بررسی عملکرد مدیران دولت یازدهم (ثبت احوال استان)

کبنا ؛رضا حسن‌پور
تقریباً چهار ماه دیگر در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری برگزار خواهد شد در ظاهر در این مدت کوتاه تغییر مدیران در این فرصت باقی مانده منطقی نیست. ولی از طرف دیگر اهمیت کار و انجام امورات مدیریتی هیچ محدودیت زمانی و موقعیتی را برای مدیر قائل نیست و هرگاه احساس شود که یک مدیر از انجام وظایف خود عاجز است باید تغییر مطابق مقررات انجام شود. نحوه چینش مدیران در دولت یازدهم و در استان کهگیلویه و بویراحمد از جمله موضوعات پر سر وصدا در طول این سه و چند ماه بوده است.
برخی ها معتقدند در انتخاب مدیران اصل شایسته سالاری رعایت نشده است. برخی‌ها استاندار را به نگاه قومیتی در انتصابات متهم می کنند و گروهی هم معتقدند که بسیاری از این مدیران با دولت تدبیر و امید نیستند البته استاندار در جواب معتقد است که همین مدیران، نیروهای حامی دولت هستند واینکه در طول کار دچار این انفعال شدند بحث دیگری و بعضا نیز شنیده شده است خود از این رویه ناراضی است. عملکرد ضعیف و عدم همراهی این مدیران با دولت و عدم دفاع از دولت در بزنگاه ها و البته بدتر از همه حمایت برخی از این مدیران از نامزدهای اصولگرا در انتخابات قبلی مجلس سبب برخی تحرکات و فشارها از سوی تصمیم گیرندگان و نزدیکان دولت برای عزل این مدیران شده است و خیلی ها عزل رضا چمن را در همین راستا تفسیر میکنند. هر چند اقای استاندار در مراسم تودیع چمن از او به نیکی یاد کرد ولی منتقدین می گویند صحبت های استاندار تعارفات مرسوم در این جلسات بوده است و اگر چه خادمی اوایل حمایت هایی از چمن داشت اما در روزها آخر حاضر به حمایت از چمن نشده بود.
حال عزل رضا چمن از ریاست دانشگاه علوم پزشکی استان امیدواری هایی را در اردوگاه حامیان دولت بوجود آورده است  و نشان داد که لابی و پیگیری این جریان کماکان می تواند تعیین کننده باشد. چمن اگر چه در دوران اصلاحات و در ظاهر خود را یک اصلاح طلب معرفی می‌کرد اما رفتار و نوع عمکلردش هیچ قرابتی با اصلاح طلبی نداشت و سبب دلخوری های فراوانی در بین حامیان دولت شده بود.
مدیران از جنس چمن در این دولت کم نیستند و حتی مدیرانی هستند که از دولت قبل به جا مانده‌اند و امروز با افتخار از دولت قبل دفاع می کنند. نگاهی کوتاه بر وضعیت مدیران در این دولت و در استان نشان میدهد که هنوز مدیر متعلق به دولت قبل در حد مدیرکل و معاون مدیرکل در مسند کار است  و یا مدیرانی در این دولت در حال انجام وظیفه هستند که در انتخابات قبلی مجلس از ستار هدایتخواه یکی از شاخص ترین چهره های جبهه پایداری حمایت کرده اند. مدیرانی که برای دولت تبدیر و امید و شخص استاندار هزینه تراشی کرده اند و البته از لحاظ کار یهم فاقد هر نوع ظرفیتی هستند و سر وصدای جامعه هدفشان را بلند کرده اند ولی گوش شنوایی برای برخورد و ورود به بررسی عملکر دشان دیده نمی شود. شاید صدور حکم تک بعدی برای این نوع از مدیران منطقی نباشد و از زاویه علمی همکاری با مدیری که از لحاظ سیاسی همراه نیست ولی توانمند و متخصص است قابل قبول باشد اما نکته اینجاست که همین مدیران دقیقا سیاسی ترین مدیران هستند و با لابی سیاسی سر کار آمده اند و از لحاظ کاری و اجرایی نیز فاقد ابتدایی ترین توانایی ها هستند.
نوع برخورد با چمن باید به یک الگو تبدیل شود و اینکه مدیران که با ادعا و پرچم سیاسی و حمایت از دولت بر سر کار می ایند باید ابتدایی ترین تعهدات تشکیلاتی را رعایت کنند نه اینکه دچار غرور شوند تا در نهایت حتی یک صاحب برایشان پیدا نشود.
اگر بخواهیم نگاهی اجمالی به وضعیت سایر مدیران دولت تدبیر و امید بنیدازیم  شرایط اصلا مطلوب نیست. حال علت چیست شاید نتوان استاندار را در این فقره مقصر اصلی دانست  بلکه مقصر خود مدیرانی است که با لابی و در خانه همه رفتن و قسم و سوگند خوردن مبنی بر رعایت تعهدات سیاسی حکم مدیرتی را میگیرند اما بعد از مراسم معارفه زیر همه چیز می‌زنند.
بنا داریم طی مقالات دنباله داری به این مدیران و موضع و نحوه عملکرد آنها بپردازیم و قضاوت را درنهایت به مردم و حامیان دولت واگذار کنیم.
البته این نوع بررسی عملکرد می تواند از دو زاویه صورت گیرد اول از زاویه بررسی کل عملکردی و دوم از زاویه سیاسی و جناحی.
یکی از این مدیران که به ادعای منتقدانش  از لحظه پایان مراسم معارفه اش یک قدم با دولت و نیروهای حامی دولت برنداشته است بی شک علی محمد تقوی مدیرکل ثبت احوال استان است. وی که در دوران اصلاحات  نیزاین مسئولیت را بر عهده داشت با شروع این دولت شروع به لابی و یارگیری برای گرفتن این مسئولیت کرد و بعد از آن که موفق به این کار شد راهی دیگر را رفت. در این مقاله هیچ اصراری بر سیاسی کاری مدیر اداره ای مثل ثبت احوال نیست اما از انجا که این مدیر محترم کاملا سیاسی عمل میکند و با اصولگرایان نشست و بر خاست  دارد این موضوع جای بررسی دارد  که چرا این نوع تعامل با حامیان و نیروهای دولت اتفاق نمی افتد اگر قرار بر مدیریت و دوری از سیاسی کاری است چرا فقط باید نیروهای حامی دولت قربانی شوند. تقوی تا زمانی که بزرگواری نماینده بود کاملا با وی هماهنگ بود و حتی در جایی هم گفته بود که در انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی در صورتی که آقا در صحنه باشد بخاطر مسائل قومی و خانوادگی از بزرگواری حمایت خواهد کرد. اما بعد از آنکه بزرگواری اعلام کرد در انتخابات شرکت نمی کند و موحد اعلام حضور کرد از آنجا که به ظن اقای تقوی موحد پیروز انتخابات خواهد بود اقدام به حمایت از موحد کرد و با یکی از مدیران سابق ثبت احوال و نزدیکان موحد به دیدار ایشان رفت. ولی موحد پیروز نشد و حاج عدل به مجلس رفت که این بار نیز اقای تقوی  خود را به اقای هاشمی پور نزدیک کرد و البته قبل و بعد از انتخابات مجلس در بویراحمد، ایشان با آقای هدایتخواه ارتباط دارد و حتی مطابق ادعای مخالفینش کماکان دیدارهایی با ایشان دارد. و در این میان تنها کسانی که هرگز مورد مشورت قرار نمی گیرند و جایی در ثبت احوال استان کهگیلویه و بویراحمد ندارند نیروهای حامی دولت تدبیر و امید هستند.
مدیریت نیازمند کار و جلب رضایت مردم است و اینکه میدری صرفا به زد و بند با مدیران ارشد خود و یا نزدیکی به نیورهای  اصولگرا اقدام کند هیچ کمکی به وی نخواهد کرد.
اگر چه زمان اندکی تا پایان عمر دولت یازدهم مانده است اما به نظر می رسد شاید نیاز باشد عذر مدیران این مدلی که فقط دنبال بقا هستند خواسته شود و یا حداقل تذکری به آنها داده شود.
وجود برخی مدیران فعلی نه تنها هیچ کمکی به دولت نمی کنند که مواضع و نوع رفتارهای این آقایان برای دو.لت و شخص استاندار هزینه تراشی می نماید.