تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۴۲
کد مطلب : ۲۱۴۳۶۷

به بهانه ۱۶ آذر روز دانشجو

۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛محمدتقی سینایی-قسمت دوم
اما در مقابل نگاهها وچالش های؛ دانشگاه ها را هم نباید فراموش کرد ؛ برای این مهم ذکر نکاتی؛ قابل تامل است؛ و نباید هر روز به دانشجو برچسب زد و آنها را طبقه بندی کرد و یا برخوردهای دوگانه با انها روا داشت؛ اولا؛ دانشجویی که مخالف با اصل و اساس کشور و نظام باشد ؛ تحت هیج عنوانی نباید اجازه ورود به دانشگاه را داشته باشد و همچنین نباید جایگاهی دردانشگاه های ما داشته باشد ؛ و ثانیا ما باید آنچنان "برای و به" نهادهای آموزشی کشور؛ برنامه محور و اعتماد داشته باشیم که قبل از رسیدن به چنین جایگاهی ؛ما اطمینان کامل داشته باشیم که جایی برای افراد بدخواه و معاندین در دانشگاه نیست؛ اما نباید فراموش کرد که "مخالف و معاند" با هم متفاوت است. مغاند دشمن است اما مخالف در نظر ورای ممکن است دوست ویا از خانواده خویش باشد؛ دانشگاه محل تضارب افکار است و از همین اختلاف نظرهاست که رشد و تعالی برای بهترین ها شکل می گیرد وبسیاری از اختلافات بحث برانگیز در مورد دانشجو؛تفاوت مرز بین معاند و مخالف است که بعضا چالش هایی را در دانشگاهها از بیرون یا درون به مسائل بزرگتری تبدیل می کند. در این مورد ؛ شهید بزرگوار ؛ استاد برجسته حوزه و دانشگاه ؛ شهید والامقام؛ مرتضی مطهری ؛ دیگاهی فراتر دارد که فرمودند: " من چند سال پیش تذکر دادم که تنها دانشکده ای که صلاحیت دارد یک کرسی را اختصاص دهد به" مارکسیسم " همین دانشکده الهیات است. ولی نه اینکه مارکسیسم را یک استاد "مسلمان" تدریس کند بلکه استادی که واقعا مارکسیسم را شناخته و به آن مومن باشد؛ درس بدهد. نباید اینگونه فکر کرد که چون اینجا دانشکده الهیات است نباید در آن مارکسیسم تدریس شود. خیر، مارکسیسم باید تدریس شود آنهم توسط استادی که معتقد به مارکسیسم است.(پیرامون اتقلاب اسلامی ؛ ۱۳۷۴)و در مورد کرسی های آزاد اندیشی دانشگاهها معتقدند: " پاسخ شهید مطهری: فرق است میان آزادی تفکر و آزادی عقیده. تفکر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است و حتما باید آزاد باشد. پیشرفت و تکامل بشر در گرو این آزادی است. اما آزادی عقیده خصوصیت دیگری دارد. برخی عقاید انسان بر پایه تفکر و تدبر است که البته انسان باید در این عقاید آزاد باشد. اما برخی عقاید بر پایه جهل و عادت و تقلید است. اینگونه عقاید نه تنها راه تفکر و تکامل را باز نمی کند بلکه مسیر اندیشه را مسدود و منعقد می سازد. این گونه عقاید که ریشه در تعصب و تقلید و نادانی دارند به مثابه زنجیری است که به دست و پای فکر و روح انسان بسته می شود. همانطور که یک آدم با زنجیر بسته شده، قادر نیست آن زنجیر را از دست و پای خود باز و خود را رها سازد و نیازمند شخص دیگری است که به او یاری رساند، ملتهایی هم که از روی عادت و تلقین عقایدی را پذیرفته اند نیازمند نیرویی دیگرند که آنها را از این زنجیرها آزاد کند.البته نه این که عقیده جدیدی را به ایشان تحمیل نماید و زنجیر دیگری به دست و پایشان ببندد، بلکه آنان را از زنجیرهای پیشین رها سازد تا خودشان آزادانه فکر کنند و مسیرشان را انتخاب نمایند. اولین کاری که پیامبراکرم پس از فتح مکه انجام دادند، شکستن بت ها بود؛ زیرا می دید این بت ها عامل اسارت فکری مردمند و صدها سال است که فکر مردم، اسیر این بتهای چوبی و فلزی است، لذا آنها را نابود کرد.
و اما آزادی اندیشه، هر مکتبی که به ایدئولوژی خود باور داشته باشد ناچار باید طرفدار آزادی اندیشه باشد. و به عکس، هر مکتبی که به خود ایمان ندارد، جلو آزادی تفکر را می گیرد....من اعلام می کنم که در رژیم جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از کانالیزه کردن اندیشه ها، خبری نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشه های اصیلشان را عرضه کنند."(خبرگزاری دانشجو ۱۳۹۳؛ www.ssn.ir).
آیا امروز دانشگاههای ما امروز برای سیراب کردن و یا پاسخ به پرسش های احتمالی ؛ قابلیت و توان پرداختن به چنین دیدگاهی را داشته و یا دارند؟ و تا چه اندازه به این سمت و سو حرکت کرده ایم وآیا این اعتماد و اطمینان را باور داریم که چنین کرسی هایی را ایجاد کنیم ؟ به نظر می آید برای پرورش انسان های متعهد و مسلح و مصلح به متون اسلامی وبرای پاسخ به شبهات احتمالی ؛ پرداختن به چنین دیدگاههایی یک نیاز است ؛ آنچنان که دانشگاهها وجود و داشتن بزرگانی چون شهید مطهری و مفتح را؛ در دانشگاهها احساس و یک ضرورت انکارناپذیر است
همواره برای روز دانشجو ؛ بعضا چنین برداشت ها و نظرهایی برای حفظ آرامش و یا برگزاری متینگها و سخنرانی ها و... برای دانشگاهها و دانشجو بوده و هست.اینجا پیشگیری مهمترین اصل ؛ برای ورود بعضی ها به چنین برداشت هایی از دانشگاه و دانشجو است. اگر ما به این اطمینان رسیدیم که هیج دانشجو معاندی نداریم و حق ورود به دانشگاه را نداشته ؛ دیگر جایگاهی برای ایجاد چالش های بحران آفرین برای دانشکاهها و دانشجویان وجود ندارد. تاریخچه روز دانشجو بیانگر این موضوع است ؛ از لغو سخنرانی ها گرفته تا دیگر موضوعات مربوطه .برای شنیدن حرف ایده و فکر دانشجو؛ باید راهکارهایی برای پرسش و پاسخ و ملاقات های حضوری و...با مسئولان کشور در نظر گرفته شود.مثل انجام برنامه های منظم دیدار با روسای قوای مختلف کشور که مقام معظم رهبری در راستای این موضوع؛ هر ساله با تعدادی از دانشجویان دیدار و ملاقلات حضوری و پرسش و پاسخ و...دارد و یااینکه یکی از بهترین راهکاراههای ارائه شده برای دانشجویان کشور ؛طرح و نظررهبری بود که اجازه داده اند؛ در نماز جمعه ها ؛ ترتیبی اتخاذ شود که ؛ ساعتی هم به دانشجویان یا نماینده آنها داده شود تا برنامه و نظرات ؛ جامعه دانشجویی خود را در مورد مسائل مختلف کشور بیان کنند.این یکی از راهها و روش هایی بسیار پسندیده ای است که دانشجویان می توانند ؛ به ابراز نظرات خود در جامعه بپردازند.اگر اینگونه برنامه ها و روشها در کشور ؛ برای اهمیت واعتماد به جایگاه و نقش دانشجو در برنامه های مسئولان و مدیران کشور قرار گیرد ؛ خود کانونی برای همفکری و ارائه راهها و روش ها و همچنین اعتبار و اهمیت این قشر آرمان خواه در کشور خواهد بود. چرا که دانشجو سرمایه انسانی؛ متفکر کشور است و نباید از این سرمایه معنوی و فکری به آسانی گذشت.
اما وظیه علاوه بر وظیفه اصلی دانشجویان و دانشگاهها؛ امروز دانشجو موظف است ؛ نسبت به چالش های اصلی جامعه حساس باشد و مواضع متهورانه خود را قبل از همه باید متناسب با موازین و ارزشها و قوانین کشور در چارچوب؛ سیاست های کلی نظام برای استقلال؛ آزادی و جمهوریت اسلامی نظام ؛ عرضه دارد . دانشجو نباید از مسائل اساسی کشور غافل و یا از روی بی میلی ؛ سهل انگاری؛ لاقیدی و غیرمسولانه گذر نماید؛ دانشچو چشم بینا و سوال انگیز مسائل اساسی و اندیشه او راههای ؛ توسعه و پیشرفت را باید برای کشور به دنبال داشته باشد و در برنگاههای حساس و تاریخی عرض اندام بنماید و مسائل کشور را با حساسیت زیر نظر داشته و از هر گونه کوتاهی و بی انگیزه بودن بپرهیزد.چرا که دانشجویان وارث خون هزار شهید دانشجو در عرصه مبارزه با استکبار و دفاع از وطن و انقلاب اسلامی است.
فکر و اندیشه را از دانشگاه نمی توان از دانشگاه و دانشجو گرفت و یا درچاردیواری و بستر دانشگاه جا گذاشت و محصور کرد ؟ دانشگاه کالبد است و دانشجو روح متعالی آن و محصول و بازده دانشگاه انسان اندیشمند ؛ متفکر و صاحب نظر و مولد و سرمایه ای ماندگار است.چرا که دانشجو در بطن جامعه و نهاد خانواده زندگی می کندو این فکر و اندیشه در کالبد جامعه دمیده می شود و دیر یا زود وارد کارها و مسئولیت هایی می شود و خود بخود این فکر و اندیشه؛ تخصص و.. ؛ در جامعه جاری و ساری می گردد .البته باید بدانیم که دانشجو ؛ محصول ازآموزش و پرورش(نهاد آموزش) و نهاد خانواده کشورماست ؛ اگر خدای نکرده ؛ نهادهای آموزشی ما در پرورش افراد دچار ؛ چنین خبطی شود ؛ باید ؛ پیش از دانشگاه ؛ به کیفیت آموزش و بازده آن توجه داشت و یا با تمرین بیشتر و آموزش های فوق برنامه ؛ به دانش آموزان خود در مدارس و خانواده ؛ بیاموزیم . دانشگاه و دانشجو ؛ ابتدا دریافت کننده یک بازده ومحصولی است که یک دوره ۱۲ ساله از نظام و نهاد آموزشی کشور آموزش دریافت کرده است و مضافت ۶ تا ۷ سال هم از نهاد خانواده. ما باید با اعتماد بیشتر و سعه صدر به فرزندان خویش بیندیشیم . فرزندانی که حماسه ساز تاریخ ایران اسلامی شده اند . ما نباید با دید توهم و توهین به جامعه دانشجویی نگاه کنیم و سپس انتظار داشته باشیم رشد و بالندگی هم حاصل گردد؛ دانشجو خود نیازمند تمرین ابراز فکر و اندیشه است در حالی که خود دارای فکر و اندیشه و نبوع فکری است .شرایط خاص سنی آنها ایجاب می کند؛ که بعضا مسائلی را با شور و نشاط بیشتر ؛ بیان کنند ؛ و در این رهگذر ممکن است ؛ عده ای هم دچار اشتباه و قصوری شوند ؛ که نیازمند دلسوزی و راهنمایی بیشتر است؛ اما در کلیت؛ باید زمینه رشد و تعالی آنها را با اعتماد و تمرین بیشتردر بیان دیدگاه ؛ برای ابراز فکر و اندیشه خود انتظار داشته باشیم و اجازه دهیم ؛ خودباوری در دانشجو شکل بگیرد و دیدگاهها خود را بیان کند.
اگر امروز به سال ۱۳۳۲ برگردیم ؛ رسالت جنبش دانشجویی را در دانشگاه تهران آن روز به خوبی درک و قابل تحسین می دانیم ولی امروز، صدها دانشگاه در سراسر کشور تاسیس و هرکدام قطبی از تولید دانش و علوم را برعهده دارند و جمعیت دانشجویی میلیونی امروز قابل قیاس با گذشته نیست. مسئولیت و رسالت آن روز دانشجویان با توجه به حاکمیت رژیم سفاک پهلوی؛ در آن محیط خفقان و دهشتزا؛ بخوبی به انجام رسید و رسالت نسل امروزی پاسداری و ادامه آن راه شهیدان است؛اگرچه شاید مثلث حوزه؛ دانشگاه و آموزش و پرورش ، دارای یک نیاز متقابل برای داشتن محتواهای آموزشی لازم و پربار؛ برای آینده ای روشن را انتظار داشته و دارد، فاصله بین این سه دستگاه اساسی و ارزشی؛که محور اصلی تربیت و پرورش هستند ؛باید بر اساس یک برنامه ریزی میان مدت و دراز مدت؛ برای داشتن انسان های فرهیخته؛ برای نسل های آتی؛ در آینده ای نزدیک ؛ پیش بینی و تدارک دیده شود.چرا که جنس پرسش های نسل آتی با امروز بسیار متفاوت و خواستگاه آنها در آموزش ها فراتر از امروز خواهد بود.

* دانشجوی دکترای مدیریت
نام شما

آدرس ايميل شما

مصایب اعتمادزدایی میان دولت و مردم ( به قلم؛ محسن خرامین )

مصایب اعتمادزدایی میان دولت و مردم ( به قلم؛ محسن خرامین )

«اعتماد» از عناصر لازم‌ و ابتدایی حکومت‌داری است که حکومت‌ها باید در خلق و حفظ آن گام ...
اگر بایدن پیروز شود...

اگر بایدن پیروز شود...

بايدن با مطرح کردن بحث موشک‌ها، قصد توافق دارد و قطعا ايران هم خطوط قرمزي براي مذاکره ...
اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

اصلاح‌طلبان در سه راهی انتخاب

حزب ندای ایرانیان هم یک طیف نواصلاح‌طلب محسوب می‌شود خواهان حضور در رقابت‌های انتخاباتی ...
1