تاریخ انتشار
شنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۴۳
کد مطلب : ۱۷۴۶۵۴
جوابیهای به یوسف مرادی؛ چم چیت و تعمیمهای ناروا و ناصواب
۰
کبنا ؛مخاطب کبنا*
از لحاظ منطقی ما انواع متعددی از سفسطه و مغالطه داریم یکی از اینها تعمیمهای ناروا و ناصواب است. یعنی اینکه فرد موضوعی را با موضوعی دیگر همانند کند وحکم یکی را به دیگری سرایت دهد.
جناب اقای مرادی تعمیمهای ناصواب وناروای تاریخی وتصدیق حکم تاریخی برحوادث امروزی برای جبران شکست وناکامیهای خود نوعی سفسطه است که بشریت هروقت در چنین وضعیتی قرار میگیرد سعی در جبران شکست از این طریق دارد. ما به نام تاریخ قیام نمیکنیم، ما به نام خدا ویا زهرا برمی خیزیم، برای ما راه پیروزی وتکامل تاریخ (هگلی، مارکسیستی، وسفسطه ناصواب وناروا) راه خدا نیست، بلکه برعکس راه خدا راه تکامل است. ما نه ظاهرپرستیم ونه اینده پرست، ونه تاریخ پرست، ونه هرتوفیق عاجلی را خوش امد میگوییم ونه هرشکستی را مساوی با خدشه دار شدن عزت مردم میدانیم
ماهگل وار به «قضاوت تاریخ» دل نبستهایم وشکستهای تاریخی را دلیل بطلان و مردودیت و تقلب نمیشماریم، برای مانه هر گذ شتهای ارتجاع است، ونه هر «پیشروی» موفقیت، ما انسانها را با معیار راهپیمایی تاریخی مهر ولقب نمینهیم و شکست وپیروزی را کفر وایمان، وبیماری وسلانت نمیشناسیم، به گمان ما تاریخ زدگانند که برمبنای وعدهها وتعمیمهای ناروا راه تاریخ رایافتهاند وصمیمانه ومصممانه بر ان اصرار دارند، ودست اخر، فریب خوردگانند که به القاب بیعزتان ومتقلبان وثروتمندان دل خوش کردهاند واز خاک حوادث تاریخی نظریههای اخلاقی وعزتمند رویانیدهاند
برای ما تنها کفر وایمان معنا دارد وحب وبغض خدا، ما افراد را به افتادن در زبالهدان تاریخ وبی عزتی متهم نمیکنیم، بلکه انها را از خدا میترسانیم.. ما انسانها را به ایندهای که تاریخ فروشان ومورخان گرفتار در تعصب ان را تضمین کردهاند وعده نمیدهیم، بلکه انان را به مهر ونوازش الاهی دعوت میکنیم..
برای ما بویر احمد منظومه تاریخ مرکزی نیست، خدا مرکزی است، ما خدا پرستیم نه تاریخ پرست، اینده ما دست تاریخ نیست، اینده تاریخ دست ماست، برای ما تنها خدا پشتوانه اخلاق هست، وبی خدایان تاریخ پرست، مگر به فریب خود را به اخلاقی بیهویت وبی کفایت، و وام کرده از تاریخ سرگرم دارند، وگرنه جز خدا هرچه هست، جز تار سست عنکبوتیان نیست که تنگ چشمان بیبصیرت را چون خانه یی محکم مینمایند، اما برای ژرف بینان، سستتر از ان پناهگاهی نیست.
برای ما، سنجش اخلاقی وقضاوت در مورد وحوادث انتخاباتی، وقتی معنا دارد که وراء اینها اخلاق خدایی ایستاده باشد وگرنه مقایسه حوادث تاریخی وامروزی بدون درنظر گرفتن، مکان وزمان وتفاوتهای مبدآ مقایسه، اب جوی در سراب است. و برتری نهادن یکی بر دیگری، شعار فروشی غوغاگرانه است..
تذکر این مطالب بدین سبب است که دفع ناسزای ناصواب ناقدانی که، به طرفگیری ودفاع از بتهای ذهنی خویش، وبرای اشوبیدن وگل الود کردن اب ودریای خروشان وبیکران مردم در پای صندوقهای رآی به هر تعمیم. نقد ناروایی میپردازند وسعی در کم جلوه دادن این شکوه وعظمت دارند.
ما به الفاظ و تعمیمهای ناروا نه دوستی داریم ونه دشمنی، اما با مکاتب واندیشهایی وابستگی ونابستگی داریم. ارتجاع وترقی، تکامل وضدتکامل، عزتمند بودن وبی عزتی، قضاوتهای تاریخی واصلاحتی ازاین قبیل محصولات نظامات فکری هستند که در انها تاریخ پرستی، محور و مرکز اندیشه قرار میگیرد.. این نظامات تاریخی به جای خدا مینشیند، و دست از استین خدایی در میاورد که همه کار میکند، قضاوت تاریخی میکند، نیکوکاران ومترقبان را پاداش، وهرکس که در راه انان قدم برندارد به فنا و بیعزتی و تقلب و دنیا پرستان متهم و تهدید میکنند و همه گان با خود را عزتمند نوید میدهند وسعی دارند که اراده وفکر خود را بر مردم تحمیل کنند
واما در اخر برادر.. مشروعیت دادن به غائلههای که اهداف غیر دینی داشتهاند از شما بعیداست واقعیتهای خودساخته و بتهای ذهنی خود ساخته و تاریخ انگارانه مورخان منفعت طلب و قوم ستایان نمیتوانند برای مردم تصمیم بگیرند وبرای انان هدف انتخاب کنند.. انسانها برابر نیستند اما میتوانند برای تساوی حقوق خود مبارزه کنند..
شهی که پاس رعییت نگاه دارد (حرمت مردم نگه میدارد)
حلال باد خراجش که مزد چوپانی است
وگرنه راعی خلق است........ زهرمارش باد که جزیت مسلمانیست
*فرهنگی جلیل (دانه چین)
از لحاظ منطقی ما انواع متعددی از سفسطه و مغالطه داریم یکی از اینها تعمیمهای ناروا و ناصواب است. یعنی اینکه فرد موضوعی را با موضوعی دیگر همانند کند وحکم یکی را به دیگری سرایت دهد.
جناب اقای مرادی تعمیمهای ناصواب وناروای تاریخی وتصدیق حکم تاریخی برحوادث امروزی برای جبران شکست وناکامیهای خود نوعی سفسطه است که بشریت هروقت در چنین وضعیتی قرار میگیرد سعی در جبران شکست از این طریق دارد. ما به نام تاریخ قیام نمیکنیم، ما به نام خدا ویا زهرا برمی خیزیم، برای ما راه پیروزی وتکامل تاریخ (هگلی، مارکسیستی، وسفسطه ناصواب وناروا) راه خدا نیست، بلکه برعکس راه خدا راه تکامل است. ما نه ظاهرپرستیم ونه اینده پرست، ونه تاریخ پرست، ونه هرتوفیق عاجلی را خوش امد میگوییم ونه هرشکستی را مساوی با خدشه دار شدن عزت مردم میدانیم
ماهگل وار به «قضاوت تاریخ» دل نبستهایم وشکستهای تاریخی را دلیل بطلان و مردودیت و تقلب نمیشماریم، برای مانه هر گذ شتهای ارتجاع است، ونه هر «پیشروی» موفقیت، ما انسانها را با معیار راهپیمایی تاریخی مهر ولقب نمینهیم و شکست وپیروزی را کفر وایمان، وبیماری وسلانت نمیشناسیم، به گمان ما تاریخ زدگانند که برمبنای وعدهها وتعمیمهای ناروا راه تاریخ رایافتهاند وصمیمانه ومصممانه بر ان اصرار دارند، ودست اخر، فریب خوردگانند که به القاب بیعزتان ومتقلبان وثروتمندان دل خوش کردهاند واز خاک حوادث تاریخی نظریههای اخلاقی وعزتمند رویانیدهاند
برای ما تنها کفر وایمان معنا دارد وحب وبغض خدا، ما افراد را به افتادن در زبالهدان تاریخ وبی عزتی متهم نمیکنیم، بلکه انها را از خدا میترسانیم.. ما انسانها را به ایندهای که تاریخ فروشان ومورخان گرفتار در تعصب ان را تضمین کردهاند وعده نمیدهیم، بلکه انان را به مهر ونوازش الاهی دعوت میکنیم..
برای ما بویر احمد منظومه تاریخ مرکزی نیست، خدا مرکزی است، ما خدا پرستیم نه تاریخ پرست، اینده ما دست تاریخ نیست، اینده تاریخ دست ماست، برای ما تنها خدا پشتوانه اخلاق هست، وبی خدایان تاریخ پرست، مگر به فریب خود را به اخلاقی بیهویت وبی کفایت، و وام کرده از تاریخ سرگرم دارند، وگرنه جز خدا هرچه هست، جز تار سست عنکبوتیان نیست که تنگ چشمان بیبصیرت را چون خانه یی محکم مینمایند، اما برای ژرف بینان، سستتر از ان پناهگاهی نیست.
برای ما، سنجش اخلاقی وقضاوت در مورد وحوادث انتخاباتی، وقتی معنا دارد که وراء اینها اخلاق خدایی ایستاده باشد وگرنه مقایسه حوادث تاریخی وامروزی بدون درنظر گرفتن، مکان وزمان وتفاوتهای مبدآ مقایسه، اب جوی در سراب است. و برتری نهادن یکی بر دیگری، شعار فروشی غوغاگرانه است..
تذکر این مطالب بدین سبب است که دفع ناسزای ناصواب ناقدانی که، به طرفگیری ودفاع از بتهای ذهنی خویش، وبرای اشوبیدن وگل الود کردن اب ودریای خروشان وبیکران مردم در پای صندوقهای رآی به هر تعمیم. نقد ناروایی میپردازند وسعی در کم جلوه دادن این شکوه وعظمت دارند.
ما به الفاظ و تعمیمهای ناروا نه دوستی داریم ونه دشمنی، اما با مکاتب واندیشهایی وابستگی ونابستگی داریم. ارتجاع وترقی، تکامل وضدتکامل، عزتمند بودن وبی عزتی، قضاوتهای تاریخی واصلاحتی ازاین قبیل محصولات نظامات فکری هستند که در انها تاریخ پرستی، محور و مرکز اندیشه قرار میگیرد.. این نظامات تاریخی به جای خدا مینشیند، و دست از استین خدایی در میاورد که همه کار میکند، قضاوت تاریخی میکند، نیکوکاران ومترقبان را پاداش، وهرکس که در راه انان قدم برندارد به فنا و بیعزتی و تقلب و دنیا پرستان متهم و تهدید میکنند و همه گان با خود را عزتمند نوید میدهند وسعی دارند که اراده وفکر خود را بر مردم تحمیل کنند
واما در اخر برادر.. مشروعیت دادن به غائلههای که اهداف غیر دینی داشتهاند از شما بعیداست واقعیتهای خودساخته و بتهای ذهنی خود ساخته و تاریخ انگارانه مورخان منفعت طلب و قوم ستایان نمیتوانند برای مردم تصمیم بگیرند وبرای انان هدف انتخاب کنند.. انسانها برابر نیستند اما میتوانند برای تساوی حقوق خود مبارزه کنند..
شهی که پاس رعییت نگاه دارد (حرمت مردم نگه میدارد)
حلال باد خراجش که مزد چوپانی است
وگرنه راعی خلق است........ زهرمارش باد که جزیت مسلمانیست
*فرهنگی جلیل (دانه چین)