مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛
سجاد حسینی*
دانشجو در هر جامعهای به عنوان جامعهای تحصیلکرده که آماده دریافت آموزشهای لازم است، جایگاه ویژهای دارد. در جمهوری اسلامی ایران هم، این ویژگی از ابعاد گوناگون و البته متفاوتتر از جوامع دیگر به ویژه جوامع غربی، اهمیت بیشتری به آن داده شده است.
این قشر از جامعه که جماعت زیادی را هم شامل میشود، به عنوان قشری تاثیرگذار و آیندهساز شناخته شده است.
دانشجو در هر جامعهای به عنوان جامعهای تحصیلکرده که آماده دریافت آموزشهای لازم است، جایگاه ویژهای دارد.
آیا وظیفه جنبش دانشجویی و مطالبهگری این قشر از جامعه تنها به نقد قدرت محدود میشود؟...
وظیفه اصلی یک دانشجو درس خواندن و کسب علم و دانش در هر رشتهای که در آن مشغول به تحصیل است، میباشد. رشد علمی یک کشور بستگی به جایگاه دانشگاهها و دانشجویان آن جامعه دارد.
اما درس خواندن تنها وظیفه جامعه دانشجویی ما نیست. رئیسجمهوری روز گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت ۱۶ آذر حاضر شد و مطالبی را بیان کرد که قابل نقدوبررسی است.
مهمترین بخش سخنان آقای روحانی به نظر نگارنده آن بخشی بود که گفت: «ممکن است هنوز هم فضای دانشگاهها امنیتی باشد که البته من نمیپسندم، زیرا ما فضای امن میخواهیم نه امنیتی.
درباره دانشجو و دانشگاه متأسفانه هر یک از دولتها که بر سر کار آمدهاند، دیدگاهها و برداشتهای متفاوتی از این قشر داشتهاند.
دانشجویان ظرفیتهای مناسبی برای دولتها محسوب میشوند، اما نباید از این ظرفیت خوب، بهره نامناسب برد. چرا که نه تنها دانشجویان را بدبین میکند بلکه انرژی او هم در مسیر مناسب به کار نمیرود.
دانشجو نیازمند آموزش، راهنمایی، بصیرت و تفکر است و این وظیفه اساتیدی است که سر کلاس مشغول آموزش آیندهسازان این کشور هستند. انقلاب اسلامی ایران نیازمند نیروهایی است که با احساس مسئولیتی که در آنها رشد کرده، سکان علم و معرفت و پیشرفت کشور را در دست بگیرد، اما اگر قرار باشد دانشجوی ما بازیچه بازیهای سیاسی شود، نه تنها دانشاندوزی و دانشپژوهشی آن ضربه میخورد، بلکه باعث میشود، ورود به سیاستزدگی و سیاستبازی مسیر درست دانشجو را به بیراهه بکشد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان به تاریخ ۲۵ /۷ /۱۳۸۵ میفرمایند: «سیاستزدگی و سیاستبازی به هیچ وجه مورد تایید نیست، اما سیاستگری و برخوردار شدن از قدرت فهم و تحلیل سیاسی، نیاز مبرم دانشجویان و دانشگاهها است.»
در فضای دانشجویی اگر سیاستبازان رخنه کنند تا از آن نمد برای خود کلاهی بدوزند، سمی است مهلک که دانشگاههای ما را با خطر روبهرو خواهد کرد.
همان تاریخهایی که آقای رئیسجمهور به آن اشاره کردند (۹۰- ۹۱- ۹۲) دانشجو فعال بود و مطالبات خود را داشت. خفقانی هم بر جامعه دانشجویی حاکم نبود. دانشجو نمیتواند فضای سنگین امنیتی را تحمل کند که اگر چنین فضایی حاکم باشد میشورد، یا ابزاری میشود برای برخی جناحها و طیفهای سیاسی تا از این طریق به اهدافشان برسند. برای همین است که تأکید میشود دانشجو باید خوب درس بخواند و خوب فکر کند و معرفتش را بالا ببرد.
در جریان فتنه بخشی از قشر دانشجویان ما اسیر توطئه طیف سیاسی حاکم آن زمان شدند که هم خود ضربه دیدند و هم به جمهوری اسلامی صدمه وارد شد، که اگر آن بصیرت و آگاهی وجود داشت، فریب جماعت قلیل اصلاحطلب تندرو آن زمان باعث نمیشد فتنهای شکل بگیرد.. آنها دوباره سعی کردند تا قشر دانشجو را با خود همراه سازند، اما این بار در این زمینه موفقیتی به دست نیاوردند، چرا که قشر دانشجو آگاهی و بصیرتش را افزون کرده بود.
در همین سالهایی که اشاره به فضای امنیتی و حتی جرأت نکردن به گفتن جنبش دانشجویی، مطرح میشود، رشد علمی کشور چگونه افزایش یافته بود؟ پیشرفتهای علمی در زمینههای گوناگون چگونه میسر شده بود؟
سنت دیرینه دیدار رهبری با دانشجویان که در مقاطع گوناگون برگزار شده مؤید این امر است که دانشجو بدون لکنت مقابل رهبری میایستد، سؤالش را مطرح میکند، انتقادش را میگوید، بدون این که ترسی داشته باشد و سپس پاسخ منطقی را هم دریافت میکند. فضا اگر در دانشگاهها امنیتی بود، دانشجو نمیتوانست به این راحتی طرح موضوع و سؤال کند. نقد قدرت، از سوی دانشجو و جنبش دانشجویی تنها نمیتواند یکطرفه باشد که دانشجو هم در قبال نظام و انقلاب اسلامی وظایفی دارد بس سنگین.
خصوصیاتی که جنبش دانشجویی باید داشته باشد، ضداستکباری، ضدفساد، ضداشرافیگری، ضدحاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضدگرایشهای انحرافی است.
دانشجو را نباید با دید جناحی و سیاسی نگریست. نیاز کشور به علم و دانش و درک و فهم دانشجویی که فارغالتحصیل میشود بسیار زیادتر از آن است که او را وارد بازیهای سیاسی کرد. فهم و درک و تحلیل سیاسی لازمه یک دانشجو در هر رشتهای است، اما بازی دادن آن در سیاستبازی، ظلم به دانشجو است. درطول تاریخ جنبش دانشجویی محرک جامعه به سوی آرمانها بوده است و این جنبش باید جامعه را از واقعیتهای موجود به سمت آرمانها هدایت کند.
اگر جنبش دانشجویی روزی از روحیه آرمانخواهی و عدالتخواهی و استکبارستیزی فاصله بگیرد دیگر جنبش دانشجویی نیست.
اگر بخواهیم جنبش دانشجویی را آسیبشناسی کنیم، بهتر است ابتدا ببینیم این جنبش قرار بود چه مسیری را طی کند و آیا این کار را درست انجام داده یا دچار اشتباه شده است. مهمترین خطری که جنبش دانشجویی را تهدید میکند در رابطه با بحث استقلال این جنبش است، متاسفانه سالهاست جریان دانشجویی با این آسیب روبرو است. بعضا دیده میشود جریان دانشجویی به شاخه دانشجویی احزاب تبدیل میشود و یا اینکه دبیر فلان تشکل دانشجویی مسئول شاخه دانشجویی فلان حزب است.
در دهه هفتاد جنبش دانشجویی چون سالها از جریان قدرت فاصله گرفته بود، میل به قدرتطلبی داشت، به همین دلیل دچار آسیبهایی شد.
مقام معظم رهبری به همین خاطر تاکیداتی در رابطه با جنبش دانشجویی داشتند و تاکید کردند نباید دانشجو سکوی پرتاب یک گروه برای رسیدن به قدرت شود.
متاسفانه برخی اوقات شاهد رفتارهایی هستیم که باعث میشود دانشگاه به جولانگاه احزاب تبدیل شود. اتفاقی که این روزها کم و بیش شاهد آن هستیم ونمونه های بارز ازاین مسائل رادر بعضی دانشگاههای استان می بینیم .متاسفانه باید تاسف خورد که در جایی نخبگان سیاسی و فرهنگی که زمانی پایه اساسی مناظره ها وروشنگری بوده اندجای خود را بعضا به افرادی می دهندکه به دنبال جدل و خالی کردن عقده های خود هستند تا طرح مباحث علمی وفرهنگی وسیاسی و...جنبش های دانشجویی ما در استان جوابگو باشند که تاچه حد توانسته اید کرسی های آزاد اندیشی که در کلام رهبری انقلاب بوده را جامعه عمل بپوشانند؟ متاسفانه تشکلهای دانشجویی توسط برخی افراد به گروههای اصولگرا و اصلاحطلب تقسیمبندی میشوند که این از اساس غلط است و در شأن دانشجو نیست که تقسیمبندیهای حزبی را برای تشکلهای دانشجویی به کار گیرند. از طرفی هم برخی از تشکلهای دانشجویی در فعالیتهای خود همان قواعدی را پیاده میکنند که احزاب از آن استفاده کردند.
برای رفع مشکلات جنبش دانشجویی ابتدا باید ببینیم که این جنبش چه کارهایی را نباید انجام دهد و آنها را انجام ندهد. مثلا نباید به عنوان سمپاد دانشجویی دولت و یا شاخه دانشجویی احزاب عمل کند. اینها جنبش دانشجویی را زیر سوال میبرد و اگر مراقب نباشیم در سناریویی که طراحی شده قرار میگیریم.
جریانی به دنبال این است که هویت جنبش دانشجویی و استکبارستیزی آن را بگوید. باید پرسید چگونه میتوانیم استکبارستیزی را از ۱۶ آذر کم کرد.
همانطور که در ۱۶ آذر سال ۳۲ دانشجویان در مقابل آمریکا و استکبار ایستادند امروز هم باید در مقابل تفکر آمریکایی و الگوی آمریکایی توسعه بایستند. امروز خط مقدم جنبش دانشجویی مبارزه با الگوی آمریکایی است که عدهای سعی دارند آن را در کشور پیاده کنند.
والسلام علی من التبع الهدی
*دانشجوی رشته مدیریت
سجاد حسینی*
دانشجو در هر جامعهای به عنوان جامعهای تحصیلکرده که آماده دریافت آموزشهای لازم است، جایگاه ویژهای دارد. در جمهوری اسلامی ایران هم، این ویژگی از ابعاد گوناگون و البته متفاوتتر از جوامع دیگر به ویژه جوامع غربی، اهمیت بیشتری به آن داده شده است.
این قشر از جامعه که جماعت زیادی را هم شامل میشود، به عنوان قشری تاثیرگذار و آیندهساز شناخته شده است.
دانشجو در هر جامعهای به عنوان جامعهای تحصیلکرده که آماده دریافت آموزشهای لازم است، جایگاه ویژهای دارد.
آیا وظیفه جنبش دانشجویی و مطالبهگری این قشر از جامعه تنها به نقد قدرت محدود میشود؟...
وظیفه اصلی یک دانشجو درس خواندن و کسب علم و دانش در هر رشتهای که در آن مشغول به تحصیل است، میباشد. رشد علمی یک کشور بستگی به جایگاه دانشگاهها و دانشجویان آن جامعه دارد.
اما درس خواندن تنها وظیفه جامعه دانشجویی ما نیست. رئیسجمهوری روز گذشته در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت ۱۶ آذر حاضر شد و مطالبی را بیان کرد که قابل نقدوبررسی است.
مهمترین بخش سخنان آقای روحانی به نظر نگارنده آن بخشی بود که گفت: «ممکن است هنوز هم فضای دانشگاهها امنیتی باشد که البته من نمیپسندم، زیرا ما فضای امن میخواهیم نه امنیتی.
درباره دانشجو و دانشگاه متأسفانه هر یک از دولتها که بر سر کار آمدهاند، دیدگاهها و برداشتهای متفاوتی از این قشر داشتهاند.
دانشجویان ظرفیتهای مناسبی برای دولتها محسوب میشوند، اما نباید از این ظرفیت خوب، بهره نامناسب برد. چرا که نه تنها دانشجویان را بدبین میکند بلکه انرژی او هم در مسیر مناسب به کار نمیرود.
دانشجو نیازمند آموزش، راهنمایی، بصیرت و تفکر است و این وظیفه اساتیدی است که سر کلاس مشغول آموزش آیندهسازان این کشور هستند. انقلاب اسلامی ایران نیازمند نیروهایی است که با احساس مسئولیتی که در آنها رشد کرده، سکان علم و معرفت و پیشرفت کشور را در دست بگیرد، اما اگر قرار باشد دانشجوی ما بازیچه بازیهای سیاسی شود، نه تنها دانشاندوزی و دانشپژوهشی آن ضربه میخورد، بلکه باعث میشود، ورود به سیاستزدگی و سیاستبازی مسیر درست دانشجو را به بیراهه بکشد.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان به تاریخ ۲۵ /۷ /۱۳۸۵ میفرمایند: «سیاستزدگی و سیاستبازی به هیچ وجه مورد تایید نیست، اما سیاستگری و برخوردار شدن از قدرت فهم و تحلیل سیاسی، نیاز مبرم دانشجویان و دانشگاهها است.»
در فضای دانشجویی اگر سیاستبازان رخنه کنند تا از آن نمد برای خود کلاهی بدوزند، سمی است مهلک که دانشگاههای ما را با خطر روبهرو خواهد کرد.
همان تاریخهایی که آقای رئیسجمهور به آن اشاره کردند (۹۰- ۹۱- ۹۲) دانشجو فعال بود و مطالبات خود را داشت. خفقانی هم بر جامعه دانشجویی حاکم نبود. دانشجو نمیتواند فضای سنگین امنیتی را تحمل کند که اگر چنین فضایی حاکم باشد میشورد، یا ابزاری میشود برای برخی جناحها و طیفهای سیاسی تا از این طریق به اهدافشان برسند. برای همین است که تأکید میشود دانشجو باید خوب درس بخواند و خوب فکر کند و معرفتش را بالا ببرد.
در جریان فتنه بخشی از قشر دانشجویان ما اسیر توطئه طیف سیاسی حاکم آن زمان شدند که هم خود ضربه دیدند و هم به جمهوری اسلامی صدمه وارد شد، که اگر آن بصیرت و آگاهی وجود داشت، فریب جماعت قلیل اصلاحطلب تندرو آن زمان باعث نمیشد فتنهای شکل بگیرد.. آنها دوباره سعی کردند تا قشر دانشجو را با خود همراه سازند، اما این بار در این زمینه موفقیتی به دست نیاوردند، چرا که قشر دانشجو آگاهی و بصیرتش را افزون کرده بود.
در همین سالهایی که اشاره به فضای امنیتی و حتی جرأت نکردن به گفتن جنبش دانشجویی، مطرح میشود، رشد علمی کشور چگونه افزایش یافته بود؟ پیشرفتهای علمی در زمینههای گوناگون چگونه میسر شده بود؟
سنت دیرینه دیدار رهبری با دانشجویان که در مقاطع گوناگون برگزار شده مؤید این امر است که دانشجو بدون لکنت مقابل رهبری میایستد، سؤالش را مطرح میکند، انتقادش را میگوید، بدون این که ترسی داشته باشد و سپس پاسخ منطقی را هم دریافت میکند. فضا اگر در دانشگاهها امنیتی بود، دانشجو نمیتوانست به این راحتی طرح موضوع و سؤال کند. نقد قدرت، از سوی دانشجو و جنبش دانشجویی تنها نمیتواند یکطرفه باشد که دانشجو هم در قبال نظام و انقلاب اسلامی وظایفی دارد بس سنگین.
خصوصیاتی که جنبش دانشجویی باید داشته باشد، ضداستکباری، ضدفساد، ضداشرافیگری، ضدحاکمیت تجملگرایانه و زورگویانه، ضدگرایشهای انحرافی است.
دانشجو را نباید با دید جناحی و سیاسی نگریست. نیاز کشور به علم و دانش و درک و فهم دانشجویی که فارغالتحصیل میشود بسیار زیادتر از آن است که او را وارد بازیهای سیاسی کرد. فهم و درک و تحلیل سیاسی لازمه یک دانشجو در هر رشتهای است، اما بازی دادن آن در سیاستبازی، ظلم به دانشجو است. درطول تاریخ جنبش دانشجویی محرک جامعه به سوی آرمانها بوده است و این جنبش باید جامعه را از واقعیتهای موجود به سمت آرمانها هدایت کند.
اگر جنبش دانشجویی روزی از روحیه آرمانخواهی و عدالتخواهی و استکبارستیزی فاصله بگیرد دیگر جنبش دانشجویی نیست.
اگر بخواهیم جنبش دانشجویی را آسیبشناسی کنیم، بهتر است ابتدا ببینیم این جنبش قرار بود چه مسیری را طی کند و آیا این کار را درست انجام داده یا دچار اشتباه شده است. مهمترین خطری که جنبش دانشجویی را تهدید میکند در رابطه با بحث استقلال این جنبش است، متاسفانه سالهاست جریان دانشجویی با این آسیب روبرو است. بعضا دیده میشود جریان دانشجویی به شاخه دانشجویی احزاب تبدیل میشود و یا اینکه دبیر فلان تشکل دانشجویی مسئول شاخه دانشجویی فلان حزب است.
در دهه هفتاد جنبش دانشجویی چون سالها از جریان قدرت فاصله گرفته بود، میل به قدرتطلبی داشت، به همین دلیل دچار آسیبهایی شد.
مقام معظم رهبری به همین خاطر تاکیداتی در رابطه با جنبش دانشجویی داشتند و تاکید کردند نباید دانشجو سکوی پرتاب یک گروه برای رسیدن به قدرت شود.
متاسفانه برخی اوقات شاهد رفتارهایی هستیم که باعث میشود دانشگاه به جولانگاه احزاب تبدیل شود. اتفاقی که این روزها کم و بیش شاهد آن هستیم ونمونه های بارز ازاین مسائل رادر بعضی دانشگاههای استان می بینیم .متاسفانه باید تاسف خورد که در جایی نخبگان سیاسی و فرهنگی که زمانی پایه اساسی مناظره ها وروشنگری بوده اندجای خود را بعضا به افرادی می دهندکه به دنبال جدل و خالی کردن عقده های خود هستند تا طرح مباحث علمی وفرهنگی وسیاسی و...جنبش های دانشجویی ما در استان جوابگو باشند که تاچه حد توانسته اید کرسی های آزاد اندیشی که در کلام رهبری انقلاب بوده را جامعه عمل بپوشانند؟ متاسفانه تشکلهای دانشجویی توسط برخی افراد به گروههای اصولگرا و اصلاحطلب تقسیمبندی میشوند که این از اساس غلط است و در شأن دانشجو نیست که تقسیمبندیهای حزبی را برای تشکلهای دانشجویی به کار گیرند. از طرفی هم برخی از تشکلهای دانشجویی در فعالیتهای خود همان قواعدی را پیاده میکنند که احزاب از آن استفاده کردند.
برای رفع مشکلات جنبش دانشجویی ابتدا باید ببینیم که این جنبش چه کارهایی را نباید انجام دهد و آنها را انجام ندهد. مثلا نباید به عنوان سمپاد دانشجویی دولت و یا شاخه دانشجویی احزاب عمل کند. اینها جنبش دانشجویی را زیر سوال میبرد و اگر مراقب نباشیم در سناریویی که طراحی شده قرار میگیریم.
جریانی به دنبال این است که هویت جنبش دانشجویی و استکبارستیزی آن را بگوید. باید پرسید چگونه میتوانیم استکبارستیزی را از ۱۶ آذر کم کرد.
همانطور که در ۱۶ آذر سال ۳۲ دانشجویان در مقابل آمریکا و استکبار ایستادند امروز هم باید در مقابل تفکر آمریکایی و الگوی آمریکایی توسعه بایستند. امروز خط مقدم جنبش دانشجویی مبارزه با الگوی آمریکایی است که عدهای سعی دارند آن را در کشور پیاده کنند.
والسلام علی من التبع الهدی
*دانشجوی رشته مدیریت