تحلیل سیاسی انتخاباتی استان کهگیلویه و بویراحمد

کبنا ؛ بهنام عکاشه
انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد چهل روز پیش برگزار و نتایج آن رسما اعلام گردید.
اما در این چهل روز چه بر سر استان آمد موضوع گفتار این نوشتار است که در حوزه های مختلف سیاسی به تفکیک خواهد آمد؛
گچساران و باشت؛ «همه اصولگرایان در برابر همه اصلاح طلبان باختند»

در گچساران غلامرضا تاجگردون با اکثریتی که او را ملقب به «محبوب ترین مرد ایران»(با توجه به درصد آرا) کرد موفق شد ائتلاف نامتجانس اصولگرایان را شکست دهد.
اصولگرایانی که برای اولین بار پس از فوت مرحوم نبی زاده موفق شدند گرد هم آیند این بار با ناهمراهی قابل پیش بینی حلقه اول خود(سیدقدرت، جعفری و تا حدودی خورشیدی) مواجه شدند.
گرچه تقریبا همه لیدرهای اصلی اصولگرایان به فولادی پیوستند و انتظار می رفت بدنه اجتماعی آنان نیز همراهی شان نماید ولی آنچه عملا بوقوع پیوست یک پیام آشکار به اصولگرایان بود که بدون نفوذ در طبقات فرودست و متوسط جامعه، نمی توان تحلیل جامعی از رفتار سیاسی اجتماع بویژه در انتخابات داشت.
اصولگرایانِ «بدون هدف» که با استراتژی «وحدت منهای گزینه»، سعی در پنهان نمودن این ضعف خود داشتند موفق به این کار نشده و دست به انتخاب فولادی به عنوان دم دستی ترین گزینه خود زدند.
تاجگردون با اطلاع از رفتار انتخاباتی مردم گچساران و باشت از دو سال پیش یک استرتژی و دو تاکتیک را سرلوحه حاکات سیاسی اش قرار داد.
استراتژی تاجگردون پیروزی در انتخابات با اکثریتی قاطع برای پیشبرد برنامه های عمرانی و اقتصادی اش بود که به نظر می رسید هنوز تا رسیدن به سطح آرمانی فاصله زیادی دارد.
این استراتژی با دو تاکتیک متفاوت و توامان در طی دو سال اجرا و به نظر موفق بود.
تاکتیک اول که برای تاجگردون حکم مرگ و زندگی را داشت توسط تیم رسانه ای اش اجرا شد و آن سوق دادن اصولگرایان به سمت و سوی گزینه ترک زبان، به این ترتیب که دو سال تمام وحدت اصولگرایان را تنها راه نجات اصولگرایان عنوان کردند و به جامعه و خود آنها قبولاندند که باید تنها یک گزینه داشته باشند و همزمان به بزرگنمائی قدرت حزب قشقائی(برای هدایت افکار آنها به سمت گزینه ترک زبان) پرداختند.
اما وقتی گزینه نهائی اصولگرایان قطعی شد، تیم تبلیغاتی تاجگردون به مظلوم نمائی از چهره او و مخالفت برخی اهالی قدرت سیاسی در گچساران با وی پرداختند و از سوئی با بازتاب ویژه دیدارهای او با طوابف و اقشار موفق شدند جامعه را به این باور -به زعم خودشان درست- برسانند که تاجگردون بهترین گزینه می باشد.
در کنار رفتار های نادرست ریز و درشت سیاسی، اشتباه مهلک اصولگرایان که در روزهای پایانی بوقع پیوست، تاکید بیش از حد به حمایت خورشیدی، جعفری و سیدقدرت از آنها بود و به عبارتی همه تخم مرغ های شان را در سبد آنها ریختند.
اما پس از انتخابات تاجگردون چه می کند؛ اولین رفتار سیاسی تاجگردون مصاحبه او در حمایت از رهبران اصلاحات بود که می توانست در کاهش مطالبات سیاسی اصولگرایان حامی اش موثر باشد.
دومین رفتار سیاسی قابل درک تاجگردون برگزاری جشن های پیاپی برای آزاد کردن انرژی هوادارانش بود.
بازخورد منفی سخنرانی او در دهدشت ولی تاجگردون را به گوشه رینگ برد. اگرچه برخی حامیان تاجگردون مواضع او در دهدشت را با هماهنگی عدل هاشمی عنوان می کردند ولی برخی آن را خبطی تاریخی و بوجود آورنده روندی جدید در صفحه سیاسی استان می دانند که شاید خود تاجگردون هم از آن استقبال نماید.
هرچه باشد تاجگردون حالا محبوب ترین مرد ایران است ولی باید این را بداند که در بهترین روزهای سیاسی عمرش قرار دارد و بعید است این روزها تکرار شود.
علیرغم همه پیام های مثبت، تاجگردون بهتر از هر کسی می داند پیروزی اش در بهترین روزهای عمر سیاسی اش به دست آمد و در بهترین لحظه ها نیز ۱۳ هزار قشقائی و ۱۰ هزار همزبانش به او رای ندادند و این تنها مایه دلگرمی منتقدین اصولگرایش برای آغاز سده پانزدهم هجری شمسی می باشد.
کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده؛ «موحد در ۱۷ ثانبه باخت»«موحد باخت». ناباورانه ترین جمله ای که می توان در این استان به کار برد. ولی واقع این است که این اتفاق افتاده است و همه آنهائی که افسانه نامیرائی موحد را باور کرده بودند به چشم خود دیدند که موحد باخت.
اگرچه نمی توان سردرگمی جامعه و لیدرهای او  و زمان کم تبلیغات را نادیده گرفت ولی در نهایت مردم کهگیلویه به این نتیجه رسیدند که به  پایگاه اجتماعی سال های پیش موحد بپیوندند.
آمیراحمد تقوی با کلیپ ۱۷ ثانیه ای خود در انتخابات دهدشت دقیقا مانند تهران تاثیر خود را بر لایه های اجتماعی گذاشت و ناباورانه ترین شکست تاریخ انقلاب را به موحد تحمیل نمود.
اما رفتار سیاسیی عدل هاشمی پس از انتخابات، احساسی و تاحدودی از موضع ضعف بوده است.
اظهارات عجولانه و وعده های غیرضروری حاج عدل، احتمالا ناشی از هیجان طبیعی پس از برد باشد و در آینده بهتر می توان از او تصویری دقیق تر به دست آورد.
عدل هاشمی، سرداری موفق در جنگ و سازندگی بوده است و باید بداند این عرصه ای جدید است که با موفقیت به آن وارد شده است و برای حفظ آن نیاز به مشاورینی در حد خانواده آقای تقوی و دیگر حامیان معتدلش دارد.
بوراحمد و دنا؛ «چشم گچساران و کهگیلویه به بویراحمد»
در حوزه بویراحمد و دنا هیچ کس تصورش را نمی کرد که انتخابات به این روزها برسد.
سیدباقر که خود مروج تز «عزت خواهی بویراحمد» بر علیه وضعیت موجود در مرکز استان بود و ناکامی زارع در چهار سال گذشته را تبلیغ می کرد وقتی به زعم خود به این نتیجه رسید این چهارسال زارع خیلی بهتر از آن هشت سال هدایتخواه بوده است، همفکرانش را رها کرد و به انتخابی تاریخی دست زد.
او مانند منطقیان که در مقابل دکتر کامران اصلاح طلب به عدل هاشمی پیوسته بود و یکی از دلایل باخت موحد شد، محمد بهرامی را علیرغم انتخاب همفکرانش رها کرده و به کمپین زارع پیوست و موجب پیروزی زارع شد.
تصویر هدایتخواه و موحد در حیاط استانداری شاید یادآوری از دیدار تصادفی آنها در منزل قدرت آریائی در ۹ دی ۱۳۹۰ و با وساطت سیدقدرت بود.
نتایج آن دیدار شکست تاریخی برای هر سه نماینده راستگرا شد و این دیدار که اتفاقا این بار نمی توانست تصادفی باشد و بازتاب آن در رسانه ها احتمالا بیشترین تاثیر را در میان رای دهندگان مردد حوزه بویراحمد و کهگیلویه داشت.
پس از انتخابات زارع با دوری از رسانه ها، احتمالا خود را برای هر گزینه ای آماده کرده و از آن سو هدایتخواه نیز با زیرکی خاصی هوادارانش را منتظر رای نهائی شورای نگهبان گذاشت.
سیاسیون گچسارانی و تا حدودی اهالی کهگیلویه بی میل نیستند وقایعی که در انتهای دهه ۷۰ در گچساران بوقوع پیوست و این حوزه را حداقل تا یک دهه درگیر مصائب خود نمود این بار در بویراحمد بوجود بیاید.
چندین سال عدم حضور در صحنه سیاسی استان و ایران و عقب افتادگی تاریخی، نتیجه اصرار راست های آن زمان گچساران بر ابطال انتخابات و ائتلاف ناموزون با چپ های منتقد حاج بهرام بود که تاریخ نشان داد هیچ عایدی نصیب آنها و جامعه گچساران نشد.
واقع این است که در نهایت رای نهائی حوزه بویراحمد توسط شورای نگهبان با استقبال سیاسیون و تا حدودی مردم آن دو حوزه مواجه خواهد شد. هر چه باشد راه توسعه دو حوزه با به هم ریختگی سیاسی اجتماعی در حوزه سوم، هموارتر از گذشته خواهد بود.