کبنا ؛مازیار حاجتی
من نه جناح چپم نه جناح راست و نه عضو هیچ حزب و گروهی
شاید بتوان گفت هوادار جناح حق (جناحی که هیچ کس ارزشی برایش قائل نیست)
جوانی بر خاسته از قشر ضعیف جامعه که تمام دردهای محرومان را با گوشت و پوست خود لمس نمودهام و هر سخنی که میگویم سخن مظلومین و محرومین است و برخاسته از دلمان که همان سخن قشر عظیمی از مردم جامعه است و مطمئنا بر دل مینشیند. اصولا گویند: «هر سخنی از دل بر آید بر دل نشیند.»
شرکت ما در انتخابات از گذشته تا کنون، علاوه بر تلاش برای انعکاس واقعی صدای مرم در مجلس، تکلیفی بود که بر دوشمان سنگینی میکرد که شیوههای درست و انسانی تبلیغ و خدمت رسانی به مردم را گوشزد نمائیم و انشالله راهکاری باشد تا در دورههای بعد شیوههای تبلیغی بر مبنای حزب گرایی و تعصب حزبی – تهمت زدن به سایر کاندیداها و نشان دادن چهرههای قهرمان گونه از کاندید مورد نظر خویش- وعدههایی که هرگز عملی نمیشوند و در نهایت، استفاده از هر ابزاری برای پیروزی نباشد.
بر این مبنا، ما از نمایندگان محترم مجلس و کاندیداهای فعلی چند سوال داریم و سخنی با مردم و همفکرانمان.
با نمایندگان محترم مجلس
ما به نوبه خود خدمات ارزنده شما را ارج مینهیم اما به عنوان کسی که به شماها رأی داده است تا حافظ حقوقمان باشید چند سؤال داریم:
• برای جلوگیری از تورم و کم شدن فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف (که اکثریت جامعه، جزو اقشار کم در آمد و ضعیف هستند) چه کردهاید؟
• آیا طرحی را تصویب رساندهاید که بار اقتصادی مردم بکاهد؟
• آیا در هنگام تصویب طرحهای اقتصادی، دستان ترک خورده، چهره خسته کارگران بی بضاعت و جیب خالی سرپرستان خانوادهها در نظرتان مجسم میشد یا جناح بندیهای مجلس و خواستههای حزبتان تمرکزتان را به هم میزد؟
• برای حمایت قاطعانه از محصولات داخلی و جلوگیری از قبضه نمودن بازار توسط کالاهای بی کیفیت خارجی چه اقدامی انجام دادهاید؟
• آیا مطلعید که، کارخانههای با سابقه ما در اثر عدم حمایت و ورود محصولات بی کیفیت اما شیک و ارزان قیمت خارجی، ورشکست یا رو به ورشکستگی هستند؟
• آیا میدانید در اثر ورود این قبیل کالاها، بسیاری از جوانان ما که در تولیدیهای کوچک و یا در مغازههایی که مصنوعاتشان را میفروختند از کار بیکار شدهاند؟ اگر باور ندارید بروید و از بازاراریان وضع کسب و کارشان را بپرسید که چگونه هر روز عده ای از آنان کسب و کارشان را رها میکنند و خانه نشین میشوند.
• برای اشتغال جوانان چه طرحهایی به تصویب رساندهاید؟
• آیا مطلعید پر افتخارترین شغلی که پس از گرفتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس نصیب جوانان میشود شوفری آژانس است آن هم اگر فرد بتواند پس از تحمل تحمل هزینههای کمر شکن تحصیل، وسیله ای برای مسافر کشی فراهم نماید؟ متاسفانه جامعه ما اجازه مسافرکشی به دختران و خواهران تحصیل کرده ما را نمیدهد! از ین تاسف آور تر این که با توجه به گرانی سوخت مسافر کشی هم صرف نمیکند!
کرسی نمایندگی یعنی قانون گذاری و دفاع از حقوق مردم نه دستگاه عزل و نصب و بنگاه کاریابی.
سخنی با کاندیداهایی که چون ما میاندیشند:
عزیزان، راه نیافتن به مجلس پایان کار نیست. اگر این توفیق نصیبتان نشد بیائیم دست در دست هم نهیم و در عرصههایی که توانایی انجام خدمت داریم با جدیت تمام به کشور و مردم مان خدمت کنیم. باشد که با هم ایرانی آباد تر بسازیم.
چرا بعضی از شما برای رسیدن به اهدافتان از هر ترفندی استفاده میکنید؟ چرا به مردم قولهایی میدهید که خود واقفید توان اجرای آنها را ندارید؟ حضرت عالی مگر وزیر محترم کارید یا اداره کاریابی که به هرکس میرسید قول شغل اداری میدهید؟ یا نمایندگی مجلس را با وزارت محترم کشور و سایر وزرای گرامی اشتباه گرفتهاید (در حالی که همه این بزرگواران چنین قولهایی نمیدهند) که به کار فلان کارمندان ساده دولتی قول عزل و نصب فلان کس و فلان مدیر را میدهید؟ این توهین به شعور مردم نیست؟
لطفاً رأیهای مردم ساده، مؤمن و همیشه در صحنه را پلی برای انجام بازیهای سیاسی خود قرار ندهید. اگر هم به بهارستان راه یافتید بر سر کرسی خود بنشینید و در راه رفع مشکلات مردم بکوشید و نماینده مردم باشید نه نماینده حزب و گروهی خاص.
آرزوی قلبی و دغدغه اصلی مردم، رفاه، شادابی، سرزندگی و سربلندی ایران و ایرانی است. اما این مهم به چه شکل تحقق خواهد یافت؟ با شعارهایی که هرگز عملی نمیشوند؟ با جناح بندیها و حزب گرائیهایی که جز پس رفت و از دست دادن موقعیتها، سودی به حال جامعه ما ندارند؟ با انتخاب نمایندگانی که تعلق خاطر به حزبی خاص دارند و تنها در جهت منافع حزبشان میکوشند؟
یا با انتخاب کسانی که صادقانه قدم در عرصه انتخابات میگذارند و جز واقعیتهایشان سخنی به گزاف نمیگویند و شعاری دهن پرکن و مردم فریب ندارند؟
سخنی با همفکران
چرا باید بجای توصیف واقعیتها، پتانسیلها و توانائی های یک نماینده، جلسههای شبانه، حزب گرایی و قسم به کتاب خدا تعیین کند که چه کسی به مجلس راه مییابد چرا باید کسانی که در تهییج افکار، دست کمی از سو فسطائیان آتن و یونان ندارند، سرمشق و الگو برای رأی دادن به فلان کاندیدای مورد نظر باشند؟ مگر خود صاحب تفکر و اندیشه و تشخیص نیستیم؟ ما که برای خرید چند کیلو میوه (البته اگر توان خرید داشته باشیم)، چند ساعت وقت و هزینه صرف میکنیم چرا نباید برای سرنوشت و آینده خود و فرزندانمان چند ساعت وقت برای تحقیق در باره کاندید مردمی مورد نظرمان بگذاریم؟
عزیزانم بدون تحقیق رأی ندهید. رأی ندادن مدیون دنیا و آخرت است و بدون تحقیق رأی دادن ظلم در حق خود و آینده فرزندانمان. پس بیائیم با بصیرت و شناخت رأی بدهیم و کسانی را انتخاب کنیم که برخاسته از متن مردم باشند و همانند ما طعم فقر و درد را چشیده و درد ما و جامعه را بفهمند و با هدف خدمت گزاری پا به این عرصه خطیر نهادهاند.
بیائیم حصار تحزب و تعصب و به خاطر فلانی رأی دادن را بشکنیم و همانند یک جامعه آزاد مدنی و صاحب دموکراسی واقعی، با تشخیص خودمان، کاندید اصلح را انتخاب برگزینیم و در سایه توانائیهای خود و نمایندگان شایسته مان ثابت کنیم ما فرزندان خلف ایران صاحب تمدن ده هزار ساله هستیم.
عزیزان، عکس و پوستر هیچ کاندیدی را پاره نکنید و به شخصیت کسی توهین ننمائید. هر کاندیدی، بلکه هر انسانی در جای خود، بزرگوار و قابل احترام است. لطفا حرمت و شخصیت همه کاندیداها را با هر مرام و مسلکی که باشند حفظ نمایید.
در هیچ جا جلسه ای برگزار نکنید که در آن کسی با سوگند خوردن، مجبور به رای دادن باشد. باخت با رأی آزاد، شیرین تر و گوارا تر از پیروزی با رأی اجباری است.
خریدن حتی یک رای از سوی هر کسی و به هر نحوی، ظلم در حق ماست و ما چنین کسی را در دنیا و آخرت نخواهیم بخشید.
با هیچ رقمی رأی خود را نخواهیم فروخت چون خودفروشی بلد نیستیم.
زنده باد حق
من نه جناح چپم نه جناح راست و نه عضو هیچ حزب و گروهی
شاید بتوان گفت هوادار جناح حق (جناحی که هیچ کس ارزشی برایش قائل نیست)
جوانی بر خاسته از قشر ضعیف جامعه که تمام دردهای محرومان را با گوشت و پوست خود لمس نمودهام و هر سخنی که میگویم سخن مظلومین و محرومین است و برخاسته از دلمان که همان سخن قشر عظیمی از مردم جامعه است و مطمئنا بر دل مینشیند. اصولا گویند: «هر سخنی از دل بر آید بر دل نشیند.»
شرکت ما در انتخابات از گذشته تا کنون، علاوه بر تلاش برای انعکاس واقعی صدای مرم در مجلس، تکلیفی بود که بر دوشمان سنگینی میکرد که شیوههای درست و انسانی تبلیغ و خدمت رسانی به مردم را گوشزد نمائیم و انشالله راهکاری باشد تا در دورههای بعد شیوههای تبلیغی بر مبنای حزب گرایی و تعصب حزبی – تهمت زدن به سایر کاندیداها و نشان دادن چهرههای قهرمان گونه از کاندید مورد نظر خویش- وعدههایی که هرگز عملی نمیشوند و در نهایت، استفاده از هر ابزاری برای پیروزی نباشد.
بر این مبنا، ما از نمایندگان محترم مجلس و کاندیداهای فعلی چند سوال داریم و سخنی با مردم و همفکرانمان.
با نمایندگان محترم مجلس
ما به نوبه خود خدمات ارزنده شما را ارج مینهیم اما به عنوان کسی که به شماها رأی داده است تا حافظ حقوقمان باشید چند سؤال داریم:
• برای جلوگیری از تورم و کم شدن فشار اقتصادی بر اقشار ضعیف (که اکثریت جامعه، جزو اقشار کم در آمد و ضعیف هستند) چه کردهاید؟
• آیا طرحی را تصویب رساندهاید که بار اقتصادی مردم بکاهد؟
• آیا در هنگام تصویب طرحهای اقتصادی، دستان ترک خورده، چهره خسته کارگران بی بضاعت و جیب خالی سرپرستان خانوادهها در نظرتان مجسم میشد یا جناح بندیهای مجلس و خواستههای حزبتان تمرکزتان را به هم میزد؟
• برای حمایت قاطعانه از محصولات داخلی و جلوگیری از قبضه نمودن بازار توسط کالاهای بی کیفیت خارجی چه اقدامی انجام دادهاید؟
• آیا مطلعید که، کارخانههای با سابقه ما در اثر عدم حمایت و ورود محصولات بی کیفیت اما شیک و ارزان قیمت خارجی، ورشکست یا رو به ورشکستگی هستند؟
• آیا میدانید در اثر ورود این قبیل کالاها، بسیاری از جوانان ما که در تولیدیهای کوچک و یا در مغازههایی که مصنوعاتشان را میفروختند از کار بیکار شدهاند؟ اگر باور ندارید بروید و از بازاراریان وضع کسب و کارشان را بپرسید که چگونه هر روز عده ای از آنان کسب و کارشان را رها میکنند و خانه نشین میشوند.
• برای اشتغال جوانان چه طرحهایی به تصویب رساندهاید؟
• آیا مطلعید پر افتخارترین شغلی که پس از گرفتن مدرک لیسانس و فوق لیسانس نصیب جوانان میشود شوفری آژانس است آن هم اگر فرد بتواند پس از تحمل تحمل هزینههای کمر شکن تحصیل، وسیله ای برای مسافر کشی فراهم نماید؟ متاسفانه جامعه ما اجازه مسافرکشی به دختران و خواهران تحصیل کرده ما را نمیدهد! از ین تاسف آور تر این که با توجه به گرانی سوخت مسافر کشی هم صرف نمیکند!
کرسی نمایندگی یعنی قانون گذاری و دفاع از حقوق مردم نه دستگاه عزل و نصب و بنگاه کاریابی.
سخنی با کاندیداهایی که چون ما میاندیشند:
عزیزان، راه نیافتن به مجلس پایان کار نیست. اگر این توفیق نصیبتان نشد بیائیم دست در دست هم نهیم و در عرصههایی که توانایی انجام خدمت داریم با جدیت تمام به کشور و مردم مان خدمت کنیم. باشد که با هم ایرانی آباد تر بسازیم.
چرا بعضی از شما برای رسیدن به اهدافتان از هر ترفندی استفاده میکنید؟ چرا به مردم قولهایی میدهید که خود واقفید توان اجرای آنها را ندارید؟ حضرت عالی مگر وزیر محترم کارید یا اداره کاریابی که به هرکس میرسید قول شغل اداری میدهید؟ یا نمایندگی مجلس را با وزارت محترم کشور و سایر وزرای گرامی اشتباه گرفتهاید (در حالی که همه این بزرگواران چنین قولهایی نمیدهند) که به کار فلان کارمندان ساده دولتی قول عزل و نصب فلان کس و فلان مدیر را میدهید؟ این توهین به شعور مردم نیست؟
لطفاً رأیهای مردم ساده، مؤمن و همیشه در صحنه را پلی برای انجام بازیهای سیاسی خود قرار ندهید. اگر هم به بهارستان راه یافتید بر سر کرسی خود بنشینید و در راه رفع مشکلات مردم بکوشید و نماینده مردم باشید نه نماینده حزب و گروهی خاص.
آرزوی قلبی و دغدغه اصلی مردم، رفاه، شادابی، سرزندگی و سربلندی ایران و ایرانی است. اما این مهم به چه شکل تحقق خواهد یافت؟ با شعارهایی که هرگز عملی نمیشوند؟ با جناح بندیها و حزب گرائیهایی که جز پس رفت و از دست دادن موقعیتها، سودی به حال جامعه ما ندارند؟ با انتخاب نمایندگانی که تعلق خاطر به حزبی خاص دارند و تنها در جهت منافع حزبشان میکوشند؟
یا با انتخاب کسانی که صادقانه قدم در عرصه انتخابات میگذارند و جز واقعیتهایشان سخنی به گزاف نمیگویند و شعاری دهن پرکن و مردم فریب ندارند؟
سخنی با همفکران
چرا باید بجای توصیف واقعیتها، پتانسیلها و توانائی های یک نماینده، جلسههای شبانه، حزب گرایی و قسم به کتاب خدا تعیین کند که چه کسی به مجلس راه مییابد چرا باید کسانی که در تهییج افکار، دست کمی از سو فسطائیان آتن و یونان ندارند، سرمشق و الگو برای رأی دادن به فلان کاندیدای مورد نظر باشند؟ مگر خود صاحب تفکر و اندیشه و تشخیص نیستیم؟ ما که برای خرید چند کیلو میوه (البته اگر توان خرید داشته باشیم)، چند ساعت وقت و هزینه صرف میکنیم چرا نباید برای سرنوشت و آینده خود و فرزندانمان چند ساعت وقت برای تحقیق در باره کاندید مردمی مورد نظرمان بگذاریم؟
عزیزانم بدون تحقیق رأی ندهید. رأی ندادن مدیون دنیا و آخرت است و بدون تحقیق رأی دادن ظلم در حق خود و آینده فرزندانمان. پس بیائیم با بصیرت و شناخت رأی بدهیم و کسانی را انتخاب کنیم که برخاسته از متن مردم باشند و همانند ما طعم فقر و درد را چشیده و درد ما و جامعه را بفهمند و با هدف خدمت گزاری پا به این عرصه خطیر نهادهاند.
بیائیم حصار تحزب و تعصب و به خاطر فلانی رأی دادن را بشکنیم و همانند یک جامعه آزاد مدنی و صاحب دموکراسی واقعی، با تشخیص خودمان، کاندید اصلح را انتخاب برگزینیم و در سایه توانائیهای خود و نمایندگان شایسته مان ثابت کنیم ما فرزندان خلف ایران صاحب تمدن ده هزار ساله هستیم.
عزیزان، عکس و پوستر هیچ کاندیدی را پاره نکنید و به شخصیت کسی توهین ننمائید. هر کاندیدی، بلکه هر انسانی در جای خود، بزرگوار و قابل احترام است. لطفا حرمت و شخصیت همه کاندیداها را با هر مرام و مسلکی که باشند حفظ نمایید.
در هیچ جا جلسه ای برگزار نکنید که در آن کسی با سوگند خوردن، مجبور به رای دادن باشد. باخت با رأی آزاد، شیرین تر و گوارا تر از پیروزی با رأی اجباری است.
خریدن حتی یک رای از سوی هر کسی و به هر نحوی، ظلم در حق ماست و ما چنین کسی را در دنیا و آخرت نخواهیم بخشید.
با هیچ رقمی رأی خود را نخواهیم فروخت چون خودفروشی بلد نیستیم.
زنده باد حق