تاریخ انتشار
جمعه ۱۵ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۲
کد مطلب : ۱۳۶۸۱۲
کاکامه ول نکنین...کاکاته ول نیکنیم
۰
کبنا ؛بهنام عکاشه
هرچند در بیرون سالن زورخانه گچساران خبرهای داغ تری نهفته بود ولی داخل چیزهای دیگری داشت.
بیرون جهان محمدی را دیدم که از بی توجهی ها نگران بود و دل شکسته. او نه برای حاج غلام که به خاطر حاج... آمده بود که همین روزها به او گفته بود: «کاکامه ول نکنین» و جهان محمدی گفت: «حاج... کاکات ولمون که، ولی ما ولش نیکنیم»
داخل هم خیلی ها همین حرف را با حضورشان زده بودند. طایفه میرسئی که دیروز میهمان نوشادی ها و مرادی ها بودند همه همین حرف را می زدند.
طایفه ای که به گواه عده ای بیشترین آمار بیکاری را در کنار چند طایفه دیگر گچساران و باشت دارند و حتی عده ای برخی رفتارهای برخی جوانانش را از همین دردها می دانند.
هر طایفه ای در باوی به نامی شهره است و به قیدی یا صفتی. این نام را خودم می نهم. «میرسئی بنگ باوی» است و همواره صدای باوی از گلوی مردان میرسئی فریاد می شود.
این آوا روزی در قالب لیک شیرزنانش در سوگ جوانانی که پرپر شدند و شروه های عامه ساری گل و عامه سروگل و خاله صنعت برسر مزارشان نمودار می شود، گاهی در صوت روحانی مهرداد علی پور، گهگاهی هم گاله پیام مظفری برای سیدقدرت و هورای قدرت انباز پور و مهدی مظفری و سعید برات نژاد برای شهرشان و این روزها هم در دکلمه خوانی سینا نوشادی.
میرسئی با همه طوایف لر(باوی بیراحمد) وصلت کرده اندو زن داده و گرفته اند و حتی زنانی از ترک ها اختیار نموده اند و مانند ایرانیان که فرهنگ اعراب را نپذیرفتند هر که به سمت شان آمد، اصالت میرسئی ها را پذیرفت.
میرسئی هابه وفاداری و ککاگری معروفند. زنان شان هم این گونه اند. آنها که نمی دانند قصه شاهیجان و ماهیجان را بپرسند که خواهری در سوگ خواهرش هفت روز طاقت نیاورد و از این دست افسانه ها در میرسئی فراوان است.
هر چه باشد بنگ میرسئی انگار تمامی ندارد و دیروز آنها با تمام بی توجهی ها به حاجی... بنگ زدند: «ما کاکاته ول نیکنیم».
تصویر برداری حبیب قلندری و جواد حسنی
هرچند در بیرون سالن زورخانه گچساران خبرهای داغ تری نهفته بود ولی داخل چیزهای دیگری داشت.
بیرون جهان محمدی را دیدم که از بی توجهی ها نگران بود و دل شکسته. او نه برای حاج غلام که به خاطر حاج... آمده بود که همین روزها به او گفته بود: «کاکامه ول نکنین» و جهان محمدی گفت: «حاج... کاکات ولمون که، ولی ما ولش نیکنیم»
داخل هم خیلی ها همین حرف را با حضورشان زده بودند. طایفه میرسئی که دیروز میهمان نوشادی ها و مرادی ها بودند همه همین حرف را می زدند.
طایفه ای که به گواه عده ای بیشترین آمار بیکاری را در کنار چند طایفه دیگر گچساران و باشت دارند و حتی عده ای برخی رفتارهای برخی جوانانش را از همین دردها می دانند.
هر طایفه ای در باوی به نامی شهره است و به قیدی یا صفتی. این نام را خودم می نهم. «میرسئی بنگ باوی» است و همواره صدای باوی از گلوی مردان میرسئی فریاد می شود.
این آوا روزی در قالب لیک شیرزنانش در سوگ جوانانی که پرپر شدند و شروه های عامه ساری گل و عامه سروگل و خاله صنعت برسر مزارشان نمودار می شود، گاهی در صوت روحانی مهرداد علی پور، گهگاهی هم گاله پیام مظفری برای سیدقدرت و هورای قدرت انباز پور و مهدی مظفری و سعید برات نژاد برای شهرشان و این روزها هم در دکلمه خوانی سینا نوشادی.
میرسئی با همه طوایف لر(باوی بیراحمد) وصلت کرده اندو زن داده و گرفته اند و حتی زنانی از ترک ها اختیار نموده اند و مانند ایرانیان که فرهنگ اعراب را نپذیرفتند هر که به سمت شان آمد، اصالت میرسئی ها را پذیرفت.
میرسئی هابه وفاداری و ککاگری معروفند. زنان شان هم این گونه اند. آنها که نمی دانند قصه شاهیجان و ماهیجان را بپرسند که خواهری در سوگ خواهرش هفت روز طاقت نیاورد و از این دست افسانه ها در میرسئی فراوان است.
هر چه باشد بنگ میرسئی انگار تمامی ندارد و دیروز آنها با تمام بی توجهی ها به حاجی... بنگ زدند: «ما کاکاته ول نیکنیم».
تصویر برداری حبیب قلندری و جواد حسنی