شعری کنایه آمیز در باب تغییر نام کهگیلویه و بویراحمد

کبنا ؛صدهزاران شکرت ای پروردگار
که نمردم و چنین روزی رسید
آخرش معلوم شد که شهر ما
از چه رو از بودجه خیری ندید
عمر ما در جهل و نادانی گذشت
شکرحق که این خواب غفلت هم پرید
من به مسعولین چه تهمت ها زدم
حرفهایی بدتر از بدها زدم
فکر میکردم که این فقرشدید
آمد از کم کاری آنها پدید
بارها گفتم که فاسد گشته اند
جملگی غرق مفاسد گشته اند
ازشمار افزون به نقد تند و تیز
اشتباهاً رفته ام راه ستیز
مشکل ما از فساد و رشوه نیست
دیگرم از رشوه خواران شکوه نیست
این رکود از راه ناهموار نیست
دولت ما فاسد و بیمار نیست
نام استان سخت وبدآهنگ بود
برزبان سنگین مثال سنگ بود
برفلان مسعول کی باشد حَرَج
تا که نام شهرما سفت است و کَج
کهگیلویه بر زبان فارسها
راحت و آسان نمی گردد چو ما
کهگیلویه و بویِراَحمَد!ببین
یک سرش برآسمان یک بر زمین
چهار بخش و ده هجا دارد،چه سود؟
دردهامان جمله از این نام بود
گر که آسان گردد این نام ثقیل
شام ما گردد چو صبحی بی بدیل
صد درود از من به تو شیخ بزرگ
ای گرانمایه گران سنگ ای سترگ
جز تو که باشی امام جمعه ها
کس نکرده درد ماها را دوا
ریش و قیچی دست تو شیخ امین
آیت حق برهمه اهل زمین
جای این نام ثقیل و بدصدا
راحت اللفظی گزین بر شهرما
آرش