جناب زارعی؛ ببخش که یادمان رفت تخریبت کنیم

کبنا ؛احسان یوسفی
شاید بویراحمد و دنا بر حسب روح بزرگ و افق وسیع فکری‌اش خیلی از مسائل را چشم پوشی و به فراموشی بسپارد اما هیچگاه کم مهری‌ها و بی‌انصافی‌های که عده‌ای ناجوانمرد و بی‌اخلاق در حق خادمان ملت در طول تاریخ انجام داده‌اند را از یاد نبرده است؛ و این حافظه تاریخی رمز ماندگاری راست قامتان این خطه مقدس بوده که در طول تاریخ در برابر هیچ لشکر بی‌ایمان و هیچ سردار بی‌اخلاق و هیچ شاه بی‌قصری، سر تعظیم فرد نیاورده است.
نیازی به ورق زدن تاریخ نیست؛ همین که نیم نگاهی به گذشته بندازیم خود حکایت از پاره شدن مرز‌های اخلاقی و انسانی می‌دهد که چگونه عده‌ای با ابزار دروغ و تهمت و تخریب خادم ملت، زارعی را به تیر‌های زهرآگین نشانه رفتند و او را به دلیل آنکه «عزت» بویراحمد را پایمال کرده است با ناعادلانه‌ترین القاب در دادگاه‌های بی‌عدل خود و در برابر قضات سیاستمدار که بی‌عدالتیشان در عرصه سیاست، سالهاست توسط مردم، روشن و هویدا شده است محاکمه کردند و رای به شکست او دادند؛ اما گویی از یاد برده بودند که به قول ژان ژاک روسو «صدای مردم، صدای خداست» و دست خدا بالا‌تر از هر دستیست.
مدعیان اخلاق از یاد برده بودند که «عزت» نه در دست بندگان هوس بازِ قدرت طلبِ این جهان، بلکه «عزت، اصالت و شرافت» در نزد خدایست که می‌گویند در دو حالت می‌خندد:
ابتدا: زمانی که کل بشریت تصمیم می‌گیرند تا یک انسان را از فرش به عرش خدایی ببرند و او را پیغمبر زمان و معلم اخلاق و استاد بی‌همتا جلو دهند تا جای که برای رسیدن به این منظور، که هدف وسیله را توجیه می‌کند بر همه مرز‌های اخلاقی، انسانی و ایمانی پا می‌گذارند تا تنها و تنها خود را یکه تاز این کانون کنند ولی در یک چشم بهم زدن، خدایی که در این نزدیکست مکر، مکاران را به خودشان باز می‌گرداند و آن شخص را از عرش به فرش می‌کشاند؛
و دوم زمانی که همه هستی با هم ائتلاف می‌کنند تا یک انسان را از عرش به فرش بکشانند و آبرویش را بر زمین بریزند و اقتدارش را بشکنند و او را تخریب و له کنند؛ که در این بین خدایی که می‌بیند و از این حسادت و تنگ نظری برخی بندگانش دل گیر می‌شود، بازی قمارِ قدرت طلبان را بر هم می‌زند و آن انسان را در عرش نگه می‌دارد.
حال باید از مدعیان اخلاق مدار دیروز سئوال کرد که چرا قلم‌های که دیروز به تحقیر و تخریب و تهمت و توهین به زارعی «اجاره» شده بودند؛ امروز که یاسوج صنعتی، مه‌مان وزیر صنعت معدن تجارت بود از عمران و آبادی و توسعه بویراحمد و دنا چیزی ننوشتند و سکوت پیشه کردند؟
باید از روشنفکرانِ قلم بدستِ بی‌مطالعه، پرسش کرد شمای که الفبای «عزت» را دائما می‌سرودید امروز در برابر حضور مردان صنعتگر دولت و ملت که مهمان بویراحمد و دنا بوده‌اند؛ آیا وجدان به خواب رفته یتان بیدار شده است تا ببیند که «عزت» نه در حد شعارهای تخریبی انتخاباتی، بلکه «عزت» واقعی به معنای شناسایی، احیاء، اجراء و تکمیل پروژه‌های عظیم صنعتی در بویراحمد و دناست که زارعی بدور از شعار زدگی و بازیگری به معنای حقیقی کلمه به «عزت» اصالت اجرایی داده است تا نشان دهد، «عزت» واقعی در اخذ مجوز پروژه عظیم فولاد خاورمیانه در بین استان‌های با نفوذ کشور چون فارس، بوشهر، اصفهان، قزوین، مرکزی و خوزستان در دشت سقاوه مارگون بویراحمد است که کلنگ زنی آن در مرداد ماه ۹۵ می‌تواند استان را بعنوان نگینی درخشان در کشور، خصوصا منطقه جنوب کشور نمایان کند!
«عزت» را در پشت تریبون‌های تخریبی و یا در لابه لای توهین‌های که از سر حسادت و کینه رقبا و دوستان و هم تباران بیان می‌شوند را نباید جستجو کرد؛ بلکه «عزت شرافتمندانه» در چرخش موتورهای اقتصادی چون کارخانه قند و گلوکز یاسوج، کارخانه سیمان یاسوج و کارخانه سیمان مارگون است که حرکت هر چرخدنده این کارخانه جات به مثابه روشن شدن چراغ امید در هر خانه ایست و بازگشت امید در هر کانون خانوادگی همانند جاری شدن حیات و برچیده شدن مرگ تدریجیست!
«عزت» واقعی از آن زارعیست تا بویراحمد و دنایی که به یمن مدیریت مدعیانِ اخلاق مدار با درآمد‌های افسانه‌ای حاصل از فروش نفت در سالهای نچندان دور، کشتی صنعتی‌اش، به گِل نشت و اجاق اقتصادیش، کور و قطار توسعه‌اش از ریل خارج شد؛ اما با همت، نفود، اقتدار و توانایی زارعی در مجلس شورای اسلامی و کابینه دولت تدبیر و امید بار دیگر گام‌های موثر و راسخی برای رشد و توسعه استان خصوصا بویراحمد و دنا برداشته می‌شود تا سیل عظیم جوانان متخصص و متعهدی که با بی‌تدبیری مدعیانِ اخلاقمدار در آن سالهای افسانه‌ای، آینده و زندگیشان در سیاست بازی گروهی خاص ضایع شد با اجرای این پروژه‌های عظیم صنعتی، مرهمی برای درد‌هایشان شود.
اینک باید صادقانه دید و نوشت و تفسیر کرد که بویراحمد و دنا چون تاریخ درخشانش، همواره «با عزت و با اصالت و ریشه دار» بوده است و هیچ اجنبی تاکنون نتوانسته بر این تاریخ پر افتخار خدشه‌ای وارد کند و آنانی که در طی این چند سال با ادبیات ناپسند و رفتار غیرانسانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود به هویت و مشروعیت مردان و زنان بویراحمد و دنا توهین نموده‌اند و خود را قلندر این سامان خوانده‌اند، اینک باید از این قوم با فرهنگ صراحتا «عذرخواهی» کنند تا ثابت شود که «عزت» در «صدای مردمیست که صدای مردم، صدای خداست؛
پس جناب زارعی؛
ببخش که یادمان رفت تخریبت کنیم