مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛مجتبی قلیپور
از اَوان تاریخ بشریت؛ صنعت و انقلاب صنعتی مهمترین رخداد رفاهی و بهتبع آن، مهمترین زمینه توسعه دانش کاربردی در نزد بشر بوده است. صنعت پس از گذشت سالها؛ از مرزهای جغرافیایی بسیاری عبور نمود تا موجبات استفاده همگانی در جهت ایجاد رفاه فراگیر را مهیا نماید. در ایران نیز این مهم تا میزان قابل قبولی محقق شده است. اما پس از گذشت سالها؛ هم چنان استان کهگیلویه و بویراحمد از فقدان صنعت منسجم و مستحکم رنج میبرد. بهطوریکه بسیاری از شرکتهای مجری چه در زمینههای صنعتی و چه در زمینههای پیمانکاری، اقدام به توقف فعالیتهای خویش به دلیل کمبود بودجه نمودهاند. دراینبین؛ شهرستان گچساران بیشتر از دیگر نواحی استان، مأوای این رخداد نامطلوب بوده است. ازآنجاکه برخیها از خلاء آگاهی خویش یا مردم استفاده نموده و این ناکامی را به نام وکیل مردم در خانه ملت مهر مینمایند، ضروری است تا علل اصلی این رخداد نامطلوب هویدا گردد. در ابتدا لازم است ماهیت یک صنعت یا طرح صنعتی مشخص باشد. بهواقع در هیچ جای دنیا صنعتی وجود ندارد که دولت آن کشور و یا نماینده مجلسش پول بدهد تا صنعت به حیات سازمانی خویش ادامه دهد. بیتالمال و بودجه مملکت یک حیفومیل شخصی نیست که به نیروهای ناکارآمد و فاقد بهرهوری تخصیص داده شود. اگر یک شرکت صنعتی ورشکست شده است و یا یک موسسه پیمانکاری توان مالی کافی برای ادامه فعالیتهای خویش را ندارند، نمیتوان آن را متوجه مسئولان و یا نمایندگان دانست. اینیک ناآگاهی سیستمی است که کارکنان و مردم عامه را بدینجهت سوق دهیم. یک شرکت صنعتی قبل از احداث نیاز به طرح توجیهی دارد. دولت هم حمایت لازم برای احداث آن را عملاً ابراز میدارند. اینکه یک کارخانهدار و یا یک کارآفرین صلاحیت و شایستگی برای رقابت در بازار و فروش محصولات خود را نداشته باشد، هیچ ربطی به نماینده و مسئول صنعت استان یا کشور ندارد. ضعف؛ ضعف مدیریتی است. ضعف؛ ضعف دانشی است. بعلاوه؛ نبود شرکتهای دانشبنیان، نبود سیستم تحقیق و توسعه در شرکتهای صنعتی، دانش پایین نیروهای کاری و ضعف دانشی شرکتها از دیگر علل ورشکستگی یا اضمحلال سازمانی شرکتهای صنعتی است. «صحبتهای ابتدایی عنوان ننمایید. علت درجا زدن صنعت در استان، ضعف دانشی صنعت داران و نیروی کار استان است». دکتر تاجگردون مسئول اجراییات دیگران نیستند. ایشان نماینده مردم هستند. بروید و صنعت محوری را از یزدیها بیاموزید. یاد گرفتهاید که با یک دودو تا بر روی کاغذ نوشتن؛ کسب درآمد نمایید، اینیک حرکت توبیخ شده علمی است. صنعت استان باید از نو و مجدداً احیاء و برنامهریزی گردد. اگر در امامزاده جعفر صنعت تعطیلشده است، به خاطر ضعف بازاریابی، ضعف استانداردی و ضعف مدیریتی این بخش است. کالای تولیدی هر بخش صنعتی باید بتواند در بازار متلاطم امروزی حرفی برای گفتن داشته باشد. اینهایی که تقصیر را متوجه دیگران میبینند، حاضرند کالای بیکیفیت خویش را در مقابل کالاهای باکیفیت خارجی بخرند؟. به دانش مهندسی برگردید. با اذهان کارمندان و منابع انسانی شهرستان بازی نکنید. طرح صنعتی نه به تاج گردون، نه به فولادی، نه به افشین پور و نه به وزیر صنعت نیاز ندارد. به دانش طرحریزی صنعتی نیاز دارد. طرح بدهید. امکانسنجی نمایید و برای وزارت ارسال نمایید. وام بدون بهره تعریف میشود و متقاضی میتوانند صنعت خویش را به وهله تولید برساند. این تفکرهای غلط تا کی باید در شهرستان گچساران و استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه داشته باشد؟. سد چم شیر به خاطر ضعف مدیریتی؛ در حد قابلملاحظهای اتلاف منابع دارد. نتیجه این اتلاف منابع؛ اتمام سرمایه مالی موسسه پیمانکار خواهد شد. و نتیجه این اتمام مالی، بیکاری مشغولان به کار تحت نظر این موسسه. به تأمل و تدبر نظر علمی برگردید. دیگران را مقصر و بانی ندانید. نکته دیگر اینکه دکتر تاج گردون به خاطر تخصصشان در اقتصاد و به صنف ریاست کمیسیون برنامهوبودجه مجلس بودن که نمیتوانند بودجهای خلاف ضوابط و قوانین کشوری برای منطقه تخصیص دهند. هر رویکردی، تدبیر نظر مخصوص خود را دارد. روند کنونی استان کهگیلویه و بویر احمد مشابه تنشهای رفاهی ۱۹۸۲ کره جنوبی است که با آگاهیهای دانشی افرادی مانند تسویانگ و یوران منجر به پیشگامی این کشور در پارکهای علم و فناوری دنیا گردید. نخبگان، کارآفرینان و صاحبنظران گردهم آیند و تشکیل یک کارگروه دهند. کارگروهی که صلابت علمی داشته باشند نه صلاحیت روابطی. طرحهای پیشنهادی هر منطقه به این کارگروه ارسال گردد تا بتوان با ایجاد زمینه لازم، موانع پیش روی اشتغالزایی پایدار رفع گردد. اکنون و از امروز؛ هر فرد وظیفه دارد تا طرحهای کارآفرینانه خویش و در محل بومی سکونت خویش را ارائه و عنوان نمایند تا حمایتهای موردنیاز از ایشان ابراز گردد و بهجای آنکه تن به فرصتهای شغلی دولتی یا امثال سالک با حقوق و مزایای ناچیز در شهرستان دهیم، به دنیای بزرگ تجارت و به رفاه دلپسند تأمل نظر فرماییم. امید که از دنبالهروی گفتارهای دیگران بیرون آییم و اندیشه فرهمند خویش را شکوفا سازیم.
از اَوان تاریخ بشریت؛ صنعت و انقلاب صنعتی مهمترین رخداد رفاهی و بهتبع آن، مهمترین زمینه توسعه دانش کاربردی در نزد بشر بوده است. صنعت پس از گذشت سالها؛ از مرزهای جغرافیایی بسیاری عبور نمود تا موجبات استفاده همگانی در جهت ایجاد رفاه فراگیر را مهیا نماید. در ایران نیز این مهم تا میزان قابل قبولی محقق شده است. اما پس از گذشت سالها؛ هم چنان استان کهگیلویه و بویراحمد از فقدان صنعت منسجم و مستحکم رنج میبرد. بهطوریکه بسیاری از شرکتهای مجری چه در زمینههای صنعتی و چه در زمینههای پیمانکاری، اقدام به توقف فعالیتهای خویش به دلیل کمبود بودجه نمودهاند. دراینبین؛ شهرستان گچساران بیشتر از دیگر نواحی استان، مأوای این رخداد نامطلوب بوده است. ازآنجاکه برخیها از خلاء آگاهی خویش یا مردم استفاده نموده و این ناکامی را به نام وکیل مردم در خانه ملت مهر مینمایند، ضروری است تا علل اصلی این رخداد نامطلوب هویدا گردد. در ابتدا لازم است ماهیت یک صنعت یا طرح صنعتی مشخص باشد. بهواقع در هیچ جای دنیا صنعتی وجود ندارد که دولت آن کشور و یا نماینده مجلسش پول بدهد تا صنعت به حیات سازمانی خویش ادامه دهد. بیتالمال و بودجه مملکت یک حیفومیل شخصی نیست که به نیروهای ناکارآمد و فاقد بهرهوری تخصیص داده شود. اگر یک شرکت صنعتی ورشکست شده است و یا یک موسسه پیمانکاری توان مالی کافی برای ادامه فعالیتهای خویش را ندارند، نمیتوان آن را متوجه مسئولان و یا نمایندگان دانست. اینیک ناآگاهی سیستمی است که کارکنان و مردم عامه را بدینجهت سوق دهیم. یک شرکت صنعتی قبل از احداث نیاز به طرح توجیهی دارد. دولت هم حمایت لازم برای احداث آن را عملاً ابراز میدارند. اینکه یک کارخانهدار و یا یک کارآفرین صلاحیت و شایستگی برای رقابت در بازار و فروش محصولات خود را نداشته باشد، هیچ ربطی به نماینده و مسئول صنعت استان یا کشور ندارد. ضعف؛ ضعف مدیریتی است. ضعف؛ ضعف دانشی است. بعلاوه؛ نبود شرکتهای دانشبنیان، نبود سیستم تحقیق و توسعه در شرکتهای صنعتی، دانش پایین نیروهای کاری و ضعف دانشی شرکتها از دیگر علل ورشکستگی یا اضمحلال سازمانی شرکتهای صنعتی است. «صحبتهای ابتدایی عنوان ننمایید. علت درجا زدن صنعت در استان، ضعف دانشی صنعت داران و نیروی کار استان است». دکتر تاجگردون مسئول اجراییات دیگران نیستند. ایشان نماینده مردم هستند. بروید و صنعت محوری را از یزدیها بیاموزید. یاد گرفتهاید که با یک دودو تا بر روی کاغذ نوشتن؛ کسب درآمد نمایید، اینیک حرکت توبیخ شده علمی است. صنعت استان باید از نو و مجدداً احیاء و برنامهریزی گردد. اگر در امامزاده جعفر صنعت تعطیلشده است، به خاطر ضعف بازاریابی، ضعف استانداردی و ضعف مدیریتی این بخش است. کالای تولیدی هر بخش صنعتی باید بتواند در بازار متلاطم امروزی حرفی برای گفتن داشته باشد. اینهایی که تقصیر را متوجه دیگران میبینند، حاضرند کالای بیکیفیت خویش را در مقابل کالاهای باکیفیت خارجی بخرند؟. به دانش مهندسی برگردید. با اذهان کارمندان و منابع انسانی شهرستان بازی نکنید. طرح صنعتی نه به تاج گردون، نه به فولادی، نه به افشین پور و نه به وزیر صنعت نیاز ندارد. به دانش طرحریزی صنعتی نیاز دارد. طرح بدهید. امکانسنجی نمایید و برای وزارت ارسال نمایید. وام بدون بهره تعریف میشود و متقاضی میتوانند صنعت خویش را به وهله تولید برساند. این تفکرهای غلط تا کی باید در شهرستان گچساران و استان کهگیلویه و بویراحمد ادامه داشته باشد؟. سد چم شیر به خاطر ضعف مدیریتی؛ در حد قابلملاحظهای اتلاف منابع دارد. نتیجه این اتلاف منابع؛ اتمام سرمایه مالی موسسه پیمانکار خواهد شد. و نتیجه این اتمام مالی، بیکاری مشغولان به کار تحت نظر این موسسه. به تأمل و تدبر نظر علمی برگردید. دیگران را مقصر و بانی ندانید. نکته دیگر اینکه دکتر تاج گردون به خاطر تخصصشان در اقتصاد و به صنف ریاست کمیسیون برنامهوبودجه مجلس بودن که نمیتوانند بودجهای خلاف ضوابط و قوانین کشوری برای منطقه تخصیص دهند. هر رویکردی، تدبیر نظر مخصوص خود را دارد. روند کنونی استان کهگیلویه و بویر احمد مشابه تنشهای رفاهی ۱۹۸۲ کره جنوبی است که با آگاهیهای دانشی افرادی مانند تسویانگ و یوران منجر به پیشگامی این کشور در پارکهای علم و فناوری دنیا گردید. نخبگان، کارآفرینان و صاحبنظران گردهم آیند و تشکیل یک کارگروه دهند. کارگروهی که صلابت علمی داشته باشند نه صلاحیت روابطی. طرحهای پیشنهادی هر منطقه به این کارگروه ارسال گردد تا بتوان با ایجاد زمینه لازم، موانع پیش روی اشتغالزایی پایدار رفع گردد. اکنون و از امروز؛ هر فرد وظیفه دارد تا طرحهای کارآفرینانه خویش و در محل بومی سکونت خویش را ارائه و عنوان نمایند تا حمایتهای موردنیاز از ایشان ابراز گردد و بهجای آنکه تن به فرصتهای شغلی دولتی یا امثال سالک با حقوق و مزایای ناچیز در شهرستان دهیم، به دنیای بزرگ تجارت و به رفاه دلپسند تأمل نظر فرماییم. امید که از دنبالهروی گفتارهای دیگران بیرون آییم و اندیشه فرهمند خویش را شکوفا سازیم.