم جایگاهی در خانواده عظیم کارگری داشته باشید بگذارید تا کارگران خود برای آیندهشان تصمیم بگیرند و بهترین کسی که به زندگی و فکر و سلیقهشان نزدیکتر است را انتخاب کنند تا فردا حامیشان باشد نه اربابشان، کارگران را هیچکس درک نمیکند الا کارگران.
با بیان زیبای مقام معظم رهبری که فرمودند؛ هرکسی دست یک کارگر را ببوسد، یک حرکت صواب و صحیح انجام داده است؛ برای اینکه یک وسیله برای استقلال ملت خود و کشور خود را تجلیل کرده است. این مرقومه را به پایان میرسانم و به همه کارگران عزیز و خستگی ناپذیر ایران اسلامی روز یازده اردیبهشت را تبریک گفته و آرزوی توفیق برای همه زحمتکشان عرصه کار و تلاش را خواستارم. همچنین چشم به راه حضور همه جانبه شما بزرگواران در روز ۲۹ اردیبهشت برای تعیین سرنوشت خود هستیم تا با بصیرت و آگاهی به دور از هیجانات، فردی لایق و دردکشیده را برمسند بالاترین قدرت اجرایی ایران اسلامی مان بنشانیم و زمینه خشنودی شهیدان و امام شهیدان و شادی دل رهبر فرزانه مان را فراهم نماییم. بامید پیروزی همه مردم ایران سرافراز...
*دهم اردیبهشت ۹۶ - علیاکبر گرامی عضو کوچکی از جامعه کارگری