تاریخ انتشار
شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۵۱
کد مطلب : ۱۷۱۹۹۹
جوابیهای به نقدی بر مجمع اصلاحطلبان بویراحمد
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سینا امینی
انسانها معمولاً در جریان تحلیل یا در مقام قضاوت در خصوص یک پدیده اجتماعی یا طبیعی دچار تقلیل واقعیت وماهیت اصلی آن پدیده متناسب با رای ونظر شخصی خویش میشوند، چرا که تفاسیر وبرداشتها از نگرش فردبه زندگی منشعب شده که خود نیزمتاثراز جهانبینی و ایدئولوژی وهمچنین تجربیات خوش وناخوش دوران زندگی آن فرد است. لذا این رویه به صورت عمومی مشمول تمام انسانها، حتی آنانی که ادعای نقد با روش علمی را دارند میباشد و انسان به دلیل محدودیتهای طبیعی تمام زوایای یک واقعیت را نمیبیند و از دریچه ذهن خویش به تفسیر جهان میپردازد. به همین دلیل معمولا بخشی از برداشتها ناصحیح میباشد در حالی که فرد نظرش را در موضع حق میبیند و دیگرانی که برخلاف میل او سخن رانده یا عمل نمودهاند درموضع باطل،. در نقد آقای وفانژاد[کلیک کنید] نیز مطالبی وجود دارد که مصداق گفتههای ذکرشده است. لذا در عین اینکه نظر خود را کاملا از موضع حق نمیبینم اما به چند مورد از مقولات مطرح شده توسط ایشان اشارت نموده که درخاتمه گفتار ایشان منتج به قضیهای ناصواب گردیده است.
درابتدای نقد ایشان، سوگیری و پیش داوری شخصی توجه مخاطب را جلب میکند وقتی کلمه دیکتاتوری را درانتخابات مجمع به کار میبرد که با تمرکز روی این مفهوم خواننده میتواند، نتیجه بحث رااز قبل پیش بینی نموده که سرانجام به کجا ختم خواهد شد درحالی که یکی از شروط اصلی نقد آن است که خارج از سوگیری و تعصبات باشد (تلویحا دلایل آن ذکر شد).
دومین موردی که ایشان چند جا روی آن تاکید کرده است دوبرابر بودن آمار فرهنگیان نسبت به سایر اقشار واصناف میباشد که بایک محاسبه سرانگشتی وبا استناد از مراکز رسمی، درحال حاضر آمار فرهنگیان شاغل وبازنشسته شهرستانهای بویراحمد ودنا با احتساب سازمان آموزش وپرورش، عددی درحدود نه هزار نفر میباشند که این تعدا به تنهایی بیش از چند برابر کل جمعیت شاغلین رسمی وغیر رسمی وبازنشسته سایر ادرات درکل استان میباشد. بنابراین تاکید روی آمار بیشتر فرهنگیان در انتخابات مجمع، به روایت آمار واسناد صحیح نیست. همچنین اگر دامنه جغرافیایی و مراکز سکونت گاهی مردم رادر سطح کشوری ویا استانی نگاه بکنیم شاهد حضور فرهنگیان عزیز دراین مراکز جمعیتی بوده به طوری که بعد از شهرها به تحقیق درهر ده، قصبه وروستایی، تنها نمایندگان دولتی ونماد فرهنگ یعنی معلمان ومدارس را خواهیم دید، که البته ایشان همچنین ازبیشترین نفوذ وتاثیر گذاری برخوردار بوده تا جایی که اغلب مردم، خصوصا روستانشینان عزیز، نظر معلم را صائب میدانند واگر یازده نفر از اعضاء مجمع فرهنگیان هستند یکی به دلایل شرح داده شده بود و دیگر اینکه این افراد منتخب، اغلب از افراد شناخته شده وبه وقول معروف استخوان خردکرده جریان اصلاحات بوده وهستند واز نظر جایگاه شغلی وحقوقی وتحصیلاتی ایشان، درمقاطع ارشد ودکتری واز اساتید برجسته دانشگاهها و حوزههای دیگر از جمله شورای شهر، احزاب وانجمنها میباشند که در یک فرایند دموکراتیک و از مسیر انتخابات، توسط مدعوینی که نماینده همه اقشارواصناف بودند انتخاب شدند. واین افراد منتخب با هفده نفر دیگر که نمایندگان احزاب بودند مجمع را تشکیل داده و اعلام رای و نظر کردند و لذا می بایست بخش دیگر مجمع نیز درنظر گرفته شودو فقط تاکید روی این چهارده نفر نداشته باشیم.
مورد سوم اینکه انتخابات مجمع دراین حجم وکیفیت برای اولین بار دراین دوحوزه برگزار میشد وطبیعی است که هر برنامه وطرحی درابتدای راه وهنگام اجرا و عملیاتی نمودن ممکن است با ایراد واشکالاتی روبروشودکه به مرور زمان نقایص آن برطرف خواهد شد، اما مقایسه مجمع و عملکرد اصلاحطلبان با شورای محترم نگهبان نقد خارج از منطق است چرا که شورای نگهبان یک تجربه سی ساله را در امر انتخابات دارد ولی مجمع اولین بار بود که به این روش عمل میکرد و در واقع جبر بیرونی بانی ایجاد مجمع بود واگر آن عامل بیرونی (عمل شورای نگهبان) نبود مجمعی هم نبود و لذا این قیاسی مع الفارق است.
اصلاح طلبان این دوشهرستان چند دوره ایست که دچار استحاله شده و هرکدام به سویی متفرق، از طرفی انتقاداتی از سوی بعضی طرفداران به حق ویا ناحق درحال انجام است که اغلب این نقدها نه فقط سازنده نیست بلکه تخریب گر نیز میباشد. از جمله نقدهایی که به کلیت مجمع در این مدت اخیر صورت گرفته است ضمن آسیب رساندن به اتحاد اصلاحات، اشخاصی را از سران اصلاحات مورد هجمه قرار داده که عمریست دراین مسیر زحمت کشیده وهزینه دادهاند لذا پیشنهاد میشود مجمع به عنوان یک ستون وخیمهگاه قوی در برابر ناملایمات روزگار، حفظ شده دست از تخریب مجمع و تخریب بزرگان برداریم و به جای غوغاسالاری و تشویش اذهان عمومی، با دوراندیشی و تحلیلهای عمیق و نه سطحی، و با ارایه راهکار درست و منطقی، به فکر نجات اصلاحات و آینده آن باشیم.
انسانها معمولاً در جریان تحلیل یا در مقام قضاوت در خصوص یک پدیده اجتماعی یا طبیعی دچار تقلیل واقعیت وماهیت اصلی آن پدیده متناسب با رای ونظر شخصی خویش میشوند، چرا که تفاسیر وبرداشتها از نگرش فردبه زندگی منشعب شده که خود نیزمتاثراز جهانبینی و ایدئولوژی وهمچنین تجربیات خوش وناخوش دوران زندگی آن فرد است. لذا این رویه به صورت عمومی مشمول تمام انسانها، حتی آنانی که ادعای نقد با روش علمی را دارند میباشد و انسان به دلیل محدودیتهای طبیعی تمام زوایای یک واقعیت را نمیبیند و از دریچه ذهن خویش به تفسیر جهان میپردازد. به همین دلیل معمولا بخشی از برداشتها ناصحیح میباشد در حالی که فرد نظرش را در موضع حق میبیند و دیگرانی که برخلاف میل او سخن رانده یا عمل نمودهاند درموضع باطل،. در نقد آقای وفانژاد[کلیک کنید] نیز مطالبی وجود دارد که مصداق گفتههای ذکرشده است. لذا در عین اینکه نظر خود را کاملا از موضع حق نمیبینم اما به چند مورد از مقولات مطرح شده توسط ایشان اشارت نموده که درخاتمه گفتار ایشان منتج به قضیهای ناصواب گردیده است.
درابتدای نقد ایشان، سوگیری و پیش داوری شخصی توجه مخاطب را جلب میکند وقتی کلمه دیکتاتوری را درانتخابات مجمع به کار میبرد که با تمرکز روی این مفهوم خواننده میتواند، نتیجه بحث رااز قبل پیش بینی نموده که سرانجام به کجا ختم خواهد شد درحالی که یکی از شروط اصلی نقد آن است که خارج از سوگیری و تعصبات باشد (تلویحا دلایل آن ذکر شد).
دومین موردی که ایشان چند جا روی آن تاکید کرده است دوبرابر بودن آمار فرهنگیان نسبت به سایر اقشار واصناف میباشد که بایک محاسبه سرانگشتی وبا استناد از مراکز رسمی، درحال حاضر آمار فرهنگیان شاغل وبازنشسته شهرستانهای بویراحمد ودنا با احتساب سازمان آموزش وپرورش، عددی درحدود نه هزار نفر میباشند که این تعدا به تنهایی بیش از چند برابر کل جمعیت شاغلین رسمی وغیر رسمی وبازنشسته سایر ادرات درکل استان میباشد. بنابراین تاکید روی آمار بیشتر فرهنگیان در انتخابات مجمع، به روایت آمار واسناد صحیح نیست. همچنین اگر دامنه جغرافیایی و مراکز سکونت گاهی مردم رادر سطح کشوری ویا استانی نگاه بکنیم شاهد حضور فرهنگیان عزیز دراین مراکز جمعیتی بوده به طوری که بعد از شهرها به تحقیق درهر ده، قصبه وروستایی، تنها نمایندگان دولتی ونماد فرهنگ یعنی معلمان ومدارس را خواهیم دید، که البته ایشان همچنین ازبیشترین نفوذ وتاثیر گذاری برخوردار بوده تا جایی که اغلب مردم، خصوصا روستانشینان عزیز، نظر معلم را صائب میدانند واگر یازده نفر از اعضاء مجمع فرهنگیان هستند یکی به دلایل شرح داده شده بود و دیگر اینکه این افراد منتخب، اغلب از افراد شناخته شده وبه وقول معروف استخوان خردکرده جریان اصلاحات بوده وهستند واز نظر جایگاه شغلی وحقوقی وتحصیلاتی ایشان، درمقاطع ارشد ودکتری واز اساتید برجسته دانشگاهها و حوزههای دیگر از جمله شورای شهر، احزاب وانجمنها میباشند که در یک فرایند دموکراتیک و از مسیر انتخابات، توسط مدعوینی که نماینده همه اقشارواصناف بودند انتخاب شدند. واین افراد منتخب با هفده نفر دیگر که نمایندگان احزاب بودند مجمع را تشکیل داده و اعلام رای و نظر کردند و لذا می بایست بخش دیگر مجمع نیز درنظر گرفته شودو فقط تاکید روی این چهارده نفر نداشته باشیم.
مورد سوم اینکه انتخابات مجمع دراین حجم وکیفیت برای اولین بار دراین دوحوزه برگزار میشد وطبیعی است که هر برنامه وطرحی درابتدای راه وهنگام اجرا و عملیاتی نمودن ممکن است با ایراد واشکالاتی روبروشودکه به مرور زمان نقایص آن برطرف خواهد شد، اما مقایسه مجمع و عملکرد اصلاحطلبان با شورای محترم نگهبان نقد خارج از منطق است چرا که شورای نگهبان یک تجربه سی ساله را در امر انتخابات دارد ولی مجمع اولین بار بود که به این روش عمل میکرد و در واقع جبر بیرونی بانی ایجاد مجمع بود واگر آن عامل بیرونی (عمل شورای نگهبان) نبود مجمعی هم نبود و لذا این قیاسی مع الفارق است.
اصلاح طلبان این دوشهرستان چند دوره ایست که دچار استحاله شده و هرکدام به سویی متفرق، از طرفی انتقاداتی از سوی بعضی طرفداران به حق ویا ناحق درحال انجام است که اغلب این نقدها نه فقط سازنده نیست بلکه تخریب گر نیز میباشد. از جمله نقدهایی که به کلیت مجمع در این مدت اخیر صورت گرفته است ضمن آسیب رساندن به اتحاد اصلاحات، اشخاصی را از سران اصلاحات مورد هجمه قرار داده که عمریست دراین مسیر زحمت کشیده وهزینه دادهاند لذا پیشنهاد میشود مجمع به عنوان یک ستون وخیمهگاه قوی در برابر ناملایمات روزگار، حفظ شده دست از تخریب مجمع و تخریب بزرگان برداریم و به جای غوغاسالاری و تشویش اذهان عمومی، با دوراندیشی و تحلیلهای عمیق و نه سطحی، و با ارایه راهکار درست و منطقی، به فکر نجات اصلاحات و آینده آن باشیم.