تاریخ انتشار
يکشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۵۰
کد مطلب : ۲۲۰۳۱۱
یادداشتی بر خبر تأسفبار تنبیهبدنی دانشآموز چاروسایی
۰
کبنا ؛حمید رستگارینیا
خبر تاسف بار تنبیه بیرحمانهی آموزگار کهگیلویهای علاوه بر ناراحتیهای عمومی که بوجود آورد واقعیتهای دیگری نیز در دل خود داشت.
قطعا در فضای پررونق و البته ملتهب رسانه ای_مجازی کشور وحتی استان کهگیلویه بویراحمد این چنین اخباری به سرعت منتشر و در مرکز توجه قرار خواهند گرفت.
اما واکنشهای شخصیتها ی مختلف اعم از سیاسی و غیر سیاسی و البته مسئول و غیر مسئول میتواند جالب توجه باشد.
ابتدا باید از کانونهای مشاوره و راهنمایی و دستگاههایی که به نوعی خط دهندگان و هدایت گران روانی_اجتماعی جامعه هستند پرسید اولا نقش آنها در زمینه ایجاد یک بستر فرهنگی_آموزشی مناسب چه بوده است؟ و چقد برای این مهم دغدغه داشته و دارند؟
در روزهایی که تب خودکشی به مانند دمای این روزهای زمستان ۹۵ هر روز داغتر میشود و اصطلاحا (هر دم از این باغ بری میرسد) سکوت غیرمسئولانهی روانشناسان، جامعهشناسان، و مشاوران ومتولیان فرهنگی به عنوان بازوهای آموزشی_فرهنگی جامعه با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
اما روی صحبت این مقال با نماینده گان محترم دو حوزهی گچساران و کهگیلویهی بزرگ است که در روزهای گذشته با واکنشهای غیر دیپلماتیک و البته دور از انتظارشان یک نگرانی به مراتب بزرگتر از سونامی خودکشی و یا تنبیه ظالمانهی دانش آموز چاروسایی ایجاد کرده است.
ابتدا کم کاری دکتر تاجگردون که لقب اغراق آمیز امیر کبیر را یدک میکشد متذکر میشوم و با اشاره به یکی از اقدامات قائم مقام فراهانی امیر کبیر واقعی تاریخ خوانندگان را متوجه تفاوت از زمین تا آسمان آن و این میکنم.
آنگونه که تاریخهای دورهی قائم مقام نوشتهاند امیر کبیر مرارت خارج از تصوری برای فرهنگ سازی و تشویق مردم به سواد آموزی و حتی واکسیناسیون به عنوان دو رکن مهم از توسعه جامعه انجام دادند که همین اشارهی کوچک میتواند تلنگر مناسبی به دکتر تاجگردون باشد که امیر کبیر نامیده شدن تا امیر کبیر بودن تفاوتهای زیادی دارد.
حتی اگر دستور داده بودید کارگروهی تشکیل شود و به طور جدی و علمی این موضوع را پیگیری نمایند و نتایجش را به اطلاع مردم نگران حوزهی انتخابیه و استان برسانند میتوانستیم برای کوتاه زمانی هم اگر شده ردای قائم مقام را برقامتتان بپوشانیم...
در بخش دوم واکنش شتاب زده و هیجانی سردار هاشمی را بررسی میکنم.
طبعا دلجویی از خانوادهی دانش آموز چاروسایی اقدامی قابل ستایش است همانگونه که آموزگار این دانش آموز نیز با عذرخواهی و حضور در خانوادهی این دانش آموز عزیز مراتب دلجویی کامل خویش را انجام داده بودند.
اما واکش تلگرامی سردار هاشمی که آدم را یاد ضرب المثل کاسهی داغتر از آش میاندازد بر التهاب بوجود آمده و البته تا حدودی کم شدهی فضای رسانهای حاصل از این اشتباه متاثر کننده افزود.
وقتی خانوادهی بزرگ منش آن دانش آموز با رافت اسلامی از حق خویش گذشته و خطای آموزگار را آنطور که رسانهها منعکس داده بودند، بخشیده بودند در شعله دمیدن سردار هاشمی قدری غیر دیپلماتیک و خلاف عرف سیاسی _رسانهای بود.
ضمن آنکه مدیرکل آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی آموزش و پرورش استان طبعا حتی بدون نامهی شتاب زدهی سردار هاشمی هم بر خود لازم میدانست که این موضوع را بررسی نماید.
نگارنده ضمن ابراز نگرانی از افزایش خبرهای دردناک خودکشی هم استانیهای عزیز که مع الاسف تماما در بین جوانان رخ میدهد و محکومیت هر گونه تنبیه بدنی در مدارس از نمایندگان استان تقاضا دارد ضمن انتخاب مشاوران آگاه و مطلع به امور جامعه و رسانه از واکنشهای احساسی و هیجانی پرهیز نموده و در سریعترین زمان ممکن چارهای برای جلوگیری از روند افزایش یافتهی خودکشیها در استان بیاندیشند.
مطلب فوق تنها ابراز یک دغدغهی عمومی بود که به عرض شریف مردم رسانده شد.
یاد آور میشوم این مطلب هیچ گونه تناقضی با اعتراف به خدمات قابل ستایش سردار هاشمی در همین زمان کوتاه از نمایندگیشان مانند راه اندازی پتروشیمی دهدشت، و انعقاد قرارداد سیمان تنگ سپو و..... وهم چنین تلاشهای دکتر تاجگردون برای توسعهی حوزهی انتخابیهشان نیست.
خدایا چنان کن سرانجام کار/به مقصد رسد نیمهی لنگ بار
خبر تاسف بار تنبیه بیرحمانهی آموزگار کهگیلویهای علاوه بر ناراحتیهای عمومی که بوجود آورد واقعیتهای دیگری نیز در دل خود داشت.
قطعا در فضای پررونق و البته ملتهب رسانه ای_مجازی کشور وحتی استان کهگیلویه بویراحمد این چنین اخباری به سرعت منتشر و در مرکز توجه قرار خواهند گرفت.
اما واکنشهای شخصیتها ی مختلف اعم از سیاسی و غیر سیاسی و البته مسئول و غیر مسئول میتواند جالب توجه باشد.
ابتدا باید از کانونهای مشاوره و راهنمایی و دستگاههایی که به نوعی خط دهندگان و هدایت گران روانی_اجتماعی جامعه هستند پرسید اولا نقش آنها در زمینه ایجاد یک بستر فرهنگی_آموزشی مناسب چه بوده است؟ و چقد برای این مهم دغدغه داشته و دارند؟
در روزهایی که تب خودکشی به مانند دمای این روزهای زمستان ۹۵ هر روز داغتر میشود و اصطلاحا (هر دم از این باغ بری میرسد) سکوت غیرمسئولانهی روانشناسان، جامعهشناسان، و مشاوران ومتولیان فرهنگی به عنوان بازوهای آموزشی_فرهنگی جامعه با هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
اما روی صحبت این مقال با نماینده گان محترم دو حوزهی گچساران و کهگیلویهی بزرگ است که در روزهای گذشته با واکنشهای غیر دیپلماتیک و البته دور از انتظارشان یک نگرانی به مراتب بزرگتر از سونامی خودکشی و یا تنبیه ظالمانهی دانش آموز چاروسایی ایجاد کرده است.
ابتدا کم کاری دکتر تاجگردون که لقب اغراق آمیز امیر کبیر را یدک میکشد متذکر میشوم و با اشاره به یکی از اقدامات قائم مقام فراهانی امیر کبیر واقعی تاریخ خوانندگان را متوجه تفاوت از زمین تا آسمان آن و این میکنم.
آنگونه که تاریخهای دورهی قائم مقام نوشتهاند امیر کبیر مرارت خارج از تصوری برای فرهنگ سازی و تشویق مردم به سواد آموزی و حتی واکسیناسیون به عنوان دو رکن مهم از توسعه جامعه انجام دادند که همین اشارهی کوچک میتواند تلنگر مناسبی به دکتر تاجگردون باشد که امیر کبیر نامیده شدن تا امیر کبیر بودن تفاوتهای زیادی دارد.
حتی اگر دستور داده بودید کارگروهی تشکیل شود و به طور جدی و علمی این موضوع را پیگیری نمایند و نتایجش را به اطلاع مردم نگران حوزهی انتخابیه و استان برسانند میتوانستیم برای کوتاه زمانی هم اگر شده ردای قائم مقام را برقامتتان بپوشانیم...
در بخش دوم واکنش شتاب زده و هیجانی سردار هاشمی را بررسی میکنم.
طبعا دلجویی از خانوادهی دانش آموز چاروسایی اقدامی قابل ستایش است همانگونه که آموزگار این دانش آموز نیز با عذرخواهی و حضور در خانوادهی این دانش آموز عزیز مراتب دلجویی کامل خویش را انجام داده بودند.
اما واکش تلگرامی سردار هاشمی که آدم را یاد ضرب المثل کاسهی داغتر از آش میاندازد بر التهاب بوجود آمده و البته تا حدودی کم شدهی فضای رسانهای حاصل از این اشتباه متاثر کننده افزود.
وقتی خانوادهی بزرگ منش آن دانش آموز با رافت اسلامی از حق خویش گذشته و خطای آموزگار را آنطور که رسانهها منعکس داده بودند، بخشیده بودند در شعله دمیدن سردار هاشمی قدری غیر دیپلماتیک و خلاف عرف سیاسی _رسانهای بود.
ضمن آنکه مدیرکل آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی آموزش و پرورش استان طبعا حتی بدون نامهی شتاب زدهی سردار هاشمی هم بر خود لازم میدانست که این موضوع را بررسی نماید.
نگارنده ضمن ابراز نگرانی از افزایش خبرهای دردناک خودکشی هم استانیهای عزیز که مع الاسف تماما در بین جوانان رخ میدهد و محکومیت هر گونه تنبیه بدنی در مدارس از نمایندگان استان تقاضا دارد ضمن انتخاب مشاوران آگاه و مطلع به امور جامعه و رسانه از واکنشهای احساسی و هیجانی پرهیز نموده و در سریعترین زمان ممکن چارهای برای جلوگیری از روند افزایش یافتهی خودکشیها در استان بیاندیشند.
مطلب فوق تنها ابراز یک دغدغهی عمومی بود که به عرض شریف مردم رسانده شد.
یاد آور میشوم این مطلب هیچ گونه تناقضی با اعتراف به خدمات قابل ستایش سردار هاشمی در همین زمان کوتاه از نمایندگیشان مانند راه اندازی پتروشیمی دهدشت، و انعقاد قرارداد سیمان تنگ سپو و..... وهم چنین تلاشهای دکتر تاجگردون برای توسعهی حوزهی انتخابیهشان نیست.
خدایا چنان کن سرانجام کار/به مقصد رسد نیمهی لنگ بار