تاریخ انتشار
سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۰
کد مطلب : ۲۴۴۰۷۶

نقش و جایگاه جمهوریت و اسلامیت در ادوار بعد از انقلاب

۱۱
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید سعادت الله حسین پور دهبزرگ
بنام خداوند عقل و خرد
عرض سلام و احترام خدمت خوانندگان عزیز، که با رهنمون های خود باعث دل گرمی و قوت قلب این برادر کوچک خود میگردند تا به امید خدا برای تصدی پست ریاست جمهوری بتوانیم انتخابی اصلح داشته باشیم.
در سلسله مطالب تحلیلی که تا روز انتخابات باهم خواهیم داشت.امروز بنا دارم که درمورد این موضوع که چرا انتخابات در ایران در همه ادوار مهم بوده وخواهد بود بپردازیم وجمهوریت و اسلامیت وجمهوری اسلامی یعنی چه؟
با پیدایش نشانه های پیروزی انقلاب اسلامی شورایی تحت عنوان شورای انقلاب اسلامی  به فرمان امام تشکیل گردید تا  مقدمات دوره گذار را از سلطنتی به انقلاب اسلامی  مهیا سازد.
در این شورا از مجتهدین تا تحصیل کرده های کت و شلواری عضویت داشتند، اما کفه ترازوی دین شناسان و کسانی که معتقد به حکومت دینی بودند بیشتر سنگینی میکرد و از این به بعد از دو کلمه جمهوریت و اسلامیت و یا (جمهوری خواهان و اسلامی خواهان ) بنا به طرفداران ان استفاده خواهیم نمود.
شاید یکی از مهمترین دلایلی که مجتهدین و عالمان دینی که رهبری اصلی انقلاب را بر عهده داشتند را بر آن داشت که این شورا را تشکیل دهند باور و اعتقاد آنان به انقلاب مشروطیت باز میگشت که ان زمان این دو واژه را مشروطه و مشروعه می نامیدند.
و بر اثر اهمال و یا ندانم کاری کفه ترازو بسمت مشروطه سنگینی کرد و مشروعه را از میدان بیرون کردند و نماد مشروعه شیخ فضل الله نوری سر بر دار داد وعاقبت انقلاب مشروطه به استبداد رضاخانی منجر گردید.
و یا در دوران ملی شدن صنعت نفت مصدق نماد مشروطه و یا جمهوریت وکاشانی نماد مشروعه و یا اسلامیت بود که با اختلاف این دو حکومت استبدادی که دیگر امیدی به بازگشت دوباره به قدرت نداشت با بی توجهی دکتر مصدق که درک درستی از جامعه انروز ایران نداشت و اگاهی چندانی به این امر مهم که مردم اگاهی چندانی به حق وحقوق خود ندارند و ممکن است آنرا به قرص نانی بفروشند و با بی توجهی به تذکرات آیت الله کاشانی که اصل را فدای فرع نمود و حذف او از دایره قدرت بار دیگر فرصت را به استبداد و استعمار داد تا با هزینه ای بسیار کم از طرف دشمنان استقلال خواهی ملت ایران این فرصت تاریخی را از دست بدهند.
امام خمینی(ره) نه فقط فقیهی بزرگ بلکه فیلسوف و سیاست مدار و مدیری مدبر بود که سعی نمود تا همه نقصانهای شیخ فضل الله نوری تا مصدق و کاشانی را پوشش دهد تا بتواند این انقلاب را به سرانجام برساند.
با ورود امام به ایران  در روز ۱۲بهمن از روز ۱۵بهمن۵۷ بدستور امام و با مشورت با شورای انقلاب دولت موقت توسط مهندس  بازرگان تشکیل گردید.
که با شروع این دولت موازی کاری جمهوریت و اسلامیت شکل گرفت که بنا دارم بدون جانبداری از هرکدام از این دوواژه و طرفدارنش به تحلیل ان بپردازم.
اسلام خواهان برای حکومت جدید خود هیچگونه  نمونه تاریخی نداشتند و فقط سه نمونه کوچک از حکومت ده ساله پیامبر(ص) و حکومت پنج ساله امام علی(ع) و مدت کوتاهی امام حسن(ع) را در دست داشتند که تفاوت های اساسی با تشکیل حکومتی داشت که قرار بود رهبری جامعه را بر عهده بگیرد.
اول اینکه این اشخاص نه از طرف مردم بلکه از طرف خداوند برگزیده شده بودند.
نکته دیگر اینکه آنان معصوم بودند واز اشتباه و خطا مصون بودند و خداوند همه علوم را در اختیار آنان قرار داده بود.
در نتیجه رهبران دینی انقلاب این مشخصات بارز را نداشتند.
و در ان طرف جمهوری خواهانی  قرار داشتند که علوم نهادینه شده دموکراسی غربی را میخواستند در جامعه پیاده سازند که آن جامعه هنوز آمادگی لازم را برای آن نداشت و اگر بخواهیم ان را به تحصیلات مقایسه نماییم می خواستند مدرک کارشناسی را به انسانهایی بدهند که نهایت سطح سواد آنان پایه ابتدایی بود و قطعا این فرضیه از اساس مردود است و باعث سواستفاده‌ از طرف افراد سودجو خواهد گردید.
اما در این بین اشخاصی همانند شهید مطهری معتقد بودند که این دو باهم قابل جمع خواهند بود و دایره جمهوری اسلامی وسیع تر از جمهوری خواهد بود.
قطعا باوجود چنین نخبگانی همچون این شهید بزرگوار و شهید بهشتی که هم بر فلسفه‌ اسلامی و هم فلسفه‌ غربی اشراف کامل داشتند این تئوری می توانست قدم های موثرتری تا به امروز بردارد.
جامعه ایران در سالهای  اول انقلاب جامعه‌ای تقریبا مراد و مریدی وتقلیدی محض بود و هرآنچه امام و روحانیت معزز می فرمودند مورد تایید عامه مردم بود و اگر به نمودار های سطح سواد و دانشگاه مراجعه نمایید مؤید این مسأله است.
و براستی اگر بغیر از این بود واکثریت غالب مردم کلام امام را صفر تا صد  نمی پذیرفتند، انقلاب با توجه به سهم خواهان  نیروهای داخلی و دشمنان خارجی که دستشان از سفره رنگین ایران کوتاه گردیده بود، انقلاب مردم به تاراج میرفت و خواسته های مردم بر زمین می ماند.
و برای نمونه میتوان انقلاب مردم مصر را بعد از چند دهه از پیروزی انقلاب ایران مثال آورد، که عمر آن به یک سالنتوانست برسد.
با دستور امام و با همکاری بیمارگونه  شورای انقلاب و دولت موقت و تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی در مدت کوتاهی قانون اساسی که برگرفته از قانون اساسی بلژیک و فرانسه و با رنگ و لعاب اسلامی نوشته شد و به رفراندوم گذشته شد ومورد تایید اکثریت ملت ایران قرار گرفت.
در قانون اساسی ما شاهد تفکیک سه قوه قضاییه مجریه و مقننه بودیم که منبعث از دموکراسی غرب بود و اسلام گرایان برای آن سابقه تاریخی نداشتند.
در طول ان سالها ما با مراجعه به تاریخ بارها شاهد استعکاک این دو نهاد موازی باهم بودیم.
و در قانون اساسی شورای نگهبان و اختیارات فراوان ولایت مطلقه فقیه راه خود از دموکراسی محض غرب جدا نمود و نماد اسلامیت و  شورای انقلاب اسلامی  گردید و دو قوه مقننه ومجریه نماد جمهوریت گردیدند.
در طول  این سالها بظاهر جمهوری اسلامی در ظاهر وجود داشت اما در عمل اسلام خواهان عرصه را بر جمهوری خواهان تنگ و تنگ تر نمودند و در عمل همان دو قوه بعد از مجلس اول و رییس جمهور اول بدست اسلامی خواهان افتاد و روز بروز خواسته های مردم و مسئولین از هم دور تر گردید.
و اوج ان از سالهای۷۲ تا۷۶ شمسی بود که دولتی تحت عنوان کارگزاران سازندگی قدرت را در دست داشت، دراین سالها آزادی های مدنی و اجتماعی بسیار محدود گردیده بود بگونه‌ای که حتی تحمل صدای جانبازان جنگ تحمیلی را هم نداشتند و هر گونه انتقادی را انتقاد به اسلام و انقلاب قلم داد میکردند وآنرا بشدت سرکوب میکردند، حکومت که مخالفین مسلح خود را بشدت سرکوب کرده بود به آخرین لایه دشمنان نرم خود یعنی نویسندگان دگر اندیش رسیده بود و عده ای خودسر و آنان را خطری برای انقلاب و نظام می دانستند.
و زندان و ترور و سرکوب مینمودند، اختلاس، رانت و آقازادگی در مملکت رواج پیدا کرده بود و شهروندان به درجه یک و دو و سه تقسیم شده بودند مردم برای اولین مرتبه تورم پنجاه درصدی را تجربه نموده بودند و سیر نارضایتی روز بروز در جامعه بیشتر می گردید.
انتخابات  سال۷۶ فرا رسید، مردم چهار کاندیدا برای انتخاب داشتند.
همه باورها به انتخاب ناطق نوری بود و مردم و حتی قشر تحصیل کرده و روشنفکر جامعه باوری به انتخاب نداشتند و باورشان به انتصابات بود، بگونه ای که برادر رییس جمهور دولت هفتم محمدرضا خاتمی که برای سمیناری به استرالیا دعوت شده بود سفر خود را کنسل ننمود و رای بقول خودش سمبلیکش را در سفارت ایران دراسترالیا به صندوق انداخت.
در کمال ناباوری همه ملت ناطق نوری رییس جمهور نگردید و رقیبش با اختلاف۱۳میلیون رای کلید پاستور را از هاشمی رفسنجانی تحویل گرفت.(با توجه به ممنوع التصویری و کلامی رییس دولت هفتم و هشتم از نام بردن ایشان معذوریم).
اما چه اتفاقی در این سال افتاد که جمهوریت دوباره سر بر آوردو تا حدودی احیاء گردید؟
تا قبل از این انتخابات  کشور توسط  دو حزب که مردم انان را چپ وراست می شناختند،اداره میگردید.
و اگر نارضایتی مردم را نسبت به وضعیتی که بوجود آمده بود را بخواهیم بر سر این دو حزب تقسیم نماییمآقطعا موجودیتی اشخاصی همچون خلخالی، موسوی تبریزی، موسوی اردبیلی، مجید انصاریان، موسوی خویینی ها و....که مسئولین قضایی سالهای بعد از پیروزی انقلاب بودند را بنفع جناح چپ سنگین می نمود.
و شخص هاشمی رفسنجانی که سعی می نمود شخصیتی مستقلی از دوجناح داشته باشد، بعدها معلوم گردید که از لحاظ فکری به چپ ها نزدیک بوده است در نتیجه قطعا هردوجناح حکام که چندان اگاهی از علم حکومت داری نداشتند، باعث رنجش و آزرده خاطری مردم گردیده بودند، اما سهم جناح چپ بر راست فزونی میکرد.
اما انچه  دگماتیسم دینی چپ را اصلاح طلب نمود در درجه اول کاندیدای این حزب رییس دولت هفتم و هشتم بود، که انسانی فرهیخته و دانشمند بود و فلسفه غرب را بخوبی میشناخت و انتخاب شعارهای هوشمندانه ایشان که بر پایه آزادی و آبادی ایران بنا نهاده شده بود.
و با توجه به اینکه در دولت های گذشته صدارت فرهنگ را برعهده داشت، قشر دموکراسی خواه جامعه نسبت به ایشان اطلاعات نسبی داشتند، در نتیجه در یک اجماع نانوشته کلیه احزاب و افرادی که باور به جمهوریت به نسبت اسلامیت در آنان قوی تر بود,در این انتخابات پشت سر ایشان قرار گرفتند و جبهه اصلاحات از۱۸گروه و حزب ایشان راحمایت میکرد.
و شاید تا آنروز اشخاصی همچون مهدی کروبی و منتجب نیا و.موسوی خویینی ها اطلاع چندانی نسبت به جمهوریت نداشتند، اما توفیق اجباری انان را اصلاح طلب نمود.
با روی کار آمدن دولت هفتم گویند سایه جنگ و تحریم های اقتصادی  که بواسطه دادگاه میکنوس برای ما بوجود آورده بود برداشته شد.و اپوزیسیون انقلاب اسلامی را هیچکس مثل رییس دولت هفتم آزرده خاطر ننمود.و اصطلاحا به او سوپاپ اطمینان نظام میگویند، و بر این باور هستند که اگر این سید آیت الله زاده رییس جمهور نمی گردید امکان تغییر نظام وجود داشت.
با روی کار آمدن اصلاح طلبان باز هم عده ای تندرو اشتباهات گذشته اسلاف خود را مرتکب شدند، بگونه‌ای که عده در درون اصلاح طلبان بر این باور بودند که میتوان بر علیه خداوند هم تظاهرات کرد.
کم کم در این دولت و بیشتر توسط رسانه‌های این جریان اسلامیت مورد اجحاف و ستم قرار گرفت، دستگاهها و سازمان های وابسته به نهاد های اسلامی مورد حمله قرار گرفت.
و در سال۷۸جریان کوی دانشگاه بوجود آمد که عده‌ای در درون بدنه دولت خواهان سقوط بخش اسلامی نظام  بودند.
در طول این سالها بظاهر روشنفکران جمهوری خواه  نتوانسته بودند جنس مردم ایران را بشناسند و بر این باور بودند که مردم اشتباهات مردان دین را به پای دین می نویسند.
و اشتباه دیگر مساله‌ اتمی ایران بود که ایران امتیازات فراوانی به طرف مقابل داده بود، اما طرف مقابل وفای بعهد نداشت و به همین دلیل ایرانیان به نوعی احساس سرشکستگی می نمودند.
اما مهمترین مساله مردم توانسته بودند آزادی نسبی بدست بیاورند، اما نتوانسته  عدالت اجتماعی را لمس نمایند, از دولت  پنجم سازندگی تا دولت هشتم اصلاحات سیستم اقتصادی بر اساس لیبرال دموکراسی غرب توسط تکنوکرات هایی که در غرب تحصیل نموده بودند، اداره می شد در نتیجه الگو برداری از این تفکر باعث ثروتمند شدن اغنیا و فقیر شدن هرچه بیشتر قشر فقیر جامعه گردیده بود.
در نتیجه در انتخابات نهم دکتر احمدی نژاد با سبک زندگی به شیوه مردم که ساده زیستی بود و برعکس اکثریت مسئولین نظام که در طول این سالها همانند مرفهین زمان پهلوی زندگی میکردند، با شعار عدالت اجتماعی پا به عرصه سیاست گذاشت و در مدت کوتاهی توانست با پستی کوچک با شیوه مدیریتی خاص خود در دل توده مستضعف جامعه جایی بازکند. و در سال۸۴ دردور دوم انتخابات با کسی رقابت نماید (هاشمی رفسنجانی )که نماد این تفکر (فقیر وغنی)بود.
و با اختلاف فاحشی ایشان را شکست دهد.خلاصه خدمت خوانندگان عزیز عرض کنم که امروزه دکتراحمدی نژاد برای خیلی از طرفدارنش نماد جمهوری اسلامی میباشد که تا قبل از ایشان چندان مشاهده نگردیده بود.
احمدی نژاد علاوه بر آزادی و ازادی بیان معتقد به عدالت اجتماعی بود و در این راه از ساختن مسکن، یارانه، سهام عدالت، هدف مندی یارانه ها واگذاری پست های کلیدی مملکت به افراد تحصیل کرده اما ناشناخته که تا قبل از او مرسوم نبود، مبارزه با ویژه خواری در بین توده مردم جایگاه خود را پیدا نموده است.
و به همین دلیل با وجود میلیون ها دقیقه و ساعت تخریب توسط مخالفینش در داخل و خارج کشور اگر در انتخاباتی شرکت کند به احتمال قریب به یقین پیروز آن انتخابات است.
و در یک کلام دکتراحمدی نژاد نماد جمهوری اسلامی است.
و توصیه ای از سر دلسوزی به اصولگرایان، برادران وخواهران عزیزم اگر اصلاح طلبان نماد جمهوریت هستند شما نماد اسلامیت محض هستید.
و مردم ایران از اسلامیت و جمهوریت محض در طول این سالها خاطره های زیبایی ندارند و بیاد آوردن ان دوران باعث ازار روحی و روانی آنان می گردد.
برای بدست اوردن دل مردم و رای مردم باید نوآوری جدید خلق نمایید و اینکه فقط مردم ناراضی از اصلاح طلبان یا عدالت طلبان (احمدی نژاد ی ها) جامعه باشند بسمت شما اقبال داشته باشند کافی نیست.
باید اول بتوانید نوآوری داشته باشید و خود را اثبات نمایید.مشاهده نمودید که در انتخابات مجلس و خبرگان رهبری سال گذشته  با یک دابسشمن ۱۵ثانیه ای (رای به هر دو لیست) چطور بازی را به حریف خود در غیاب طیف عدالت خواه واگذار نمودید.
از صبر وحوصله و شکیبایی شما بسیار سپاس و تشکر فراوان دارم.
عمری باشد در تحلیل بعدی به ایرانیت و اسلامیت خواهیم پرداخت.
دوست دار همه انسان ها
نام شما

آدرس ايميل شما

هم استانی
United States
آقای حسین پور شما به شدت شیفته آقای احمدی نژاد و دوران ۸ ساله اش هستید . به هر بهانه ایی صغری و کبری میکنید و زورکی میخواهید ایشان و یارانش را پاکترین و صالح ترین دولتمردان تاریخ جمهوری اسلامی جا بزنید . لطفآ به واقعیت شخصیت ایشان و اطرافیانش توجه کنید و حقایق را وارونه نکنید .
شهروند
Iran, Islamic Republic of
داستان نوشتی یا از روی تاریخ پنجم ابتدایی رونویسی کردی سید ،تحلیل باید کوتاه و منطقی و بدوراز سلیقه ی جناحی وشخصی نوشته شود ،البته زیاد شلوغ کاری میکنی وگرنه بسیاری از نوشته های قبلیت خوب بودند
شهروند
Iran, Islamic Republic of
نماد کشور ما اسلام همراه با مردم هست .. نوشتی کی از اسلامیت و جمهوریت ضربه خورده ضربه همیشه از ناحیه آدم های بی دین و بی اصالتی خوردیم که ادای دینداری را در می آورند مث....ی و...امثالهم
ppp
Iran, Islamic Republic of
.....ت تخصصش بود شما هم کاملا میدونید که ..... مینویسی مشتی
منصور
Iran, Islamic Republic of
درود بر سید بزرگوار ... درود بر ابر مرد تاریخ ... محمود احمدی نژاد
خان
Iran, Islamic Republic of
جاخ خودت اغراضی تحلیل نکن .دریک کلام حیف اشخاصی مانند بازرگان >خاتمی>و مصدق <که بعضی ارروی بیکاری واغراض نامشان رابه زبان میاورندوبه قلم دلخواهشان مینویسند.اما جناب شما بفرما ازاقدامات ناتمام احمدی نژاد.به جز کاسه گدایی وتورم چیزی عایدمردم گردید؟
https://www.kebnanews.ir/wp-content/plugins/comment-rating/images/1_16_down.png
Iran, Islamic Republic of
بایدافتخارکنی ازسیدمحمدخاتمی نام ببری منکه ازافتخاراتم اینه که به خاتمی رای دادم
Iran, Islamic Republic of
تحلیل سراسر دروغ . میخوای تاییدیه بگیری باب میل خودت نوشتی.
یاسوح
Iran, Islamic Republic of
درود بر احمدی نژاد
جهان
Iran, Islamic Republic of
جان خودت مگه بیکاری هرروز حرفای.. مینویسی برو فکرنان باش که خربزه اب است
حسيني
Iran, Islamic Republic of
سیدیک طرفه به قاضی نرو همه دیدند ۸سال گذشته راتنها شانس دولت مهرورز درامدهای بالای نفتی بود والا جناب احمدی نژاد هیچ ابتکار وکارایی نداشتاند هردولتی که روی کار بباد یک سری نقاط قوت دارد این یک شیوه معمول است زیاد اغراق ومبالغه گویی نکنید به اذعان خود وزرا وکارشناسان دولت احمدی نژاد بی قانونی وخودرایی ریس دولت به اوج خودرسید طرح نوع گفتمان احمدی نژاد نو نیست عوامانه است
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1