تاریخ انتشار
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۱
کد مطلب : ۲۰۷۰۵۴
با رفتن وزیر اموزش وپرورش چیزی تغییر نمی کند
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛ایروان پارسیان
خبر استعفای علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش تقریبا همه را متعجب ساخت. زیرا وزیری که برای ماندن در پست وزارت نهایت سعی و تلاش خود را میکرد، و حتی با نمایندگان مجلس و سیاسیون کشور اقدام به ساخت و پاختهای پنهانی مینمود، و پستهای مدیریتی وزارت خانهاش همیشه دست خوش تغییراتی مطابق با خواست سیاسیونی میشد که عرصه را بر وی تنگ میکردند، حال با رفتن و استعفایش همه را متعجب کرد. و این شائبه را پیش آورد که فشار از جانب رئیس جمهور برای ترمیم کابینه آنقدر قوی بوده است که چنین وزیری را وادار به نوشتن متن استعفا نماید. البته در اینکه در این ترمیم کابینه و تغییرات یهویی در کابینهی دولت چه اهداف و سیاستهایی پنهان باشد باید منتظر آینده ماند و دید. و صد البته تمامی این تغییرات تا زمانی که تغییرات اساسی در نگرش فرادستان و دولتمردان رخ ندهد چندان تأثیری در پیشبرد روند امور، پیش نخواهد آورد. چون مشکل ما طوری نیست که با تغییر افراد و یا تعویض جایگاه هاهای آنها را حل و فصل کرد. بلکه خانه از پای بست ویران است و باید این دگردیسیها ابتدا از مغزها و نگرشها شروع شده و به تدریج وارد عرصه عمل و نمود خارجی شود. در این میان آموزش و پرورش کشور که همیشه دست خوش تغییرات اساسی با تعویض نفرات میشود و همیشه مناسبترین و وسیعترین وزارت خانهای است که سیاسیون میتوانند در آن به عرض اندام و نشان دادن چمبره قدرت خود به دیگر سیاسیون بپردازند، کما فی سابق از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهد بود. حال فرض را بر این بداریم که دولت میخواهد با این تغییر به فرهنگیان و دانش آموزان خدمتی اساسی نموده و شرایط بهتری را برای این وزارت خانه مهیا سازد. و بهترین و مناسبترین فرد را برای هدایت سکان وزارت در این حیطه معرفی نماید. آیا دیگر شرایط حاکم بر کشور برای این کار فراهم است؟ آیا برخی منفعت طلبان که بجز رسیدن به اهداف و منافع شخصی خود و اطرافیانشان هدف دیگری ندارند، اجازه میدهند که دولت به اساسیترین و پایهایترین وزارت خانه کشور رسیدگی کرده و اوضاع آن، و به تبع آن اوضاع آینده سازان این مملکت را بهتر سازد؟ آیا وجود مدیران تحمیلی و بیسواد و ناتوان که احراز پستهایشان ناشی از ساخت و پاخت و زد و بندهای سیاسیون و غنایم انتخاباتی کاندیداهای پیروز در عرصه مجلس و ریاست جمهور و... بوده است اجازه حرکت رو به رشد به این وزارت خانه را خواهد داد؟ آیا معلمان منفعلی که حتی جرأت خواندن مطالب انتقادی را ندارند، و یا جرأت حضور در عرصه دفاع از هویت و حق و حقوقات قانونی خود در چارچوب قوانین حاکم بر کشور را ندارند و فقط در دفتر مدارس نق میزنند میتوانند به این حرکتهای رو به رشد و رسیدن به آن بالندگی لازم کمک کنند و مسیر پیشرفت و شکوفایی کشور را هموار سازند؟ آیا میتوان بودجههایی که در خیلی موارد هدف دار و خارج از عرف و در جهت پر کردن جیب مسئولین و کار به دستان برخی نهادهای من در آوردی مصرف میشود را میتوان قطع و به این وزارت خانه تزریق کرد؟ و صدها سوال دیگر...
پس اساسا با تغییر افراد و تعویض کلاه اشخاص نمیتوان منتظر تغییرات اساسی بود و خوشحالی در این زمینه بسیار دور از عقل سلیم است. البته یقینا هر تغییر سریع و فاحشی که در مدت زمان کوتاه اتفاق بافتد، به همان سرعت آسیب زا بوده و با همان شدت از بین خواهد رفت. و تغییرات میبایست بصورت تدریجی و قطره چکانی باشند تا بتوان فرصت این را پیدا کرد که برای آسیبهای احتمالی آن راه چاره اندیشیده و جامعه نیز بصورت موجی به این طرف و آن طرف هدایت نشده و قطبیت در جامعه پیش نیاید. لذا در وهله اول باید سعیمان بر این باشد تا نگرش مسئولین و فرادستان و سیاست گذاران کشور را نسبت به اهمیت امر آموزش و پرورش فرزندان و آینده سازان این مرز و بوم تغییر داده و به آنها بفهمانیم که سرمایه گذاری برای آموزش و پرورش در به حرکت در آوردن چرخهای همه وزارت خانههای کشور اهمیت بنیادین داشته و وزارت آموزش و پرورش را از مصرفی و سربار بودن خارج کنیم. مع الوصف تا چنین اتفاقاتی در مغزهای سیاسیون و فرادستان و حتی خود معلمان به وقوع نپیوندد و چنین تغییراتی در نگرش آنها اتفاق نیافتد، هیچ اتفاق خاصی در جامعه و مخصوصا برای معلمان و دانش آموزان کشور نخواهد افتاد. و جایگاه معلمان چه به لحاظ معیشت و چه به لحاظ منزلت ارتقاء نیافته و تغییر محسوسی نخواهد کرد. و وضعیت مدارس و دانش آموزان نیز همچنان بر مدار قبلی بوده و تعریف جدیدی نمیتوان برای آن ارائه داد.
خبر استعفای علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش تقریبا همه را متعجب ساخت. زیرا وزیری که برای ماندن در پست وزارت نهایت سعی و تلاش خود را میکرد، و حتی با نمایندگان مجلس و سیاسیون کشور اقدام به ساخت و پاختهای پنهانی مینمود، و پستهای مدیریتی وزارت خانهاش همیشه دست خوش تغییراتی مطابق با خواست سیاسیونی میشد که عرصه را بر وی تنگ میکردند، حال با رفتن و استعفایش همه را متعجب کرد. و این شائبه را پیش آورد که فشار از جانب رئیس جمهور برای ترمیم کابینه آنقدر قوی بوده است که چنین وزیری را وادار به نوشتن متن استعفا نماید. البته در اینکه در این ترمیم کابینه و تغییرات یهویی در کابینهی دولت چه اهداف و سیاستهایی پنهان باشد باید منتظر آینده ماند و دید. و صد البته تمامی این تغییرات تا زمانی که تغییرات اساسی در نگرش فرادستان و دولتمردان رخ ندهد چندان تأثیری در پیشبرد روند امور، پیش نخواهد آورد. چون مشکل ما طوری نیست که با تغییر افراد و یا تعویض جایگاه هاهای آنها را حل و فصل کرد. بلکه خانه از پای بست ویران است و باید این دگردیسیها ابتدا از مغزها و نگرشها شروع شده و به تدریج وارد عرصه عمل و نمود خارجی شود. در این میان آموزش و پرورش کشور که همیشه دست خوش تغییرات اساسی با تعویض نفرات میشود و همیشه مناسبترین و وسیعترین وزارت خانهای است که سیاسیون میتوانند در آن به عرض اندام و نشان دادن چمبره قدرت خود به دیگر سیاسیون بپردازند، کما فی سابق از این قاعده مستثنی نبوده و نخواهد بود. حال فرض را بر این بداریم که دولت میخواهد با این تغییر به فرهنگیان و دانش آموزان خدمتی اساسی نموده و شرایط بهتری را برای این وزارت خانه مهیا سازد. و بهترین و مناسبترین فرد را برای هدایت سکان وزارت در این حیطه معرفی نماید. آیا دیگر شرایط حاکم بر کشور برای این کار فراهم است؟ آیا برخی منفعت طلبان که بجز رسیدن به اهداف و منافع شخصی خود و اطرافیانشان هدف دیگری ندارند، اجازه میدهند که دولت به اساسیترین و پایهایترین وزارت خانه کشور رسیدگی کرده و اوضاع آن، و به تبع آن اوضاع آینده سازان این مملکت را بهتر سازد؟ آیا وجود مدیران تحمیلی و بیسواد و ناتوان که احراز پستهایشان ناشی از ساخت و پاخت و زد و بندهای سیاسیون و غنایم انتخاباتی کاندیداهای پیروز در عرصه مجلس و ریاست جمهور و... بوده است اجازه حرکت رو به رشد به این وزارت خانه را خواهد داد؟ آیا معلمان منفعلی که حتی جرأت خواندن مطالب انتقادی را ندارند، و یا جرأت حضور در عرصه دفاع از هویت و حق و حقوقات قانونی خود در چارچوب قوانین حاکم بر کشور را ندارند و فقط در دفتر مدارس نق میزنند میتوانند به این حرکتهای رو به رشد و رسیدن به آن بالندگی لازم کمک کنند و مسیر پیشرفت و شکوفایی کشور را هموار سازند؟ آیا میتوان بودجههایی که در خیلی موارد هدف دار و خارج از عرف و در جهت پر کردن جیب مسئولین و کار به دستان برخی نهادهای من در آوردی مصرف میشود را میتوان قطع و به این وزارت خانه تزریق کرد؟ و صدها سوال دیگر...
پس اساسا با تغییر افراد و تعویض کلاه اشخاص نمیتوان منتظر تغییرات اساسی بود و خوشحالی در این زمینه بسیار دور از عقل سلیم است. البته یقینا هر تغییر سریع و فاحشی که در مدت زمان کوتاه اتفاق بافتد، به همان سرعت آسیب زا بوده و با همان شدت از بین خواهد رفت. و تغییرات میبایست بصورت تدریجی و قطره چکانی باشند تا بتوان فرصت این را پیدا کرد که برای آسیبهای احتمالی آن راه چاره اندیشیده و جامعه نیز بصورت موجی به این طرف و آن طرف هدایت نشده و قطبیت در جامعه پیش نیاید. لذا در وهله اول باید سعیمان بر این باشد تا نگرش مسئولین و فرادستان و سیاست گذاران کشور را نسبت به اهمیت امر آموزش و پرورش فرزندان و آینده سازان این مرز و بوم تغییر داده و به آنها بفهمانیم که سرمایه گذاری برای آموزش و پرورش در به حرکت در آوردن چرخهای همه وزارت خانههای کشور اهمیت بنیادین داشته و وزارت آموزش و پرورش را از مصرفی و سربار بودن خارج کنیم. مع الوصف تا چنین اتفاقاتی در مغزهای سیاسیون و فرادستان و حتی خود معلمان به وقوع نپیوندد و چنین تغییراتی در نگرش آنها اتفاق نیافتد، هیچ اتفاق خاصی در جامعه و مخصوصا برای معلمان و دانش آموزان کشور نخواهد افتاد. و جایگاه معلمان چه به لحاظ معیشت و چه به لحاظ منزلت ارتقاء نیافته و تغییر محسوسی نخواهد کرد. و وضعیت مدارس و دانش آموزان نیز همچنان بر مدار قبلی بوده و تعریف جدیدی نمیتوان برای آن ارائه داد.