مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید رحمت اله خادمی
حادثه ی دهشتناک آتش سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکوی تهران قلب هر انسان نوع دوستی را به درد می آورد ….
عمق فاجعه را قبل از مادران و همسران مجاهدان و شهدای آتشفشان تمام مردم دنیا با تلخی تمام دیدند.
اما شاید دست به دست شدن تصاویر گوناگون و دردناک این فاجعه نه از لنز دوربین های خبری که از کانال ها و پیج های اینستاگرامی و مجازی و به طور کلی عوام جامعه فاجعه ای به مراتب بزرگتر و دردناک تر است.
فاجعه ای دیگر آن هنگام روی داد که صدا وسیما بجای تزریق آرامش به روان جامعه ای که این حادثه ی دهشتناک قلبشان را بدرد آورد بود مردم نا آگاهی که ازدحام غیرمسئولانه و جهان سومی شان کار نیروهای امداد رسان را با اختلالی جدی روبرو کرده بود را به رقابتی تاسف بار برای عکس برداری و فیلم گرفتن از لحظات آوارشدن آتش و ساختمان بر روی مجاهدان شهید تشویق می کرد.
علاوه بر آن مرده خواری جریان های سیاسی از این حادثه ی ناگوار یک مصداق عینی تر از بی فرهنگی نه حتی ضعف فرهنگی_سیاسی خواص جامعه بود.
ضمن آنکه باید یادآور شد اگر این حادثه ی تلخ مقصرانی دارد که حتما هم همینگونه است باید در اسرع وقت و البته بعد از اتمام کامل کار آوار برداری و یافتن اجساد احتمالی شهدا و مهم تر از آن مهار کامل آتش به آن پرداخته شود اما اینکه کوتاه زمانی پس از مخابره ی این خبر دردناک بافتن کلاه از این نمد دردناک آغاز شود هم یک شکاف عمیق فرهنگی را نشان می دهد و هم ثابت می کند که ناجوانمردی سیاسی در بین جریان های سیاسی کشور امری معمولی و دم دستی است.
نگارنده ضمن تقدیر ویژه از ارواح پاک شهدای مجاهد آتش نشان و تسلیت به خانواده های این عزیزان و همه ی ملت ایران از مردم نوع دوست و بافرهنگی که بلافاصله بعد از شنیدن خبر بجای ازدحام و ایجاد دردسر و مسابقه برای گرفتن عکس سلفی با آوارهایی که بر روی بهترین جوانان این مرز و بوم تلنبار شده بودند ، جلوی سازمان انتقال خون صف کشیدند و ازدحام کردند تا در صورت نیاز با خونشان به کمک مجاهدان و همنوعان آسیب دیده شان بشتابند صمیمانه قدر دانی و ستایش می کند.
حادثه ی دهشتناک آتش سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکوی تهران قلب هر انسان نوع دوستی را به درد می آورد ….
عمق فاجعه را قبل از مادران و همسران مجاهدان و شهدای آتشفشان تمام مردم دنیا با تلخی تمام دیدند.
اما شاید دست به دست شدن تصاویر گوناگون و دردناک این فاجعه نه از لنز دوربین های خبری که از کانال ها و پیج های اینستاگرامی و مجازی و به طور کلی عوام جامعه فاجعه ای به مراتب بزرگتر و دردناک تر است.
فاجعه ای دیگر آن هنگام روی داد که صدا وسیما بجای تزریق آرامش به روان جامعه ای که این حادثه ی دهشتناک قلبشان را بدرد آورد بود مردم نا آگاهی که ازدحام غیرمسئولانه و جهان سومی شان کار نیروهای امداد رسان را با اختلالی جدی روبرو کرده بود را به رقابتی تاسف بار برای عکس برداری و فیلم گرفتن از لحظات آوارشدن آتش و ساختمان بر روی مجاهدان شهید تشویق می کرد.
علاوه بر آن مرده خواری جریان های سیاسی از این حادثه ی ناگوار یک مصداق عینی تر از بی فرهنگی نه حتی ضعف فرهنگی_سیاسی خواص جامعه بود.
ضمن آنکه باید یادآور شد اگر این حادثه ی تلخ مقصرانی دارد که حتما هم همینگونه است باید در اسرع وقت و البته بعد از اتمام کامل کار آوار برداری و یافتن اجساد احتمالی شهدا و مهم تر از آن مهار کامل آتش به آن پرداخته شود اما اینکه کوتاه زمانی پس از مخابره ی این خبر دردناک بافتن کلاه از این نمد دردناک آغاز شود هم یک شکاف عمیق فرهنگی را نشان می دهد و هم ثابت می کند که ناجوانمردی سیاسی در بین جریان های سیاسی کشور امری معمولی و دم دستی است.
نگارنده ضمن تقدیر ویژه از ارواح پاک شهدای مجاهد آتش نشان و تسلیت به خانواده های این عزیزان و همه ی ملت ایران از مردم نوع دوست و بافرهنگی که بلافاصله بعد از شنیدن خبر بجای ازدحام و ایجاد دردسر و مسابقه برای گرفتن عکس سلفی با آوارهایی که بر روی بهترین جوانان این مرز و بوم تلنبار شده بودند ، جلوی سازمان انتقال خون صف کشیدند و ازدحام کردند تا در صورت نیاز با خونشان به کمک مجاهدان و همنوعان آسیب دیده شان بشتابند صمیمانه قدر دانی و ستایش می کند.
عالی