تاریخ انتشار
شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۰۳:۴۸
کد مطلب : ۲۳۳۱۴۱
چرایی افزایش پلکانی آرای تاجگردون+تصاویر انتخابات ۹۴
۰
کبنا ؛آرش کنارکوهـی*
انتخابات واژه آشنایی است که افراد و جوامع انسانی به آن بهعنوان یک حق نگریسته و خود را صاحب این حق میدانند؛ از طرفی حق انتخاب در قانون مدنی به رسمیت شناختهشده و پیوسته صاحبان اندیشه و خرد خصوصاً دین مبین اسلام به آن تأکید داشته و آن را محترم شمرده است. نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که نظامی مبتنی بر رأی مردم است بر این مهم اصرار داشته و همچنین معمار کبیر و رهبر فرزانه انقلاب همواره بر اهمیت انتخابات و صیانت از آرا مردم تأکید فراوان داشتهاند.
حال و هوای این روزهای گچساران و باشت و آنچه نقل محافل است نگارنده را بر آن داشت تا ضمن ارزیابی، آنچه تاریخچه این خطه بر آن صحه گذاشته و نگاهی بیطرفانه و غیر جانبدارانه به انتخابات ادوار گذشته این حوزه داشته باشد. آنچه قلم را به نگارش این تحلیل ترغیب میکند، تفاوت فاحش عملکردهاست و این تفاوت عملکرد رابطه مستقیم دارد با انتخابی که کرده و میکنیم...
خروجی انتخاباتها در این حوزه انتخابیه صرفنظر از مثبت یا منفی بودنش دقیقاًهمان چیزی بود که عملاً به آن رأی داده بودیم و در حقیقت حاصل خرد جمعی که چه عرض کنم، ماحصل احساسات جمعی بود. انتخاباتها آبستن کشمکشها و احساسات غلطی بود که ما را با موج همراه میکرد و متأسفانه موجسواری را بهتر و بیشتر از سکون و آرامش میخواستیم. خوارک محرکه این موجسواری، سادهاندیشی، احساساتی بودن تعصبات قومی و قبیلهای و عدم شناخت کافی از مؤلفه طرقی و پیشرفت جامعه بود.
آنچه ما را به این رقابت مسموم و بدفرجام میکشاند ماجراجویی و دلخوشی کاذب غالب شدن بر رقیب بود، غافل از آنکه ما حق انتخابمان را که میبایست محوریت عقلانی داشته باشد و در جهت اعتلای آرمانهای میهن اسلامی و بهتبع آن در حوزه انتخابیه به انتخاب اصلح بیانجامد را متأسفانه آلوده به تعصبات احساسی و کورکورانه کردیم و از درختی که میتوانست پربار باشد ثمری جز بدبینی، عدم اعتماد و دشمنیهای بیدلیل و دودستگی و نفاق نچیدیم. بنابراین بدیهی و روشن بود که نسبت توفیقات ما در آن انتخابها رابطه مستقیمی داشت با نسبت خردورزی و عقلانیت عملکرد ما در انتخاباتها... و باید پذیرفت که ناخواسته وارد معرکهای شده بودیم که برونرفت از آن بهسادگی میسر نبود...
در آن ادوار از حق شهروندی کمتر میدانستیم، مردمی مطالبه گر نبودیم، خواستههای ما بسیار حقیرانه و فردی بود و کمتر کسی به دنبال شهری آبادتر، روستایی بهتر و امکانات عمومی بیشتر و باکیفیتتر بود. اغلب مردم ناخواسته وارد دو جناح مرسوم سیاسی چپ و راست شده و عرصه انتخابات را میدان مسابقه انگاشته بودند و چیزی جز پیروزی بر رقیب نمیخواستند بدون اینکه پیروز این رقابت طرح و اندیشهای برای رقابتهای بعدی و نهایتاً هدف غایی را تعریف کرده باشد... پر مسلم است که وجود جناحهای سیاسی و احزاب برای پویایی و رشد تعالی یک جامعه بسیار حائز اهمیت است اما جامعه آن روزهای ما نهتنها از این دو یا چندقطبی بودن در این دیار سودی نبرد بلکه وجود جناحهای سیاسی دستآویزی شد برای فرافکنیها، تهمتها و تخریب رقیب که خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل و نتیجه آن شد که همگان دیدهایم و...
البته باید گفت که نگارنده بههیچوجه نافی شایستگیهای نمایندگان شریف گذشته و حال شهرستانهای گچساران و باشت نیست بلکه بازبینی عملکرد خودمان است و بیشک وکلای انتخابشده هرکدام بهاندازه همتشان اهتمام داشتند و اگر در هرزمانی اتفاقات خوب و مورد انتظار صورت نپذیرفت ریشه آن در انتخابی بود که خودمان کردیم. انتخاباتها با حضور گرم و پرشور مردم آمدند و رفتند تا اینکه در سه دوره قبل غلامرضا تاجگردون جوانی نامآشنا که رزومه قابل قبولی در مدیریتهای کلان کشور داشت و از نام نیک حاج بهرام عموزاده بزرگ و نامدار خود بهره می جست، خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت؛ هرچند در بدو ورودش به کارزار انتخابات، به لحاظ تأیید صلاحیت دیرهنگامش و فعالیت سایر رقبا برای جلب نظر مردم، تعداد زیادی از هوادارانش به اردوگاه رقیب رفته و نتوانستند یادگار حاج بهرام بیبدیل را همراهی کنند و صرفنظر از نامهربانیها و حرفوحدیثهای آن روزهای انتخابات در یک رقابت میلیمتری با جناب سید قدرت الله حسینی، بازنده بزرگ انتخابات شد.
پرداختن به دلنگرانیها در آن شب شمارش آرا و آنهمه حرفوحدیثها و شنیدههای صحیح و ناصحیح جز تکدر خاطر بهرهای نخواهد داشت و هرچه بود گذشت و نام سید قدرت بهعنوان نماینده مردم به وزارت کشور معرفی و رسماً اعلام شد. اما در این گیرودار آنچه جالبتوجه و چشمنواز به نظر میرسید، اطلاعیه تاجگردون در آن شب تلخ و پرحرف و حدیث بود. اطلاعیهای هوشمندانهای که نوید آیندهای روشن را میداد. او در آن اطلاعیه ضمن اعتقاد به تضییع حق خود و موکلینش از نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم تشکر کرد و هواداران خود را که بهشدت معترض بودند به صبر و بردباری دعوت کرد و فقط و فقط از فرماندار وقت گلایه کرد و داوری را بهروز قیامت واگذار نمود... این شیوه برخورد با اتفاقات حادثشده آنهم در اوج یک رقابت هیجانی آنچنان خردمندانه بود که وی را در عین جوانی بهعنوان سیاستمداری صبور در ذهن مردم ثبت و ضبط کرد و فضای مشوش آن روز جامعه را که آبستن حوادث ناگواری بود را بامتانت و بردباری و پذیرفتن نتیجه انتخابات و دلجویی از خیل هوادارانش آرام کرد.
تاجگردون شکست خورد اما ادبیاتی را وارد عرصه انتخابات کرد که تا آن زمان دیده نشده بود. تمکین از قانون برای تزریق آرامش به جامعه حکایت از تدبیر و دوراندیشی تاجگردون داشت. او که چابکسواری بیرقیب بود، اسب خود را برای کورس زمستانه ۴ سال بعد زین کرد و موفق شد در کوتاهترین زمان به مردم بقبولاند که میتواند ناجی بزرگی باشد و گفته بود: میآیم و میسازم دیارم را...
و سرانجام در اسفند ۹۰ به قول یکی از نشریات آن زمان مردم آمدند و کار تمام شد. وی درحالیکه سه رقیب قدرتمند آن روزگار را در مقابل خود میدید با اخذ بیش از سیوپنج هزار رأی راهی بهارستان شد.
تاجگردون ۴ سال وکیل شایسته مردم در خانه ملت بود. او در مرکز تصمیمگیری کشور درشان مردم نجیب حوزه انتخابیهاش ظهور کرد و وجودش در مجلس و جلوس بر کرسی مهمترین کمیسیون بهارستان، غرور پایمالشده مردم دیارش را احیا کرد و با عملکرد تخصصی و کارشناسانه نظر مجلسیان را به خود معطوف نمود و فتح قلههای خیالانگیز توسط او در حضور مدعیان بزرگ کلانشهرها و پایتختنشینان همه را متقاعد کرد که او پدیده نوظهوری است که میتواند برای روزهای سخت نسخههای شفابخش بپیچد و راههای برونرفت از چالشها را ترسیم کند.
۴ سال زمان کافی بود تا تاجگردون نشان دهد که میشود با درایت و تدبیر حتی در بدترین شرایط اقتصادی امورات را به بهترین نحو پیش برد... و اما دراینبین بوقهای تبلیغاتی بیکار ننشستند و رسانههای مخالف و فرصتطلبان تمامیتخواه تمامقد از همه امکانات برای تخریب وی اقدام کردند غافل از آنکه رایحه خوشخدمت تمام فضا را پرکرده و نگاه مردم به نماینده و جنس مطالبات عمومی تغییر کرده است و عامه مردم درک کردند که برای طرقی و پیشرفت نیاز به بستر مناسب دارند و برای یک تحول اساسی باید زیرساختها را آماده کرد و اینکه تاجگردون در دور اول وکالتش چه کرد را به قضاوت مردم میگذاریم و از آن عبور میکنیم اما یادمان باشد که وی در آن سالها خطاب به مردم میگفت که شما یک دور مرا راهی مجلس کنید و دور بعد خودم با عملکرد دور اولم به مجلس خواهم رفت و البته نیز چنین شد...
و اما فرهنگ جدید سیاسی؛ در ابتدای بحث گفته شد که تاجگردون فرهنگ جدیدی با خود به عرضه انتخابات آورد و هرگز جز از تخصص و پیشرفت، رفاه عمومی و اعاده حقوحقوق و معیشت مردم و پیگیری مستمر مطالبات بهحق مردم و ایجاد شورونشاط و احیای فرهنگهای دینی و باستانی چیزی نگفت و البته از کنار شانتاژ بازیهای مخالفینش که گاهی او را درملأعام و در برخی رسانهها مورد بدترین تهمتها و افتراها قرار میدادند بهسادگی گذشت... او هرگز اندیشه تخطئه مخالفینش را در سر نمیپروراند و معتقد به شنیدن صدای مخالف بود و اینگونه شد که تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و اسفند دیگری در راه بود و آزمونی برای او و مخالفینش تا در بوته آزمایش مردم محکی جدی بخورند.
رقبای اسم و رسمدارش که به تواناییهای ویژه تاجگردون و اقبال مردمیاش اذعان مینمودند بهشرط عقل در آوردگاه ۷ اسفند ۹۴ حضور پیدا نکردند و برای اولین بار رقابتی دوقطبی در این حوزه انتخابیه شکل گرفت. رقابتی که میتوان گفت جنگ دیدگاههای سنتی با دیدگاهی از نوع تخصص و آپدیت شده بود.
اردوگاه رقیب متشکل از مخالفینی بود که به هر دلیل به دنبال حذف تاجگردون بودند و از سویی دیگر مردمی که نمیخواستند تحت هیچ شرایطی خدمت بیمنت را از دست بدهند تا باز بارانی جدید از آسمان قلبهایشان سرازیر کنند.
آنها سنت ۳۷ ساله چپ و راست را کنار گذاشتند و اصلاحطلب و اصولگرا، ترک و لر، باوی و بویراحمد، بهبهانی و بختیاری و بندری و اصفهانی و سایر قومیتها تابوی قومیت را شکستند و یکدل و همصدا نام او را فریاد زدند و در رخدادی تاریخی ۷ اسفند ۹۴ اثبات کردند که تاجگردون متعلق به این آبوخاک است و مرزهای قومیت را درنوردیده و اعلام نمودند کسی حق مصادرهاش را ندارد. این مردم پرشور؛ در یک روز تاریخی و با ریختن آرایی بینظیر رکوردی را در کشور ثبت نمودند که تکرار آن دیگر محال به نظر میرسد.
تاجگردون که در دور اول حضورش حدود بیست هزار رأی، در دور دوم سیوپنج هزار رأی از سوی مردم کسب کرده بود، در دور سوم با کسب بیش از ۶۶ هزار رأی نشان داد که او معتمد واقعی مردم است و مادام که در کسوت وکیلالرعایایی باشد این اقبال روزبهروز فزونی دارد و رأی قاطع و بینظیر مردم به تاجگردون در عین اثبات شایستگیهای وی، حکمی بود که دادگاه عمومی ملت علیه مخالفینش صادر کرد و این میزان رأی در حالی برای وی به صندوقها ریخته شد که همه همقطاران او چه در استان و چه در مناطق مختلف از درصد آرایشان به طرز فاحشی کاسته شده بود و این افزایش درصد آرا چیزی جز موفقیت و اعتماد اکثریت جامعه برای آقای بودجه نبوده و البته نباید بهراحتی از کنار آن عبور کرد چراکه این میزان مقبولیت، در آینده و دورههای بعد و با آمدن چهرههای سیاسی دیگر بیشتر قابلتحلیل بوده و زوایای بحث نشده آن قابلدیدن و بحث کردن خواهد بود.
* این یادداتش و تصاویر در هفته نامه توازن با صاحب امتیازی غلامرضا تاجگردون و سردبیری آرش کنارکوهی منتشر گردیده است.
انتخابات واژه آشنایی است که افراد و جوامع انسانی به آن بهعنوان یک حق نگریسته و خود را صاحب این حق میدانند؛ از طرفی حق انتخاب در قانون مدنی به رسمیت شناختهشده و پیوسته صاحبان اندیشه و خرد خصوصاً دین مبین اسلام به آن تأکید داشته و آن را محترم شمرده است. نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که نظامی مبتنی بر رأی مردم است بر این مهم اصرار داشته و همچنین معمار کبیر و رهبر فرزانه انقلاب همواره بر اهمیت انتخابات و صیانت از آرا مردم تأکید فراوان داشتهاند.
حال و هوای این روزهای گچساران و باشت و آنچه نقل محافل است نگارنده را بر آن داشت تا ضمن ارزیابی، آنچه تاریخچه این خطه بر آن صحه گذاشته و نگاهی بیطرفانه و غیر جانبدارانه به انتخابات ادوار گذشته این حوزه داشته باشد. آنچه قلم را به نگارش این تحلیل ترغیب میکند، تفاوت فاحش عملکردهاست و این تفاوت عملکرد رابطه مستقیم دارد با انتخابی که کرده و میکنیم...
خروجی انتخاباتها در این حوزه انتخابیه صرفنظر از مثبت یا منفی بودنش دقیقاًهمان چیزی بود که عملاً به آن رأی داده بودیم و در حقیقت حاصل خرد جمعی که چه عرض کنم، ماحصل احساسات جمعی بود. انتخاباتها آبستن کشمکشها و احساسات غلطی بود که ما را با موج همراه میکرد و متأسفانه موجسواری را بهتر و بیشتر از سکون و آرامش میخواستیم. خوارک محرکه این موجسواری، سادهاندیشی، احساساتی بودن تعصبات قومی و قبیلهای و عدم شناخت کافی از مؤلفه طرقی و پیشرفت جامعه بود.
آنچه ما را به این رقابت مسموم و بدفرجام میکشاند ماجراجویی و دلخوشی کاذب غالب شدن بر رقیب بود، غافل از آنکه ما حق انتخابمان را که میبایست محوریت عقلانی داشته باشد و در جهت اعتلای آرمانهای میهن اسلامی و بهتبع آن در حوزه انتخابیه به انتخاب اصلح بیانجامد را متأسفانه آلوده به تعصبات احساسی و کورکورانه کردیم و از درختی که میتوانست پربار باشد ثمری جز بدبینی، عدم اعتماد و دشمنیهای بیدلیل و دودستگی و نفاق نچیدیم. بنابراین بدیهی و روشن بود که نسبت توفیقات ما در آن انتخابها رابطه مستقیمی داشت با نسبت خردورزی و عقلانیت عملکرد ما در انتخاباتها... و باید پذیرفت که ناخواسته وارد معرکهای شده بودیم که برونرفت از آن بهسادگی میسر نبود...
در آن ادوار از حق شهروندی کمتر میدانستیم، مردمی مطالبه گر نبودیم، خواستههای ما بسیار حقیرانه و فردی بود و کمتر کسی به دنبال شهری آبادتر، روستایی بهتر و امکانات عمومی بیشتر و باکیفیتتر بود. اغلب مردم ناخواسته وارد دو جناح مرسوم سیاسی چپ و راست شده و عرصه انتخابات را میدان مسابقه انگاشته بودند و چیزی جز پیروزی بر رقیب نمیخواستند بدون اینکه پیروز این رقابت طرح و اندیشهای برای رقابتهای بعدی و نهایتاً هدف غایی را تعریف کرده باشد... پر مسلم است که وجود جناحهای سیاسی و احزاب برای پویایی و رشد تعالی یک جامعه بسیار حائز اهمیت است اما جامعه آن روزهای ما نهتنها از این دو یا چندقطبی بودن در این دیار سودی نبرد بلکه وجود جناحهای سیاسی دستآویزی شد برای فرافکنیها، تهمتها و تخریب رقیب که خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل و نتیجه آن شد که همگان دیدهایم و...
البته باید گفت که نگارنده بههیچوجه نافی شایستگیهای نمایندگان شریف گذشته و حال شهرستانهای گچساران و باشت نیست بلکه بازبینی عملکرد خودمان است و بیشک وکلای انتخابشده هرکدام بهاندازه همتشان اهتمام داشتند و اگر در هرزمانی اتفاقات خوب و مورد انتظار صورت نپذیرفت ریشه آن در انتخابی بود که خودمان کردیم. انتخاباتها با حضور گرم و پرشور مردم آمدند و رفتند تا اینکه در سه دوره قبل غلامرضا تاجگردون جوانی نامآشنا که رزومه قابل قبولی در مدیریتهای کلان کشور داشت و از نام نیک حاج بهرام عموزاده بزرگ و نامدار خود بهره می جست، خود را در معرض انتخاب مردم گذاشت؛ هرچند در بدو ورودش به کارزار انتخابات، به لحاظ تأیید صلاحیت دیرهنگامش و فعالیت سایر رقبا برای جلب نظر مردم، تعداد زیادی از هوادارانش به اردوگاه رقیب رفته و نتوانستند یادگار حاج بهرام بیبدیل را همراهی کنند و صرفنظر از نامهربانیها و حرفوحدیثهای آن روزهای انتخابات در یک رقابت میلیمتری با جناب سید قدرت الله حسینی، بازنده بزرگ انتخابات شد.
پرداختن به دلنگرانیها در آن شب شمارش آرا و آنهمه حرفوحدیثها و شنیدههای صحیح و ناصحیح جز تکدر خاطر بهرهای نخواهد داشت و هرچه بود گذشت و نام سید قدرت بهعنوان نماینده مردم به وزارت کشور معرفی و رسماً اعلام شد. اما در این گیرودار آنچه جالبتوجه و چشمنواز به نظر میرسید، اطلاعیه تاجگردون در آن شب تلخ و پرحرف و حدیث بود. اطلاعیهای هوشمندانهای که نوید آیندهای روشن را میداد. او در آن اطلاعیه ضمن اعتقاد به تضییع حق خود و موکلینش از نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم تشکر کرد و هواداران خود را که بهشدت معترض بودند به صبر و بردباری دعوت کرد و فقط و فقط از فرماندار وقت گلایه کرد و داوری را بهروز قیامت واگذار نمود... این شیوه برخورد با اتفاقات حادثشده آنهم در اوج یک رقابت هیجانی آنچنان خردمندانه بود که وی را در عین جوانی بهعنوان سیاستمداری صبور در ذهن مردم ثبت و ضبط کرد و فضای مشوش آن روز جامعه را که آبستن حوادث ناگواری بود را بامتانت و بردباری و پذیرفتن نتیجه انتخابات و دلجویی از خیل هوادارانش آرام کرد.
تاجگردون شکست خورد اما ادبیاتی را وارد عرصه انتخابات کرد که تا آن زمان دیده نشده بود. تمکین از قانون برای تزریق آرامش به جامعه حکایت از تدبیر و دوراندیشی تاجگردون داشت. او که چابکسواری بیرقیب بود، اسب خود را برای کورس زمستانه ۴ سال بعد زین کرد و موفق شد در کوتاهترین زمان به مردم بقبولاند که میتواند ناجی بزرگی باشد و گفته بود: میآیم و میسازم دیارم را...
و سرانجام در اسفند ۹۰ به قول یکی از نشریات آن زمان مردم آمدند و کار تمام شد. وی درحالیکه سه رقیب قدرتمند آن روزگار را در مقابل خود میدید با اخذ بیش از سیوپنج هزار رأی راهی بهارستان شد.
تاجگردون ۴ سال وکیل شایسته مردم در خانه ملت بود. او در مرکز تصمیمگیری کشور درشان مردم نجیب حوزه انتخابیهاش ظهور کرد و وجودش در مجلس و جلوس بر کرسی مهمترین کمیسیون بهارستان، غرور پایمالشده مردم دیارش را احیا کرد و با عملکرد تخصصی و کارشناسانه نظر مجلسیان را به خود معطوف نمود و فتح قلههای خیالانگیز توسط او در حضور مدعیان بزرگ کلانشهرها و پایتختنشینان همه را متقاعد کرد که او پدیده نوظهوری است که میتواند برای روزهای سخت نسخههای شفابخش بپیچد و راههای برونرفت از چالشها را ترسیم کند.
۴ سال زمان کافی بود تا تاجگردون نشان دهد که میشود با درایت و تدبیر حتی در بدترین شرایط اقتصادی امورات را به بهترین نحو پیش برد... و اما دراینبین بوقهای تبلیغاتی بیکار ننشستند و رسانههای مخالف و فرصتطلبان تمامیتخواه تمامقد از همه امکانات برای تخریب وی اقدام کردند غافل از آنکه رایحه خوشخدمت تمام فضا را پرکرده و نگاه مردم به نماینده و جنس مطالبات عمومی تغییر کرده است و عامه مردم درک کردند که برای طرقی و پیشرفت نیاز به بستر مناسب دارند و برای یک تحول اساسی باید زیرساختها را آماده کرد و اینکه تاجگردون در دور اول وکالتش چه کرد را به قضاوت مردم میگذاریم و از آن عبور میکنیم اما یادمان باشد که وی در آن سالها خطاب به مردم میگفت که شما یک دور مرا راهی مجلس کنید و دور بعد خودم با عملکرد دور اولم به مجلس خواهم رفت و البته نیز چنین شد...
و اما فرهنگ جدید سیاسی؛ در ابتدای بحث گفته شد که تاجگردون فرهنگ جدیدی با خود به عرضه انتخابات آورد و هرگز جز از تخصص و پیشرفت، رفاه عمومی و اعاده حقوحقوق و معیشت مردم و پیگیری مستمر مطالبات بهحق مردم و ایجاد شورونشاط و احیای فرهنگهای دینی و باستانی چیزی نگفت و البته از کنار شانتاژ بازیهای مخالفینش که گاهی او را درملأعام و در برخی رسانهها مورد بدترین تهمتها و افتراها قرار میدادند بهسادگی گذشت... او هرگز اندیشه تخطئه مخالفینش را در سر نمیپروراند و معتقد به شنیدن صدای مخالف بود و اینگونه شد که تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد و اسفند دیگری در راه بود و آزمونی برای او و مخالفینش تا در بوته آزمایش مردم محکی جدی بخورند.
رقبای اسم و رسمدارش که به تواناییهای ویژه تاجگردون و اقبال مردمیاش اذعان مینمودند بهشرط عقل در آوردگاه ۷ اسفند ۹۴ حضور پیدا نکردند و برای اولین بار رقابتی دوقطبی در این حوزه انتخابیه شکل گرفت. رقابتی که میتوان گفت جنگ دیدگاههای سنتی با دیدگاهی از نوع تخصص و آپدیت شده بود.
اردوگاه رقیب متشکل از مخالفینی بود که به هر دلیل به دنبال حذف تاجگردون بودند و از سویی دیگر مردمی که نمیخواستند تحت هیچ شرایطی خدمت بیمنت را از دست بدهند تا باز بارانی جدید از آسمان قلبهایشان سرازیر کنند.
آنها سنت ۳۷ ساله چپ و راست را کنار گذاشتند و اصلاحطلب و اصولگرا، ترک و لر، باوی و بویراحمد، بهبهانی و بختیاری و بندری و اصفهانی و سایر قومیتها تابوی قومیت را شکستند و یکدل و همصدا نام او را فریاد زدند و در رخدادی تاریخی ۷ اسفند ۹۴ اثبات کردند که تاجگردون متعلق به این آبوخاک است و مرزهای قومیت را درنوردیده و اعلام نمودند کسی حق مصادرهاش را ندارد. این مردم پرشور؛ در یک روز تاریخی و با ریختن آرایی بینظیر رکوردی را در کشور ثبت نمودند که تکرار آن دیگر محال به نظر میرسد.
تاجگردون که در دور اول حضورش حدود بیست هزار رأی، در دور دوم سیوپنج هزار رأی از سوی مردم کسب کرده بود، در دور سوم با کسب بیش از ۶۶ هزار رأی نشان داد که او معتمد واقعی مردم است و مادام که در کسوت وکیلالرعایایی باشد این اقبال روزبهروز فزونی دارد و رأی قاطع و بینظیر مردم به تاجگردون در عین اثبات شایستگیهای وی، حکمی بود که دادگاه عمومی ملت علیه مخالفینش صادر کرد و این میزان رأی در حالی برای وی به صندوقها ریخته شد که همه همقطاران او چه در استان و چه در مناطق مختلف از درصد آرایشان به طرز فاحشی کاسته شده بود و این افزایش درصد آرا چیزی جز موفقیت و اعتماد اکثریت جامعه برای آقای بودجه نبوده و البته نباید بهراحتی از کنار آن عبور کرد چراکه این میزان مقبولیت، در آینده و دورههای بعد و با آمدن چهرههای سیاسی دیگر بیشتر قابلتحلیل بوده و زوایای بحث نشده آن قابلدیدن و بحث کردن خواهد بود.
* این یادداتش و تصاویر در هفته نامه توازن با صاحب امتیازی غلامرضا تاجگردون و سردبیری آرش کنارکوهی منتشر گردیده است.