مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛حمزه موسوی
اسفندماه ۱۳۹۰ بود که دکتر غلامرضا تاجگردون موفق شد برای اولین بار به عنوان نماینده مردم شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی انتخاب شود. شاید در آن برهه زمانی و همزمانی با دولت اصوالگرایان بسیاری فقط وی را نیروی اقتصادی قویای میدانستند اما بعد از آغاز دولت یازدهم همه معادلات به یکباره تغییر کرد. وی به یکباره به عنوان یکی از چهرههای شاخص اثرگذار تبدیل شد و به گونهای بود که در اواسط کار مجلس نهم به عنوان رئیس کمیسیون بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی و حتی ریاست کمیسیون تلفیق نیز انتخاب شد. در همان سالهای آغازین دولت زمزمههایی مبنی بر انتخاب وی بعنوان معاون رئیس جمهور نیز بود اما از سوی خودش تکذیب شد و اعلام کرد میخواهد کارش را با وکالت مردم زادگاهش در مجلس شورای اسلامی ادامه دهد. عملکرد دکتر تاجگردون به گونهای پیش رفت که نیروهای منتصب به وی سکان مدیریتهای حساس و کلیدی استان را از آن خود نمودند و حساسیتهای منطقهای نیز در انتصابات بالا گرفت. هرچند زارعی نماینده بویراحمد و دنا نیز موفق شد از لحاظ کمی مدیران زیادی را حمایت و منصوب نماید اما دیدگاه جامعه کهگیلویه و بویراحمد بر این باور است که تاجگردون از موقعیت ملی خود برای کسب مدیریتهای حساس استان استفاده کرد و مباحث عزت بویراحمد نیز مبحثی بود که در انتخابات ۷ اسفند ۹۴ ابزاری برای رقیبان غلام محمد زارعی در بویراحمد و دنا مطرح میشد. دکتر تاجگردون زمانی که دید چنین حساسیتهای منطقهای در حال شکل گرفتن است و با این دیدگاه که احتمال دهد شاید روزی انتخابات استانی شود سعی کرد در انتصابات استانی با سیاستهایی پیش رود که آینده نگری نیز در کار باشد. وی وقتی سازمانهای مهم استان را به فرزندان گچساران و باشت داد برای سازمانهای دیگر با سیاست حمایت از نیروهای غیربومی پیش رفت به چند دلیل؛
ابتدا اگر بخواهد همچنان فرزندان گچساران و باشت را حمایت بکند حساسیتهای منطقهای برای دو حوزه بویراحمد و کهگیلویه شکل خواهد گرفت و پس خود گزینهای معرفی نمیکند.
در گام دوم وقتی میبیند گزینههایی از سوی استاندار و سایر نماینده گان استان معرفی میشوند و گزینههای غیربومی هم از وزارت خانهها معرفی میشوند از گزینههای غیربومی حمایت میکند تا در عوض با یک تیر چند نشانه را بزند. یک مدیر غیر بومی حمایتی از استاندار و دو نماینده دیگر نداشته است و میداند اگر تایید تاجگردون به عنوان رئیس کمیسیون وی را تایید کند با حمایت وزارتخانه هم حکمش زده خواهد شد و وامدار تاجگردون میماند و نتیجهاش میشود مدیری که پشتش از وزارتخانه گرم است و وامدار استاندار و دو نماینده دیگر نیست و فقط خود را خادم دکتر تاجگردون میداند پس سیاستهای تاجگردون بهتر اجرا میشود. متاسفانه در چندسال اخیر نیز ما شاهد بودیم هر مدیر غیربومی در این استان منصوب میشد حمایتی از سوی تاجگردون را داشته و در روز آخر مدیریتش نیز خود را مدیون نماینده گچساران و باشت میداند و در تودیعشان نیز از سیاست تاجگردون تقدیر میکنند.
پس میشود نتیجه گرفت دکتر غلامرضا تاجگردون با دید آینده نگری و حساسیتهای منطقهای، خود نیرویی برای سازمانهای دیگر معرفی نمیکند (چون سازمانهایی که مهم بودند را دیگر از آن نیروهای خود کرده است) و با سیاستهای حمایت از نیروهای غیربومی وزارت خانهها موجب میشود تا نیروهای وامدار استاندار و دو نماینده در منصوب نشوند و مدیر غیربومی را نیز وامدار خود داشته باشد.
برای این مهم میتوان به سازمانهایی از جمله راه و شهرسازی، ورزش و جوانان و.... اشاره کرد که مدیران غیر بومی این دستگاهها در حال حاضر فقط اعضای کمیته تبلیغات دکتر تاجگردون شدهاند.
در پایان خطاب به دکتر تاجگردون یک جمله را عرض مینماییم که فرزندان این استان لااقل دلسوز توسعه استان هستند و بگذارید با همدلی این استان از گرمسیری و سردسیری و طایفهای خارج شود و همه در راه خدمت و توسعه تلاش کنیم.
اسفندماه ۱۳۹۰ بود که دکتر غلامرضا تاجگردون موفق شد برای اولین بار به عنوان نماینده مردم شهرستانهای گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی انتخاب شود. شاید در آن برهه زمانی و همزمانی با دولت اصوالگرایان بسیاری فقط وی را نیروی اقتصادی قویای میدانستند اما بعد از آغاز دولت یازدهم همه معادلات به یکباره تغییر کرد. وی به یکباره به عنوان یکی از چهرههای شاخص اثرگذار تبدیل شد و به گونهای بود که در اواسط کار مجلس نهم به عنوان رئیس کمیسیون بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی و حتی ریاست کمیسیون تلفیق نیز انتخاب شد. در همان سالهای آغازین دولت زمزمههایی مبنی بر انتخاب وی بعنوان معاون رئیس جمهور نیز بود اما از سوی خودش تکذیب شد و اعلام کرد میخواهد کارش را با وکالت مردم زادگاهش در مجلس شورای اسلامی ادامه دهد. عملکرد دکتر تاجگردون به گونهای پیش رفت که نیروهای منتصب به وی سکان مدیریتهای حساس و کلیدی استان را از آن خود نمودند و حساسیتهای منطقهای نیز در انتصابات بالا گرفت. هرچند زارعی نماینده بویراحمد و دنا نیز موفق شد از لحاظ کمی مدیران زیادی را حمایت و منصوب نماید اما دیدگاه جامعه کهگیلویه و بویراحمد بر این باور است که تاجگردون از موقعیت ملی خود برای کسب مدیریتهای حساس استان استفاده کرد و مباحث عزت بویراحمد نیز مبحثی بود که در انتخابات ۷ اسفند ۹۴ ابزاری برای رقیبان غلام محمد زارعی در بویراحمد و دنا مطرح میشد. دکتر تاجگردون زمانی که دید چنین حساسیتهای منطقهای در حال شکل گرفتن است و با این دیدگاه که احتمال دهد شاید روزی انتخابات استانی شود سعی کرد در انتصابات استانی با سیاستهایی پیش رود که آینده نگری نیز در کار باشد. وی وقتی سازمانهای مهم استان را به فرزندان گچساران و باشت داد برای سازمانهای دیگر با سیاست حمایت از نیروهای غیربومی پیش رفت به چند دلیل؛
ابتدا اگر بخواهد همچنان فرزندان گچساران و باشت را حمایت بکند حساسیتهای منطقهای برای دو حوزه بویراحمد و کهگیلویه شکل خواهد گرفت و پس خود گزینهای معرفی نمیکند.
در گام دوم وقتی میبیند گزینههایی از سوی استاندار و سایر نماینده گان استان معرفی میشوند و گزینههای غیربومی هم از وزارت خانهها معرفی میشوند از گزینههای غیربومی حمایت میکند تا در عوض با یک تیر چند نشانه را بزند. یک مدیر غیر بومی حمایتی از استاندار و دو نماینده دیگر نداشته است و میداند اگر تایید تاجگردون به عنوان رئیس کمیسیون وی را تایید کند با حمایت وزارتخانه هم حکمش زده خواهد شد و وامدار تاجگردون میماند و نتیجهاش میشود مدیری که پشتش از وزارتخانه گرم است و وامدار استاندار و دو نماینده دیگر نیست و فقط خود را خادم دکتر تاجگردون میداند پس سیاستهای تاجگردون بهتر اجرا میشود. متاسفانه در چندسال اخیر نیز ما شاهد بودیم هر مدیر غیربومی در این استان منصوب میشد حمایتی از سوی تاجگردون را داشته و در روز آخر مدیریتش نیز خود را مدیون نماینده گچساران و باشت میداند و در تودیعشان نیز از سیاست تاجگردون تقدیر میکنند.
پس میشود نتیجه گرفت دکتر غلامرضا تاجگردون با دید آینده نگری و حساسیتهای منطقهای، خود نیرویی برای سازمانهای دیگر معرفی نمیکند (چون سازمانهایی که مهم بودند را دیگر از آن نیروهای خود کرده است) و با سیاستهای حمایت از نیروهای غیربومی وزارت خانهها موجب میشود تا نیروهای وامدار استاندار و دو نماینده در منصوب نشوند و مدیر غیربومی را نیز وامدار خود داشته باشد.
برای این مهم میتوان به سازمانهایی از جمله راه و شهرسازی، ورزش و جوانان و.... اشاره کرد که مدیران غیر بومی این دستگاهها در حال حاضر فقط اعضای کمیته تبلیغات دکتر تاجگردون شدهاند.
در پایان خطاب به دکتر تاجگردون یک جمله را عرض مینماییم که فرزندان این استان لااقل دلسوز توسعه استان هستند و بگذارید با همدلی این استان از گرمسیری و سردسیری و طایفهای خارج شود و همه در راه خدمت و توسعه تلاش کنیم.