مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛آصف رستمنژاد*
ایمانوئل کانت آلمانی، بزرگترین فیلسوف دوران مدرن، معنای روشنگری را با شعار «دلیر باش در دانستن» آغاز میکند.
«روشنگری، خروج آدمی است نابالغی به تقصیر خویشتن خود»
در این تعریف حداقل دو مفهوم مبهم است که نیاز به توضیح دارد. یکی نابالغی و دیگری به تقصیر خویشتن خود: نابالغی یعنی فرد در بکارگیری فهم خویش ناتوان است، نیاز به راهنما دارد. شاید فرد از نظر جسمی بالغ شده باشد. اما از نظر فکری همچنان نابالغ و صغیر است، نیازمند قیم است تا برای او تصمیم بگیرد، محتاج به دستگیری است چون از هدایت دیگری هنوز رهایی پیدا نکرده است.
به تقصیر خویشتن خود؛ علت آن کمبود فهم نیست، فرد صاحب معرفت است و از دانش لازم برخوردار. به تشخیص سره از ناسره رسیده، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و مباحث را دارد اما دلیری و اراده کافی و شجاعت لازم را در جهت بکارگیری فهم خویش بدون هدایت دیگری را ندارد. «دلیر باش در بکارگیری فهم خویش این است شعار روشنگری»
حال پرسش اساسی و بنیادین در این میان مطرح است. که چرا بخش زیادی از آدمیان با رغبت تمام و در طول همه عمر خویش نابالغ میباشد. کانت پاسخی کوتاه و درخور میدهد. تن آسایی و ترسویی است. تا زمانی که کسی هست به جای ما فکر کند، به جای ما ببیند، به جای ما بفهمد و تا کسی هست که حلال و حرام را برایمان بازگو کند. و تا پزشکی هست که بگویید چه باید بخورم چه نباید بخورم دیگر چرا خود را به زحمت بیندازم دیگر چه نیازی به اندیشیدن هست. اندیشیدن کار ملال آور و دشواری است. تصمیم گیری و انتخاب همواره با دلهره همراه است. به تعبیر نیوتن، فهمیدن، خواندن و انتخاب کردن دشوارتر از کار کردن در معادن هست. این بینش نابالغی مساوی خداحافظی است با دیدن، شنیدن و فهمیدن و اندیشیدن است زیرا نابالغی عین آسودگی است. فرد نابالغ از وضعیتی که در آن بسر میبرد احساس رضایت میکند. اما این آسودگی عین عدم است.
داشتن اعتماد به نفس، و اعتقاد به وجود امکانات و ترک تنبلی، شرط آزادی است. کانت در همین رساله میگوید «برای دستیابی به این روشنگری به هیچ چیز نیاز نیست مگر آزادی» اما آزادی چیزی نیست که دفعتاً به کسی یا به جامعهی اهداء شود بلکه امری تدریجی است که گام به گام محقق میشود.
کانت در این مقوله دو معنا از آزادی استنباط میکند وحدود و ثغور هر کدام را مشخص میکند: ۱- آزادی در کاربرد خصوصی ۲- آزادی کاربرد عقل خویش در امور همگانی
آزادی در کاربرد خصوصی دامنه بسیار محدودی دارد. کنش فرد در این حوزه منفعلانه است.
فردی در سِمَت اداری قرار گرفته است. الزاماً آنچه قانون برای او تعیین کرده است با استفاده از عقل خود آن را به نحو احسن انجام دهد. شخص باید اینجا فرمان ببرد. و چون چرا هم نکند. اما چون فرد جزئی از کل هست و عضوی از جامعه خود و حتی عضوی از جامعه جهانی است میتواند در باب مسائل همگانی و حتی جهانی بیاندیشید اینجاست که پای آزادی در معنای دوم به میان میآید.
۲- کاربرد همگانی عقل خویش را همواره میباید آزاد گذاشت و این امر میتواند آدمی را به روشنگری برساند فرد در مقام اهل علم آزاد است تا در باب همه امور زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی نظر بدهد. یک فرد در موقع پرداختن مالیاتهای که برعهده اوست نمیتواند زیر پرداخت مالیات فرار کند. و از پرداخت آن خودداری ورزد. اما همین فرد در مقام یک شهروند و به عنوان یک اهل علم و صاحب معرفت میتواند ظالمانه بودن یا بیتناسب بودن مالیات را آشکارا نقد کند و ایدهها و طرحهای علمی خود را مطرح نماید. تا مورد استفاده قرار گیرند.
یا یک سرباز نظامی در حین جنگ نمیتواند در خصوص سودمندی یا مضر بودن جنگ با مافوقاش جدل کند.
اما همین فرد به عنوان یک شهروند در زمان مناسب بعد از جنگ در مقام اهل علم در باب نارسایی امور جنگ آثار و پیامدهای جنگ میتواند سخن بگوید و آن را با مخاطبین جامعه خویش در میان بگذارد تا در باب آنها داوری کنند.
به همین نسبت، فردی که غالباً در یک روند جریان سیاسی و حزبی قرار میگیرد موظف است نقطه نظر حزبی و تشکلی خود را رعایت و اعمال نماید و چنانچه تصمیم آن جریان سیاسی موافق نظر وی نباشد، به صرف اجماع، فرد مجبور به رعایت توافق صورت گرفته خواهد بود. صرف نظر از اینکه آن تصمیم و برایند درست یا نادرست باشد. فرد مجاز نیست چون رأی و نظر جمع موافق وی نیست آن را نپذیرد. بلکه فرد میتواند در موقعیتی مناسب بعد از پایان ظرفیت زمانی آن تصمیم، از دید کارشناسی و مستدل آن تصمیم را نقد نماید.
حال با توجه به نظر مجمع اصلاح طلبان شهرستان بویراحمد و دنا در انتخاب و حمایت از فردی خاص، به تک تک اعضا، آن کسانی که له یا علیه فرد منتخب مجمع رأی دادند باید پایبند به رأی مجمع باشند. از آنجایی که در یک کار گروهی و دموکراتیک شرکت کردهاند و فردی را برگزیدهاند افراد و اعضا مادام که مجمع رسالتش خاتمه نیافته مجاز نخواهند بود که عملکرد آن را به دلیل عدم تطابق با نظر شخص خود زیر سؤال برده و بدتر از آن در رسانههای جمعی و یا در فضای مجازی از آن تصمیم و برایند تبری بجوئید.
که این نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ کار جمعی و خرد گروهی کار درستی نخواهد بود.
لذا میطلبد جهت تشویق، تقویت و حمایت کار گروهی، همه اعضای منتخب نمایند احزاب به خرد جمعی تمکین نموده و قاطعانه از تصمیم گروهی حمایتی آشکار نمایند. اگر نظر انتقادی دارند آن را به فرصتی مناسب واگذارند چه در این صورت به سر شاخه بنشسته و بن میبرد. فاعتبرو یا اولی الابصار
* عضو حزب اعتماد ملی استان
ایمانوئل کانت آلمانی، بزرگترین فیلسوف دوران مدرن، معنای روشنگری را با شعار «دلیر باش در دانستن» آغاز میکند.
«روشنگری، خروج آدمی است نابالغی به تقصیر خویشتن خود»
در این تعریف حداقل دو مفهوم مبهم است که نیاز به توضیح دارد. یکی نابالغی و دیگری به تقصیر خویشتن خود: نابالغی یعنی فرد در بکارگیری فهم خویش ناتوان است، نیاز به راهنما دارد. شاید فرد از نظر جسمی بالغ شده باشد. اما از نظر فکری همچنان نابالغ و صغیر است، نیازمند قیم است تا برای او تصمیم بگیرد، محتاج به دستگیری است چون از هدایت دیگری هنوز رهایی پیدا نکرده است.
به تقصیر خویشتن خود؛ علت آن کمبود فهم نیست، فرد صاحب معرفت است و از دانش لازم برخوردار. به تشخیص سره از ناسره رسیده، قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و مباحث را دارد اما دلیری و اراده کافی و شجاعت لازم را در جهت بکارگیری فهم خویش بدون هدایت دیگری را ندارد. «دلیر باش در بکارگیری فهم خویش این است شعار روشنگری»
حال پرسش اساسی و بنیادین در این میان مطرح است. که چرا بخش زیادی از آدمیان با رغبت تمام و در طول همه عمر خویش نابالغ میباشد. کانت پاسخی کوتاه و درخور میدهد. تن آسایی و ترسویی است. تا زمانی که کسی هست به جای ما فکر کند، به جای ما ببیند، به جای ما بفهمد و تا کسی هست که حلال و حرام را برایمان بازگو کند. و تا پزشکی هست که بگویید چه باید بخورم چه نباید بخورم دیگر چرا خود را به زحمت بیندازم دیگر چه نیازی به اندیشیدن هست. اندیشیدن کار ملال آور و دشواری است. تصمیم گیری و انتخاب همواره با دلهره همراه است. به تعبیر نیوتن، فهمیدن، خواندن و انتخاب کردن دشوارتر از کار کردن در معادن هست. این بینش نابالغی مساوی خداحافظی است با دیدن، شنیدن و فهمیدن و اندیشیدن است زیرا نابالغی عین آسودگی است. فرد نابالغ از وضعیتی که در آن بسر میبرد احساس رضایت میکند. اما این آسودگی عین عدم است.
داشتن اعتماد به نفس، و اعتقاد به وجود امکانات و ترک تنبلی، شرط آزادی است. کانت در همین رساله میگوید «برای دستیابی به این روشنگری به هیچ چیز نیاز نیست مگر آزادی» اما آزادی چیزی نیست که دفعتاً به کسی یا به جامعهی اهداء شود بلکه امری تدریجی است که گام به گام محقق میشود.
کانت در این مقوله دو معنا از آزادی استنباط میکند وحدود و ثغور هر کدام را مشخص میکند: ۱- آزادی در کاربرد خصوصی ۲- آزادی کاربرد عقل خویش در امور همگانی
آزادی در کاربرد خصوصی دامنه بسیار محدودی دارد. کنش فرد در این حوزه منفعلانه است.
فردی در سِمَت اداری قرار گرفته است. الزاماً آنچه قانون برای او تعیین کرده است با استفاده از عقل خود آن را به نحو احسن انجام دهد. شخص باید اینجا فرمان ببرد. و چون چرا هم نکند. اما چون فرد جزئی از کل هست و عضوی از جامعه خود و حتی عضوی از جامعه جهانی است میتواند در باب مسائل همگانی و حتی جهانی بیاندیشید اینجاست که پای آزادی در معنای دوم به میان میآید.
۲- کاربرد همگانی عقل خویش را همواره میباید آزاد گذاشت و این امر میتواند آدمی را به روشنگری برساند فرد در مقام اهل علم آزاد است تا در باب همه امور زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی نظر بدهد. یک فرد در موقع پرداختن مالیاتهای که برعهده اوست نمیتواند زیر پرداخت مالیات فرار کند. و از پرداخت آن خودداری ورزد. اما همین فرد در مقام یک شهروند و به عنوان یک اهل علم و صاحب معرفت میتواند ظالمانه بودن یا بیتناسب بودن مالیات را آشکارا نقد کند و ایدهها و طرحهای علمی خود را مطرح نماید. تا مورد استفاده قرار گیرند.
یا یک سرباز نظامی در حین جنگ نمیتواند در خصوص سودمندی یا مضر بودن جنگ با مافوقاش جدل کند.
اما همین فرد به عنوان یک شهروند در زمان مناسب بعد از جنگ در مقام اهل علم در باب نارسایی امور جنگ آثار و پیامدهای جنگ میتواند سخن بگوید و آن را با مخاطبین جامعه خویش در میان بگذارد تا در باب آنها داوری کنند.
به همین نسبت، فردی که غالباً در یک روند جریان سیاسی و حزبی قرار میگیرد موظف است نقطه نظر حزبی و تشکلی خود را رعایت و اعمال نماید و چنانچه تصمیم آن جریان سیاسی موافق نظر وی نباشد، به صرف اجماع، فرد مجبور به رعایت توافق صورت گرفته خواهد بود. صرف نظر از اینکه آن تصمیم و برایند درست یا نادرست باشد. فرد مجاز نیست چون رأی و نظر جمع موافق وی نیست آن را نپذیرد. بلکه فرد میتواند در موقعیتی مناسب بعد از پایان ظرفیت زمانی آن تصمیم، از دید کارشناسی و مستدل آن تصمیم را نقد نماید.
حال با توجه به نظر مجمع اصلاح طلبان شهرستان بویراحمد و دنا در انتخاب و حمایت از فردی خاص، به تک تک اعضا، آن کسانی که له یا علیه فرد منتخب مجمع رأی دادند باید پایبند به رأی مجمع باشند. از آنجایی که در یک کار گروهی و دموکراتیک شرکت کردهاند و فردی را برگزیدهاند افراد و اعضا مادام که مجمع رسالتش خاتمه نیافته مجاز نخواهند بود که عملکرد آن را به دلیل عدم تطابق با نظر شخص خود زیر سؤال برده و بدتر از آن در رسانههای جمعی و یا در فضای مجازی از آن تصمیم و برایند تبری بجوئید.
که این نه به لحاظ اخلاقی و نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ کار جمعی و خرد گروهی کار درستی نخواهد بود.
لذا میطلبد جهت تشویق، تقویت و حمایت کار گروهی، همه اعضای منتخب نمایند احزاب به خرد جمعی تمکین نموده و قاطعانه از تصمیم گروهی حمایتی آشکار نمایند. اگر نظر انتقادی دارند آن را به فرصتی مناسب واگذارند چه در این صورت به سر شاخه بنشسته و بن میبرد. فاعتبرو یا اولی الابصار
* عضو حزب اعتماد ملی استان