تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۱
کد مطلب : ۲۲۶۴۴۴
آینده فراروی انقلاب
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی از هویت فرهنگی و تاریخی این سرزمین را رقم زد و طلیعه تمدنی تازه را نوید داد که بر ارزشها و آرمانهای قدسی دین اسلام استوار است. انقلاب اسلامی در یک نگاه تحلیلی ـ تاریخی، فراتر از یک پدیده اجتماعی یا واقعه تاریخی صرف است؛ زیرا شرایط و علل وقوع و استمرار آن، در بردارنده عناصری است که توان و استعداد ایجاد دگرگونیهای جدی و بنیادی را در زندگی انسان معاصر دارا است و به همین سبب، میبایست آن را پدیدهای تاریخساز و تحولآفرین در جهان معاصر قلمداد کرد که با نگاه خدامحور و با تکیه بر آموزههای دین اسلام و در چارچوب کلی نبرد حق علیه باطل، مسیر رو به رشد خود را میپیماید.
آسیب شناسی انقلاب اسلامی و بررسی راههای نفوذ اجانب و تسلط دشمنان امری است که اگر به درستی تبیین و فهمیده شود میتواند قوام و قدرت و عزت انقلاب را بیمه نماید.
بویژه آنگاه که انقلاب اسلامی با پیروزی بر رژیم شاهنشاهی و سرنگون ساختن آن به تعریف، تثبیت و استقرار نظامی جدید با ماهیتی کاملاً دینی اقدام کرد و در عمل ،نه مدلهای غربی و لیبرالیستی را مبنا و مستند نظام خود قرار داد و نه ساختارهای شرقی و سوسیالیستی را پذیرفت، بلکه همه نهادهای حکومتی و تمام ابعاد جامعه و سیاست را متناسب با آموزههای اسلامی تعریف و طراحی و تعقیب کرد.
انقلاب اسلامی در ایران از آسیب ها وآفت های ممکن در امان نخواهد بود وروشن است که دشمنان و آنان که منافع خود را در نتیجه این تحول عظیم و انقلاب دینی در تهدید و مخاطره میدیدند، نتوانند آن را تحمّل کرده با تمام توان و با به کارگیری همه امکانات خود و در عرصههای مختلف، بکوشند این حرکت را متوقف، یا تحت کنترل و مدیریّت کلی خود درآورند.
از مهمترین این آسیب ها که ممکن است به اذهان تبادر کند و سبب ایجاد انحطاط و انحراف در آرمان ها و راه انقلاب شوند میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
عدم حفظ وحدت و هماهنگی بین مسئولین کشور که این امر اگر به مرحله فراتر از اختلاف نظر طبیعی در موضوعات برسد ومشورت در آن موضوع به راه حلی درست منتج نشود می توان علت آن را ناشی از وجود کبر،تجمل گرایی،جاه طلبی و از بین رفتن خلوص نیت در اعمال مسئولان دانست و آفتی است که می تواند عواقب جبران ناپذیری برای انقلاب اسلامی داشته باشد.
بی توجهی به عدالت اجتماعی به این مفهوم است که نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت باید نسبت به آحاد مردم در برابر قانون،امتیازات، برخوردها و رفتارها یکسان باشد و مردم از امتیازات و خیرات اسلامی به صورت عادلانه بهرمند شوند و هیچ کس بدون دلیل امتیاز ویژه ای نداشته باشد و در صورت عدم رعایت این موضوع باید با قاطعیت و صریحا با خاطیان برخورد کرد نه اینکه این قانون شکنی ،بی عدالتی و ضایع کردن حقوق بیت المال را شرعی،عرفی و قانونی دانست چراکه این امر از آفات آسیب رسان به انقلاب می باشد.
نفوذ اندیشه های بیگانه که هم می تواند از طریق دشمنان این تفکرات نفوذ پیدا کند و هم بوسیله دوستان داخلی.
ممکن است گاهی پیروان مکتب خود به دلیل عدم آشنایی با مکتب،مجذوب یک سلسله نظرات و اندیشه های بیگانگان گردند و آگاهانه ویا نا آگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند.
رعایت نکردن امر اعتدال عملی و انقلابی گری بدین معنا که رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن که آفت بسیار بزرگی برای نهضت ایران اسلامی خواهد بود.به تعبیر استادِ شهید مطهری آراستن اسلام به آنچه که از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه که اسلام هست.
اکنون با گذر چند دهه از انقلاب اسلامی ایران و پدید آمدن نسل های بعد از انقلاب که شاهد وقایع آن روز ها نبوده اند و بررسی این مقوله از دیدگاه روان شناختی و جامعه شناختی واینکه بین بینش ها، منشها وخواستههای دو نسل، تفاوت وجود دارد وبه صورت طبیعی، هیچ نسلی آینه ی تمام نمای آرمانهای نسل قبل، به ویژه انعکاس دهنده خصلت هاو منشهای آنها نیست وباتوجه به اینکه هر نسلی شرایط و خصوصیات روانی اجتماعی خاص خود را دارد که قطعا جنبههای مثبت و منفی زیادی را در بر میگیرد باید سعی بر تقویت نسل های جدید داشت و با نهادینه کردن تفکرات صحیح و تصویر سازی های درست از انقلاب و انقلابی گری آینده ای روشن برای نسل های آتی انقلاب اسلامی رقم زد.
آسیب شناسی انقلاب اسلامی و بررسی راههای نفوذ اجانب و تسلط دشمنان امری است که اگر به درستی تبیین و فهمیده شود میتواند قوام و قدرت و عزت انقلاب را بیمه نماید.
بویژه آنگاه که انقلاب اسلامی با پیروزی بر رژیم شاهنشاهی و سرنگون ساختن آن به تعریف، تثبیت و استقرار نظامی جدید با ماهیتی کاملاً دینی اقدام کرد و در عمل ،نه مدلهای غربی و لیبرالیستی را مبنا و مستند نظام خود قرار داد و نه ساختارهای شرقی و سوسیالیستی را پذیرفت، بلکه همه نهادهای حکومتی و تمام ابعاد جامعه و سیاست را متناسب با آموزههای اسلامی تعریف و طراحی و تعقیب کرد.
انقلاب اسلامی در ایران از آسیب ها وآفت های ممکن در امان نخواهد بود وروشن است که دشمنان و آنان که منافع خود را در نتیجه این تحول عظیم و انقلاب دینی در تهدید و مخاطره میدیدند، نتوانند آن را تحمّل کرده با تمام توان و با به کارگیری همه امکانات خود و در عرصههای مختلف، بکوشند این حرکت را متوقف، یا تحت کنترل و مدیریّت کلی خود درآورند.
از مهمترین این آسیب ها که ممکن است به اذهان تبادر کند و سبب ایجاد انحطاط و انحراف در آرمان ها و راه انقلاب شوند میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
عدم حفظ وحدت و هماهنگی بین مسئولین کشور که این امر اگر به مرحله فراتر از اختلاف نظر طبیعی در موضوعات برسد ومشورت در آن موضوع به راه حلی درست منتج نشود می توان علت آن را ناشی از وجود کبر،تجمل گرایی،جاه طلبی و از بین رفتن خلوص نیت در اعمال مسئولان دانست و آفتی است که می تواند عواقب جبران ناپذیری برای انقلاب اسلامی داشته باشد.
بی توجهی به عدالت اجتماعی به این مفهوم است که نظر و نگاه دستگاه قدرت و حکومت باید نسبت به آحاد مردم در برابر قانون،امتیازات، برخوردها و رفتارها یکسان باشد و مردم از امتیازات و خیرات اسلامی به صورت عادلانه بهرمند شوند و هیچ کس بدون دلیل امتیاز ویژه ای نداشته باشد و در صورت عدم رعایت این موضوع باید با قاطعیت و صریحا با خاطیان برخورد کرد نه اینکه این قانون شکنی ،بی عدالتی و ضایع کردن حقوق بیت المال را شرعی،عرفی و قانونی دانست چراکه این امر از آفات آسیب رسان به انقلاب می باشد.
نفوذ اندیشه های بیگانه که هم می تواند از طریق دشمنان این تفکرات نفوذ پیدا کند و هم بوسیله دوستان داخلی.
ممکن است گاهی پیروان مکتب خود به دلیل عدم آشنایی با مکتب،مجذوب یک سلسله نظرات و اندیشه های بیگانگان گردند و آگاهانه ویا نا آگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می دهند و عرضه می نمایند.
رعایت نکردن امر اعتدال عملی و انقلابی گری بدین معنا که رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن که آفت بسیار بزرگی برای نهضت ایران اسلامی خواهد بود.به تعبیر استادِ شهید مطهری آراستن اسلام به آنچه که از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه که اسلام هست.
اکنون با گذر چند دهه از انقلاب اسلامی ایران و پدید آمدن نسل های بعد از انقلاب که شاهد وقایع آن روز ها نبوده اند و بررسی این مقوله از دیدگاه روان شناختی و جامعه شناختی واینکه بین بینش ها، منشها وخواستههای دو نسل، تفاوت وجود دارد وبه صورت طبیعی، هیچ نسلی آینه ی تمام نمای آرمانهای نسل قبل، به ویژه انعکاس دهنده خصلت هاو منشهای آنها نیست وباتوجه به اینکه هر نسلی شرایط و خصوصیات روانی اجتماعی خاص خود را دارد که قطعا جنبههای مثبت و منفی زیادی را در بر میگیرد باید سعی بر تقویت نسل های جدید داشت و با نهادینه کردن تفکرات صحیح و تصویر سازی های درست از انقلاب و انقلابی گری آینده ای روشن برای نسل های آتی انقلاب اسلامی رقم زد.