کبنا ؛ناصر کیانی
تاریخ استان کهگیلویه و بویراحمد همواره شاهد رشادتها و شجاعتهای مردم این مرز و بوم بوده است. هر جا سخن از عشق به وطن و سرزمین پیش آید، بیگمان ردپای مردم شجاع استان ما پیشاپیش سایر اقوام بهوضوح به چشم میخورد. هنوز هم پس از قرنها قصه شجاعت و دلیری «آریوبرزن»، سردار بزرگ این خطه در دفاع از کیان و خاک وطن شهره خاص و عام است. با تکیه بر همین رشادتهای قومی بود که استان ما مجال یافت تا در میان همه دشواریهای سیاسی وقت پای به عرصه وجود بگذارد و از این رهگذر استان کهگیلویه و بویراحمد تولد یابد. در طول هشت سال دفاع مقدس نام مردان این قوم، پیشاپیش سایر استانهای کشور همواره خودنمایی میکرد. اکنون نیز مردم این دیار که منتظر خبرهای خوش در جهت رفع مشکلات و معضلات خود از سوی استاندار بومی خود بودند به ناگاه شاهد نشر خبری در شهر شدند که اراده بالاترین مقام استان بر آنست که با تغییر نام استان مشکلات و آمارهای فضاحت بار در فقر، محرومیت، اعتیاد، طلاق، خودکشیهای رو به افزایش و ناهنجاریهای اجتماعی و... را به صفر برساند و ناکارآمدی خود را در زیر سایه تغییر نام دفن کند و با اجرای این پروژه، آمار موفقیتهایش را با مدیریت خارق العاده خود تکمیل کند. هر چند واکنشهای اولیه و سریع مردم موفقیت این طرح را به چالش کشید و به شکست انجامید اما ذکر دو نکته الزامی است:
نخست اینکه «نام» یک تابو و وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد بلکه نشانهای است قراردادی؛ همانطور که اشخاص نام خود را تغییر میدهند، نامهای دیگر نیز از قابلیت تغییر برخوردارند. بنابراین هر چند مردم ما با این نام انس و الفت گرفتهاند اما در صورت نیاز به تغییر نام میتوان توسط خود آنها اقدام کرد و نه از موضع حاکمیتی و قدرت.
از سوی دیگر، در روزهای شلوغ شهر و در میان هیاهوهای شبکههای مجازی و فلهای و نیز سایتهای محلی، نوشتههای گوناگون اعم از مغزدار و بیمغز، پرمایه و بیمایه به چشم میخورد. در این میان، متاسفانه نقدهای از سر حقد و کینه که کم هم نبود به چشم میخورد. آنجا که به خاطر ابراز عقیده و اظهار نظر یکی از نخبگان ملی و نماینده شهیر استان در مجلس شورای اسلامی مبنی بر موافقت با تغییر نام، وی آنچنان آماج هجمه و حمله قرار گرفت که اینجانب علی رغم انتقادهای گوناگون قدیم و جدید به ایشان، شخصاً بخاطر هتک حرمت بیرحمانه ایشان خجالت زده شدم. اهانتها و دشنامهای خانوادگی در مرام مردم ما نبود که با تاسف به کرات در نوشتههای افراد معلوم الحال به قلم آمد. پرسشی که در ذهن متبادر میشود این است که آیا پاسخ ابراز عقیده، فحاشی و ناسزاست؟ آیا رواست که اظهار نظر صاحب نظران را با اهانتها و فحاشیهای خانوادگی پاسخ دهیم؟ آیا شایسته است که اینگونه با سرمایههای اجتماعی خود برخورد نماییم؟ فحاشی و بیحرمتی به سرمایههای خود، خودزنی است، و از همین رو اهانتهایی که طی چند روز اخیر دامان برخی نخبگان استان را گرفت به هیچ عنوان درشان مردم فهیم و نجیب ما نیست.
یقیناً آغاز توسعه و پیشرفت با قدر دانستن نقش بزرگان و عالمان و نخبگان در جامعه صورت میگیرد. چه بخواهیم و چه نخواهیم تاج گردون، از مردان قدرتمند در صحنه سیاسی کشور است و سرمایههایی چون ایشان و دکتر وکیلی میتوانند با مساعی مشترک مسیر توسعه استان را هموار کنند و در این راه خطیر، نقش مهم ما همراهی و همکاری با نخبگان استانی است و نه رویارویی با آنها.
تاریخ استان کهگیلویه و بویراحمد همواره شاهد رشادتها و شجاعتهای مردم این مرز و بوم بوده است. هر جا سخن از عشق به وطن و سرزمین پیش آید، بیگمان ردپای مردم شجاع استان ما پیشاپیش سایر اقوام بهوضوح به چشم میخورد. هنوز هم پس از قرنها قصه شجاعت و دلیری «آریوبرزن»، سردار بزرگ این خطه در دفاع از کیان و خاک وطن شهره خاص و عام است. با تکیه بر همین رشادتهای قومی بود که استان ما مجال یافت تا در میان همه دشواریهای سیاسی وقت پای به عرصه وجود بگذارد و از این رهگذر استان کهگیلویه و بویراحمد تولد یابد. در طول هشت سال دفاع مقدس نام مردان این قوم، پیشاپیش سایر استانهای کشور همواره خودنمایی میکرد. اکنون نیز مردم این دیار که منتظر خبرهای خوش در جهت رفع مشکلات و معضلات خود از سوی استاندار بومی خود بودند به ناگاه شاهد نشر خبری در شهر شدند که اراده بالاترین مقام استان بر آنست که با تغییر نام استان مشکلات و آمارهای فضاحت بار در فقر، محرومیت، اعتیاد، طلاق، خودکشیهای رو به افزایش و ناهنجاریهای اجتماعی و... را به صفر برساند و ناکارآمدی خود را در زیر سایه تغییر نام دفن کند و با اجرای این پروژه، آمار موفقیتهایش را با مدیریت خارق العاده خود تکمیل کند. هر چند واکنشهای اولیه و سریع مردم موفقیت این طرح را به چالش کشید و به شکست انجامید اما ذکر دو نکته الزامی است:
نخست اینکه «نام» یک تابو و وحی منزل نیست که قابل تغییر نباشد بلکه نشانهای است قراردادی؛ همانطور که اشخاص نام خود را تغییر میدهند، نامهای دیگر نیز از قابلیت تغییر برخوردارند. بنابراین هر چند مردم ما با این نام انس و الفت گرفتهاند اما در صورت نیاز به تغییر نام میتوان توسط خود آنها اقدام کرد و نه از موضع حاکمیتی و قدرت.
از سوی دیگر، در روزهای شلوغ شهر و در میان هیاهوهای شبکههای مجازی و فلهای و نیز سایتهای محلی، نوشتههای گوناگون اعم از مغزدار و بیمغز، پرمایه و بیمایه به چشم میخورد. در این میان، متاسفانه نقدهای از سر حقد و کینه که کم هم نبود به چشم میخورد. آنجا که به خاطر ابراز عقیده و اظهار نظر یکی از نخبگان ملی و نماینده شهیر استان در مجلس شورای اسلامی مبنی بر موافقت با تغییر نام، وی آنچنان آماج هجمه و حمله قرار گرفت که اینجانب علی رغم انتقادهای گوناگون قدیم و جدید به ایشان، شخصاً بخاطر هتک حرمت بیرحمانه ایشان خجالت زده شدم. اهانتها و دشنامهای خانوادگی در مرام مردم ما نبود که با تاسف به کرات در نوشتههای افراد معلوم الحال به قلم آمد. پرسشی که در ذهن متبادر میشود این است که آیا پاسخ ابراز عقیده، فحاشی و ناسزاست؟ آیا رواست که اظهار نظر صاحب نظران را با اهانتها و فحاشیهای خانوادگی پاسخ دهیم؟ آیا شایسته است که اینگونه با سرمایههای اجتماعی خود برخورد نماییم؟ فحاشی و بیحرمتی به سرمایههای خود، خودزنی است، و از همین رو اهانتهایی که طی چند روز اخیر دامان برخی نخبگان استان را گرفت به هیچ عنوان درشان مردم فهیم و نجیب ما نیست.
یقیناً آغاز توسعه و پیشرفت با قدر دانستن نقش بزرگان و عالمان و نخبگان در جامعه صورت میگیرد. چه بخواهیم و چه نخواهیم تاج گردون، از مردان قدرتمند در صحنه سیاسی کشور است و سرمایههایی چون ایشان و دکتر وکیلی میتوانند با مساعی مشترک مسیر توسعه استان را هموار کنند و در این راه خطیر، نقش مهم ما همراهی و همکاری با نخبگان استانی است و نه رویارویی با آنها.