تاریخ انتشار
جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۲۳
کد مطلب : ۱۷۵۱۵۲
تقدیر الهی یا فقدان مدیریت؟!
۰
کبنا ؛ شجاعپوریان
در روزهای اخیر وقوع دو حادثه طبیعی در ایران و کشور ژاپن، تفاوت سبک مدیریتی در این دو کشور را بیش از پیش نمایان ساخت. وقوع بارندگیهای پراکنده، شکلگیری سیلابهای ویرانگر و طغیان رودخانهها نعمت خداوند را به بلایی آسمانی و مخرب تبدیل کرد و تعداد زیادی کشته، زخمی و بیخانمان برجای گذاشت. در ژاپن نیز وقوع زلزلههایی با بزرگی ۷ریشتر و کمتر و بیشتر از آن در طی چند روز گرچه با تخریبها و تلفات انسانی و مسکونی همراه بود، اما مقایسه پیامدهای این دو حادثه ناگوار از لحاظ شدت و تلفات به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
سالهاست که عادت کردهایم به آرامش و خونسردی ژاپنیها در هنگام بلایای طبیعی حسرت بخوریم، اما مجالی برای تفکر و ریشهیابی درباره ضعف مدیریت بحران در کشورمان فراهم نکردهایم. مدیریت بحران به مثابه یک علم به چارهجویی در مدیریت با بحران میپردازد و هدف آن کاهش روند بحران، کنترل بحران و رفع آن است. این امر شامل برنامهها، ساختارها و تدوین مقرراتی است که منجر به یاریرسانی حاکمیت و سازمانهای غیردولتی در مقابله با حوادث میشود؛ آنچه که بستر افزایش کارآیی مدیریت بحران را در یک کشور فراهم میکند، پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع است. از این رو گرچه در سالهای اخیر در عرصه مدیریت بحران قدمهای منثبتی برداشته شده است، اما همچنان در بعد پیشگیری با مشکلات جدی مواجه هستیم.
ساختوسازهای غیرمجاز بدون لحاظ استاندارها و مقررات ایمنی، ساختوساز در حریم رودخانهها و مسیر سیلاب، قطع بیرویه درختان و تخریب محیط زیست، عدم توجه به هشدارهای استاندارسازی و مقاومسازی اماکن مسکونی، عدم آموزش صحیح همگانی در هنگام مقابله با بحران و وقوع حوادث طبیعی، عدم اطلاعرسانی صحیح و مناسب بهویژه در مناطق محروم و ... معضلاتی است که به وفور در محیط زیست ما یافت میشود و نیت جدی برای رفع آن نیز وجود ندارد.
تداوم رویه موجود میتواند در آینده آبستن اتفاقاتی ناگوارتر نیز باشد؛ بدیهی است بلایای طبیعی امکان دارد هر روز اتفاق نیفتد، اما آمادگی در برابر آن باید مداوم و بهروز باشد؛ متاسفانه رویکردهای مقطعی و کوتاهمدت در پروژههای عمرانی ملی به بینش شخصی تکتک افراد جامعه نیز سرایت کرده، و فرهنگ باری به هر جهت برای رهایی از وضعیت موجود باعث شده بسیاری از استانداردهای فنی و کارشناسی در حوزه ساختمان و پروژههای شهری نادیده گرفته شود. سوگمندانهتر آن که برخی دستگاه و نهادهای مسئول نیز به جای تغییر این فرهنگ ناصحیح، به تشدید آن دامن میزنند و در قبال دریافت جریمه یا چشمپوشی از روی مصلحت، حریم شهر را به بشکه باروت عملنکردهای تبدیل میکنند که هر آن میتواند با چاشنی انفجار به بحرانی ویرانگر بدل شود و گریبان افراد بیگناهی را بگیرد که نقشی در شکلگیری این روند نداشتهاند.
اما باید بپذیریم بلایای طبیعی دوست و آشنا و سفارش نمیشناسد و برای آنکه هربار بعد از یک حادثه طبیعی زانوی غم بغل نگیریم و شاهد از دسترفتن سرمایههای انسانی و مادی جامعهمان نباشیم، باید به فکر پیشگیری و رعایت استانداردها و رویکردهای علمی و کارشناسی باشیم. وادادگی در برابر قضا و قدر و تسلیمشدن در برابر تقدیر نتیجهای جز ویرانی منابع طبیعی و انسانی و از دست رفتن فرصتها ندارد و شایسته نیست بیمدیریتی عدهای را به تقدیر خداوند پیوندزد.
*عضو شورای شهر تهران
در روزهای اخیر وقوع دو حادثه طبیعی در ایران و کشور ژاپن، تفاوت سبک مدیریتی در این دو کشور را بیش از پیش نمایان ساخت. وقوع بارندگیهای پراکنده، شکلگیری سیلابهای ویرانگر و طغیان رودخانهها نعمت خداوند را به بلایی آسمانی و مخرب تبدیل کرد و تعداد زیادی کشته، زخمی و بیخانمان برجای گذاشت. در ژاپن نیز وقوع زلزلههایی با بزرگی ۷ریشتر و کمتر و بیشتر از آن در طی چند روز گرچه با تخریبها و تلفات انسانی و مسکونی همراه بود، اما مقایسه پیامدهای این دو حادثه ناگوار از لحاظ شدت و تلفات به هیچ وجه قابل مقایسه نیست.
سالهاست که عادت کردهایم به آرامش و خونسردی ژاپنیها در هنگام بلایای طبیعی حسرت بخوریم، اما مجالی برای تفکر و ریشهیابی درباره ضعف مدیریت بحران در کشورمان فراهم نکردهایم. مدیریت بحران به مثابه یک علم به چارهجویی در مدیریت با بحران میپردازد و هدف آن کاهش روند بحران، کنترل بحران و رفع آن است. این امر شامل برنامهها، ساختارها و تدوین مقرراتی است که منجر به یاریرسانی حاکمیت و سازمانهای غیردولتی در مقابله با حوادث میشود؛ آنچه که بستر افزایش کارآیی مدیریت بحران را در یک کشور فراهم میکند، پیشگیری و علاج واقعه قبل از وقوع است. از این رو گرچه در سالهای اخیر در عرصه مدیریت بحران قدمهای منثبتی برداشته شده است، اما همچنان در بعد پیشگیری با مشکلات جدی مواجه هستیم.
ساختوسازهای غیرمجاز بدون لحاظ استاندارها و مقررات ایمنی، ساختوساز در حریم رودخانهها و مسیر سیلاب، قطع بیرویه درختان و تخریب محیط زیست، عدم توجه به هشدارهای استاندارسازی و مقاومسازی اماکن مسکونی، عدم آموزش صحیح همگانی در هنگام مقابله با بحران و وقوع حوادث طبیعی، عدم اطلاعرسانی صحیح و مناسب بهویژه در مناطق محروم و ... معضلاتی است که به وفور در محیط زیست ما یافت میشود و نیت جدی برای رفع آن نیز وجود ندارد.
تداوم رویه موجود میتواند در آینده آبستن اتفاقاتی ناگوارتر نیز باشد؛ بدیهی است بلایای طبیعی امکان دارد هر روز اتفاق نیفتد، اما آمادگی در برابر آن باید مداوم و بهروز باشد؛ متاسفانه رویکردهای مقطعی و کوتاهمدت در پروژههای عمرانی ملی به بینش شخصی تکتک افراد جامعه نیز سرایت کرده، و فرهنگ باری به هر جهت برای رهایی از وضعیت موجود باعث شده بسیاری از استانداردهای فنی و کارشناسی در حوزه ساختمان و پروژههای شهری نادیده گرفته شود. سوگمندانهتر آن که برخی دستگاه و نهادهای مسئول نیز به جای تغییر این فرهنگ ناصحیح، به تشدید آن دامن میزنند و در قبال دریافت جریمه یا چشمپوشی از روی مصلحت، حریم شهر را به بشکه باروت عملنکردهای تبدیل میکنند که هر آن میتواند با چاشنی انفجار به بحرانی ویرانگر بدل شود و گریبان افراد بیگناهی را بگیرد که نقشی در شکلگیری این روند نداشتهاند.
اما باید بپذیریم بلایای طبیعی دوست و آشنا و سفارش نمیشناسد و برای آنکه هربار بعد از یک حادثه طبیعی زانوی غم بغل نگیریم و شاهد از دسترفتن سرمایههای انسانی و مادی جامعهمان نباشیم، باید به فکر پیشگیری و رعایت استانداردها و رویکردهای علمی و کارشناسی باشیم. وادادگی در برابر قضا و قدر و تسلیمشدن در برابر تقدیر نتیجهای جز ویرانی منابع طبیعی و انسانی و از دست رفتن فرصتها ندارد و شایسته نیست بیمدیریتی عدهای را به تقدیر خداوند پیوندزد.
*عضو شورای شهر تهران