کبنا ؛کمال صالحیان
نیچه فیلسوف بزرگ المانی میگوید: تاریخ دو بار تکرار میشود یک بار به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمیک.
در سال ۱۳۷۴ بعد ازان که بهرام تاج گردون رد صلاحیت گردید نیروهای خط امام بر روی آیت الله محقق اجماع کردند و سبب شکل گیری رقابت سنگین و نفس گیری بین موحد و محقق شدند.
مردم کهگیلویه بزرگ آن زمان و گچسارن که حالا شش شهرستان مستقل شدهاند بین اردوگاه محقق و موحد تقسیم شده بودند. جالبان که آن دو از یک منطقه جغرافیایی و دارای اشتراکات فامیلی بسیاری بودند و هر دو از سوی دیگر علاوه بر شاگردی در محضر ایت الله میر احمد تقوی نزدیکیهای فامیلی زیادی با وی داشتند.انتظار میرفت میر احمد سکوت کند ولی او ترجیح داد از موحد حمایت کند و حمایت جانانه و تمام قدی هم از او به راه انداخت.
من دران سال تنها ۱۳ سال سن داشتم ولی خوب به یاد دارم روز سخنرانی موحد در استادیوم آزادی ده دشت را که جایگاه سخنرانی خاصی برای وی تدارک دیده بودند و لحظه سخنرانی وقتی پردهها به صورت اتوماتیک کنار رفتند موحد در کنار آمیرآحمد اشکار گردید.
البته این بار اول نبود که میر احمد در کنار موحد میایستاد او از همان اول به موحد پر و بال داد و در طول تمام سالها حامی اصلی موحد بود و به عبارتی میر احمد موحد را موحد کرد.
در آن دوره شدت حمایت میر احمد از موحد به حدی بود که مخالفان شعار میدادند «نه سی خدا و پیغمبره ....سی آردل میراحمده». البته آردی نزد ایشان نبود و اگر هم آردی بود مجوز آن دست ناصر منصوری فرماندار وقت کهگیلویه و معاونش مهدی روشنفکر بود که به احتمال قوی به کسانی که نامه از موحد داشتند حواله آرد داده میشد.
موحد بعد از ۷۴ دو بار دیگر هم به مجلس رفت و در سال ۸۶ هم از بهبهان عازم بهارستان شد.تا آن که در سال ۱۳۹۰ توسط شورای نگهبان رد صلاحیت گردید و گمان میرفت که او خود دیگر وارد این میدان نشود ولی انگار در قدرت چیزی هست که هر کس یک بار آن را چشید دیگر نمیتواند رهایش کند. و موحد باز هم ثبت نام کرد و در حالی که باز انتظار میرفت شورای نگهبان به استناد همان دلیل قبلی رد صلاحیت او را رد صلاحیت کند ولی این بار تایید صلاحیت گرفت و حالا جایی نقدتر از کهگیلویه برای حضور سراغ ندارد. این در حالی است که پیشتر چند تن از نیروهای وابسته به او در میدان بودند و فعالیتهای زیادی داشتند که از جمله میتوان به مصطفی تقوی اشاره کرد.
میراحمد تقوی نیز در اظهارات قابل تاملی فرموده بودند: موحد نباید به کهگیلویه میامدند و وقتی ایشان در تهران نام نوشتن همان جا ادامه میدادند.
از سوی دیگر تقوی تحصیل کرده تاریخ و از شخصیتهای شناخته شده کشور میباشد که در اعتراض به وضعیت فعلی شهرستان و به عنوان منتقد عملکرد موحد و بزرگواری قصد کاندیداتوری دارد.و با حضور ایشان حضور موحد در کهگیلویه صرفا از سر قدرت خواهی و احتمال نتیجه فشار کوتولههای سیاسی اطراف ایشان میباشد.
در این میان میراحمد تقوی به عنوان پدر موحد و مصطفی و پدر معنوی شهرستان نظرش بر این است که در این برهه زمانی دکتر مصطفی تقوی توانمندی و شرایط بهتری برای نمایندگی دارند.اما موحد بی توجه به نظر کسی که روزی نظر و حمایت او موحد را موحد کرد احتمالا در گمان خود میر احمد را تمام شده میداند.
در حالی که میراحمد چه در قید حیات باشد و چه نباشند تمام شدنی نیستند و همچون حضرت ایت الله ملک حسینی(ره) تا ابد به عنوان هدایتگر عشایر در میان ما زنده و جاویدان خواهند بود.
قطعا آیت الله تقوی خوب میداند که موحد نه تنها شرایط کاندیداتوری ندارد که که او در قبال عملکرد گذشته خود باید پاسخگو باشد و حضور مجدد او به بروز اختلاف و اعتراض جوانان و هم چنین عقب گرد کهگیلویه منتهی خواهد شد.
موحد باید بین قدرت طلبی و ادای احترام به بزرگ مردی که برای همه عشایر محترم است یکی را انتخاب کند.او باید بداند که این چهار سال هم تمام خواهد شد اما لکه ننک هرگز بر صفحات تاریخ پاک نخواهد شد.
نیچه فیلسوف بزرگ المانی میگوید: تاریخ دو بار تکرار میشود یک بار به صورت تراژدی و بار دوم به صورت کمیک.
در سال ۱۳۷۴ بعد ازان که بهرام تاج گردون رد صلاحیت گردید نیروهای خط امام بر روی آیت الله محقق اجماع کردند و سبب شکل گیری رقابت سنگین و نفس گیری بین موحد و محقق شدند.
مردم کهگیلویه بزرگ آن زمان و گچسارن که حالا شش شهرستان مستقل شدهاند بین اردوگاه محقق و موحد تقسیم شده بودند. جالبان که آن دو از یک منطقه جغرافیایی و دارای اشتراکات فامیلی بسیاری بودند و هر دو از سوی دیگر علاوه بر شاگردی در محضر ایت الله میر احمد تقوی نزدیکیهای فامیلی زیادی با وی داشتند.انتظار میرفت میر احمد سکوت کند ولی او ترجیح داد از موحد حمایت کند و حمایت جانانه و تمام قدی هم از او به راه انداخت.
من دران سال تنها ۱۳ سال سن داشتم ولی خوب به یاد دارم روز سخنرانی موحد در استادیوم آزادی ده دشت را که جایگاه سخنرانی خاصی برای وی تدارک دیده بودند و لحظه سخنرانی وقتی پردهها به صورت اتوماتیک کنار رفتند موحد در کنار آمیرآحمد اشکار گردید.
البته این بار اول نبود که میر احمد در کنار موحد میایستاد او از همان اول به موحد پر و بال داد و در طول تمام سالها حامی اصلی موحد بود و به عبارتی میر احمد موحد را موحد کرد.
در آن دوره شدت حمایت میر احمد از موحد به حدی بود که مخالفان شعار میدادند «نه سی خدا و پیغمبره ....سی آردل میراحمده». البته آردی نزد ایشان نبود و اگر هم آردی بود مجوز آن دست ناصر منصوری فرماندار وقت کهگیلویه و معاونش مهدی روشنفکر بود که به احتمال قوی به کسانی که نامه از موحد داشتند حواله آرد داده میشد.
موحد بعد از ۷۴ دو بار دیگر هم به مجلس رفت و در سال ۸۶ هم از بهبهان عازم بهارستان شد.تا آن که در سال ۱۳۹۰ توسط شورای نگهبان رد صلاحیت گردید و گمان میرفت که او خود دیگر وارد این میدان نشود ولی انگار در قدرت چیزی هست که هر کس یک بار آن را چشید دیگر نمیتواند رهایش کند. و موحد باز هم ثبت نام کرد و در حالی که باز انتظار میرفت شورای نگهبان به استناد همان دلیل قبلی رد صلاحیت او را رد صلاحیت کند ولی این بار تایید صلاحیت گرفت و حالا جایی نقدتر از کهگیلویه برای حضور سراغ ندارد. این در حالی است که پیشتر چند تن از نیروهای وابسته به او در میدان بودند و فعالیتهای زیادی داشتند که از جمله میتوان به مصطفی تقوی اشاره کرد.
میراحمد تقوی نیز در اظهارات قابل تاملی فرموده بودند: موحد نباید به کهگیلویه میامدند و وقتی ایشان در تهران نام نوشتن همان جا ادامه میدادند.
از سوی دیگر تقوی تحصیل کرده تاریخ و از شخصیتهای شناخته شده کشور میباشد که در اعتراض به وضعیت فعلی شهرستان و به عنوان منتقد عملکرد موحد و بزرگواری قصد کاندیداتوری دارد.و با حضور ایشان حضور موحد در کهگیلویه صرفا از سر قدرت خواهی و احتمال نتیجه فشار کوتولههای سیاسی اطراف ایشان میباشد.
در این میان میراحمد تقوی به عنوان پدر موحد و مصطفی و پدر معنوی شهرستان نظرش بر این است که در این برهه زمانی دکتر مصطفی تقوی توانمندی و شرایط بهتری برای نمایندگی دارند.اما موحد بی توجه به نظر کسی که روزی نظر و حمایت او موحد را موحد کرد احتمالا در گمان خود میر احمد را تمام شده میداند.
در حالی که میراحمد چه در قید حیات باشد و چه نباشند تمام شدنی نیستند و همچون حضرت ایت الله ملک حسینی(ره) تا ابد به عنوان هدایتگر عشایر در میان ما زنده و جاویدان خواهند بود.
قطعا آیت الله تقوی خوب میداند که موحد نه تنها شرایط کاندیداتوری ندارد که که او در قبال عملکرد گذشته خود باید پاسخگو باشد و حضور مجدد او به بروز اختلاف و اعتراض جوانان و هم چنین عقب گرد کهگیلویه منتهی خواهد شد.
موحد باید بین قدرت طلبی و ادای احترام به بزرگ مردی که برای همه عشایر محترم است یکی را انتخاب کند.او باید بداند که این چهار سال هم تمام خواهد شد اما لکه ننک هرگز بر صفحات تاریخ پاک نخواهد شد.