مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛حمید آذربو
وقتی بحث از مجلس مطرح میشود بلاشک باید از کاشانیها، مدرسها، دیالمیان یاد کرد؛ این منتخبان از ثبات فکری نظامندی برخوردار بودند و در همه مسائل مصالح ملت را در نظر میگرفتند و در جبهه بندیها و مواضع خود رویه شفاف وروشنی داشتهاند و حق وحقیقت را فدای منافع نمیکردند اما متاسفانه در دههای اخیر بودهاند نمایندگانی که جایگاه رفیع منتخب مردم بودن رامغتنم نشمردهاند، غافل ازاینکه این نمایندگان تابلووپیشانی سیاسی حوزههای انتخابیه خود میباشند و هر نوع سوء رفتاری ازسوی ایشان میتواند نوع نگاه اطرافیان در سطح کلان کشوری رابه مردم آن حوزه انتخابیه بدبین نماییدوبعبارتی نوعی نگاه استقرایی (از جز به کل) پیش میآید. در حوزهی انتخابیهی این نماینده ضمن احترامی که قائل هستم اما رویه سیاسی ایشان در حوزه تصمیمات سیاسی دچار تناقضاتی بوده که مختصرا به شرح آن میپردازم.
ایشان در جریان کار و زار انتخاباتی دهه ۸۰ خود را فردی با شناسنامه اصولگرایی معرفی نمودند بگونهای که درسال ۹۰ باحضور اقای منوچهر متکی (همایش انتخاب کاندید اصولگرا-سالن شهید ایزدپناه) حضوریافتند وخواهان عضویت درآن ائتلاف بودند، درسال ۹۲ از ائتلاف ۳ گانه اصولگرا حمایت نمودند.
امابا پیروزی اقای حسن روحانی شاهد دنده معکوس سیاسی آقای نماینده بودیم بگونهای که ایشان خودرانه اصول گرا ونه اصلاح طلب دانستند، بلکه نماینده اعتدال معرفی نمودند (سخنرانی ایشان دردانشگاه یاسوج). اما جالب تر اینکه درچند ماه اخیر خواهان عضویت در جبههای اصول گرا تحت عنوان (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) هستند که این جبهه خواهان تغییر وضع سیاسی امروز و نقطه مقابل آقای روحانی میباشند.
پاردوکسها و زیگزاگهای فکری ایشان القا کننده عدم نظم تفکرسیاسی نماینده ژورنالسیت میباشد. انتظار میرود آقای نماینده بادقت نظر بیشتری جریانشناسی حال و گذشته را مطالعه نمایند و سپس اقدام به موضع گیری کنند.
وقتی بحث از مجلس مطرح میشود بلاشک باید از کاشانیها، مدرسها، دیالمیان یاد کرد؛ این منتخبان از ثبات فکری نظامندی برخوردار بودند و در همه مسائل مصالح ملت را در نظر میگرفتند و در جبهه بندیها و مواضع خود رویه شفاف وروشنی داشتهاند و حق وحقیقت را فدای منافع نمیکردند اما متاسفانه در دههای اخیر بودهاند نمایندگانی که جایگاه رفیع منتخب مردم بودن رامغتنم نشمردهاند، غافل ازاینکه این نمایندگان تابلووپیشانی سیاسی حوزههای انتخابیه خود میباشند و هر نوع سوء رفتاری ازسوی ایشان میتواند نوع نگاه اطرافیان در سطح کلان کشوری رابه مردم آن حوزه انتخابیه بدبین نماییدوبعبارتی نوعی نگاه استقرایی (از جز به کل) پیش میآید. در حوزهی انتخابیهی این نماینده ضمن احترامی که قائل هستم اما رویه سیاسی ایشان در حوزه تصمیمات سیاسی دچار تناقضاتی بوده که مختصرا به شرح آن میپردازم.
ایشان در جریان کار و زار انتخاباتی دهه ۸۰ خود را فردی با شناسنامه اصولگرایی معرفی نمودند بگونهای که درسال ۹۰ باحضور اقای منوچهر متکی (همایش انتخاب کاندید اصولگرا-سالن شهید ایزدپناه) حضوریافتند وخواهان عضویت درآن ائتلاف بودند، درسال ۹۲ از ائتلاف ۳ گانه اصولگرا حمایت نمودند.
امابا پیروزی اقای حسن روحانی شاهد دنده معکوس سیاسی آقای نماینده بودیم بگونهای که ایشان خودرانه اصول گرا ونه اصلاح طلب دانستند، بلکه نماینده اعتدال معرفی نمودند (سخنرانی ایشان دردانشگاه یاسوج). اما جالب تر اینکه درچند ماه اخیر خواهان عضویت در جبههای اصول گرا تحت عنوان (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) هستند که این جبهه خواهان تغییر وضع سیاسی امروز و نقطه مقابل آقای روحانی میباشند.
پاردوکسها و زیگزاگهای فکری ایشان القا کننده عدم نظم تفکرسیاسی نماینده ژورنالسیت میباشد. انتظار میرود آقای نماینده بادقت نظر بیشتری جریانشناسی حال و گذشته را مطالعه نمایند و سپس اقدام به موضع گیری کنند.