تاریخ انتشار
يکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۵
کد مطلب : ۲۱۵۸۲۵
ناگفتههای رئیس سابق جهاد دانشگاهی در خصوص همه اتفاقات؛ از تاجگردون تا استخدامها
۰
کبنا ؛شمسالله رشیدی، سرپرست قبلی جهاد دانشگاهی واحد کهگیلویه و بویراحمد در خصوص مطالب ایراد شده در سایتها و رسانههای استان با خبرنگاران به گفتوگو نشسته استف که در ادامه این مصاحبه میآید؛
جناب آقای رشیدی اخیراً توسط رئیس جهاد دانشگاهی واحد کهگیلویه و بویراحمد گفته شده در دوره دو ساله مدیریت شما استخدامهای فلهای وجود داشته، نظر شما در این رابطه چیست؟
با سلام خدمت جنابعالی و خوانندگان محترم شما. جهت اطلاع شما عزیزان لازمه عرض کنم که جهاد دانشگاهی واحد استان در سال ۸۰ توسط آقای مهندس باعثی که از جهاد دانشگاهی خوزستان مسئول راه اندازی این واحد شده بودند راه اندازی شد که بنده هم این افتخار را داشتم در سال ۸۱ توسط ایشان بکار گرفته شدم، لذا بصورت زنده تمامی اتفاقات این واحد را لمس و حس کردهام. در خصوص سوال شما هم جناب آقای باعثی، هم جناب جهانبین هم جناب موسویان و هم بنده تقریباً همه به یک شکل نیروهای موجود در جهاد دانشگاهی واحد استان را بکار گرفتهایم و از حدود ۴۰ نفر نیروی شاغل در جهاد دانشگاهی واحد هیچکدام بر اساس آزمون استخدامی نبوده است چرا که جهاد دانشگاهی یک نهاد همومی غیردولتی است و تنها بر اساس نیاز خود و تشخیص رئیس وقت واحد میتواند نسبت به استخدام اعضاء در واحد اقدام نماید. لذا اینکه گفته شده تنها در دوره دو ساله من بدون آزمون نسبت به بکارگیری اعضاء اقدام شده یک شیطنت رسانهای در جهت تخریب بنده و جهاد دانشگاهی واحد استان بوده است. بنده با صحبتی هم که با جناب دکتر سبحانی رئیس محترم جهاد دانشگاهی واحد، در این خصوص داشتم ایشان خبر انعکاس یافته در بعضی سایتهای استانی را که تیتر و لید مغرضانهای برخلاف گفتههای ایشان داشتهاند را رد کردهاند.
بنده افتخار میکنم در دوره ۱۸ ماهه سرپرستی خودم در واحد توانستم حدود ۱۰ فرصت شغلی برای بچههای این استان با دست خالی بوجود بیاورم که این موضوع را نه تنها باعث شرمندگی خود نمیدانم بلکه باعث افتخار خود میدانم، چرا که بدون اینکه حتی یک ریال از طرف استان به بنده کمک شود توانستم حدود ۱۰ فرصت شغلی در استانی که یکی از بزرگترین نرخهای بیکاری را در کشور دارد بوجود بیاورم و با اطمینان میگویم اگر مسئولین استان و جهاد دانشگاهی کشور به بنده کمک میکردند تا دهها نفر دیگر هم میتوانستم در واحد بکار بگیرم.
خب گفته شده شما در واحد فقط بچههای باشت و گچساران را بکار گرفتید، صحت دارد؟
من لازم میدانم یک تاریخچهای از عملکرد مدیران قبل از بنده خدمتتان عرض کنم بعد به سوال شما پاسخ دهم. از سال ۸۰ تا سال ۹۳ که بنده بعنوان سرپرست واحد انتخاب شدم، دو مدیر از مرکز استان بودند که از جمع حدود ۳۰ نفر اعضای واحد تنها بنده از شهرستانهای گچساران و باشت بودم و بیست و نه نفر دیگر را حدود ۸۵ درصدش را از مرکز استان جذب کرده بودند چون بنده احساس میکردم در حق گچساران و باشت از این نظر ظلم شده تنها توانستم این عدالت را تا حدودی ایجاد نمایم و سهم این اعضا را به حدود ۱۲. ۵ درصد برسانم، این در صورتی است که نیروهای شهرستان بویراحمد ۶۵ درصد، شهرستان کهگیلویه هم ۱۲. ۵ درصد و غیربومیها هم حدود ۱۰ درصد اعضای حاضر در جهاد دانشگاهی واحد کهگیلویه و بویراحمد را شامل میشود. بعضیها احساس میکنند چون در مرکز استان زندگی میکنند دیگه شهر مال خودشونه و بقیه شهروندان استان حقی از فرصتهای شغلی ادارات کل استانی ندارند.
حالا قضاوت با شماست. حساب کنید ببینید عملکرد بنده به چه صورت بوده است.
چرا دوره سرپرستی شما ۱۷ ماه طول کشید و به ریاست تبدیل نشد؟
خب بخشی از جواب شما به ساختار سازمانی جهاد دانشگاهی برمیگرده و بخشی از آن هم به توطئههای هدف داری که درست از یک هفته بعد از انتصاب بنده بعنوان سرپرست واحد در واحد توسط کسانی که صندلی خودشان را از دست داده بودند، وجود داشت، برمی گردد.
بنده از همان ماه اول این مسائل را متوجه بودم و طی چندین مکاتبه مکتوب با رئیس جهاد دانشگاهی کشور این مسءله را درمیان گذاشتم اما متأسفانه نه ایشان اقدامی برای حذف کانون توطئه و بحران در واحد داشتند و نه این اجازه را به بنده میدادند که برخورد لازم را داشته باشم.
بنده در طول مدت شش ماه سرپرستیم در واحد به گواه اسناد و مدارک که در اختیار دارم واحدی را تحویل گرفتم با کلی مسائل و مشکلات ولی با همکاری همکارنم توانستم بعد از ۱۳ سال حوزه پژوهش واحد را راه اندازی و درآمد زا کنم و حدود ۱۲۰ میلیون تومان عقد قرارداد داشته باشم. در کمتر از یک ماه از پذیرش پست سرپرستی واحد توانستم بعنوان دبیر جشنواره علم تا عمل استان با همکاری سایر ادارات استان جشوراه ملی علم تا عمل را در استان برگزار نمایم. توانستم با دست خالی دو کارگاه کامپیوتر، معماری و یک واحد انبار را بازسازی یا ساخت نمایم. بعد از ۱۳ سال از گذشت عمر واحد که حتی یک معاون نداشت توانستم سه معاون واحد را بکار گمارم و کلی از بدهیهای واحد را تا آن زمان تسویه نمایم که گزارش مکتوب آن در تاریخ ۶/۳/۹۴ یعنی حدود شش ماه از گذشت مدت سرپرستی اینجانب در واحد بصورت مکتوب به جناب آقای دکتر طیبی رئیس محترم جهاد دانشگاهی تقدیم شد.
خب الان در جهاد دانشگاهی کشور ما هیچ مسئولی از کهگیلویه و بویراحمد نداریم، شاید بهترین پاسخ برای سوال شما در درجه اول بیصاحبی کهگیلویه و بویراحمد در دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی کشور مثلاً در مقایسه با استانی مثل خوزستان که دهها نفر مدیر و معاون در دفتر مرکزی دارند، باشد که ما در آنجا حتی یک نفر مسئول، مدیر کهگیلویه و بویراحمدی برای پیگیری امورات واحد و کارکنان واحد نداشته باشیم و در درجه بعد نامهربانی مرکز استان نشینانی بود که فقط نمیخواستند یک نفر از باشت و گچساران بعنوان مدیر بالای سر آنان باشد و هر روز با ایجاد حاشیه و ایجاد بحران و تماس یا ارسال پیام برای مسئولین دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، فقط میخواستند کاری کنند که حکم بنده به ریاست تبدیل نشود.
البته رئیس قبل از بنده هم مدت ۲۴ ماه سرپرست واحد بودند و این تنها من نبودم که دوره سرپرستیم طول کشید. خب بنده بنا به دلایلی که خدمتتان عرض شده یا خواهد شد، صلاح ندانستم بیش از این، بعنوان سرپرست واحد باشم.
چرا تقاضای انتقال دادید و چرا در این خصوص با مسئولین استان از جمله جناب آقای دکتر تاجگردون هماهنگ نکردید؟
من خیلی انرژی برای کار داشتم و با وجودی که هر روز بعضیها هدف دار سعی در ایجاد حاشیه در واحد داشتند ولی من سعی داشتم با اعضای دیگر واحد که صادقانه کار میکردند بتوانیم کارهای خوبی را انجام دهیم. یکی از کارهای خوب در زمان مدیریت بنده انعقاد تفاهمنامه فیمابین رئیس جهاد دانشگاهی کشور جناب آقای دکتر طیبی در سفر به استان و جناب آقای دکتر خادمی استاندار استان بود. میتوانم بگویم این تفاهمنامه به نوعی یک نقشه راه است برای جهاد دانشگاهی استان است. اگر مسئولین استان و مسئولین دفتر مرکزی همت لازم را جهت اجرایی کردن مفاد این تفاهمنامه داشتند، بدون شک میتوانست وضعیت جهاد دانشگاهی را در استان صدها برابر از وضعیت موجود، بهتر میکرد.
بر اساس یکی از مفاد این تفاهمنامه بنده میخواستم ساختمانی را در شهرستان گچساران برای جهاد دانشگاهی خریداری کنم که طبق این تفاهمنامه مقرر شده بود ۵۰ درصد قیمت خرید این ساختمان را استانداری (برنامه بودجه استان) بپردازد و ۵۰ درصد مابقی را هم دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی کشور پرداخت نماید. چون ما هیچگونه دفتری در شهرستان گچساران نداریم این برنامه یکی از اولویتهای بنده بود که این کار را هم کردم ساختمان مذکور خریداری شد و مبایعنامه و اسناد ملک هم اخذ شد و از صاحب ملک هم شش ماه برای پرداخت وجه ساختمان فرصت گرفته شد. در مدت این شش ماه خیلی دوندگی کردم از استاندار، معاون ایشان، رئیس محترم سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و نمایندگان محترم در استان و همچنین در دفتر مرکزی که متأسفانه هیچگونه کمکی نشد، لذا احساس کردم که این استان فضای کار نیست.
از طرفی عدهای تلاش میکردند با کارشکنی در واحد و بیرون از واحد، بنده نتوانم حقوق و مزایای اعضای واحد را بپردازم که خدا را شکر در مدت ۱۸ ماهی که بودم حداکثر تا تاریخ ۳۰ هر ماه حقوق به حساب اعضای واحد واریز میشد.
با توجه به اینکه نه از طرف مسئولین استان در مدت ۱۸ ماهی که بنده بودم کمک شد و نه از طرف مسئولین دفتر مرکزی، احساس کردم که این فضا فضای کار نیست و به همین خاطر در بهمن ماه ۹۴ تقاضای انتقالی خودم را به مسئولین دفتر مرکزی دادم که آنان هم برنامههایی در این خصوص خودشان داشتند. که در نهایت در ۱۹ اردیبهشت ۹۵ جایگزین بنده مشخص گردید و بنده واحد را شسته رفتهتر از وضعیتی که تحویل گرفته بودم به گواه اسناد و مدارک، به رئیس جدید واحد تحویل دادم.
در رابطه با درخواست انتقالی خودم و عدم مشورت با مسئولین استان در این خصوص، خب بنده تنها با نیت کار سعی کردم مسئولیت بپذیرم و تا زمانی که احساس کردم میتوانم مفید باشم، ماندم. در رابطه با هماهنگی با مسئولین استان و نمایندگان هم خود دوستان دفتر مرکزی برنامههایی برای واحد داشتند که از من خواسته بودند این موضوع سکرت باقی بماند.
جناب آقای رشیدی اخیراً توسط رئیس جهاد دانشگاهی واحد کهگیلویه و بویراحمد گفته شده در دوره دو ساله مدیریت شما استخدامهای فلهای وجود داشته، نظر شما در این رابطه چیست؟
با سلام خدمت جنابعالی و خوانندگان محترم شما. جهت اطلاع شما عزیزان لازمه عرض کنم که جهاد دانشگاهی واحد استان در سال ۸۰ توسط آقای مهندس باعثی که از جهاد دانشگاهی خوزستان مسئول راه اندازی این واحد شده بودند راه اندازی شد که بنده هم این افتخار را داشتم در سال ۸۱ توسط ایشان بکار گرفته شدم، لذا بصورت زنده تمامی اتفاقات این واحد را لمس و حس کردهام. در خصوص سوال شما هم جناب آقای باعثی، هم جناب جهانبین هم جناب موسویان و هم بنده تقریباً همه به یک شکل نیروهای موجود در جهاد دانشگاهی واحد استان را بکار گرفتهایم و از حدود ۴۰ نفر نیروی شاغل در جهاد دانشگاهی واحد هیچکدام بر اساس آزمون استخدامی نبوده است چرا که جهاد دانشگاهی یک نهاد همومی غیردولتی است و تنها بر اساس نیاز خود و تشخیص رئیس وقت واحد میتواند نسبت به استخدام اعضاء در واحد اقدام نماید. لذا اینکه گفته شده تنها در دوره دو ساله من بدون آزمون نسبت به بکارگیری اعضاء اقدام شده یک شیطنت رسانهای در جهت تخریب بنده و جهاد دانشگاهی واحد استان بوده است. بنده با صحبتی هم که با جناب دکتر سبحانی رئیس محترم جهاد دانشگاهی واحد، در این خصوص داشتم ایشان خبر انعکاس یافته در بعضی سایتهای استانی را که تیتر و لید مغرضانهای برخلاف گفتههای ایشان داشتهاند را رد کردهاند.
بنده افتخار میکنم در دوره ۱۸ ماهه سرپرستی خودم در واحد توانستم حدود ۱۰ فرصت شغلی برای بچههای این استان با دست خالی بوجود بیاورم که این موضوع را نه تنها باعث شرمندگی خود نمیدانم بلکه باعث افتخار خود میدانم، چرا که بدون اینکه حتی یک ریال از طرف استان به بنده کمک شود توانستم حدود ۱۰ فرصت شغلی در استانی که یکی از بزرگترین نرخهای بیکاری را در کشور دارد بوجود بیاورم و با اطمینان میگویم اگر مسئولین استان و جهاد دانشگاهی کشور به بنده کمک میکردند تا دهها نفر دیگر هم میتوانستم در واحد بکار بگیرم.
خب گفته شده شما در واحد فقط بچههای باشت و گچساران را بکار گرفتید، صحت دارد؟
من لازم میدانم یک تاریخچهای از عملکرد مدیران قبل از بنده خدمتتان عرض کنم بعد به سوال شما پاسخ دهم. از سال ۸۰ تا سال ۹۳ که بنده بعنوان سرپرست واحد انتخاب شدم، دو مدیر از مرکز استان بودند که از جمع حدود ۳۰ نفر اعضای واحد تنها بنده از شهرستانهای گچساران و باشت بودم و بیست و نه نفر دیگر را حدود ۸۵ درصدش را از مرکز استان جذب کرده بودند چون بنده احساس میکردم در حق گچساران و باشت از این نظر ظلم شده تنها توانستم این عدالت را تا حدودی ایجاد نمایم و سهم این اعضا را به حدود ۱۲. ۵ درصد برسانم، این در صورتی است که نیروهای شهرستان بویراحمد ۶۵ درصد، شهرستان کهگیلویه هم ۱۲. ۵ درصد و غیربومیها هم حدود ۱۰ درصد اعضای حاضر در جهاد دانشگاهی واحد کهگیلویه و بویراحمد را شامل میشود. بعضیها احساس میکنند چون در مرکز استان زندگی میکنند دیگه شهر مال خودشونه و بقیه شهروندان استان حقی از فرصتهای شغلی ادارات کل استانی ندارند.
حالا قضاوت با شماست. حساب کنید ببینید عملکرد بنده به چه صورت بوده است.
چرا دوره سرپرستی شما ۱۷ ماه طول کشید و به ریاست تبدیل نشد؟
خب بخشی از جواب شما به ساختار سازمانی جهاد دانشگاهی برمیگرده و بخشی از آن هم به توطئههای هدف داری که درست از یک هفته بعد از انتصاب بنده بعنوان سرپرست واحد در واحد توسط کسانی که صندلی خودشان را از دست داده بودند، وجود داشت، برمی گردد.
بنده از همان ماه اول این مسائل را متوجه بودم و طی چندین مکاتبه مکتوب با رئیس جهاد دانشگاهی کشور این مسءله را درمیان گذاشتم اما متأسفانه نه ایشان اقدامی برای حذف کانون توطئه و بحران در واحد داشتند و نه این اجازه را به بنده میدادند که برخورد لازم را داشته باشم.
بنده در طول مدت شش ماه سرپرستیم در واحد به گواه اسناد و مدارک که در اختیار دارم واحدی را تحویل گرفتم با کلی مسائل و مشکلات ولی با همکاری همکارنم توانستم بعد از ۱۳ سال حوزه پژوهش واحد را راه اندازی و درآمد زا کنم و حدود ۱۲۰ میلیون تومان عقد قرارداد داشته باشم. در کمتر از یک ماه از پذیرش پست سرپرستی واحد توانستم بعنوان دبیر جشنواره علم تا عمل استان با همکاری سایر ادارات استان جشوراه ملی علم تا عمل را در استان برگزار نمایم. توانستم با دست خالی دو کارگاه کامپیوتر، معماری و یک واحد انبار را بازسازی یا ساخت نمایم. بعد از ۱۳ سال از گذشت عمر واحد که حتی یک معاون نداشت توانستم سه معاون واحد را بکار گمارم و کلی از بدهیهای واحد را تا آن زمان تسویه نمایم که گزارش مکتوب آن در تاریخ ۶/۳/۹۴ یعنی حدود شش ماه از گذشت مدت سرپرستی اینجانب در واحد بصورت مکتوب به جناب آقای دکتر طیبی رئیس محترم جهاد دانشگاهی تقدیم شد.
خب الان در جهاد دانشگاهی کشور ما هیچ مسئولی از کهگیلویه و بویراحمد نداریم، شاید بهترین پاسخ برای سوال شما در درجه اول بیصاحبی کهگیلویه و بویراحمد در دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی کشور مثلاً در مقایسه با استانی مثل خوزستان که دهها نفر مدیر و معاون در دفتر مرکزی دارند، باشد که ما در آنجا حتی یک نفر مسئول، مدیر کهگیلویه و بویراحمدی برای پیگیری امورات واحد و کارکنان واحد نداشته باشیم و در درجه بعد نامهربانی مرکز استان نشینانی بود که فقط نمیخواستند یک نفر از باشت و گچساران بعنوان مدیر بالای سر آنان باشد و هر روز با ایجاد حاشیه و ایجاد بحران و تماس یا ارسال پیام برای مسئولین دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، فقط میخواستند کاری کنند که حکم بنده به ریاست تبدیل نشود.
البته رئیس قبل از بنده هم مدت ۲۴ ماه سرپرست واحد بودند و این تنها من نبودم که دوره سرپرستیم طول کشید. خب بنده بنا به دلایلی که خدمتتان عرض شده یا خواهد شد، صلاح ندانستم بیش از این، بعنوان سرپرست واحد باشم.
چرا تقاضای انتقال دادید و چرا در این خصوص با مسئولین استان از جمله جناب آقای دکتر تاجگردون هماهنگ نکردید؟
من خیلی انرژی برای کار داشتم و با وجودی که هر روز بعضیها هدف دار سعی در ایجاد حاشیه در واحد داشتند ولی من سعی داشتم با اعضای دیگر واحد که صادقانه کار میکردند بتوانیم کارهای خوبی را انجام دهیم. یکی از کارهای خوب در زمان مدیریت بنده انعقاد تفاهمنامه فیمابین رئیس جهاد دانشگاهی کشور جناب آقای دکتر طیبی در سفر به استان و جناب آقای دکتر خادمی استاندار استان بود. میتوانم بگویم این تفاهمنامه به نوعی یک نقشه راه است برای جهاد دانشگاهی استان است. اگر مسئولین استان و مسئولین دفتر مرکزی همت لازم را جهت اجرایی کردن مفاد این تفاهمنامه داشتند، بدون شک میتوانست وضعیت جهاد دانشگاهی را در استان صدها برابر از وضعیت موجود، بهتر میکرد.
بر اساس یکی از مفاد این تفاهمنامه بنده میخواستم ساختمانی را در شهرستان گچساران برای جهاد دانشگاهی خریداری کنم که طبق این تفاهمنامه مقرر شده بود ۵۰ درصد قیمت خرید این ساختمان را استانداری (برنامه بودجه استان) بپردازد و ۵۰ درصد مابقی را هم دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی کشور پرداخت نماید. چون ما هیچگونه دفتری در شهرستان گچساران نداریم این برنامه یکی از اولویتهای بنده بود که این کار را هم کردم ساختمان مذکور خریداری شد و مبایعنامه و اسناد ملک هم اخذ شد و از صاحب ملک هم شش ماه برای پرداخت وجه ساختمان فرصت گرفته شد. در مدت این شش ماه خیلی دوندگی کردم از استاندار، معاون ایشان، رئیس محترم سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و نمایندگان محترم در استان و همچنین در دفتر مرکزی که متأسفانه هیچگونه کمکی نشد، لذا احساس کردم که این استان فضای کار نیست.
از طرفی عدهای تلاش میکردند با کارشکنی در واحد و بیرون از واحد، بنده نتوانم حقوق و مزایای اعضای واحد را بپردازم که خدا را شکر در مدت ۱۸ ماهی که بودم حداکثر تا تاریخ ۳۰ هر ماه حقوق به حساب اعضای واحد واریز میشد.
با توجه به اینکه نه از طرف مسئولین استان در مدت ۱۸ ماهی که بنده بودم کمک شد و نه از طرف مسئولین دفتر مرکزی، احساس کردم که این فضا فضای کار نیست و به همین خاطر در بهمن ماه ۹۴ تقاضای انتقالی خودم را به مسئولین دفتر مرکزی دادم که آنان هم برنامههایی در این خصوص خودشان داشتند. که در نهایت در ۱۹ اردیبهشت ۹۵ جایگزین بنده مشخص گردید و بنده واحد را شسته رفتهتر از وضعیتی که تحویل گرفته بودم به گواه اسناد و مدارک، به رئیس جدید واحد تحویل دادم.
در رابطه با درخواست انتقالی خودم و عدم مشورت با مسئولین استان در این خصوص، خب بنده تنها با نیت کار سعی کردم مسئولیت بپذیرم و تا زمانی که احساس کردم میتوانم مفید باشم، ماندم. در رابطه با هماهنگی با مسئولین استان و نمایندگان هم خود دوستان دفتر مرکزی برنامههایی برای واحد داشتند که از من خواسته بودند این موضوع سکرت باقی بماند.
همه مدیریت شما از همین یک جمله تان مشخص می شود. آیا اگر مدیران قبلی اشتباه کرده اند شما هم باید اشتباه را تکرار کنید؟ از طرفی مگر مرکز استان فقط یک طایفه است؟ مرکز استان مجموعه ای از مردم همه نواحی استان است.و چون برخی مدیران مانند شما فکر می کنند این استان روزبروز دچار عقب رفت می شود.
آیا نمی دانی انتخاب نیرو می بایست براساس شایستگی باشد؟ نه بر اساس قوم و طابفه و ایل و تش ؟