مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛میرآرش تقوی
چرا هر انتقادبه حقی را دشمنی تلقی میکنیم؟
علت گریز از انتقاد، ترس از روبه رو شدن با خویشتن خویش است. هر شخصی در پی آن است تا تصویر بینقصی از خود ارائه دهد و همواره در آینهای ساختگی که هیچ عیبی را نمینمایاند، بنگرد. روانشناسان از این گونه افراد به افراد «خود شیفته» تعبیر میکنند. افراد خود شیفته، افرادی هستند که شیفته خویشاند و از خود، تصور قطب بودن دارند. این گونه افراد هستی خویش را وقف این میکنند که قلمرو و محدوده وجود خود را به صورت مطلق بنگرند. این افراد همه را پر اشکال میبینند و همیشه به سرزنش حضوری یا غیابی دیگران مشغولاند. این گرایش آدمی، او را بر آن میدارد تا نه تنها خود را کامل بپندارد، بلکه همه متعلقات خود را نیز بهترین بداند. به گفته سعدی شیرین سخن، «همه کس عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» طبیعت انتقادگر نیز آشکارا ساختن عیبها و نقصهاست و این کار حمله به ذات و رفتار شخص مورد انتقاد تلقی میشود. از این رو، او نیز میکوشد تا این حمله را دفع کند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ اِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْاِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ»؛ «به برخی از مردم آنگاه که [انتقاد بشود و] گفته شود: از خدا بترس! غرور آمیخته به گناه او را میگیرد [و از پذیرش حق سر باز میزند]، پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.» این ویژگی انسانهای نادرست و ناقص و خود پسند است که از سخن حق سرباز میزنند. بر عکس انسانهای اندیشمند و آزاده در برابر سخن حق، سر فرود میآورند.
کهگیلویه در بن بست ارتباطی وفقرشدید مالی دست وپا میزند وهر روز وهرهفته خبر ازخودکشی جوانی وَیا از هم پاشیدن خانوادهای روح انسان را جریحه دار میکند!
شهر بوی فقر میدهد اماهیچکس حق انتقاد ندارد واگر زبانی به گلایه باز شدبه انواع تهمتها وتوهینها به چهارمیخ کشیده میشود چرا؟
چرا درجامعه اسلامی ماجایگاه منتقد تبیین نشده تامنتقدین درامان از آسیبها باعث کنترل دولتمردان واحقاق حقوق مردم بشوند؟
ظرف ماههای گذشته طَی مقالاتی انتقاداتی رامطرح کردم که عواقب تلخ آن باعث شدبه این بپردازم که واقعا در اسلام جایگاه منتقد کجاست؟
وقتی امیرالمومنین برمنبرازمردم میخواهد آزادانه هرانتقادی ازشیوه حکومتی من دارید رامطرح کنید ومطمئن باشیدبرایتان عواقبی ندارد چرابایدکارگزاران نظام اسلامی که طبعا باید علی (ع) را الگو قرار دهنداینگونه از انتقاد میرنجند و وحشت دارند ومنتقدراجیره خوار این وآن مینامند؟ جز این است که همانگونه که درابتدای مطلب عرض کردم خود راحق کامل میدانندو در آیینهای مینگرند که جزخوبی وزیبایی از آنان نمایش نمیدهد
اگر کاندیدای انتخاباتی عالمانه وعامدانه وعدههای نشدنی ومحال را طوری برای مردم مطرح کندکه باورکنند مرتکب جرم نشده است؟ وبدتراز آن آیا وقتی تشت رسوایی وعدههای پوشالی ازبام افتاد آیا متهم کردن مسلمانی دیگر که سهمی درقدرت هم نداردبه کارشکنی وجدانا وشرعا گناه وجرم نیست؟
نماینده محترم شهرستانهای کهگیلویه در مراسمی که به نام ویادشهدا برگزار شد، سعی کرد تا ناکامی خود در عمل به وعدههایش را به گردن این و آن بیندازد که فرمایشات ایشون را عینا نقل میکنم؛
هاشمیپور با بیان اینکه انتظارم از همه عزیزان این است که کمک کنید، گفت:؛ بار بار سنگینی است، به احترام این شهدا کمک کنید.
وی افزود: این تشتی که روی دستان من است، تشت سنگینی است، امانت امانت مردم است؛ این تشت پر از وعدههای داده شده به جوانانِ سرگردانِ سردر گریبان است.
هاشمیپور خطاب به کسانی که به اشکال مختلف مانع خدمتگزاری وی میشوند، گفت: پشت پا به من نزن! از خدا بترس! بد اخلاقی نکن! اگر تو پشت پا به من بزنی، مطمئن باش من محکمم، زمین نمیخورم. اما تشتی که پر از امانت مردم است از دست من میافتد و این ظلمی نابخشودنی است.
وی افزود: کمک کن! تو که میدانی من باید چهار سال نوکر مردم باشم. کمکم کن، همانطوری که من قبلا کمکتان کردم، دعا کنید.
نماینده شهرستانهای چهارگانه استان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اگر کمک نمیکنی، دعا هم نمیکنی، ساکت باش! به احترام شهدا ساکت باش و بگذار کارمان را بکنیم.
هاشمیپور با بیان این نکته که به خدا قسم من نگرام روز قیامت با مواجهه شدن با شهدا مشکلاتی برایم درست شود، گفت: یک عمر شما نوکری مردم کردید الان بگذارید من نوکری مردم را بکنم، شهدا این را از ما میخواهند.]
درابتدابایدعرض کنم جناب هاشمی شماکه ادعای تخصص وتجربه در أمور آب و انرژی دارید آیا واقعا نمیدانستید که در سالهای خشکسالی که رودخانه مارون حتی سد مارون راهم پرنمیکندامکان احداث سدمارون ٢وجودندارد؟ وحتی اگر خشکسالی هم نبود شماخبرنداشتیدکه تاسیس ابرسازههایی مثل سد نیاز به تصویب درمجلس داردوشما درمقابل هجده نماینده خوزستان که زینفع سدمارون هستندعملاشانسی نخواهید داشت؟
آیاشما خبرنداشتیدکه معدن فسفات چرام درصدپایینی ازفسفات را داراست که ازقضادرصدبالایی ازناخالصی آهن داردکه عملا استخراج آن راغیراقتصادی میکندودادن وعده محال به مردمی که ازفشاربیکاری وفقربه هر ریسمانی آویزان میشوند شرعا گناه است؟
راستی سرنوشت جوانان تحصیلکردهای که مدارکشان گرفته شد و به امید مشاغل پایدار روانه صندوقهای رای شدند چه شد؟
مساجد روستاهایی که منتظر امکانات و بازسازی هستند تکلیفشان چیست؟
اگر میدانستید گناه کردید وبهتراست توبه کنید و اگر نمیدانستید چطور با این اطلاعات وعلم ناقص خود را مستحق وشایسته نمایندگی مردمی مظلوم دانستیدکه نیازمندنمایندهای عالم وتوانا بودند واین راجزخودخواهی وخودشیفتگی به چه میتوان تعبیرکرد؟
{شهیدچمران فرمود تقوا ازتخصص مهمتراست اماپذیرفتن کاری که تخصص لازمه آنرا نداریم عین بیتقواییست}
وسؤال دیگرمن این است که این دشمن فرضی که شما مطرح کردید وچنان قدرتمنداست که از احداث سد و بهره برداری از معدن جلوگیری کند کیست که به شما پشت پا میزند؟
یقینا از رقبای انتخاباتی شماکه نمیتواند باشدکه اگرشمارقیبی اینچنین قدرتمند داشتیدکه حتی با در اختیار داشتن قدرت نمایندگی هم حریفش نمیشوید پس نباید هم اکنون شما نماینده کهگیلویه میبودید.
پیامبر اسلام در مورد آداب عهد و پیمان میفرمایند
صفحه اختصاصی حدیث و آیات ۱ قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: اَقْرَبُکُمْ مِنىّ غَدا فِى الْمَوْقِفِ اَصْـدَقُکُمْ فِى الْحَـدیثِ وَ اَدّاکُمْ لِلأمانَهِ وَ اَوْفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ. حدیث
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسانى که در سخن گفتن راستگوتر و در اداى امانت مواظبتر و در عهد و پیمان با وفاتر و در اخــلاق نیـکوتر و با مردم صمیمىتر هستند، در قیامت به من از همه نزدیکترند.
پس شایسته است اگر درکوران انتخابات وتحت تاثیرمشاورانی که شرایط لازمه مشاوره رانداشتند مطالبی رامطرح کردیدویاوعدههایی به مردم دادیدکه عملا امکان انجام آنها برایتان میسور نیست درکمال صداقت وپرهیزاز فرافکنی ومقصرجلوه دادن دیگران سعی کنیدبااستفاده ازقدرت واختیارات نمایندگی در زمینههای دیگر جبران مافات بنماییدواساس کار رابر صداقت بگذاریدکه تاکنون کسی از صداقت ضرر نکرده است
منتقدین راجیره خوار این وآن ننامیدکه خدامیداند منتقد دلسوز یکی از اهرمهای موفقیت شما میتواند باشد هرچند رقیبی که شماسعی دارید همه ناکامیها را به نام او بنویسید مراسم براءت از منتقدین رابه کمال انجام داد وبیشترازشما اعمال فشار نموده تا دهن منتقدین را ببند. اما باید عرض کنم ماجیره خوار سفره کسی نبودیم که برای خوشایندش شمارانقدکنیم یابه اشارهاش نقد را متقوقف کنیم
جناب هاشمی اگر احساس میکنید تشتی افتاد امانت مردم نبودبلکه تشت رسوایی وعدههای سرخرمن وبی پایه وأساسی بودکه شماتحت تاثیرجوانتخابات برای مردمی که هورا میکشیدند مطرح کردید
سخن به درازا کشید وهرنقل طویلی مستمع را آزرده میکند هرچند این مقوله مثنوی هفتاد من کاغذ است اما سخن کوتاه کرده وشمارا به تقوای درعمل وصداقت در رفتار وامانتداری درامور مربوط به این مردم زجرکشیده دعوت میکنم.
در پایان از خدا میخواهم که همه مسلمین را عمرباعزت ببخشدوسایه مقام معظم رهبری ونظام مقدس اسلامی رابر مرز وبوم ایران مستدام دارد انشاالله
چرا هر انتقادبه حقی را دشمنی تلقی میکنیم؟
علت گریز از انتقاد، ترس از روبه رو شدن با خویشتن خویش است. هر شخصی در پی آن است تا تصویر بینقصی از خود ارائه دهد و همواره در آینهای ساختگی که هیچ عیبی را نمینمایاند، بنگرد. روانشناسان از این گونه افراد به افراد «خود شیفته» تعبیر میکنند. افراد خود شیفته، افرادی هستند که شیفته خویشاند و از خود، تصور قطب بودن دارند. این گونه افراد هستی خویش را وقف این میکنند که قلمرو و محدوده وجود خود را به صورت مطلق بنگرند. این افراد همه را پر اشکال میبینند و همیشه به سرزنش حضوری یا غیابی دیگران مشغولاند. این گرایش آدمی، او را بر آن میدارد تا نه تنها خود را کامل بپندارد، بلکه همه متعلقات خود را نیز بهترین بداند. به گفته سعدی شیرین سخن، «همه کس عقل خود به کمال نماید و فرزند خود به جمال.» طبیعت انتقادگر نیز آشکارا ساختن عیبها و نقصهاست و این کار حمله به ذات و رفتار شخص مورد انتقاد تلقی میشود. از این رو، او نیز میکوشد تا این حمله را دفع کند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ اِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتْهُ الْعِزَّهُ بِالْاِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ»؛ «به برخی از مردم آنگاه که [انتقاد بشود و] گفته شود: از خدا بترس! غرور آمیخته به گناه او را میگیرد [و از پذیرش حق سر باز میزند]، پس آتش دوزخ برای او کافی است و چه بد جایگاهی است.» این ویژگی انسانهای نادرست و ناقص و خود پسند است که از سخن حق سرباز میزنند. بر عکس انسانهای اندیشمند و آزاده در برابر سخن حق، سر فرود میآورند.
کهگیلویه در بن بست ارتباطی وفقرشدید مالی دست وپا میزند وهر روز وهرهفته خبر ازخودکشی جوانی وَیا از هم پاشیدن خانوادهای روح انسان را جریحه دار میکند!
شهر بوی فقر میدهد اماهیچکس حق انتقاد ندارد واگر زبانی به گلایه باز شدبه انواع تهمتها وتوهینها به چهارمیخ کشیده میشود چرا؟
چرا درجامعه اسلامی ماجایگاه منتقد تبیین نشده تامنتقدین درامان از آسیبها باعث کنترل دولتمردان واحقاق حقوق مردم بشوند؟
ظرف ماههای گذشته طَی مقالاتی انتقاداتی رامطرح کردم که عواقب تلخ آن باعث شدبه این بپردازم که واقعا در اسلام جایگاه منتقد کجاست؟
وقتی امیرالمومنین برمنبرازمردم میخواهد آزادانه هرانتقادی ازشیوه حکومتی من دارید رامطرح کنید ومطمئن باشیدبرایتان عواقبی ندارد چرابایدکارگزاران نظام اسلامی که طبعا باید علی (ع) را الگو قرار دهنداینگونه از انتقاد میرنجند و وحشت دارند ومنتقدراجیره خوار این وآن مینامند؟ جز این است که همانگونه که درابتدای مطلب عرض کردم خود راحق کامل میدانندو در آیینهای مینگرند که جزخوبی وزیبایی از آنان نمایش نمیدهد
اگر کاندیدای انتخاباتی عالمانه وعامدانه وعدههای نشدنی ومحال را طوری برای مردم مطرح کندکه باورکنند مرتکب جرم نشده است؟ وبدتراز آن آیا وقتی تشت رسوایی وعدههای پوشالی ازبام افتاد آیا متهم کردن مسلمانی دیگر که سهمی درقدرت هم نداردبه کارشکنی وجدانا وشرعا گناه وجرم نیست؟
نماینده محترم شهرستانهای کهگیلویه در مراسمی که به نام ویادشهدا برگزار شد، سعی کرد تا ناکامی خود در عمل به وعدههایش را به گردن این و آن بیندازد که فرمایشات ایشون را عینا نقل میکنم؛
هاشمیپور با بیان اینکه انتظارم از همه عزیزان این است که کمک کنید، گفت:؛ بار بار سنگینی است، به احترام این شهدا کمک کنید.
وی افزود: این تشتی که روی دستان من است، تشت سنگینی است، امانت امانت مردم است؛ این تشت پر از وعدههای داده شده به جوانانِ سرگردانِ سردر گریبان است.
هاشمیپور خطاب به کسانی که به اشکال مختلف مانع خدمتگزاری وی میشوند، گفت: پشت پا به من نزن! از خدا بترس! بد اخلاقی نکن! اگر تو پشت پا به من بزنی، مطمئن باش من محکمم، زمین نمیخورم. اما تشتی که پر از امانت مردم است از دست من میافتد و این ظلمی نابخشودنی است.
وی افزود: کمک کن! تو که میدانی من باید چهار سال نوکر مردم باشم. کمکم کن، همانطوری که من قبلا کمکتان کردم، دعا کنید.
نماینده شهرستانهای چهارگانه استان در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: اگر کمک نمیکنی، دعا هم نمیکنی، ساکت باش! به احترام شهدا ساکت باش و بگذار کارمان را بکنیم.
هاشمیپور با بیان این نکته که به خدا قسم من نگرام روز قیامت با مواجهه شدن با شهدا مشکلاتی برایم درست شود، گفت: یک عمر شما نوکری مردم کردید الان بگذارید من نوکری مردم را بکنم، شهدا این را از ما میخواهند.]
درابتدابایدعرض کنم جناب هاشمی شماکه ادعای تخصص وتجربه در أمور آب و انرژی دارید آیا واقعا نمیدانستید که در سالهای خشکسالی که رودخانه مارون حتی سد مارون راهم پرنمیکندامکان احداث سدمارون ٢وجودندارد؟ وحتی اگر خشکسالی هم نبود شماخبرنداشتیدکه تاسیس ابرسازههایی مثل سد نیاز به تصویب درمجلس داردوشما درمقابل هجده نماینده خوزستان که زینفع سدمارون هستندعملاشانسی نخواهید داشت؟
آیاشما خبرنداشتیدکه معدن فسفات چرام درصدپایینی ازفسفات را داراست که ازقضادرصدبالایی ازناخالصی آهن داردکه عملا استخراج آن راغیراقتصادی میکندودادن وعده محال به مردمی که ازفشاربیکاری وفقربه هر ریسمانی آویزان میشوند شرعا گناه است؟
راستی سرنوشت جوانان تحصیلکردهای که مدارکشان گرفته شد و به امید مشاغل پایدار روانه صندوقهای رای شدند چه شد؟
مساجد روستاهایی که منتظر امکانات و بازسازی هستند تکلیفشان چیست؟
اگر میدانستید گناه کردید وبهتراست توبه کنید و اگر نمیدانستید چطور با این اطلاعات وعلم ناقص خود را مستحق وشایسته نمایندگی مردمی مظلوم دانستیدکه نیازمندنمایندهای عالم وتوانا بودند واین راجزخودخواهی وخودشیفتگی به چه میتوان تعبیرکرد؟
{شهیدچمران فرمود تقوا ازتخصص مهمتراست اماپذیرفتن کاری که تخصص لازمه آنرا نداریم عین بیتقواییست}
وسؤال دیگرمن این است که این دشمن فرضی که شما مطرح کردید وچنان قدرتمنداست که از احداث سد و بهره برداری از معدن جلوگیری کند کیست که به شما پشت پا میزند؟
یقینا از رقبای انتخاباتی شماکه نمیتواند باشدکه اگرشمارقیبی اینچنین قدرتمند داشتیدکه حتی با در اختیار داشتن قدرت نمایندگی هم حریفش نمیشوید پس نباید هم اکنون شما نماینده کهگیلویه میبودید.
پیامبر اسلام در مورد آداب عهد و پیمان میفرمایند
صفحه اختصاصی حدیث و آیات ۱ قالَ النَّبِىُّ صلی الله علیه و آله: اَقْرَبُکُمْ مِنىّ غَدا فِى الْمَوْقِفِ اَصْـدَقُکُمْ فِى الْحَـدیثِ وَ اَدّاکُمْ لِلأمانَهِ وَ اَوْفاکُمْ بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقا وَ اَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ. حدیث
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسانى که در سخن گفتن راستگوتر و در اداى امانت مواظبتر و در عهد و پیمان با وفاتر و در اخــلاق نیـکوتر و با مردم صمیمىتر هستند، در قیامت به من از همه نزدیکترند.
پس شایسته است اگر درکوران انتخابات وتحت تاثیرمشاورانی که شرایط لازمه مشاوره رانداشتند مطالبی رامطرح کردیدویاوعدههایی به مردم دادیدکه عملا امکان انجام آنها برایتان میسور نیست درکمال صداقت وپرهیزاز فرافکنی ومقصرجلوه دادن دیگران سعی کنیدبااستفاده ازقدرت واختیارات نمایندگی در زمینههای دیگر جبران مافات بنماییدواساس کار رابر صداقت بگذاریدکه تاکنون کسی از صداقت ضرر نکرده است
منتقدین راجیره خوار این وآن ننامیدکه خدامیداند منتقد دلسوز یکی از اهرمهای موفقیت شما میتواند باشد هرچند رقیبی که شماسعی دارید همه ناکامیها را به نام او بنویسید مراسم براءت از منتقدین رابه کمال انجام داد وبیشترازشما اعمال فشار نموده تا دهن منتقدین را ببند. اما باید عرض کنم ماجیره خوار سفره کسی نبودیم که برای خوشایندش شمارانقدکنیم یابه اشارهاش نقد را متقوقف کنیم
جناب هاشمی اگر احساس میکنید تشتی افتاد امانت مردم نبودبلکه تشت رسوایی وعدههای سرخرمن وبی پایه وأساسی بودکه شماتحت تاثیرجوانتخابات برای مردمی که هورا میکشیدند مطرح کردید
سخن به درازا کشید وهرنقل طویلی مستمع را آزرده میکند هرچند این مقوله مثنوی هفتاد من کاغذ است اما سخن کوتاه کرده وشمارا به تقوای درعمل وصداقت در رفتار وامانتداری درامور مربوط به این مردم زجرکشیده دعوت میکنم.
در پایان از خدا میخواهم که همه مسلمین را عمرباعزت ببخشدوسایه مقام معظم رهبری ونظام مقدس اسلامی رابر مرز وبوم ایران مستدام دارد انشاالله
درود بر میرآرش که زبان محرومان است
ایل بهمیی به فرزندبرومندی مثل تو افتخار میکند