مبادا سرنوشت اصلاحات در بویراحمد گره کور بخورد؟

کبنا ؛ناصر کیانی
انتخابات پارلمانی در استان کهگلویه وبویراحمد همیشه داغ و زنده است. مردم این استان نشان داده اند که در همه ادوار انتخابات، در رتبه‌های بالای جدول آماری رای دهندگان کشوری قرار دارد. جالب اینکه این شور و اشتیاق مردم استان به انتخابات، صرفا معطوف به زمان انتخابات نیست بلکه از روز اول پس از انتخابات ،فعالیت های جدید تبلیغاتی برای دور بعدی انتخابات آغاز می شود. این شور و اشتیاق دایمی و زوال ناپذیرمیل به انتخابات،بیش از آنکه ناشی از رویکردهای سیاسی و حزبی باشد، دال بر شیوع سنت گرایی بر مدرنیته در دیار ما دارد.کاندیدا شدن لزوما بر اساس شایستگی و داشتن برنامه نیست بلکه در اثر نیاز قبیله خود و عقب نماندن از قبایل دیگر می باشد. این گستردگی طایفه و قومیت است که احتمال قبولی در انتخابات را به همراه دارد و نه تعلق به حزب وجریان فکری خاص.  چه بسا کسانی که درجبهه سیاسی اصول گرایی یا اصلاح طلبی  افراطی قرار دارند ولی در انتخابات به کسی رای می دهند که ولو مخالف سیاسی افراطی آنها باشد اما در نسبت فامیلی و خونی با هم مشترک باشند.
مع الوصف وظیفه روشنفکران و نخبگان جامعه آگاهی دادن به مردم در جهت تغییر رویکردهای تصمیم گیری و تغییر رفتار سیاسی آنها از سنتی به مدرن و از احساسی به عقلانی است.  فلسفه شکل گیری حزب و نظام تحزب در جهان این بود تا فرایند تصمیم گیری در توسعه سیاسی جامعه را از حالت سنتی به عقلانی تسهیل کند اماهمه نیک می دانیم که حزب در ایران ناقص و معیوب متولد شده وهمچون شخص بیمارلاعلاج  و مفلوج به زندگی خود ادامه می دهد. تاسیس حزب در کشور ما نوعا فصلی ، شخصی  و دارای برچسب تاریخ تولید و تاریخ انقضاست . قبل از هرانتخابات توسط صاحبان قدرت و  به صورت شرکت خصوصی متولد و بعد از انتخابات نیزمنقضی می شوند.به دلیل اینکه احزاب موجود در کشور ما از بالا به پایین شکل می گیرند و مردم در ساخت آن نقشی ندارند ، بنابراین  نگاه مردم  به احزاب  هم نگاه مثبتی نمی تواند باشد. متاسفانه در ایران این اسم ها هستند که قدرت ساز و حزب سازند و نه احزاب.
علی ای حال، جمع شدن تعدادی اشخاص محترم  تحت عنوان شورای مشورتی اصلاح طلبان یا مجمع اصلاح طلبان استان کهگیلویه و بویراحمد، اگر به صورت خود جوش و برای رتق و فتق امور لاینحل باشد امری است میمون و مبارک.  اما در صورتی که این اجتماع  به عنوان نمایندگان احزاب در استان شکل می گیرد، کار آنان در جهت مشورت دهی و حل مشکلات قدری سخت می شود. زیرا اگر با پرچم احزابی قصد شیخوخیت دارند که اگرفراخوان درون حزبی نمایند تا طرفداران خود را برای شرکت در یک متینگ انتخاباتی به یکی از شهرهای پیرامونی ببرندشاید به تعداد صندلی های دو مینی بوس نیرو داشته باشند. با چه پشتوانه مردمی می خواهند مسایل فی مابین را حل و فصل کنند؟ چه مقدار قدرت کاریزما جهت انسجام گروههای اصلاح طلب یا معرفی نامزد انتخاباتی دارد؟ نقش این شورا در معرفی نامزدهای معطوف به اصلاح طلبی در هر سه حوزه انتخابیه استان، چه مقدار بوده است؟  چه تاکتیک های عملی و کاربردی برای ماراتن طولانی انتخابات  پیش رو دارد؟  چگونه  و با چه مکانیزمی می خواهد در این بازی شطرنج وار و فرسایشی به موفقیت برسد؟ با چه طرح و برنامه ای می خواهد از این مسیر پر خطر بگذرد؟ میزان قدرت واقعی آنان در برابر پیران ناکام اصلاح طلب استان چه قدر است؟ آیا باید گفت که این شورا برای نیمه اول بازی فاقد اختیار بوده و در واقع وظایف محوله این بزرگواران در نیمه دوم مسابقه و بعد از تصمیم شورای محترم نگهبان نمود پیدا خواهد کرد؟ آیا وظیفه شورای اصلاح طلبان همانند شورای حکمیت محافظه کاران تشریفاتی و بازی با افکار عمومی است؟ مبادا فرجام این رقابت آسان و راحت  شکست سخت اصلاح طلبان  باشد؟  این شورا در خصوص موضوع مهم انتقال تجربه  و تغییر نسلی و یا گردش قدرت میان نخبگان چه اقدامی انجام داده است؟ مبادا سرنوشت اصلاحات در بویراحمد به گره کور در کهگیلویه تبدیل شود؟ مبادا کاربه جایی رسد که باز با بی تدبیری، مردم علاقمند به اصلاحات را بر سر دو راهی انتخاب میان بد و بدتر قرار داده و یا برای تضعیف اصلاح طلب نامی شهرستان دیگر رقیبی افراطی تراشید؟ مطمئنا  مسولیت شکست احتمالی جریان اصلاح طلبی در استان بر عهده همه بزرگان اصلاح طلبی و شورا و مجمع اصلاح طلبان خواهد بود. و هیچگاه عذر و بهانه آنان  مورد پذیرش مردم قرار نخواهد گرفت. پس تا مجالی هست با بصیرت نقشه راهی ترسیم شود تا جوانان پرشور اصلاح طلب به بزرگان خود اعتماد و مسیر پیروزی هموار شود در غیر این صورت با همه احترام ، نسل دوم خود به وظایف خود عمل خواهد کرد.