کبنا ؛ حمیده هدایت خوه
- پیوند مسئله حجاب و عفاف با گشت ارشاد و راه اندازی گشتهای نامحسوس در ماههای اخیر، فرصتی است برای بررسی دوباره اصطلاح گشت ارشاد و نسبت آن با وظیفهای که برای این ساختار تعریف شده است.
- میتوان نسبت عمیقی که میان عناوین و ساختارهایی که برایشان تعریف شدهاند وجود دارد را انکار کرد. هر نامی میتواند معرف ساختار، نهاد، موسسه و سیستمی باشد که بر آن قرار گرفته است و وضعیت درونی آن را تا حدودی آشکار کند.
- «گشت ارشاد» عنوانی است برای ساختاری که ماهیتش را در نسبت با پدیده حجاب و عفاف و بدحجابی و در بعدی کلان در نسبت با امنیت اجتماعی تعریف کردهاند. این عنوان از دو واژه «گشت» و «ارشاد» به وجود آمده است و از طریق ساختار خود در پی بهبود وضعیت پوشش در جامعه است.
- گشت در افکار عمومی واژهای است که در نسبت با پلیس و وظیفهاش که حفظ امنیت جامعه است تعریف میشود. پلیس برای شناسایی موارد خلاف، پیشگیری از وقوع جرم و برخورد با مجرمین حین و پس از تخلف به وظیفه گشت زنی مشغول میشود. پس این عنوان به ساختاری سخت که مبتنی بر وظایف پلیس ایجاد شده است، اطلاق میشود.
- ارشاد از ماده رشد گرفته شده است و به معنای هدایت و راه حق را نشان دادن است و در مقابل آن غی قرار دارد که به معنای هدایت به بیراهه است. ارشاد مفهومی دینی است که هدف آن هدایت انسان به نیکی و راه حق است و از این روی میتوان آن را فرایندی نرم دانست که با جوه پیچیده انسانی سر و کار دارد.
- حال از پس این سطور باید پرسید دو واژه گشت و ارشاد چه نسبتی با هم دارند؟ گشت که واژهای پلیسی است و در نسبت با وظایف سخت پلیس تعریف شده است جهت کنترلهای به تعبیری «پروژهای» و حتی ضربتی با ارشاد که واژهای است نرم برای «پروسه» هدایتِ (که خود مقولهای است نرم و قابل تامل که در این مقال فرصت بررسی آن نیست) انسانی که دارای ویژگیهای متکثر، پیچیده و ناشناختهای است چگونه میتوانند جمع شوند؟ آیا جمع این دو واژه جمع نقیضین نیست؟
- از همین عنوان میتوان سردرگمی موجود در ساختار گشت ارشاد را فهم کرد. گشت ارشاد در ساختار پلیس تعریف شده است. گشت ارشادیها با ونهای پلیس، لباسهای مشخص و در مکانهای پرتردد میایستند تا با چه کسانی برخورد کنند؟ آنها با «متخلف» و «قانون شکن» طرفند و یا با کسی که راه هدایت را نیافته است و باید هدایت شود؟ مخاطب آنها چه کسی است؟ هر کدام از این مخاطبها به نوع برخورد خاص خود نیاز دارد.
- شاید گفته شود پلیس در نظام جمهوری اسلامی وظیفه ارشاد هم دارد که نکته درستی است. اما آیا ساز و کار ارشاد حتی به وسیله پلیس باید بدین شکل باشد؟ آیا ساختار تعریف شده برای این کار مناسب است؟ باز هم میتوان در پاسخ به گشت ارشاد نامحسوس پرداخت و آن را گامی مهم در جهت اصلاح برخی ظواهر ناصحیح دانست. اما باز هم سوال به قوت خود باقی است و میتوان خلط به وجود آمده در وظیفه قانونی و تربیتی ارگانهای مهم مربوط به مقوله حجاب و عفاف را دریافت.
- مسئله حجاب و عفاف دارای ابعاد قانونی، تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. این ابعاد ضمن داشتن ارتباط انکارناپذیر با یکدیگر، دارای مرزهای ظریف و دقیقی نیز هستند. اگر متولی بعد تربیتی و فرهنگی حجاب را متولیان فرهنگی و حوزههای علمیه، رسانهها، آموزش و پرورش و خانوادهها بدانیم بعد قانونی آن ضمن حفظ شئون انسانی و نرم بر عهده پلیس و ضابط قانون است. اما در حال حاضر همه ارگانها وظیفه خود را در این خصوص فراموش کرده و یا به کناری نهادهاند و پلیس با خلط دو مقوله تربیت و فرهنگ که ذیل مفهوم ارشاد معنا مییابد و گشت سعی دارد جای خالی همه کسانی که شانه خالی کردهاند را با ساختاری متناقض پر کند.
- در چنین شرایطی حتی بعد قانونی حجاب و عفاف نیز به حاشیه رفته و جامعه التزامی برای رعایت قانونی که عمل به آن واجب است نمیبیند و پلیس از وظیفه اساسی خود نیز جا میماند.
- پیوند مسئله حجاب و عفاف با گشت ارشاد و راه اندازی گشتهای نامحسوس در ماههای اخیر، فرصتی است برای بررسی دوباره اصطلاح گشت ارشاد و نسبت آن با وظیفهای که برای این ساختار تعریف شده است.
- میتوان نسبت عمیقی که میان عناوین و ساختارهایی که برایشان تعریف شدهاند وجود دارد را انکار کرد. هر نامی میتواند معرف ساختار، نهاد، موسسه و سیستمی باشد که بر آن قرار گرفته است و وضعیت درونی آن را تا حدودی آشکار کند.
- «گشت ارشاد» عنوانی است برای ساختاری که ماهیتش را در نسبت با پدیده حجاب و عفاف و بدحجابی و در بعدی کلان در نسبت با امنیت اجتماعی تعریف کردهاند. این عنوان از دو واژه «گشت» و «ارشاد» به وجود آمده است و از طریق ساختار خود در پی بهبود وضعیت پوشش در جامعه است.
- گشت در افکار عمومی واژهای است که در نسبت با پلیس و وظیفهاش که حفظ امنیت جامعه است تعریف میشود. پلیس برای شناسایی موارد خلاف، پیشگیری از وقوع جرم و برخورد با مجرمین حین و پس از تخلف به وظیفه گشت زنی مشغول میشود. پس این عنوان به ساختاری سخت که مبتنی بر وظایف پلیس ایجاد شده است، اطلاق میشود.
- ارشاد از ماده رشد گرفته شده است و به معنای هدایت و راه حق را نشان دادن است و در مقابل آن غی قرار دارد که به معنای هدایت به بیراهه است. ارشاد مفهومی دینی است که هدف آن هدایت انسان به نیکی و راه حق است و از این روی میتوان آن را فرایندی نرم دانست که با جوه پیچیده انسانی سر و کار دارد.
- حال از پس این سطور باید پرسید دو واژه گشت و ارشاد چه نسبتی با هم دارند؟ گشت که واژهای پلیسی است و در نسبت با وظایف سخت پلیس تعریف شده است جهت کنترلهای به تعبیری «پروژهای» و حتی ضربتی با ارشاد که واژهای است نرم برای «پروسه» هدایتِ (که خود مقولهای است نرم و قابل تامل که در این مقال فرصت بررسی آن نیست) انسانی که دارای ویژگیهای متکثر، پیچیده و ناشناختهای است چگونه میتوانند جمع شوند؟ آیا جمع این دو واژه جمع نقیضین نیست؟
- از همین عنوان میتوان سردرگمی موجود در ساختار گشت ارشاد را فهم کرد. گشت ارشاد در ساختار پلیس تعریف شده است. گشت ارشادیها با ونهای پلیس، لباسهای مشخص و در مکانهای پرتردد میایستند تا با چه کسانی برخورد کنند؟ آنها با «متخلف» و «قانون شکن» طرفند و یا با کسی که راه هدایت را نیافته است و باید هدایت شود؟ مخاطب آنها چه کسی است؟ هر کدام از این مخاطبها به نوع برخورد خاص خود نیاز دارد.
- شاید گفته شود پلیس در نظام جمهوری اسلامی وظیفه ارشاد هم دارد که نکته درستی است. اما آیا ساز و کار ارشاد حتی به وسیله پلیس باید بدین شکل باشد؟ آیا ساختار تعریف شده برای این کار مناسب است؟ باز هم میتوان در پاسخ به گشت ارشاد نامحسوس پرداخت و آن را گامی مهم در جهت اصلاح برخی ظواهر ناصحیح دانست. اما باز هم سوال به قوت خود باقی است و میتوان خلط به وجود آمده در وظیفه قانونی و تربیتی ارگانهای مهم مربوط به مقوله حجاب و عفاف را دریافت.
- مسئله حجاب و عفاف دارای ابعاد قانونی، تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. این ابعاد ضمن داشتن ارتباط انکارناپذیر با یکدیگر، دارای مرزهای ظریف و دقیقی نیز هستند. اگر متولی بعد تربیتی و فرهنگی حجاب را متولیان فرهنگی و حوزههای علمیه، رسانهها، آموزش و پرورش و خانوادهها بدانیم بعد قانونی آن ضمن حفظ شئون انسانی و نرم بر عهده پلیس و ضابط قانون است. اما در حال حاضر همه ارگانها وظیفه خود را در این خصوص فراموش کرده و یا به کناری نهادهاند و پلیس با خلط دو مقوله تربیت و فرهنگ که ذیل مفهوم ارشاد معنا مییابد و گشت سعی دارد جای خالی همه کسانی که شانه خالی کردهاند را با ساختاری متناقض پر کند.
- در چنین شرایطی حتی بعد قانونی حجاب و عفاف نیز به حاشیه رفته و جامعه التزامی برای رعایت قانونی که عمل به آن واجب است نمیبیند و پلیس از وظیفه اساسی خود نیز جا میماند.