تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۳
کد مطلب : ۲۱۱۹۷۹
پاسخی به مطلب؛ «مواضع منافقانه تاجگردون در تغییر نام استان»
۰
کبنا ؛
جواد فروغی فر*
با انتشار مطلبی با عنوان «مواضع منافقانه «تاجگردون» در تغییر نام استان»[کلیک کنید] یکی از مخاطبان کبنا نیوز به آن واکنش نشان داد که از منظر خوانندگان گرامی می گذرد؛
در ابتدای مطلب لازم است بیان کنم که اینجانب متولد شهرستان چرام، بخش سرفاریاب و روستای پشت چنار می باشم و تاکنون حتی یکبار هم غلامرضا تاجگردون را از نزدیک ملاقات ننموده ام و حسب علاقه و عادت چندتا از سایت های استان را هر روز مطالعه می نمایم و لذا مطالبی را مشاهده نمودم که مرا ناچار به قلم فرسایی نمود. فارغ از درستی یا نادرستی تغییر نام استان کهگیلویه و بویراحمد، در برخی از سایت ها مطالبی را مشاهده نمودم که خارج از چارچوب یک نقد منصفانه و تحلیل علمی بودند و گاهاً واجد عناوین مجرمانۀ کیفری هستند که نمایندۀ دو تا از شهرستان های باشت و گچساران را مورد هتاکی قرار داده اند از جمله مطلبی با عنوان: «مواضع منافقانه «تاجگردون» در تغییر نام استان»[کلیک کنید] به قلم شخصی به نام حمید طاهری بویراحمدی. لذا در خصوص مطلب فوق و تغییر نام استان مطالبی عرضه می گردد:
۱-غلامرضا تاجگردون به عنوان یک شخص حقیقی مثل تک تک افراد هم استانی حق اظهارنظر در خصوص موضوع فوق را دارا می باشند و نظر وی چه به عنوان موافق و چه به عنوان مخالف قابل احترام است.
۲-وی علاوه بر شخصیت حقیقی دارای یک شخصیت حقوقی (وکالت مردم شریف شهرستان های باشت و گچساران) می باشد و قانوناً و شرعاً می بایست حافظ منافع مردم حوزۀ نمایندگی اش باشد و اگر غیر از این باشد در درگاه خداوند متعال و پیشگاه موکلانش مسئول خواهد بود.
۳-فارغ از گرایش فکری و تعصبات بیجای قومی و قبیله ای، ایشان یکی از شناسنامه های استان و از فرزندان نامی و صاحبنظر استان می باشند که برای بنده که خارج از استان و ساکن تهران می باشم جای تعجب دارد که در تهران وی دارای جایگاه رفیعی می باشند ولی در استان ما چنین هتاکانه در مورد وی اظهارنظر نامربوط می شود.
۴-نویسندۀ مطلب از واژۀ منافق در مورد وی استفاده نموده است- گرچه وی قبلاً همین عنوان مجرمانه را به سید باقر موسوی هم منتسب نموده بود- لذا بنده به عنوان یک محصل رشتۀ حقوق، نویسندۀ مذکور را که ادبیات خارج از نزاکت وی برای مخاطبان ناآشنا نیست به بار معنایی واژۀ منافق و آثار حقوقی آن متذکر می گردم:
«منافق» واژه‌ای است قرآنی که از ماده «نفق» و«نفاق» گرفته شده و در لغت به معنی خارج شدن و تمام شدن است و در اصطلاح کسى است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است. وجه تسمیه منافق از «نفق» به معنى نقب است که از راهى به دین وارد و از راه دیگرى خارج میشود. در قرآن کریم آیات فراوانی به موضوع منافقین می‌پردازد تا آنجا که سوره‌ای مستقل نیز در شرح حال آنها به نام سوره منافقون نازل شده و این مطلب بیان کننده اهمیت موضوع است.لذا اطلاق عنوان منافق به یک مسلمان که خروج وی از دین اثبات نشده، جرم محسوب شده و در صورتی که نتواند آن را اثبات نماید قابل تعقیب کیفری است و بر همین اساس هم قانونگذار در ماده ۶۹۷ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد: هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
لذا مبرهن است که نویسنده آشنایی چندانی به برخی مفاهیم مورد استفاده ندارد و گرنه چنین اتهام سنگینی را به یکی از مسئولین نظام وارد نمی کردند ضمن اینکه اقدام ایشان علاوه بر عنوان مجرمانۀ فوق به لحاظ این که آقای تاجگردون نمایندۀ دو شهرستان استان نیز می باشند که این اتهام می تواند باعث مشوش شدن ذهن موکلان وی گردد مصداق بارز«تشویش اذهان عمومی می باشد» که در این مورد ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی صراحت دارد»: «هر کس به قصد اضرار به غیر، یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی، به وسیله نامه، یا شکوائیه، یا مراسلات، یا عرایض، یا گزارش، یا توزیع هر گونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضاء، اکاذیبی را اظهار نماید، یا با همان مقاصد، اعمالی را برخلاف حقیقت رأساًً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی، تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد، اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد میشود، یا نه، علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود.»
۵-نویسنده از پیامکی سخن رانده که آقای تاجگردون در آن آقای استاندار را تشیق به تغییر نام استان کرده، در پاسخ باید گفت اولاً شما از کجا از پیامک ارسالی یک مسئول به مسئول دیگری مطلع شده اید؟ آیا نمی دانید تلفن هر کس یک حریم شخصی است و طبق ماده۲ قانون جرایم رایانه ای: هر کس به طور غیرمجاز محتوای در حال انتقال ارتباطات غیرعمومی در سامانه های رایانه ای یا مخابراتی یا امواج الکترومغناطیسی یا نوری را شنود کند، به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده میلیون (۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهدشد.
۶-نویسندۀ محترم در ادامۀ اتهامات اثبات نشده و متعدد خود به یکی از نمایندگان استان بیان داشته: « مردم ما در مقابل این منافقین باید چه موضعی اتخاذ کند؟!» در پاسخ باید گفت گرچه کسی به اراجیف سخیف که به نوعی احساسات مردم را نشانه رفته وقعی نمی گذارند ولی این سخنان، بالقوه نوعی تحریک مردم می باشد که می بایست دادستان محترم استان و نهادهای امنیتی به این موضوع ورود نمایند.
۷-اما در خصوص تغییر نام استان تاکنون مطالبی را که اینجانب مطالعه نمودم اکثراً از روی تعصبات یکجانبه گرایانه بوده و فاقد تحلیل های علمی و منطبق بر واقعیت بوده و صرفاً به خاطر وجود دو واژۀ «کهگیلویه» و «بویراحمد» می باشد در حالی که این ها دو جزء از یک کل می باشند و ما شهرستان های دیگری چون چرام، بهمئی، گچساران، باشت، لنده، دنا و شهرها و روستاها و ایلات و طوایف دیگری هم داریم که اجزاء تشکیل دهندۀ استان را تشکیل می دهند و نباید از پیشنهادهایی که خواست بخشی از مردم استان است بهراسیم. لذا جهت یادآوری خوانندگان فقط سیر تغییر نام اصفهان در این بخش ذکر می گردد که چندین بار تغییر کرده ولی هویت خود را از دست نداده است: شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: آپادانا، آصف‌هان، اسباهان، اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانه، اسپهان، اسپینر، اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده‌است.
۸-نکتۀ دیگر این که هویت چیزی فراتر از نام می باشد چرا که هویت یک کل است که از اجزایی به نام: اسم، تاریخ، فرهنگ،سرزمین، تکامل و....تشکیل شده و بررسی سوابق تاریخی نشان می دهد که خیلی از مکان ها با تغییر نام همچنان هویت خود را حفظ نمود ه اند و مشخص نیست ما از چه هراس داریم لذا جهت اطلاع خوانندگان محترم برخی از تغییر نام های شهرهای کشور را یادآور می گردم:
آبادان→ عبادان
آذرشهر→ دهخوارقان
آزاد شهر→ قره تکمن
آستانه → کچان
اراک→ سلطانیه( ۱۳۱۶ ش )
اندیمشک→ صلاح آباد
اهواز→ ناصری( ۱۳۰۸ )
مینودشت→کبود جامه( ۱۳۱۸ )
ایران شهر→ فهرخ( ۱۳۰۷)
ایلام→ ده بالا- حسین آباد( ۱۳۱۵ )
بابل→ باول( ۱۳۰۶ )
بندرشاه→ بندر ترکمن( ۲۰۶ )
بابلسر→ مشهد سر( ۱۳۱۴ )
بندر پهلوی→ بندر انزلی
تاکستان→ سیاه دهان-سیادهن
تکاب→ تیکان تپه( ۱۳۱۶ )
تنکابن→ خرم آباد- شهسوار
بندر جاسک→ کفشک-جاسک( ۱۳۲۰ )
خرمشهر→ محمره( ۱۳۱۴ )
سراوان→ شبستون( ۱۳۰۵ )
سوسنگرد→ هفاجیه( ۱۳۱۴ )
شادگان→ سورگ( ۱۳۱۴ )
شهریار→ رباط کریم
فردوس→ تون ۱۳۰۸ )
رامسر→ سخت سر( ۱۳۱۰ )
ری→ شاه عبدالعظیم( ۱۳۱۷ )
زاهدان→ دزدآب( ۱۳۱۸ )
گرمسار → خوار( ۱۳۱۶ )
گز→ جز( ۱۳۱۶ )
گنبد قابوس→ جرجان( ۱۳۱۶ )
گیلا ن غرب→ امله
لامرد→ تراکمه( ۱۳۱۰ )
مهاباد→ ساوجبلاغ مکری( ۱۳۱۴ )
نورآباد→ دم آویژ
نوشهر→ حبیب آباد( ۱۳۰۵ )
شاهی→ علی آباد
شهرضا→ قمشه
رضائیه→ ارومیه
پهلوی دژ→ آق قلعه
بندرشاه→ قره سو
شاه آباد→ هارون آباد
شهرکرد→ ده کرد
شاهپور→ سلماس
گرگان→ استرآباد
دشت میشان→ بنی طرف
شادگان→ فلاحیه
به شهر→ اشرف
پارسیان→ گاوبندی
آرین شهر→ سده
بندرعباس→ گامبرون
کرمانشاه→ باختران
بنابراین پیشنهاد می گردد موضوع تغییر نام استان را اینقدر حساس نکنیم و به محلی برای انجام تصفیه حساب های شخصی مبدل نگردد و احساسات و تعصبات قومی و قبیله ای را در آن دخیل نکنیم و در یک فرآیند منطقی و علمی آنرا به رأی عمومی بگذاریم ضمن این که به ساحت کسی نیز توهین ننماییم.
*دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی
جواد فروغی فر*
با انتشار مطلبی با عنوان «مواضع منافقانه «تاجگردون» در تغییر نام استان»[کلیک کنید] یکی از مخاطبان کبنا نیوز به آن واکنش نشان داد که از منظر خوانندگان گرامی می گذرد؛
در ابتدای مطلب لازم است بیان کنم که اینجانب متولد شهرستان چرام، بخش سرفاریاب و روستای پشت چنار می باشم و تاکنون حتی یکبار هم غلامرضا تاجگردون را از نزدیک ملاقات ننموده ام و حسب علاقه و عادت چندتا از سایت های استان را هر روز مطالعه می نمایم و لذا مطالبی را مشاهده نمودم که مرا ناچار به قلم فرسایی نمود. فارغ از درستی یا نادرستی تغییر نام استان کهگیلویه و بویراحمد، در برخی از سایت ها مطالبی را مشاهده نمودم که خارج از چارچوب یک نقد منصفانه و تحلیل علمی بودند و گاهاً واجد عناوین مجرمانۀ کیفری هستند که نمایندۀ دو تا از شهرستان های باشت و گچساران را مورد هتاکی قرار داده اند از جمله مطلبی با عنوان: «مواضع منافقانه «تاجگردون» در تغییر نام استان»[کلیک کنید] به قلم شخصی به نام حمید طاهری بویراحمدی. لذا در خصوص مطلب فوق و تغییر نام استان مطالبی عرضه می گردد:
۱-غلامرضا تاجگردون به عنوان یک شخص حقیقی مثل تک تک افراد هم استانی حق اظهارنظر در خصوص موضوع فوق را دارا می باشند و نظر وی چه به عنوان موافق و چه به عنوان مخالف قابل احترام است.
۲-وی علاوه بر شخصیت حقیقی دارای یک شخصیت حقوقی (وکالت مردم شریف شهرستان های باشت و گچساران) می باشد و قانوناً و شرعاً می بایست حافظ منافع مردم حوزۀ نمایندگی اش باشد و اگر غیر از این باشد در درگاه خداوند متعال و پیشگاه موکلانش مسئول خواهد بود.
۳-فارغ از گرایش فکری و تعصبات بیجای قومی و قبیله ای، ایشان یکی از شناسنامه های استان و از فرزندان نامی و صاحبنظر استان می باشند که برای بنده که خارج از استان و ساکن تهران می باشم جای تعجب دارد که در تهران وی دارای جایگاه رفیعی می باشند ولی در استان ما چنین هتاکانه در مورد وی اظهارنظر نامربوط می شود.
۴-نویسندۀ مطلب از واژۀ منافق در مورد وی استفاده نموده است- گرچه وی قبلاً همین عنوان مجرمانه را به سید باقر موسوی هم منتسب نموده بود- لذا بنده به عنوان یک محصل رشتۀ حقوق، نویسندۀ مذکور را که ادبیات خارج از نزاکت وی برای مخاطبان ناآشنا نیست به بار معنایی واژۀ منافق و آثار حقوقی آن متذکر می گردم:
«منافق» واژه‌ای است قرآنی که از ماده «نفق» و«نفاق» گرفته شده و در لغت به معنی خارج شدن و تمام شدن است و در اصطلاح کسى است که در باطن کافر و در ظاهر مسلمان است. وجه تسمیه منافق از «نفق» به معنى نقب است که از راهى به دین وارد و از راه دیگرى خارج میشود. در قرآن کریم آیات فراوانی به موضوع منافقین می‌پردازد تا آنجا که سوره‌ای مستقل نیز در شرح حال آنها به نام سوره منافقون نازل شده و این مطلب بیان کننده اهمیت موضوع است.لذا اطلاق عنوان منافق به یک مسلمان که خروج وی از دین اثبات نشده، جرم محسوب شده و در صورتی که نتواند آن را اثبات نماید قابل تعقیب کیفری است و بر همین اساس هم قانونگذار در ماده ۶۹۷ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد: هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
لذا مبرهن است که نویسنده آشنایی چندانی به برخی مفاهیم مورد استفاده ندارد و گرنه چنین اتهام سنگینی را به یکی از مسئولین نظام وارد نمی کردند ضمن اینکه اقدام ایشان علاوه بر عنوان مجرمانۀ فوق به لحاظ این که آقای تاجگردون نمایندۀ دو شهرستان استان نیز می باشند که این اتهام می تواند باعث مشوش شدن ذهن موکلان وی گردد مصداق بارز«تشویش اذهان عمومی می باشد» که در این مورد ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی صراحت دارد»: «هر کس به قصد اضرار به غیر، یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی، به وسیله نامه، یا شکوائیه، یا مراسلات، یا عرایض، یا گزارش، یا توزیع هر گونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضاء، اکاذیبی را اظهار نماید، یا با همان مقاصد، اعمالی را برخلاف حقیقت رأساًً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی، تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد، اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد میشود، یا نه، علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود.»
۵-نویسنده از پیامکی سخن رانده که آقای تاجگردون در آن آقای استاندار را تشیق به تغییر نام استان کرده، در پاسخ باید گفت اولاً شما از کجا از پیامک ارسالی یک مسئول به مسئول دیگری مطلع شده اید؟ آیا نمی دانید تلفن هر کس یک حریم شخصی است و طبق ماده۲ قانون جرایم رایانه ای: هر کس به طور غیرمجاز محتوای در حال انتقال ارتباطات غیرعمومی در سامانه های رایانه ای یا مخابراتی یا امواج الکترومغناطیسی یا نوری را شنود کند، به حبس از شش ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده میلیون (۱۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال تا چهل میلیون (۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهدشد.
۶-نویسندۀ محترم در ادامۀ اتهامات اثبات نشده و متعدد خود به یکی از نمایندگان استان بیان داشته: « مردم ما در مقابل این منافقین باید چه موضعی اتخاذ کند؟!» در پاسخ باید گفت گرچه کسی به اراجیف سخیف که به نوعی احساسات مردم را نشانه رفته وقعی نمی گذارند ولی این سخنان، بالقوه نوعی تحریک مردم می باشد که می بایست دادستان محترم استان و نهادهای امنیتی به این موضوع ورود نمایند.
۷-اما در خصوص تغییر نام استان تاکنون مطالبی را که اینجانب مطالعه نمودم اکثراً از روی تعصبات یکجانبه گرایانه بوده و فاقد تحلیل های علمی و منطبق بر واقعیت بوده و صرفاً به خاطر وجود دو واژۀ «کهگیلویه» و «بویراحمد» می باشد در حالی که این ها دو جزء از یک کل می باشند و ما شهرستان های دیگری چون چرام، بهمئی، گچساران، باشت، لنده، دنا و شهرها و روستاها و ایلات و طوایف دیگری هم داریم که اجزاء تشکیل دهندۀ استان را تشکیل می دهند و نباید از پیشنهادهایی که خواست بخشی از مردم استان است بهراسیم. لذا جهت یادآوری خوانندگان فقط سیر تغییر نام اصفهان در این بخش ذکر می گردد که چندین بار تغییر کرده ولی هویت خود را از دست نداده است: شهر اصفهان از روزگاران کهن تا کنون به نامهای: آپادانا، آصف‌هان، اسباهان، اسبهان، اسپاتنا، اسپادنا، اسپاهان، آسپدان، اسپدانه، اسپهان، اسپینر، اسفاهان، اسفهان، اصباهان، اصبهان، اصپدانه، اصفاهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، جی، دارالیهودی، رشورجی، سپاهان، سپانه، شهرستان، صفاهان، صفاهون، گابا، گابیان، گابیه، گبی، گی، نصف جهان و یهودیه سرشناس بوده‌است.
۸-نکتۀ دیگر این که هویت چیزی فراتر از نام می باشد چرا که هویت یک کل است که از اجزایی به نام: اسم، تاریخ، فرهنگ،سرزمین، تکامل و....تشکیل شده و بررسی سوابق تاریخی نشان می دهد که خیلی از مکان ها با تغییر نام همچنان هویت خود را حفظ نمود ه اند و مشخص نیست ما از چه هراس داریم لذا جهت اطلاع خوانندگان محترم برخی از تغییر نام های شهرهای کشور را یادآور می گردم:
آبادان→ عبادان
آذرشهر→ دهخوارقان
آزاد شهر→ قره تکمن
آستانه → کچان
اراک→ سلطانیه( ۱۳۱۶ ش )
اندیمشک→ صلاح آباد
اهواز→ ناصری( ۱۳۰۸ )
مینودشت→کبود جامه( ۱۳۱۸ )
ایران شهر→ فهرخ( ۱۳۰۷)
ایلام→ ده بالا- حسین آباد( ۱۳۱۵ )
بابل→ باول( ۱۳۰۶ )
بندرشاه→ بندر ترکمن( ۲۰۶ )
بابلسر→ مشهد سر( ۱۳۱۴ )
بندر پهلوی→ بندر انزلی
تاکستان→ سیاه دهان-سیادهن
تکاب→ تیکان تپه( ۱۳۱۶ )
تنکابن→ خرم آباد- شهسوار
بندر جاسک→ کفشک-جاسک( ۱۳۲۰ )
خرمشهر→ محمره( ۱۳۱۴ )
سراوان→ شبستون( ۱۳۰۵ )
سوسنگرد→ هفاجیه( ۱۳۱۴ )
شادگان→ سورگ( ۱۳۱۴ )
شهریار→ رباط کریم
فردوس→ تون ۱۳۰۸ )
رامسر→ سخت سر( ۱۳۱۰ )
ری→ شاه عبدالعظیم( ۱۳۱۷ )
زاهدان→ دزدآب( ۱۳۱۸ )
گرمسار → خوار( ۱۳۱۶ )
گز→ جز( ۱۳۱۶ )
گنبد قابوس→ جرجان( ۱۳۱۶ )
گیلا ن غرب→ امله
لامرد→ تراکمه( ۱۳۱۰ )
مهاباد→ ساوجبلاغ مکری( ۱۳۱۴ )
نورآباد→ دم آویژ
نوشهر→ حبیب آباد( ۱۳۰۵ )
شاهی→ علی آباد
شهرضا→ قمشه
رضائیه→ ارومیه
پهلوی دژ→ آق قلعه
بندرشاه→ قره سو
شاه آباد→ هارون آباد
شهرکرد→ ده کرد
شاهپور→ سلماس
گرگان→ استرآباد
دشت میشان→ بنی طرف
شادگان→ فلاحیه
به شهر→ اشرف
پارسیان→ گاوبندی
آرین شهر→ سده
بندرعباس→ گامبرون
کرمانشاه→ باختران
بنابراین پیشنهاد می گردد موضوع تغییر نام استان را اینقدر حساس نکنیم و به محلی برای انجام تصفیه حساب های شخصی مبدل نگردد و احساسات و تعصبات قومی و قبیله ای را در آن دخیل نکنیم و در یک فرآیند منطقی و علمی آنرا به رأی عمومی بگذاریم ضمن این که به ساحت کسی نیز توهین ننماییم.
*دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی
