مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛علی بهادران*
مجلس شورای اسلامی بهعنوان نهادی که در رأس امور کشور است، اصولاً جایگاه عصاره فضائل ملت بوده و افرادی که در آن حضور مییابند، عموماً از نخبگان جامعه هستند. بر این اساس، شاخص شدن در جمع نخبگان نیازمند مؤلفههایی است که وجود آن در یک شخص نماینده بتواند وی را بالاتر از سایرین نشان دهد. فارغ از تمامی تواناییها و خدمات ارزندهای که نمایندگان مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد، کم و بیش داشتهاند، هدایتخواه بود که با نبوغ، اخلاص، تعهد و سطح بالای معلومات، نشان داد که نماینده منطقه محروم نیز میتواند از جمله نمایندگان شاخص و تأثیرگذار مجلس باشد؛ راهی که از انصاف خارج نشویم، تاجگردون نیز ادامهدهنده آن بود.
۱۲ اسفند ۱۳۹۰، وجود دلایلی مختلف که این نوشته در پی موشکافی آنها نیست، سبب شد تا قبای نمایندگی بر تن کسی بنشیند که با بالا رفتن سطح انتظار مردم بویراحمد، این رخت بر تن او گشاد بهنظر رسد. اکنون مردم بویراحمد نه به دلیل مسائل قومی، قبیلهای و استانی که به جهت عزت از دسترفته خود در سطح ملی، با تمام انتقاداتی که به نماینده پیشین خود داشته و دارند، بهسوی او اقبال نشان دادهاند و این خود سبب شده است تا کسانی که منافع خود را در خطر میبینند، ایراد خدشه به شخصیت هدایتخوه را از طرق مختلف در پیش گیرند.
یکی از بهتانهایی که ناجوانمردانه به آقای هدایتخواه وارد میشود، مدرک دکترای تقلبی آقای هدایتخواه است که اقدام بهنظر عامدانه فرماندار بویراحمد در اعلام مدارک صرفاً سه کاندیدا،! این روزها دستمایه قلمفرسایانی شده است که بر آنند تا ناتوانی یار خود را با تخریب رقیب پنهان کنند. در این راستا، هرچند تمایلی برای گرفتن وقت مخاطبین نداشته ولی با توجه به حجم بالای تهمتها و تخریبها بر آن شدم تا نکاتی را به عرض رسانده تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. لازم به ذکر است مطالبی که بیان میشود مدتها پیش توسط نگارنده از آقای هدایتخواه سؤال شده است که صدق آنها را میتوان از شخص ایشان راستیآزمایی کرد.
۱- آقای هدایتخواه در اوایل دهه هفتاد پس از طی دوره کارشناسی ارشد خود در یکی از دانشگاههای معتبر ایران، یعنی دانشگاه فردوسی مشهد با توجه به کسب رتبه اول در ورودی خود و با توجه به سوابق عالی پژوهشی خود، در مقطع دکتری این دانشگاه در رشته فقه و حقوق پذیرفته شدند. ایشان زمانی در دوره دکتری پذیرفته شدند که برخی! سودای اخذ لیسانس را در سر داشتند؛ دورهای که دکتری هنوز دارای ارج و قرب بود.!
۲- استواری آقای هدایتخواه بر عقاید خود و مناظراتی که با حامیان سروش داشت سبب شد تا رئیس دانشکده محل تحصیل ایشان که تمایلاتی به جریان سروش داشت، با آنکه ایشان تمامی واحدهای مقطع دکتری را با معدل بالا سپری کرده بود، ولی ادامه تحصیل ایشان را منوط به اخذ بورس تحصیلی از یکی از دانشگاهها کند. آقای هدایتخواه نیز پیگیری کرده و دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ایشان را بورس تحصیلی کردند. پس از این امر، در اقدامی ناجوانمردانه ایشان را مجبور به سپری مجدد واحدهای مقطع دکتری به مدت دو سال دیگر کردند که ایشان این دوره را نیز با موفقیت و با معدل بالای ۱۸ به انجام رساندند. پس از طی این مرحله و هنگامی که ایشان خود را برای آزمون جامع آماده کرده بودند از دانشگاه فردوسی به ایشان اعلام میشود که دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مقرری خود را به دانشگاه فردوسی واریز نکرده و لذا ایشان را از آزمون جامع محروم کردند. دانشگاه علوم پزشکی یاسوج که آن زمان تحت مدیریت اصلاحطلبان بود به دلایل کاملاً سیاسی از این امر استقبال کرده و بر عدم واریز مقرری اصرار کردند. این اقدام دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مصادف با بحبوحه کاندیداتوری آقای هدایتخواه برای مجلس شورای اسلامی شده و ایشان این قضیه را پیگیر نشدند و در دوران نمایندگی مردم نیز هر چند نفوذ بالایی در مراجع دولتی داشته و بهراحتی میتوانستند ظلمی را که به او روا داشته بودند، بر طرف کنند ولی مشکل خود را فدای خدمت به مردم کردند. پایان نمایندگی ایشان نیز مصادف با بازنشستگی ایشان شده و افزون بر آن، شوق به انجام فعالیتهای فرهنگی، مجال و ذوقی برای اخذ مدرک دکتری برای ایشان باقی نگذاشت......
۳- با توجه به عرف جامعه که هماکنون نیز به همان سیاق است، پذیرش یک فرد در مقطع دکتری سبب میشود تا دیگران وی را دکتر خطاب کنند. مردم استان نیز از همان ابتدا ایشان را به این اسم، مخاطب قرار داده و این عنوان به نام وی پیوند داده شده است. این پیوند تا بهجایی است که افرادی که به این واقعه نیز آگاه هستند، ناخودآگاه ایشان را دکتر نام میزنند.
۴- هر چند برخی با توجه به سطح بالای معلومات آقای هدایتخواه و صاحبنظر دانستن وی، دکتری را لایق وی میدانند ولی ایشان تا به حال، هیچگاه از این عنوان استفاده نکرده و اگر از وی سؤال میشد نیز بر این امر صحه میگذاشتهاند که مدرک خود را اخذ نکردهاند. بهعنوان مثال در تبلیغات چند دوره قبل، ستاد ایشان از عنوان استاد هدایتخواه استفاده کرده و ایشان نیز در هیچیک از مکاتبات، مصاحبهها و سخنرانیها از لفظ دکتر برای خود استفاده نکردهاند.
۵- در قانون مجازات استفاده غیرمجاز از عناوین علمی مصوب ۱۳۸۸ مجلس شورای اسلامی، «استفاده از عناوین علمی دکتر، مهندس و مانند اینها که شرایط اخذ آن مطابق قوانین و مقررات مربوط تعیین میگردد توسط هر فرد برای خود مستلزم داشتن مدرک معتبر» دانسته شده است که طبق این ماده در صورتی که این عنوان توسط دیگران استفاده شود، هیچگونه ضمانتاجرای قانونی در پی نخواهد داشت.
با عنایت به نکات مزبور، آقای هدایتخواه نه تا به حال دروغی گفتهاند و نه مرتکب رفتار خلاف اخلاق و قانون شدهاند. بر مردم نیز نمیتوان خرده گرفت که عنوانی را که سالها با نام هدایتخواه فریاد زدهاند، از ذهن خود بزدایند؛ عنوانی که هدایتخواه بهمراتب شأنی فراتر از آن داشته و دارد. بار دیگر از محضر مخاطبین عزیز عذرخواهی کرده که اگر حجم عظیم تهمتها و تخریبها علیه یک شخصیت فرهیخته و ملی نبود، وقت گرانبهای آنان را هدر نمیدادم.
*دانشجوی دکتری حقوق
مجلس شورای اسلامی بهعنوان نهادی که در رأس امور کشور است، اصولاً جایگاه عصاره فضائل ملت بوده و افرادی که در آن حضور مییابند، عموماً از نخبگان جامعه هستند. بر این اساس، شاخص شدن در جمع نخبگان نیازمند مؤلفههایی است که وجود آن در یک شخص نماینده بتواند وی را بالاتر از سایرین نشان دهد. فارغ از تمامی تواناییها و خدمات ارزندهای که نمایندگان مختلف استان کهگیلویه و بویراحمد، کم و بیش داشتهاند، هدایتخواه بود که با نبوغ، اخلاص، تعهد و سطح بالای معلومات، نشان داد که نماینده منطقه محروم نیز میتواند از جمله نمایندگان شاخص و تأثیرگذار مجلس باشد؛ راهی که از انصاف خارج نشویم، تاجگردون نیز ادامهدهنده آن بود.
۱۲ اسفند ۱۳۹۰، وجود دلایلی مختلف که این نوشته در پی موشکافی آنها نیست، سبب شد تا قبای نمایندگی بر تن کسی بنشیند که با بالا رفتن سطح انتظار مردم بویراحمد، این رخت بر تن او گشاد بهنظر رسد. اکنون مردم بویراحمد نه به دلیل مسائل قومی، قبیلهای و استانی که به جهت عزت از دسترفته خود در سطح ملی، با تمام انتقاداتی که به نماینده پیشین خود داشته و دارند، بهسوی او اقبال نشان دادهاند و این خود سبب شده است تا کسانی که منافع خود را در خطر میبینند، ایراد خدشه به شخصیت هدایتخوه را از طرق مختلف در پیش گیرند.
یکی از بهتانهایی که ناجوانمردانه به آقای هدایتخواه وارد میشود، مدرک دکترای تقلبی آقای هدایتخواه است که اقدام بهنظر عامدانه فرماندار بویراحمد در اعلام مدارک صرفاً سه کاندیدا،! این روزها دستمایه قلمفرسایانی شده است که بر آنند تا ناتوانی یار خود را با تخریب رقیب پنهان کنند. در این راستا، هرچند تمایلی برای گرفتن وقت مخاطبین نداشته ولی با توجه به حجم بالای تهمتها و تخریبها بر آن شدم تا نکاتی را به عرض رسانده تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. لازم به ذکر است مطالبی که بیان میشود مدتها پیش توسط نگارنده از آقای هدایتخواه سؤال شده است که صدق آنها را میتوان از شخص ایشان راستیآزمایی کرد.
۱- آقای هدایتخواه در اوایل دهه هفتاد پس از طی دوره کارشناسی ارشد خود در یکی از دانشگاههای معتبر ایران، یعنی دانشگاه فردوسی مشهد با توجه به کسب رتبه اول در ورودی خود و با توجه به سوابق عالی پژوهشی خود، در مقطع دکتری این دانشگاه در رشته فقه و حقوق پذیرفته شدند. ایشان زمانی در دوره دکتری پذیرفته شدند که برخی! سودای اخذ لیسانس را در سر داشتند؛ دورهای که دکتری هنوز دارای ارج و قرب بود.!
۲- استواری آقای هدایتخواه بر عقاید خود و مناظراتی که با حامیان سروش داشت سبب شد تا رئیس دانشکده محل تحصیل ایشان که تمایلاتی به جریان سروش داشت، با آنکه ایشان تمامی واحدهای مقطع دکتری را با معدل بالا سپری کرده بود، ولی ادامه تحصیل ایشان را منوط به اخذ بورس تحصیلی از یکی از دانشگاهها کند. آقای هدایتخواه نیز پیگیری کرده و دانشگاه علوم پزشکی یاسوج ایشان را بورس تحصیلی کردند. پس از این امر، در اقدامی ناجوانمردانه ایشان را مجبور به سپری مجدد واحدهای مقطع دکتری به مدت دو سال دیگر کردند که ایشان این دوره را نیز با موفقیت و با معدل بالای ۱۸ به انجام رساندند. پس از طی این مرحله و هنگامی که ایشان خود را برای آزمون جامع آماده کرده بودند از دانشگاه فردوسی به ایشان اعلام میشود که دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مقرری خود را به دانشگاه فردوسی واریز نکرده و لذا ایشان را از آزمون جامع محروم کردند. دانشگاه علوم پزشکی یاسوج که آن زمان تحت مدیریت اصلاحطلبان بود به دلایل کاملاً سیاسی از این امر استقبال کرده و بر عدم واریز مقرری اصرار کردند. این اقدام دانشگاه علوم پزشکی یاسوج مصادف با بحبوحه کاندیداتوری آقای هدایتخواه برای مجلس شورای اسلامی شده و ایشان این قضیه را پیگیر نشدند و در دوران نمایندگی مردم نیز هر چند نفوذ بالایی در مراجع دولتی داشته و بهراحتی میتوانستند ظلمی را که به او روا داشته بودند، بر طرف کنند ولی مشکل خود را فدای خدمت به مردم کردند. پایان نمایندگی ایشان نیز مصادف با بازنشستگی ایشان شده و افزون بر آن، شوق به انجام فعالیتهای فرهنگی، مجال و ذوقی برای اخذ مدرک دکتری برای ایشان باقی نگذاشت......
۳- با توجه به عرف جامعه که هماکنون نیز به همان سیاق است، پذیرش یک فرد در مقطع دکتری سبب میشود تا دیگران وی را دکتر خطاب کنند. مردم استان نیز از همان ابتدا ایشان را به این اسم، مخاطب قرار داده و این عنوان به نام وی پیوند داده شده است. این پیوند تا بهجایی است که افرادی که به این واقعه نیز آگاه هستند، ناخودآگاه ایشان را دکتر نام میزنند.
۴- هر چند برخی با توجه به سطح بالای معلومات آقای هدایتخواه و صاحبنظر دانستن وی، دکتری را لایق وی میدانند ولی ایشان تا به حال، هیچگاه از این عنوان استفاده نکرده و اگر از وی سؤال میشد نیز بر این امر صحه میگذاشتهاند که مدرک خود را اخذ نکردهاند. بهعنوان مثال در تبلیغات چند دوره قبل، ستاد ایشان از عنوان استاد هدایتخواه استفاده کرده و ایشان نیز در هیچیک از مکاتبات، مصاحبهها و سخنرانیها از لفظ دکتر برای خود استفاده نکردهاند.
۵- در قانون مجازات استفاده غیرمجاز از عناوین علمی مصوب ۱۳۸۸ مجلس شورای اسلامی، «استفاده از عناوین علمی دکتر، مهندس و مانند اینها که شرایط اخذ آن مطابق قوانین و مقررات مربوط تعیین میگردد توسط هر فرد برای خود مستلزم داشتن مدرک معتبر» دانسته شده است که طبق این ماده در صورتی که این عنوان توسط دیگران استفاده شود، هیچگونه ضمانتاجرای قانونی در پی نخواهد داشت.
با عنایت به نکات مزبور، آقای هدایتخواه نه تا به حال دروغی گفتهاند و نه مرتکب رفتار خلاف اخلاق و قانون شدهاند. بر مردم نیز نمیتوان خرده گرفت که عنوانی را که سالها با نام هدایتخواه فریاد زدهاند، از ذهن خود بزدایند؛ عنوانی که هدایتخواه بهمراتب شأنی فراتر از آن داشته و دارد. بار دیگر از محضر مخاطبین عزیز عذرخواهی کرده که اگر حجم عظیم تهمتها و تخریبها علیه یک شخصیت فرهیخته و ملی نبود، وقت گرانبهای آنان را هدر نمیدادم.
*دانشجوی دکتری حقوق