تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۵:۳۷
کد مطلب : ۱۶۱۶۲۱
دل نوشتهای به پاس شهادت شهید اورنگ
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سید سجاد نمازی
چه حکایت عجیبی است در وجود تو زینب.
ای شمس خانهی علی، خدا تو را خلقت نمود تا خفاشان تاریک بین و تیره اندیش را رسوا نماید و جویندگان حقیقت هستی را رهنمون به سعادت در سرای ابدیت و جاودانگی نماید.
خورشید گونه بر قلهی هستی ایستاده ای تا راه سرخ حسین را به تاریخ نشان دهی.
ای اسطورهی صبر و وقار نام تو عجین است با مبارزه و ستیز با کفر و جهل بشریت، ای برنده تر از ذوالفقار علی، ای در هم شکننده دژهای پوشالی شیاطین ای زینب.
همیشه از تو میهراسند قابیلیان و نمرودیان و قارونیان و یزیدیان تاریخ، چه آن هنگام که زبان در کام میچرخاندی و سخن میراندی و خطبه میخواندی و خشت خشت دیوار تزویر و ریا و کفر و جهل را فرو میریختی چه اکنون که جسمت در فرش و روحت در عرش ماوا دارد و آرامگاهت نقطهی ثقل زمین است از تو میترسند وارثان قابیل.
زینب ای مدرس مکتب سرخ حسین.
چه خوب شاگردانی پرورش داده ای، اینان که عاشق زندگیاند ولی مرگ را به سخره میگیرند و به استقبال آن میروند و حیات را هدف میبخشند.
ای آموزگار عشق، نگاه کن این هنگام که ما دل بستگان دنیای نکبت و سیاهی، غرق در دریای تمایلات و تمنیات نفسانی مشغول روزمرگی مکرر و خسته کننده خویشیم،شاگردانت فارغ از هیاهوی دنیازدگی و بهانه تراشی در سکوتی پر از اخلاص و معنویت راه سرخ حسین را بر میگزینند راهی که انتهایش، ابتدای مسیر جاودانگی و ابدیت است.
آرام باش زینب که صدای هل من ناصر ینصرنی حسین را علی اکبرهای خمینی و خامنه ای شنیدهاند و چه زیبا لبیک میگویند.
اگر در عصر آتش خیز عاشورا، تازیانههای خشم سپاهیان ابن سعد حرامی بر بدن تو میخورد و دستهای پلید و سنگین شمر بر صورت دخترک حسین مینشست و ملائک از غصه و غم چشم خویش را میبستند و آسمان به بهت این تصاویر را مینگریست و زمین بر خویش میلرزید و هیچ کسی از شما دفاع نمیکرد، امروز پاکترین بندگان خدا با ذره ذرهی وجود و سلول سلول هستی خویش و قطره قطره خون خود سپر حرمت میشوند تا مبادا دست یزیدیان زمان و جیره خواران استکبار و جاهلان سفیانی و تکفیریهای حرامی به بارگاه ملکوتیات برسد و غباری بر آن بنشاند.
خدا را شکر شهر ما نیز این روزها میزبان یکی از شاگردان به خون خفته دفاع از حریم توست، تو را به جان حسین دعا کن آن گونه که بالای جسم پاره پارهی برادر دعا نمودی: خدایا این قربانی را از ما پذیرا باش.
چه حکایت عجیبی است در وجود تو زینب.
ای شمس خانهی علی، خدا تو را خلقت نمود تا خفاشان تاریک بین و تیره اندیش را رسوا نماید و جویندگان حقیقت هستی را رهنمون به سعادت در سرای ابدیت و جاودانگی نماید.
خورشید گونه بر قلهی هستی ایستاده ای تا راه سرخ حسین را به تاریخ نشان دهی.
ای اسطورهی صبر و وقار نام تو عجین است با مبارزه و ستیز با کفر و جهل بشریت، ای برنده تر از ذوالفقار علی، ای در هم شکننده دژهای پوشالی شیاطین ای زینب.
همیشه از تو میهراسند قابیلیان و نمرودیان و قارونیان و یزیدیان تاریخ، چه آن هنگام که زبان در کام میچرخاندی و سخن میراندی و خطبه میخواندی و خشت خشت دیوار تزویر و ریا و کفر و جهل را فرو میریختی چه اکنون که جسمت در فرش و روحت در عرش ماوا دارد و آرامگاهت نقطهی ثقل زمین است از تو میترسند وارثان قابیل.
زینب ای مدرس مکتب سرخ حسین.
چه خوب شاگردانی پرورش داده ای، اینان که عاشق زندگیاند ولی مرگ را به سخره میگیرند و به استقبال آن میروند و حیات را هدف میبخشند.
ای آموزگار عشق، نگاه کن این هنگام که ما دل بستگان دنیای نکبت و سیاهی، غرق در دریای تمایلات و تمنیات نفسانی مشغول روزمرگی مکرر و خسته کننده خویشیم،شاگردانت فارغ از هیاهوی دنیازدگی و بهانه تراشی در سکوتی پر از اخلاص و معنویت راه سرخ حسین را بر میگزینند راهی که انتهایش، ابتدای مسیر جاودانگی و ابدیت است.
آرام باش زینب که صدای هل من ناصر ینصرنی حسین را علی اکبرهای خمینی و خامنه ای شنیدهاند و چه زیبا لبیک میگویند.
اگر در عصر آتش خیز عاشورا، تازیانههای خشم سپاهیان ابن سعد حرامی بر بدن تو میخورد و دستهای پلید و سنگین شمر بر صورت دخترک حسین مینشست و ملائک از غصه و غم چشم خویش را میبستند و آسمان به بهت این تصاویر را مینگریست و زمین بر خویش میلرزید و هیچ کسی از شما دفاع نمیکرد، امروز پاکترین بندگان خدا با ذره ذرهی وجود و سلول سلول هستی خویش و قطره قطره خون خود سپر حرمت میشوند تا مبادا دست یزیدیان زمان و جیره خواران استکبار و جاهلان سفیانی و تکفیریهای حرامی به بارگاه ملکوتیات برسد و غباری بر آن بنشاند.
خدا را شکر شهر ما نیز این روزها میزبان یکی از شاگردان به خون خفته دفاع از حریم توست، تو را به جان حسین دعا کن آن گونه که بالای جسم پاره پارهی برادر دعا نمودی: خدایا این قربانی را از ما پذیرا باش.
یاحسین
روحش شاد یادش جاودان