مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛سیدجاسم دانشور
بکن بائر با دستی شکسته، تاجگردون با دلی شکسته
چه کسی نماینده مردم بودن در مجلس شورای اسلامی تقریباً جزئی از زندگی و فکر مردم به خصوص استان و شهرها و روستاهای ما شده است؟ به جرئت میتوانم بگویم این قدر که بعضی از مردم استرس انتخابات را دارند شاید خود کاندیداهای محترم دغدغه نداشته باشند. دوست ندارم بگویم جهان اول یا جهان سوم اما در جوامع توسعهیافته معمولاً همه مردم یک هدفدارند و آن توسعه و رفاه عمومی است؛ اما در جامعه ما همه در یک سطح فکری یا نزدیک به هم نیستیم و هدفی مشترک نداریم هرچند کشوری درحالتوسعه هستیم و از جهان سومی عبور کردهایم اما باید بگوییم این اندیشهی ماست که جهان ما را مشخص میکند. میشود ۲ نفر ۲ طایفه در یک شهر و در یک محل یا در یک خانواده زندگی کنند اما یکی با دیدگاهی جهانی برتر فکر کند و یکی محجورانه. یکی تفکری الهی داشته باشد و یکی با کفرورزی بی اندیشد. حال اگر این دو تفکر بخواهند هدفی را مشخص کنند خودتان حدس بزنید چه مشکلاتی پیش میآید؛ اما خدا را شکر که در جامعهی ما همه اندیشمند و الهی نگر هستند؛ اما قیصر کیست؟ یک فوتبالیست به نام فرانتس بکن بائر در جام جهانی فوتبال و در سال ۱۹۷۴ به همراه تیم آلمان فینالیست جام جهانی بود و در نیمه دوم دست فرانس بکن بائر کاپیتان تیم آلمان دچار شکستگی شد و چون تیم آلمان همهی تعویضهایش را انجام داده بود بنابراین قادر به تعویض او نبودند و او با دستی شکسته که با باند پزشکی به گردنش بسته بود تا پایان بازی و با همهی دردی که داشت در زمین ماند و آلمان قهرمان جام جهانی شد و به خاطر این از خود گذشتگی به او لقب (قیصر) دادند و هنوز از او به عنوان نامدارترین فوتبالیست آلمان یاد میشود؛ اما تاجگردون نه دستش شکسته نه پایش اما یقیناً در این چهار سال نمایندگی که چند ماهی از آن مانده نه یکبار بلکه بارها و بارها دلش شکسته شده. آن هم نه توسط غریبهها نه بر حسب اتفاق نه آنطور که دست بکن بائر شکست بلکه جواب زحماتش را با توهین و افترا و تهمت و نهایتاً با پاره کردن بنرهای تصویر او دلش را شکاندند.
توسط بعضی از همشهریانش که بخاطر آنها خون دلها خورده بود بهخاطر رفاه فرزندانشان میلیاردها تومان اعتبار به شهر آورده بود سنگفرشهایی ساخت که آنها وقتی در شهر قدم میزنند (پایشان نلغزد) زمینهای ورزش ساخت که اگر فرزندانشان خدای ناکرده زمین خوردند دستشان زخم نشود ولی!
شاید دکتر تاجگردون به این رفتارها وقعی نگذارد و همانطور که دیدیم در حرکت قبلی پاره کردن بنرها به مردم توصیه کردند برای او بنر نزنند؛ اما انسان از اجزایی تشکیل شده که عصب جزئی از شکل فیزیک و عاطفه بخشی از حالات روحی و روانی آن است؛ و یقیناً این رفتارها تأثیر ناخواسته خود را خواهند گذاشت؛ و میدانیم شکنندهترین عضو بدن (دل) میباشد. پس بی دلیل نگفتهام در کنار هزاران ناسپاسی و توهین و افترای مستمر و پاره کردن بنرها او دلش شکسته شده؛ اما ماند مقاومت کرد و هر روز تلاشش بیشتر از گذشته و موفقیتهایش افزون تر از قبل گردید و دیگر نیازی نمیبینم موفقیتهای جدیدش را در مجلس عنوان کنم چوندیگر این افتخارات برای ایشان و مردم عادی شده استو انشاءالله منتظر موفقیتهای بیشتر در دور بعدی نمایندگی او هستیم. آری او ماند، مقاومت کرد و جا جای حوزهی انتخاباتیاش را دگرگون کرد، جاده ساخت، آب کشی کرد، گاز رسانی کرد، اعتبارهای میلیاردی آورد، بیمارستان ساخت، کتابخانه احداث کرد. زمینهی نوسازی بافتهای فرسوده را فراهم کرد (کاش زمینهی نوسازی مغزهای فرسوده هم فراهم میشد) از اینترنت بگویم از کلنگ زنی پردیس فرهنگی بگویم؟ از چه و کدام یک بگویم این قدر گفتنیها زیاد هست و انشاءالله خواهند آمد که ناسپاسترین انسانها به خود بیایند. آری تاجگردون نه یک نیمه فوتبال بلکه نزدیک به چهار سال با دلی شکسته ولی سربلند و بر آسمان ساییده کار کرد، خون دل خورد زجر کشید تا همشهریانش و موکلانش در همهی شهرها و روستاها با افتخار زندگی کنند و همهی مردم به این موضوع اذعان دارند و او را مایهی افتخار و سربلندی خود در کشور میدانند پس یقیناً نام (قیصر) زیبندهی اوست.
و همیشه در یاد مردم و نسلهای آینده نامش جاودان خواهد ماند. هرچند کسانی نمیخواهند عظمت کارهای او را ببینند اما به تحرکات و اظهارات اخیر بعضی از کاندیداهای احتمالی شهرهای استان و دیگر نمایندگان محترم استان توجه بفرمایید و بدانید که اینها مایه افتخار دکتر تاجگردون و نشان از اقتدار اوست نه ضعف او. وقتی دکتر تاجگردون یک وزیر یا معاون وزیر را مستقیم به گچساران میآورد نشان از اعتبار و توان نمایندگی اوست پس به همراه آن وزیر و یا متعاقب آن اعتبار میآید، پروژه میآید، توسعه و آبادانی میآید زمینه تحقق این اهداف ورود و حضور یک وزیر یا هم سطح وزیر به منطقه است که متأسفانه بعضیها میگویند حضور یک وزیر چه ارزشی دارد؟! واقعاً متأسفم. اگر دقت بفرمایید قبلاً آقای بزرگواری نماینده مردم کهگیلویه در مجلس شورای اسلامی فرمودند تادکتر تاجگردون هستند نیازی نیست ما برای دریافت بودجه تلاش کنیم؛ اما پس از اینکه احتمال استانی شدن انتخابات مطرح شد لحن کلام ایشان عوض شد و بیان فرمودند کدام بودجه را به ما دادهاند؟ اخیراً هم فرمودهاند از ۵۰ میلیارد تومان اعتبارات بخش نفت که به استان تعلق گرفته است. ۳۷ میلیارد تومان به گچساران و ۱۳ میلیارد تومان به یاسوج و دهدشت اختصاص یافت. همین یک جمله پاسخی است به منتقدان دکتر تاجگردون که میگویند بودجه خودش میآید یا کدام اعتبار را تاجگردون میآورد. آری این گفته، کلام یک روحانی محترم و اصولگراست. ناگفته نماند اینجانب در یکی از دورههای انتخاباتی که سرباز وظیفه بودم تلاش زیادی برای ایشان انجام دادم که در دور دوم و در رقابت با حاج بهرام تاجگردون از رفتن به مجلس شورای اسلامی بازماندند. (توضیح اینکه اینجانب برای حاج بهرام تاجگردون به عنوان یک مبارز قبل از انقلاب و یک فرد مذهبی احترام زیادی قائل هستم اما ابعاد فکری ایشان و دکتر حاج غلامرضا تاجگردون بسیار متفاوت است). در ادامه آقای بزرگواری میگویند با لابیگری آقای لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی دکتر تاجگردون رئیس کمیسیون برنامهریزی و بودجه و محاسبات شدند. این ضعف نیست اولاً این یک افتخار است که رئیس مجلس برای یک نماینده رایزنی کند. دوماً مگر بدون لابیگری و تلاشهای پشت پرده میتوان به راحتی چنین آرایی را کسب کرد؟ من از این اظهارات واقعاً تعجب میکنم؛ اما بسیار خوشحال شدم که تواناییها، اقتدار و ارزشهای دکتر تاجگردون نه از زبان خودش، نه از طرف حامیانش بلکه از زبان یک نماینده اصولگرا بیان گردیده است که بیتردید توانمندیهای تاجگردون عملکرد وی و دیگر نماینده محترم استان را تحت تأثیر قرار داده است. در کنار بعضی ناسپاسیها باید قدرشناسی طیف گسترده مردم را تحسین کرد. باید همراهی و حضور گسترده مردم را در جلسات مختلف با دکتر تاجگردون تبریک گفت. همایش بزرگ مردم خوب خیرآباد را میتوان بخش بزرگی از راه رفته نتیجه انتخابات دانست. گردهمایی مردم شریف سادات تکیه سراب بیز را میتوان تحکیم آراء روبه رشد دکتر تاجگردون قلمداد کرد. گرایش فوج فوج ترکهای محترم را میتوان نوید بخش همدلی و همزبانی و همزیستی با نماینده غیر همزبان دانست. نشستهای آینده یقیناً میتواند تصویر ساز زدودن ابرهای تردید و دودلی و ایمان به یک حقیقت و آنهم انتخاب دکتر تاجگردون با اختلاف آرا قابل توجه باشد.
مطالبی با عنوانهای (لایهبرداری از آراء تاجگردون، تاجگردون از پل بریم تا چهارطاقی خیرآباد و بدخواهان تاجگردون از تهران تا یاسوج) آماده کردهام که انشاءالله در فرصت زمانی مناسب تقدیم حضورتان خواهد شد؛ اما عزیزان در دو مطلب گذشته که بخشی از آن راجعبه مقدار توانایی یکی از کاندیداهای محترم بود بعضی از خوانندگان محترم! بیش از ۲۰۰ یادداشت همراه با توهین، تهمت و الفاظ رکیک به اینجانب تقدیم کردند. از سایت محترم کبنا نیوز به صورت جدی میخواهم به احترام بعضی از خوانندگان محترم این مطالب را حذف نکنند چون هزاران نفر مطالب را میخوانند و خیلیها مرا نمیشناسند و حق این را دارم که پاسخگو باشم. اوایل سعی کردند وانمود کنند اینجانب از امتیازاتی استفاده کرده یا استفاده میکنم که این مطالب را مینویسم وقتی این حربه برملا شدسعی در تخریب شخصیت من کردند آن هم با یادداشتهایی که فقط اصالت، مقدار و شأن خودشان را مشخص کردند این افراد حتی به همزبانان محترم خود و چهرههای قابل احترامی مانند دکتر کریمی و دکتر فولادی و مهندس پرویزی حرمت نگذاشتند و آنها را ... خطاب کردند فقط بخاطر اینکه در جبهه مخالف آنها قرار گرفتهاند و اگر همین شخصیتها با آنها همراه میشدند بزرگان ایل و طوایف و نخبه معرفی میشدند. اولاً اینجانب مانند هر انسانی در زندگی ممکن است دچار اشتباه گردم و کمتر انسانی است که کامل و بینقص باشد؛ اما اصالت یک نفر به شخصیت، کلام، رفتار و ارزش اجتماعی اوست و گاهی انسان را با والدین او میشناسند عذرخواهی میکنم به اجبار این مطالب را میگویم پدر من قبل از انقلاب از مقلدان حضرت امام خمینی (ره) بود و رساله ایشان را قبل از انقلاب داشتند. در یک مسئله دینی سالها پیش که ارتباطات ضعیف بود وقتی نظریات مختلف را از طریق نامه به محضر مرحوم آیتاله بروجردی رساندند نظریه پدر من تأیید شد. در مراسم ختم پدر من، مرحوم آیتالله ملکحسینی، آقایان موحد، بزرگواری، مرحوم متقی کاشانی مرحوم حاج نبیزاده به کرات حضور یافتند. باید بدانید به مدت ۷۰ سال در آبشیرین ۲ روحانی بودند که یکی پدرم و یکی دامادمان مرحوم شیخ محمد ولایی بود که درسهای حوزویاش را در نجف اشرف عراق گذرانده بود و شما که توهین میکنید بدانید نیاکانتان را ما به خاک سپردیم و نماز بر میتشان خواندهایم. یادم نمیرود شبهای بارانی زمستان که هچ امکاناتی نبود. از آمبولانس و پزشکی قانونی خبری نبود هم زندهها و هم مردهها را با چهارپا از عشایر به آبشیرین میآوردند و برای نماز خواندن بر میتشان در خانه ما را میزدند. فراموش نکنید ۷۰ سال فرائض دینی، مناجاتهای سحر ماه رمضان، روضهخوانی حضرت سیدالشهدا (ع) و اذانگویی توسط پدر و داماد ما در آبشیرین برگزار شد. چرا شما اینها را نمیبینید. ما ۵۹ عضو خانواده پدری با نوهها هستیم شاید یک نفر یا اصلاً چند نفر از این جمع پر تعداد با بقیه هماهنگ نباشند که این امری طبیعی است. حضرت نوح (ع) هم نتوانست بعضی از اعضای خانوادهاش را با خودش همراه کند؛ و بدانید بعد از اینکه حضرت اما حسین (ع) توسط صنان ابن علی نخعی به شهادت رسید. شمر سر آن بزرگوار را برید و بدانید شمردایی حضرت ابوالفضل (ع) بود. چه مسئولین مهمی در مملکت هستند که نزدیکان آنها تضاد فکری و رفتاری قابل توجهی به آنها دارند آیا این تضاد تأثیری در شخصیت و موقعیت آنها دارد؟! شما طوری حرف میزنید که گویی خودتان از همراهان حضرت امام زاده (عج) موقع ظهور هستید. اصلاً این حرفها چه ربطی به مطالب من دارد؟ این نشان از ضعف و درماندگی شماست. نشان از مقدار شخصیت شماست؛ و یقین داشته باشید وقتی در زندگی دیگران کنکاش میکنید از خودتان غافل میشوید. همانطور که عنوان کردم من هم مثل بقیه انسانها خالی از ایراد نیستم اما یقین دارم نقاط قوتم بسیار بیشتر از ضعفهای احتمالیام میباشد و بیتردید از کسانی که یاداشت بی ادبانه، همراه با تهمت و دروغ میگذارند سالهای نوری جلوتر هستم. در ۲ رشته ورزشی بوکس و فوتبال فعالیت حرفهای داشتهام. اولین کسی هستم که بعد از انقلاب در رشتهی بوکس برای استان پیروزی کسب کردهام و به انتخابی تیم ملی بوکس دعوت شدهام. مدت کوتاهی در لیگ دست یک فوتبال تهران عضو تیم مقاومت بسیج یا مربیگری مجید جلالی بودهام که در آن تیم مهدی ابطحی کاپیتان تیم ملی هم حضور داشتند. در طول دانشآموزی از نظر انضباط عالی بوده و خیلی سالها شاگرد اول یا جزء نفرات اول بودهام. رئیس انجمن علمی ادبی، رئیس کانون ادب و هنر و فرهنگ اسلامی و دبیر تشکل سیاسی اسلامی همراهان دانشگاه ازاد اسلامی واحد گچساران بودهام و در آن دانشگاه رسماً و طی یک لوح تقدیر به عنوان دانشجوی نمونه معرفی شدم. ۷ سال رئیس هیئت بوکس گچساران و استان بودهام که بالاترین افتخارات را برای گچساران و استان کسب کردم که نایب قهرمانی لیگ برتر بوکس کشور بدون باخت و کسب دو کاپ اخلاق در کشور نمونه آنهاست. عضویت در شورای عالی ورزش استان از سوابق ورزشی من میباشد لازم است بدانید از بیش از ۴۰ هیئت ورزشی فقط ۴ مسئول هیئت در این شورا عضویت داشتند که استاندار ریاست آن را به عهده داشت. عضو انجمن شعر و ادب گچساران هستم. به پیشنهاد رئیس محترم ستاد اقامه نماز گچساران با آنها همکاری میکنم هرچند خودم را شایسته نمیبینم اما ایشان اصرار فرمودند هیچ ادعایی ندارم اما مدت کوتاهی هم داوطلبانه در جبهه حضور داشتهام و خرده جانبازی هم دارم که به جز یک دفترچه درمانی کمترین استفادهای از آن نکردهام حتی درصد جانبازیام را هم درست نگرفتهام. در جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و اسرائیل جهت اعزام به آنجا ثبتنام کردم که مدارک آن در مرکز مربوطه در تهران موجود است.
از جبهه هم به سربازی رفتم و مدت ۲۸ ماه خدمت سربازی زمان جنگ انجام دادم. در بعد اجتماعی هم یکبار مسئول صندوق انتخابات شورای شهر و مجلس خبرگان رهبری در مرکز شهر (پست مرکزی) و یکبار هم در انتخابات ریاست جمهوری بازرس بودهام. عزیزان نه اینکه اینها خیلی مهم هستند اما بیانگر این هستند که یک فرد چه جایگاه و ارزش اجتماعی در فضای سطح پایین آموزشی- ورزشی- دانشگاهی- اجتماعی و ورزشی و مذهبی دارد؛ و یقیناً اگر تمایلی به اشتغال در محیط اداری داشتم جای رشد فراوان داشتم اما علاقه نداشتم؛ و عقیده دارم آدم باید اول یک انسان واقعی باشد یا سعی کند اینطور باشد؛ و در تفکر من فقط خدا و بندگان صالح خدا جای دارند نه خودم را کوچکتر از کسی میبینم نه احساس برتری نسبت به کسی دارم. پستها و مسئولیتها را یک طبقه بندی اجتماعی میدانم آنچه همیشه پابرجاست انسانیت انسان است زیرا یک نظامی با یک تخلف ممکن است تمام درجاتش را از دست بدهد یا یک وزیر با یک استیصاح و عدم رأی اعتماد دیگر وزیر نباشد. باز هم عذرخواهی میکنم از بیان این مطالب اما وقتی چند نفر بدون ملاحظه سعی میکنند از انسان تصویر دیگری بسازند و دهها دروغ و تهمت و صفتهای ناروا به انسان میدهند به من حق بدهید اما آنها بدانند در برابر هر کلام پیش خدا باید پاسخگو باشند و هم دراین دنیا و هم در دنیای دیگر عذاب آن را خواهند کشید اما هر وقت حرفی داشتید مردانه بزنید پنهان نشوید مرد بودن را باید آموخت اینکه دوست دارم دکترتاجگردون مجدداً نماینده شوند به این خاطر است که اقتصاد در منطقه رشد کند و وقتی اقتصاد رشد کرد فرهنگهم رشد میکند آنموقع من نوعی از رشد عقلی و فهم شعور بیشتری برخوردار خواهم شد و حرفهایم و یادداشتهایم در زیر مطالب نویسندگان خالی از فهم و شعور و ادب نخواهد بود. انشالله
بکن بائر با دستی شکسته، تاجگردون با دلی شکسته
چه کسی نماینده مردم بودن در مجلس شورای اسلامی تقریباً جزئی از زندگی و فکر مردم به خصوص استان و شهرها و روستاهای ما شده است؟ به جرئت میتوانم بگویم این قدر که بعضی از مردم استرس انتخابات را دارند شاید خود کاندیداهای محترم دغدغه نداشته باشند. دوست ندارم بگویم جهان اول یا جهان سوم اما در جوامع توسعهیافته معمولاً همه مردم یک هدفدارند و آن توسعه و رفاه عمومی است؛ اما در جامعه ما همه در یک سطح فکری یا نزدیک به هم نیستیم و هدفی مشترک نداریم هرچند کشوری درحالتوسعه هستیم و از جهان سومی عبور کردهایم اما باید بگوییم این اندیشهی ماست که جهان ما را مشخص میکند. میشود ۲ نفر ۲ طایفه در یک شهر و در یک محل یا در یک خانواده زندگی کنند اما یکی با دیدگاهی جهانی برتر فکر کند و یکی محجورانه. یکی تفکری الهی داشته باشد و یکی با کفرورزی بی اندیشد. حال اگر این دو تفکر بخواهند هدفی را مشخص کنند خودتان حدس بزنید چه مشکلاتی پیش میآید؛ اما خدا را شکر که در جامعهی ما همه اندیشمند و الهی نگر هستند؛ اما قیصر کیست؟ یک فوتبالیست به نام فرانتس بکن بائر در جام جهانی فوتبال و در سال ۱۹۷۴ به همراه تیم آلمان فینالیست جام جهانی بود و در نیمه دوم دست فرانس بکن بائر کاپیتان تیم آلمان دچار شکستگی شد و چون تیم آلمان همهی تعویضهایش را انجام داده بود بنابراین قادر به تعویض او نبودند و او با دستی شکسته که با باند پزشکی به گردنش بسته بود تا پایان بازی و با همهی دردی که داشت در زمین ماند و آلمان قهرمان جام جهانی شد و به خاطر این از خود گذشتگی به او لقب (قیصر) دادند و هنوز از او به عنوان نامدارترین فوتبالیست آلمان یاد میشود؛ اما تاجگردون نه دستش شکسته نه پایش اما یقیناً در این چهار سال نمایندگی که چند ماهی از آن مانده نه یکبار بلکه بارها و بارها دلش شکسته شده. آن هم نه توسط غریبهها نه بر حسب اتفاق نه آنطور که دست بکن بائر شکست بلکه جواب زحماتش را با توهین و افترا و تهمت و نهایتاً با پاره کردن بنرهای تصویر او دلش را شکاندند.
توسط بعضی از همشهریانش که بخاطر آنها خون دلها خورده بود بهخاطر رفاه فرزندانشان میلیاردها تومان اعتبار به شهر آورده بود سنگفرشهایی ساخت که آنها وقتی در شهر قدم میزنند (پایشان نلغزد) زمینهای ورزش ساخت که اگر فرزندانشان خدای ناکرده زمین خوردند دستشان زخم نشود ولی!
شاید دکتر تاجگردون به این رفتارها وقعی نگذارد و همانطور که دیدیم در حرکت قبلی پاره کردن بنرها به مردم توصیه کردند برای او بنر نزنند؛ اما انسان از اجزایی تشکیل شده که عصب جزئی از شکل فیزیک و عاطفه بخشی از حالات روحی و روانی آن است؛ و یقیناً این رفتارها تأثیر ناخواسته خود را خواهند گذاشت؛ و میدانیم شکنندهترین عضو بدن (دل) میباشد. پس بی دلیل نگفتهام در کنار هزاران ناسپاسی و توهین و افترای مستمر و پاره کردن بنرها او دلش شکسته شده؛ اما ماند مقاومت کرد و هر روز تلاشش بیشتر از گذشته و موفقیتهایش افزون تر از قبل گردید و دیگر نیازی نمیبینم موفقیتهای جدیدش را در مجلس عنوان کنم چوندیگر این افتخارات برای ایشان و مردم عادی شده استو انشاءالله منتظر موفقیتهای بیشتر در دور بعدی نمایندگی او هستیم. آری او ماند، مقاومت کرد و جا جای حوزهی انتخاباتیاش را دگرگون کرد، جاده ساخت، آب کشی کرد، گاز رسانی کرد، اعتبارهای میلیاردی آورد، بیمارستان ساخت، کتابخانه احداث کرد. زمینهی نوسازی بافتهای فرسوده را فراهم کرد (کاش زمینهی نوسازی مغزهای فرسوده هم فراهم میشد) از اینترنت بگویم از کلنگ زنی پردیس فرهنگی بگویم؟ از چه و کدام یک بگویم این قدر گفتنیها زیاد هست و انشاءالله خواهند آمد که ناسپاسترین انسانها به خود بیایند. آری تاجگردون نه یک نیمه فوتبال بلکه نزدیک به چهار سال با دلی شکسته ولی سربلند و بر آسمان ساییده کار کرد، خون دل خورد زجر کشید تا همشهریانش و موکلانش در همهی شهرها و روستاها با افتخار زندگی کنند و همهی مردم به این موضوع اذعان دارند و او را مایهی افتخار و سربلندی خود در کشور میدانند پس یقیناً نام (قیصر) زیبندهی اوست.
و همیشه در یاد مردم و نسلهای آینده نامش جاودان خواهد ماند. هرچند کسانی نمیخواهند عظمت کارهای او را ببینند اما به تحرکات و اظهارات اخیر بعضی از کاندیداهای احتمالی شهرهای استان و دیگر نمایندگان محترم استان توجه بفرمایید و بدانید که اینها مایه افتخار دکتر تاجگردون و نشان از اقتدار اوست نه ضعف او. وقتی دکتر تاجگردون یک وزیر یا معاون وزیر را مستقیم به گچساران میآورد نشان از اعتبار و توان نمایندگی اوست پس به همراه آن وزیر و یا متعاقب آن اعتبار میآید، پروژه میآید، توسعه و آبادانی میآید زمینه تحقق این اهداف ورود و حضور یک وزیر یا هم سطح وزیر به منطقه است که متأسفانه بعضیها میگویند حضور یک وزیر چه ارزشی دارد؟! واقعاً متأسفم. اگر دقت بفرمایید قبلاً آقای بزرگواری نماینده مردم کهگیلویه در مجلس شورای اسلامی فرمودند تادکتر تاجگردون هستند نیازی نیست ما برای دریافت بودجه تلاش کنیم؛ اما پس از اینکه احتمال استانی شدن انتخابات مطرح شد لحن کلام ایشان عوض شد و بیان فرمودند کدام بودجه را به ما دادهاند؟ اخیراً هم فرمودهاند از ۵۰ میلیارد تومان اعتبارات بخش نفت که به استان تعلق گرفته است. ۳۷ میلیارد تومان به گچساران و ۱۳ میلیارد تومان به یاسوج و دهدشت اختصاص یافت. همین یک جمله پاسخی است به منتقدان دکتر تاجگردون که میگویند بودجه خودش میآید یا کدام اعتبار را تاجگردون میآورد. آری این گفته، کلام یک روحانی محترم و اصولگراست. ناگفته نماند اینجانب در یکی از دورههای انتخاباتی که سرباز وظیفه بودم تلاش زیادی برای ایشان انجام دادم که در دور دوم و در رقابت با حاج بهرام تاجگردون از رفتن به مجلس شورای اسلامی بازماندند. (توضیح اینکه اینجانب برای حاج بهرام تاجگردون به عنوان یک مبارز قبل از انقلاب و یک فرد مذهبی احترام زیادی قائل هستم اما ابعاد فکری ایشان و دکتر حاج غلامرضا تاجگردون بسیار متفاوت است). در ادامه آقای بزرگواری میگویند با لابیگری آقای لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی دکتر تاجگردون رئیس کمیسیون برنامهریزی و بودجه و محاسبات شدند. این ضعف نیست اولاً این یک افتخار است که رئیس مجلس برای یک نماینده رایزنی کند. دوماً مگر بدون لابیگری و تلاشهای پشت پرده میتوان به راحتی چنین آرایی را کسب کرد؟ من از این اظهارات واقعاً تعجب میکنم؛ اما بسیار خوشحال شدم که تواناییها، اقتدار و ارزشهای دکتر تاجگردون نه از زبان خودش، نه از طرف حامیانش بلکه از زبان یک نماینده اصولگرا بیان گردیده است که بیتردید توانمندیهای تاجگردون عملکرد وی و دیگر نماینده محترم استان را تحت تأثیر قرار داده است. در کنار بعضی ناسپاسیها باید قدرشناسی طیف گسترده مردم را تحسین کرد. باید همراهی و حضور گسترده مردم را در جلسات مختلف با دکتر تاجگردون تبریک گفت. همایش بزرگ مردم خوب خیرآباد را میتوان بخش بزرگی از راه رفته نتیجه انتخابات دانست. گردهمایی مردم شریف سادات تکیه سراب بیز را میتوان تحکیم آراء روبه رشد دکتر تاجگردون قلمداد کرد. گرایش فوج فوج ترکهای محترم را میتوان نوید بخش همدلی و همزبانی و همزیستی با نماینده غیر همزبان دانست. نشستهای آینده یقیناً میتواند تصویر ساز زدودن ابرهای تردید و دودلی و ایمان به یک حقیقت و آنهم انتخاب دکتر تاجگردون با اختلاف آرا قابل توجه باشد.
مطالبی با عنوانهای (لایهبرداری از آراء تاجگردون، تاجگردون از پل بریم تا چهارطاقی خیرآباد و بدخواهان تاجگردون از تهران تا یاسوج) آماده کردهام که انشاءالله در فرصت زمانی مناسب تقدیم حضورتان خواهد شد؛ اما عزیزان در دو مطلب گذشته که بخشی از آن راجعبه مقدار توانایی یکی از کاندیداهای محترم بود بعضی از خوانندگان محترم! بیش از ۲۰۰ یادداشت همراه با توهین، تهمت و الفاظ رکیک به اینجانب تقدیم کردند. از سایت محترم کبنا نیوز به صورت جدی میخواهم به احترام بعضی از خوانندگان محترم این مطالب را حذف نکنند چون هزاران نفر مطالب را میخوانند و خیلیها مرا نمیشناسند و حق این را دارم که پاسخگو باشم. اوایل سعی کردند وانمود کنند اینجانب از امتیازاتی استفاده کرده یا استفاده میکنم که این مطالب را مینویسم وقتی این حربه برملا شدسعی در تخریب شخصیت من کردند آن هم با یادداشتهایی که فقط اصالت، مقدار و شأن خودشان را مشخص کردند این افراد حتی به همزبانان محترم خود و چهرههای قابل احترامی مانند دکتر کریمی و دکتر فولادی و مهندس پرویزی حرمت نگذاشتند و آنها را ... خطاب کردند فقط بخاطر اینکه در جبهه مخالف آنها قرار گرفتهاند و اگر همین شخصیتها با آنها همراه میشدند بزرگان ایل و طوایف و نخبه معرفی میشدند. اولاً اینجانب مانند هر انسانی در زندگی ممکن است دچار اشتباه گردم و کمتر انسانی است که کامل و بینقص باشد؛ اما اصالت یک نفر به شخصیت، کلام، رفتار و ارزش اجتماعی اوست و گاهی انسان را با والدین او میشناسند عذرخواهی میکنم به اجبار این مطالب را میگویم پدر من قبل از انقلاب از مقلدان حضرت امام خمینی (ره) بود و رساله ایشان را قبل از انقلاب داشتند. در یک مسئله دینی سالها پیش که ارتباطات ضعیف بود وقتی نظریات مختلف را از طریق نامه به محضر مرحوم آیتاله بروجردی رساندند نظریه پدر من تأیید شد. در مراسم ختم پدر من، مرحوم آیتالله ملکحسینی، آقایان موحد، بزرگواری، مرحوم متقی کاشانی مرحوم حاج نبیزاده به کرات حضور یافتند. باید بدانید به مدت ۷۰ سال در آبشیرین ۲ روحانی بودند که یکی پدرم و یکی دامادمان مرحوم شیخ محمد ولایی بود که درسهای حوزویاش را در نجف اشرف عراق گذرانده بود و شما که توهین میکنید بدانید نیاکانتان را ما به خاک سپردیم و نماز بر میتشان خواندهایم. یادم نمیرود شبهای بارانی زمستان که هچ امکاناتی نبود. از آمبولانس و پزشکی قانونی خبری نبود هم زندهها و هم مردهها را با چهارپا از عشایر به آبشیرین میآوردند و برای نماز خواندن بر میتشان در خانه ما را میزدند. فراموش نکنید ۷۰ سال فرائض دینی، مناجاتهای سحر ماه رمضان، روضهخوانی حضرت سیدالشهدا (ع) و اذانگویی توسط پدر و داماد ما در آبشیرین برگزار شد. چرا شما اینها را نمیبینید. ما ۵۹ عضو خانواده پدری با نوهها هستیم شاید یک نفر یا اصلاً چند نفر از این جمع پر تعداد با بقیه هماهنگ نباشند که این امری طبیعی است. حضرت نوح (ع) هم نتوانست بعضی از اعضای خانوادهاش را با خودش همراه کند؛ و بدانید بعد از اینکه حضرت اما حسین (ع) توسط صنان ابن علی نخعی به شهادت رسید. شمر سر آن بزرگوار را برید و بدانید شمردایی حضرت ابوالفضل (ع) بود. چه مسئولین مهمی در مملکت هستند که نزدیکان آنها تضاد فکری و رفتاری قابل توجهی به آنها دارند آیا این تضاد تأثیری در شخصیت و موقعیت آنها دارد؟! شما طوری حرف میزنید که گویی خودتان از همراهان حضرت امام زاده (عج) موقع ظهور هستید. اصلاً این حرفها چه ربطی به مطالب من دارد؟ این نشان از ضعف و درماندگی شماست. نشان از مقدار شخصیت شماست؛ و یقین داشته باشید وقتی در زندگی دیگران کنکاش میکنید از خودتان غافل میشوید. همانطور که عنوان کردم من هم مثل بقیه انسانها خالی از ایراد نیستم اما یقین دارم نقاط قوتم بسیار بیشتر از ضعفهای احتمالیام میباشد و بیتردید از کسانی که یاداشت بی ادبانه، همراه با تهمت و دروغ میگذارند سالهای نوری جلوتر هستم. در ۲ رشته ورزشی بوکس و فوتبال فعالیت حرفهای داشتهام. اولین کسی هستم که بعد از انقلاب در رشتهی بوکس برای استان پیروزی کسب کردهام و به انتخابی تیم ملی بوکس دعوت شدهام. مدت کوتاهی در لیگ دست یک فوتبال تهران عضو تیم مقاومت بسیج یا مربیگری مجید جلالی بودهام که در آن تیم مهدی ابطحی کاپیتان تیم ملی هم حضور داشتند. در طول دانشآموزی از نظر انضباط عالی بوده و خیلی سالها شاگرد اول یا جزء نفرات اول بودهام. رئیس انجمن علمی ادبی، رئیس کانون ادب و هنر و فرهنگ اسلامی و دبیر تشکل سیاسی اسلامی همراهان دانشگاه ازاد اسلامی واحد گچساران بودهام و در آن دانشگاه رسماً و طی یک لوح تقدیر به عنوان دانشجوی نمونه معرفی شدم. ۷ سال رئیس هیئت بوکس گچساران و استان بودهام که بالاترین افتخارات را برای گچساران و استان کسب کردم که نایب قهرمانی لیگ برتر بوکس کشور بدون باخت و کسب دو کاپ اخلاق در کشور نمونه آنهاست. عضویت در شورای عالی ورزش استان از سوابق ورزشی من میباشد لازم است بدانید از بیش از ۴۰ هیئت ورزشی فقط ۴ مسئول هیئت در این شورا عضویت داشتند که استاندار ریاست آن را به عهده داشت. عضو انجمن شعر و ادب گچساران هستم. به پیشنهاد رئیس محترم ستاد اقامه نماز گچساران با آنها همکاری میکنم هرچند خودم را شایسته نمیبینم اما ایشان اصرار فرمودند هیچ ادعایی ندارم اما مدت کوتاهی هم داوطلبانه در جبهه حضور داشتهام و خرده جانبازی هم دارم که به جز یک دفترچه درمانی کمترین استفادهای از آن نکردهام حتی درصد جانبازیام را هم درست نگرفتهام. در جنگ ۳۳ روزه حزبالله لبنان و اسرائیل جهت اعزام به آنجا ثبتنام کردم که مدارک آن در مرکز مربوطه در تهران موجود است.
از جبهه هم به سربازی رفتم و مدت ۲۸ ماه خدمت سربازی زمان جنگ انجام دادم. در بعد اجتماعی هم یکبار مسئول صندوق انتخابات شورای شهر و مجلس خبرگان رهبری در مرکز شهر (پست مرکزی) و یکبار هم در انتخابات ریاست جمهوری بازرس بودهام. عزیزان نه اینکه اینها خیلی مهم هستند اما بیانگر این هستند که یک فرد چه جایگاه و ارزش اجتماعی در فضای سطح پایین آموزشی- ورزشی- دانشگاهی- اجتماعی و ورزشی و مذهبی دارد؛ و یقیناً اگر تمایلی به اشتغال در محیط اداری داشتم جای رشد فراوان داشتم اما علاقه نداشتم؛ و عقیده دارم آدم باید اول یک انسان واقعی باشد یا سعی کند اینطور باشد؛ و در تفکر من فقط خدا و بندگان صالح خدا جای دارند نه خودم را کوچکتر از کسی میبینم نه احساس برتری نسبت به کسی دارم. پستها و مسئولیتها را یک طبقه بندی اجتماعی میدانم آنچه همیشه پابرجاست انسانیت انسان است زیرا یک نظامی با یک تخلف ممکن است تمام درجاتش را از دست بدهد یا یک وزیر با یک استیصاح و عدم رأی اعتماد دیگر وزیر نباشد. باز هم عذرخواهی میکنم از بیان این مطالب اما وقتی چند نفر بدون ملاحظه سعی میکنند از انسان تصویر دیگری بسازند و دهها دروغ و تهمت و صفتهای ناروا به انسان میدهند به من حق بدهید اما آنها بدانند در برابر هر کلام پیش خدا باید پاسخگو باشند و هم دراین دنیا و هم در دنیای دیگر عذاب آن را خواهند کشید اما هر وقت حرفی داشتید مردانه بزنید پنهان نشوید مرد بودن را باید آموخت اینکه دوست دارم دکترتاجگردون مجدداً نماینده شوند به این خاطر است که اقتصاد در منطقه رشد کند و وقتی اقتصاد رشد کرد فرهنگهم رشد میکند آنموقع من نوعی از رشد عقلی و فهم شعور بیشتری برخوردار خواهم شد و حرفهایم و یادداشتهایم در زیر مطالب نویسندگان خالی از فهم و شعور و ادب نخواهد بود. انشالله