تاریخ انتشار
چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۲:۴۲
کد مطلب : ۲۰۷۴۵۱
جوابیهای در دفاع از رئیس دانشگاه یاسوج؛ ذرهای انصاف، قدری ایمان
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی
در پاسخ به سطوری که به عنوان «دل نوشته یک هیأت علمی» در سایت کبنا منتشر گردید، به عنوان یک هیأت علمی بومی شاغل در دانشگاه یاسوج برخود لازم دانستم با تکیه بر متن فوق الذکر تعارضات ساده و قابل اثبات آن متن را در جهت تنویر افکار عمومی به عرض برسانم. اگر چه صلاح کار را در آن میدانم که بدون نام منتشر شود تا خدای ناکرده بوی تملق از این متون به مشام نرسد.
به عنوان کسی که ریاست فعلی دانشگاه را به لحاظ جمیع جهات شخصی و علمی از سال ۸۷ تا کنون میشناسم، به شدت متأثر و اندوهناک هستم که مردم شریف این استان، قدر و منزلت سرمایههایی اینچنین را نمیدانند و هرگاه یکی از هم تبارانشان برکرسی ریاست تکیه میزند بر طبل تخریب میکوبند. حال آنکه با اندکی تامل میتوان به این نتیجه رسید که سازمانهایی که ریاست غیر بومی دارند از تیررس تخریبها، نقدها ولو با وجود اشکالات فراوان در امان هستند. باشناختی که از دکتر رحیمی داشته و دارم، اعتقاد راسخ دارم که ایشان چون خود از نخبگان علمی و شایسته هستند اجازه ورود نیروهای سطح پایین به لحاظ علمی را به بدنه مقدس دانشگاه نخواهند داد و قطع یقین در برابر جریانی که متولد دولت سابق بوده و قصد دارد دانشگاه را به باشگاه دائمی افرادی فاقد صلاحیت علمی تبدیل نماید مقاومت خواهد کرد.
به عنوان اولین ایراد از متن مذکور به عرض میرساند که هیچ دانشجوی مقطع دکتری که بورس نیز باشد نمیتواند ردیف استخدامی بگیرد. این متن صریح قانون استخدامی اعضای هیأت علمی است و در بندی که ایشان نوشتهاند «از وزارت علوم حکم بورسیه و ردیف استخدامی گرفتم» کذب محض هویداست.
در جایی دیگر، عدم نیاز را مستقیماً به رئیس دانشگاه نسبت دادهاند که در کمال بیانصافی قصد تشویش اذعان عمومی را داشتهاند. عدم نیاز در گروه و هیأت اجرایی جذب مشخص میشود که این نویسنده مجهول الهویه با دستاویز قرار دادن این مطلب دروغ نیز قصد حمله و تخریب ریاست دانشگاه را داشته است.
اشاره به وضعیت اقتصادی و خانوادگی ریاست دانشگاه و قراردادن مسائل کاملاً بیارتباط با این مسأله دال بر مظلوم نمایی، ایجاد تشویش و غرض ورزی مطلق در این متون است که به نظر میرسد این فرد قصد عقده گشایی داشته است.
در توزیع مسئولیتها توجه به شایسته سااری و استفاده از توان همه اساتید عزیز در حوزهها و دانشکدههای مختلف مد نظر بوده و این ناراستی و کژی نگارنده محترم نیز برهمگان مشخص است.
نویسنده این بغض نامه، از عدم ملاقات اعضای هیأت علمی با رئیس دانشگاه گفته است که به صورت بدیهی و آشکار و مستند، مطلبی خلاف واقع و کذب است.
شاید اوج سطحی نگری و افترابندی این متون جایی مشخص میشود که روابط عمومی دانشگاه رابه ظن خویش در یکسال گذشته رصد نموده و مشاهده کرده است در تمجید رئیس دانشگاه کامنت گذاری میکنند. به راستی شما این یکسال در دانشگاه یاسوج چه میکردید که توانستید این مسأله لاینحل و پلیسی را حل نمایید و کدام شخص در روابط عمومی یک سازمان حاضر است شما را بدون هیچ گونه نسبتی با دانشگاه در جریان امورات قرار دهد؟!
با کدام معیار درصد گرفتهاید که ۹۰درصد اعضای هیأت علمی دانشکده کشاورزی غیر بومی هستند؟ آیا غیر بومی بودن جرم است؟ اتکا به توان نیروهای شایسته، باسواد و علمی بومی بدون شک بایستی در اولویت باشد اما آیا میتوان آینده این استان و مملکت را به صرف بومی بودن به دست عدهای بیسواد داد؟ اتفاقی که در دولت گذشته میرفت باکه با استخدام افراد کم سواد، ریشه علم و آگاهی را از بن ریشه کن کند.
نویسنده محترم این تناقض را چگونه حل مینماید که مدام بر کلمه بومی تاکید دارد اما آنجایی که از معاونت وزیر علوم یاد میکند مینویسد: متاسفانه بومی هستند. آیا این دوست عزیز متوجه هدف خود از نگارش این نامه شده است یا صرفاً به اسم هیئت علمی و با در دست داشتن اطلاعاتی کذب، دست چندم و ابتدایی قصد تخریب چهره رئیس دانشگاه را دارد!
در پایان به عرض همه مخاطبین خوب میرساند که اجازه دهید استان کهگیلویه و بویر احمد، به دور از غرض ورزیها، دروغ سازیها و برادر کشیها مسیر توسعه را طی نماید و با قاطعیت به شما عرض میکنم که دانشگاه یاسوج استوارتر و محکمتر از همیشه در جهت کمک به توسعه استان با مدیریت انسانهای شایسته و علمی و نخبهای چون ریاست محترم دانشگاه گام برداشته و این سنگ اندازیها هرگز خدشهای بر پیکره علمی دانشگاه وارد نمیکند و مردم عزیز استان نیز با ادراک دقیق واقعیت به ماهیت خدمتگذاران خود در دانشگاه یاسوج پی خواهند برد.
در پاسخ به سطوری که به عنوان «دل نوشته یک هیأت علمی» در سایت کبنا منتشر گردید، به عنوان یک هیأت علمی بومی شاغل در دانشگاه یاسوج برخود لازم دانستم با تکیه بر متن فوق الذکر تعارضات ساده و قابل اثبات آن متن را در جهت تنویر افکار عمومی به عرض برسانم. اگر چه صلاح کار را در آن میدانم که بدون نام منتشر شود تا خدای ناکرده بوی تملق از این متون به مشام نرسد.
به عنوان کسی که ریاست فعلی دانشگاه را به لحاظ جمیع جهات شخصی و علمی از سال ۸۷ تا کنون میشناسم، به شدت متأثر و اندوهناک هستم که مردم شریف این استان، قدر و منزلت سرمایههایی اینچنین را نمیدانند و هرگاه یکی از هم تبارانشان برکرسی ریاست تکیه میزند بر طبل تخریب میکوبند. حال آنکه با اندکی تامل میتوان به این نتیجه رسید که سازمانهایی که ریاست غیر بومی دارند از تیررس تخریبها، نقدها ولو با وجود اشکالات فراوان در امان هستند. باشناختی که از دکتر رحیمی داشته و دارم، اعتقاد راسخ دارم که ایشان چون خود از نخبگان علمی و شایسته هستند اجازه ورود نیروهای سطح پایین به لحاظ علمی را به بدنه مقدس دانشگاه نخواهند داد و قطع یقین در برابر جریانی که متولد دولت سابق بوده و قصد دارد دانشگاه را به باشگاه دائمی افرادی فاقد صلاحیت علمی تبدیل نماید مقاومت خواهد کرد.
به عنوان اولین ایراد از متن مذکور به عرض میرساند که هیچ دانشجوی مقطع دکتری که بورس نیز باشد نمیتواند ردیف استخدامی بگیرد. این متن صریح قانون استخدامی اعضای هیأت علمی است و در بندی که ایشان نوشتهاند «از وزارت علوم حکم بورسیه و ردیف استخدامی گرفتم» کذب محض هویداست.
در جایی دیگر، عدم نیاز را مستقیماً به رئیس دانشگاه نسبت دادهاند که در کمال بیانصافی قصد تشویش اذعان عمومی را داشتهاند. عدم نیاز در گروه و هیأت اجرایی جذب مشخص میشود که این نویسنده مجهول الهویه با دستاویز قرار دادن این مطلب دروغ نیز قصد حمله و تخریب ریاست دانشگاه را داشته است.
اشاره به وضعیت اقتصادی و خانوادگی ریاست دانشگاه و قراردادن مسائل کاملاً بیارتباط با این مسأله دال بر مظلوم نمایی، ایجاد تشویش و غرض ورزی مطلق در این متون است که به نظر میرسد این فرد قصد عقده گشایی داشته است.
در توزیع مسئولیتها توجه به شایسته سااری و استفاده از توان همه اساتید عزیز در حوزهها و دانشکدههای مختلف مد نظر بوده و این ناراستی و کژی نگارنده محترم نیز برهمگان مشخص است.
نویسنده این بغض نامه، از عدم ملاقات اعضای هیأت علمی با رئیس دانشگاه گفته است که به صورت بدیهی و آشکار و مستند، مطلبی خلاف واقع و کذب است.
شاید اوج سطحی نگری و افترابندی این متون جایی مشخص میشود که روابط عمومی دانشگاه رابه ظن خویش در یکسال گذشته رصد نموده و مشاهده کرده است در تمجید رئیس دانشگاه کامنت گذاری میکنند. به راستی شما این یکسال در دانشگاه یاسوج چه میکردید که توانستید این مسأله لاینحل و پلیسی را حل نمایید و کدام شخص در روابط عمومی یک سازمان حاضر است شما را بدون هیچ گونه نسبتی با دانشگاه در جریان امورات قرار دهد؟!
با کدام معیار درصد گرفتهاید که ۹۰درصد اعضای هیأت علمی دانشکده کشاورزی غیر بومی هستند؟ آیا غیر بومی بودن جرم است؟ اتکا به توان نیروهای شایسته، باسواد و علمی بومی بدون شک بایستی در اولویت باشد اما آیا میتوان آینده این استان و مملکت را به صرف بومی بودن به دست عدهای بیسواد داد؟ اتفاقی که در دولت گذشته میرفت باکه با استخدام افراد کم سواد، ریشه علم و آگاهی را از بن ریشه کن کند.
نویسنده محترم این تناقض را چگونه حل مینماید که مدام بر کلمه بومی تاکید دارد اما آنجایی که از معاونت وزیر علوم یاد میکند مینویسد: متاسفانه بومی هستند. آیا این دوست عزیز متوجه هدف خود از نگارش این نامه شده است یا صرفاً به اسم هیئت علمی و با در دست داشتن اطلاعاتی کذب، دست چندم و ابتدایی قصد تخریب چهره رئیس دانشگاه را دارد!
در پایان به عرض همه مخاطبین خوب میرساند که اجازه دهید استان کهگیلویه و بویر احمد، به دور از غرض ورزیها، دروغ سازیها و برادر کشیها مسیر توسعه را طی نماید و با قاطعیت به شما عرض میکنم که دانشگاه یاسوج استوارتر و محکمتر از همیشه در جهت کمک به توسعه استان با مدیریت انسانهای شایسته و علمی و نخبهای چون ریاست محترم دانشگاه گام برداشته و این سنگ اندازیها هرگز خدشهای بر پیکره علمی دانشگاه وارد نمیکند و مردم عزیز استان نیز با ادراک دقیق واقعیت به ماهیت خدمتگذاران خود در دانشگاه یاسوج پی خواهند برد.
اینکه هر کی از دولت قبل باشه باید ساقط بشه حرف نادرستی است.اگه فردی فاقد صلاحیت علمی باشه،حق ورود به دانشگاه به عنوان هیات علمی رو نداره و همه باید از این قانون تبعیت کنند(مبنای صلاحیت علمی رو باید گروه آموزشی مشخص کنه).
دانشجوی دکتری که موفق به اخذ بورس شده یعنی ۹۰ درصد مسیر جذب هیات علمی رو گذرونده،و اینکه عدم نیاز بخوره یعنی برگشت به خونه اول!!!
من خودم تحقیق کردم،در بعضی از رشته های علوم انسانی و علوم کشاورزی،رئیس دانشگاه مستقیماً عدم نیاز میده و نظر گروههای آموزشی را لحاظ نمیکنه!!این سخن دروغ نیست،میتونید در این مورد تحقیق و از هیات جذب دانشگاه پیگیری کنید(این تنها اشتباه دکتر رحیمیه).
باید قبول کنیم که اکثر معاونت های دانشگاه و پست های مدیریتی در اختیار اعضای هیات علمی دانشکده فنی است که البته اینم نظر رئیس دانشگاست و کسی حق دخالت نداره.
در رابطه با بومی و غیربومی باید شایسته سالاری انجام بشه.ولی برای بچه های این استان دانشگاه یاسوج تنها امید به جذب و هیات علمی شدن است چون بقیه دانشگاهها فرش قرمز برای بچه های استان پهن نمیکنن و اکثرا نیروی بومی میگیرن.
معاون فرهنگی وزارت علوم،افتخار قوم لر در وزارت خونه است.
در جایی ذکر کردی که در دولت گذشته با استخدام افراد کم سواد میرفت که ریشه علم و آگاهی از بن ریشه کن شود!!برادر عزیز حتما اطلاع نداری که خیلی از اعضای فعلی هیات علمی دانشگاه یاسوج در دولت قبل جذب شدن(سال ۸۴ تا ۹۲)،پس باید فاتحه دانشگاه یاسوج رو بخونیم؟؟!!خدائیش این استدلالهای آبکی چیه؟؟
در پایان، باید از دکتر رحیمی به عنوان چهره بومی حمایت کامل بشه و ایشونم در تصمیم گیری و مخصوصا جذب بدون غرض ورزی عمل کنه،نظر گروههای آموزشی رو بپرسه،و هر تصمیمی گروه گرفت چه مثبت چه منفی ایشون اعمال کنه.دکتر رحیمی چهره علمی و آزمایشگاهیه،حیفه که تحت تأثیر سیاست قرار بگیره.