کبنا ؛سید علی عباس محدث
انتخابات کهگیلویه بزرگ، کم کم حساسیت های خاصی را که از مدت ها پیش انتظارش را می کشیدیم، به دست آورد. هرچند شایعات، جایگاه مهمی در تبیین واقعیت ها آن هم در دنیای قبل از رسانه داشته باشند، ولی در دنیای دیجیتال امروز، شایعه مضموم است و حق را باید در سریع ترین زمان ممکن از رسانه های مختلف کسب کرد. در این مدت، تحلیل های متفاوتی از حضور یا عدم حضور حاج آقای موحد وجود داشت، و همه هم می دانیم که ایشان به دلایل مختلفی گام در این عرصه(انتخابات) نهاده است، به هر حال تصمیم ایشان بر آن شد که بیاید و خاطرات گذشته را تکرار کند. یکی از مهمترین خاطراتش یقیناً قهرمانی در رقابت با حاج بهرام تاجگردون، اسطوره اصلاحات بود. خاطره دیگرش این بود که پس از آن ۱۶ سال پیروزی در رقابت سیاسی با افراد مختلف بویژه حاج آقای بزرگواری و همچنین نمایندگان اصلاحات کهگیلویه بزرگ، فراموش نشدنی است. من هم به سهم خودم به ایشان خوش آمد می گویم. چرا که خاطرات دیگری را از حضور ایشان در ذهن دارم که شاید هیأت های اجرایی و نظارت استان نخواهند خیلی مهم بدانند. ولی این حقایق شُبهِ نیست، جُک هم نیست،چیزی مثل افسانه جمونگ هم نیست بلکه گذری است بر آنچه سناطور(به قول برخی از مرده گان مرامش) انتخابات کهگیلویه بزرگ، خلق کرد.
۱- اوج افتراق اجتماعی در کهگیلویه بزرگ و تقسیم آن به دو منطقه طیبی نشین و بویراحمد نشین، که همواره زمینه ی تنش ها، ناآرامی ها و عدم همگرایی مردم بود را، من دیدم، خدا کند که شما هم دیده باشید. خدا کند، بدانید که از این آب گل آلود، کی منفعتش را برد و کی چوبش را خورد. پس مردم را دریابید.
۲- در سالیان گذشته به این عادت کرده بودیم که منتظر باشیم ببینیم کشته یا مصدومین کاروان های انتخاباتی از کدام طایفه خواهد بود. سپس آنچنان حس قبیله گرایی گرفته بودیم که درگیر های مستمر قوم و قبیله ای را پر رنگ تر کنیم تا حضور نماینده مان در مجلس را سرخ سرخ کرده باشیم. خدا کنه که شما آن روزها را بیاد بیاورید.
۳-جریان دو خودکار و دو متن را که احتمالا شنیدید. یادم می آید کسانی که مراجعه کرده بودند، می گفتند که هر کاری کردم پاراف نامه را با خودکار مثلاً آبی ننوشت. شاید این نظریه یه جک بود ولی اینکه چه کسانی باید مراجعه کنند و چه افرادی می توانند سفارش کنند را قبول داریم که یک قانون شده بود. من هیچ وقت عقیده بر این نداشتم که ۱۶ سال برای یک حوزه کار می شد ولی به این اعتقاد دارم که دوقطبی کردنِ کهگیلویه بزرگ، یک تئوری پوپولیسمی بود که تاکنون هم نتیجه بخش بوده است. نتیجه ای که شکاف اجتماعی و ناهمگونی فرهنگی برای مردم و منفعت و اقبال برای چند نفر داشت. خدا کند که به پیشرفت های علمی، فرهنگی و نیاز به توسعه شهرستان از مجرای پایبندی به قانون و علم گرایی را قبول کرده باشید و اینک اقدام کنید.
۴- تا قبل از این دوره(انتخابات) تنها گزینه ای که می توانست انتخابات کهگیلویه بزرگ را پر شور و حماسی نگه دارد، حاج آقای موحد بود که دیر آمد. چون تنها او بود که در سخنرانی های قبل از رأی گیری به مردم قول می داد که مثلاً با اختلاف حداقل ۱۵ هزار رأی پیروز انتخابات خواهد بود و مثل آب خوردن هم همان می شد که قولش را داده بود. این نطق حماسی، قبل از آنکه نشان از مقبولیت و وجهه موجه حاج آقا باشد، بی اعتنایی به اصل ۶۲ قانون اساسی بود که چگونه انتخاب کردن نمایندگان را بیان می کند. آنطور که این اصل از قانون اساسی می گوید، فکر نکنم کسی بتواند با این صراحت قبولی خود را تضمین شده بداند. خدا کند که شما بزرگواران، ذهن خود را دوباره بازیابی کنید تا خاطرات آن روز های جنگ و خون و شور و انتخاب را به یاد آورید.
۵- آن روزها می شنیدیم که بد اخلاقی هایی در انتخابات شکل گرفته بود و کسی هم به وضوح نه پاسخگو بود و نه انکار می کرد. شناسنامه های مازاد، دستگاه پاک کننده اثر انگشت، خریدن رأی، تهدید مددجویان نهادهای خدمات اجتماعی به قطع مستمری، شیوه های مختلف تطمیع و متأسفانه بسیاری از رویه های ناپسندی که در نهایت منجر به فوران آتش زیر خاکستر شد. خدا کند که شما آن روزها، بصیر و سمیع بوده باشید.
۶- از بقیه موارد که بگذریم، آن آتش زیر خاکستر را در آشوب های خیابانی که هیچ کس جز مردم تاوانش را ندادند و هیچ کس جز مردم هم متحمل خسارت نشد را، که فراموش نکرده ایم. آیا به این فکر کرده ایم که مردم کهگیلویه توانِ به جان هم افتادن را ندارند؟ می دانیم که مردم آن شهرستان ها به اندازه ۲۴ سال گذشته برای کار و اشتغال به دکتر تاجگردون نماینده عمومی نگر گچساران و باشت مراجعه کرده اند؟ آیا آن همه آشوب و تخریب، جز باور مردم به موارد مورد اشاره در بند ۵ این یادداشت بود؟ پس به من حق بدهید که نگران تکلیف شما به وظیفه قانونی تان برای حفظ نظم، اقتدار و عزت مردم دیارم باشم.
علی ایحال، عملکرد نیک شما، تنها ضمانت اجرایی بر انتخابات است و قطعاً برای برداشتن هر قدم استواری، باید خطرات را به جان خرید. شما که در گذشته عمل به قانون را برای صیانت از آراء مردم و آرامش خانواده هایی که جز رجز خوانی کاندیداها، منفعتی را که در شأن آنها باشد، ندیده اند، انتظار دارم پیش بینی پس از انتخابات را نیز بکنید. ولی در صورتی که حاج آقای موحد بتواند در گزینش نهایی هیأت نظارت موفق شود، چون به همان باور های پیشین باید عقل و درایت و منطق را کنار گذاشت و رأی داد، همه را توصیه می کنم که به ایشان رأی دهند.
انتخابات کهگیلویه بزرگ، کم کم حساسیت های خاصی را که از مدت ها پیش انتظارش را می کشیدیم، به دست آورد. هرچند شایعات، جایگاه مهمی در تبیین واقعیت ها آن هم در دنیای قبل از رسانه داشته باشند، ولی در دنیای دیجیتال امروز، شایعه مضموم است و حق را باید در سریع ترین زمان ممکن از رسانه های مختلف کسب کرد. در این مدت، تحلیل های متفاوتی از حضور یا عدم حضور حاج آقای موحد وجود داشت، و همه هم می دانیم که ایشان به دلایل مختلفی گام در این عرصه(انتخابات) نهاده است، به هر حال تصمیم ایشان بر آن شد که بیاید و خاطرات گذشته را تکرار کند. یکی از مهمترین خاطراتش یقیناً قهرمانی در رقابت با حاج بهرام تاجگردون، اسطوره اصلاحات بود. خاطره دیگرش این بود که پس از آن ۱۶ سال پیروزی در رقابت سیاسی با افراد مختلف بویژه حاج آقای بزرگواری و همچنین نمایندگان اصلاحات کهگیلویه بزرگ، فراموش نشدنی است. من هم به سهم خودم به ایشان خوش آمد می گویم. چرا که خاطرات دیگری را از حضور ایشان در ذهن دارم که شاید هیأت های اجرایی و نظارت استان نخواهند خیلی مهم بدانند. ولی این حقایق شُبهِ نیست، جُک هم نیست،چیزی مثل افسانه جمونگ هم نیست بلکه گذری است بر آنچه سناطور(به قول برخی از مرده گان مرامش) انتخابات کهگیلویه بزرگ، خلق کرد.
۱- اوج افتراق اجتماعی در کهگیلویه بزرگ و تقسیم آن به دو منطقه طیبی نشین و بویراحمد نشین، که همواره زمینه ی تنش ها، ناآرامی ها و عدم همگرایی مردم بود را، من دیدم، خدا کند که شما هم دیده باشید. خدا کند، بدانید که از این آب گل آلود، کی منفعتش را برد و کی چوبش را خورد. پس مردم را دریابید.
۲- در سالیان گذشته به این عادت کرده بودیم که منتظر باشیم ببینیم کشته یا مصدومین کاروان های انتخاباتی از کدام طایفه خواهد بود. سپس آنچنان حس قبیله گرایی گرفته بودیم که درگیر های مستمر قوم و قبیله ای را پر رنگ تر کنیم تا حضور نماینده مان در مجلس را سرخ سرخ کرده باشیم. خدا کنه که شما آن روزها را بیاد بیاورید.
۳-جریان دو خودکار و دو متن را که احتمالا شنیدید. یادم می آید کسانی که مراجعه کرده بودند، می گفتند که هر کاری کردم پاراف نامه را با خودکار مثلاً آبی ننوشت. شاید این نظریه یه جک بود ولی اینکه چه کسانی باید مراجعه کنند و چه افرادی می توانند سفارش کنند را قبول داریم که یک قانون شده بود. من هیچ وقت عقیده بر این نداشتم که ۱۶ سال برای یک حوزه کار می شد ولی به این اعتقاد دارم که دوقطبی کردنِ کهگیلویه بزرگ، یک تئوری پوپولیسمی بود که تاکنون هم نتیجه بخش بوده است. نتیجه ای که شکاف اجتماعی و ناهمگونی فرهنگی برای مردم و منفعت و اقبال برای چند نفر داشت. خدا کند که به پیشرفت های علمی، فرهنگی و نیاز به توسعه شهرستان از مجرای پایبندی به قانون و علم گرایی را قبول کرده باشید و اینک اقدام کنید.
۴- تا قبل از این دوره(انتخابات) تنها گزینه ای که می توانست انتخابات کهگیلویه بزرگ را پر شور و حماسی نگه دارد، حاج آقای موحد بود که دیر آمد. چون تنها او بود که در سخنرانی های قبل از رأی گیری به مردم قول می داد که مثلاً با اختلاف حداقل ۱۵ هزار رأی پیروز انتخابات خواهد بود و مثل آب خوردن هم همان می شد که قولش را داده بود. این نطق حماسی، قبل از آنکه نشان از مقبولیت و وجهه موجه حاج آقا باشد، بی اعتنایی به اصل ۶۲ قانون اساسی بود که چگونه انتخاب کردن نمایندگان را بیان می کند. آنطور که این اصل از قانون اساسی می گوید، فکر نکنم کسی بتواند با این صراحت قبولی خود را تضمین شده بداند. خدا کند که شما بزرگواران، ذهن خود را دوباره بازیابی کنید تا خاطرات آن روز های جنگ و خون و شور و انتخاب را به یاد آورید.
۵- آن روزها می شنیدیم که بد اخلاقی هایی در انتخابات شکل گرفته بود و کسی هم به وضوح نه پاسخگو بود و نه انکار می کرد. شناسنامه های مازاد، دستگاه پاک کننده اثر انگشت، خریدن رأی، تهدید مددجویان نهادهای خدمات اجتماعی به قطع مستمری، شیوه های مختلف تطمیع و متأسفانه بسیاری از رویه های ناپسندی که در نهایت منجر به فوران آتش زیر خاکستر شد. خدا کند که شما آن روزها، بصیر و سمیع بوده باشید.
۶- از بقیه موارد که بگذریم، آن آتش زیر خاکستر را در آشوب های خیابانی که هیچ کس جز مردم تاوانش را ندادند و هیچ کس جز مردم هم متحمل خسارت نشد را، که فراموش نکرده ایم. آیا به این فکر کرده ایم که مردم کهگیلویه توانِ به جان هم افتادن را ندارند؟ می دانیم که مردم آن شهرستان ها به اندازه ۲۴ سال گذشته برای کار و اشتغال به دکتر تاجگردون نماینده عمومی نگر گچساران و باشت مراجعه کرده اند؟ آیا آن همه آشوب و تخریب، جز باور مردم به موارد مورد اشاره در بند ۵ این یادداشت بود؟ پس به من حق بدهید که نگران تکلیف شما به وظیفه قانونی تان برای حفظ نظم، اقتدار و عزت مردم دیارم باشم.
علی ایحال، عملکرد نیک شما، تنها ضمانت اجرایی بر انتخابات است و قطعاً برای برداشتن هر قدم استواری، باید خطرات را به جان خرید. شما که در گذشته عمل به قانون را برای صیانت از آراء مردم و آرامش خانواده هایی که جز رجز خوانی کاندیداها، منفعتی را که در شأن آنها باشد، ندیده اند، انتظار دارم پیش بینی پس از انتخابات را نیز بکنید. ولی در صورتی که حاج آقای موحد بتواند در گزینش نهایی هیأت نظارت موفق شود، چون به همان باور های پیشین باید عقل و درایت و منطق را کنار گذاشت و رأی داد، همه را توصیه می کنم که به ایشان رأی دهند.