تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۲۳
کد مطلب : ۱۲۹۸۰۲

عجیب ترین روش‌های تنبیه در دنیا/خودرو کاغذی / دختری که بخاطر پدرش گاو می‌شود+تصاویر

۱
کبنا ؛
چگونه با تلگرام پولدار شویم؟

تلگرام
با افزایش نفوذ شبکه‌های مجازی و پیام‌رسان‌های فوری، عده‌ای به فکر افتاده‌اند که به کسب درآمد از این فضای مجازی بپردازند یا حتی کلاس‌های آموزشی برگزار کنند و درست مثل کلاس‌های حضوری شهریه دریافت کنند!

 با گسترش استفاده از فضاهای مجازی و افزایش مخاطبان آن، کسب‌وکارهای اینترنتی یکی از بخش‌های جدانشدنی زندگی امروزه ما شده‌اند و با ورود شبکه‌های پیام‌رسان فوری به کشور، شکل جدیدی از این کسب‌وکارهای مجازی، ظهور و بروز پیدا کرده است. اغلب این شبکه‌های اجتماعی برای تبلیغات بوده یا کانال ارتباطی بین بازاریاب و مشتری هستند. در این بین عده ای هم هستند که به طور مستقیم از این فضا کسب درآمد می‌کنند.
چهار میلیون تومان برای طراحی یک ربات
به دنبال رونق گرفتن تلگرام بین کاربران ایرانی، تلگرام حدود شش ماهی می‌شود جای دیگر شبکه‌های پیام رسان فوری را گرفته و از نظر محبوبیت بین کاربران ایرانی در صدر قرار گرفته است. شاید دم‌دستی‌ترین روش برای پول درآوردن از تلگرام، ساخت و طراحی ربات‌ها باشد. بیشتر مشتریان و سفارش‌دهندگان این ربات‌ها کسانی که هستند که خود سایت یا تولید محتوا دارند و به دنبال رباتی برای انتقال و تبلیغ محتوای تولیدی خود هستند. «آقای صبوری» برنامه‌نویسی است که برای سایت‌ها ربات می‌سازد. او می‌گوید که از چهار ماه پیش ساختن ربات از طریق تلگرام آسان می‌شود و از همین جا ساختن ربات‌ها و استفاده از آن‌ها رواج پیدا می‌کند، البته معتقد است کیفیت این ربات‌ها با هم متفاوت است: «طیف، کارکرد و کیفیت این ربات‌ها متنوع است و به تبع آن قیمت‌ها هم تغییر می‌کند. مثلا ممکن است نیاز یک سایت خبری فقط این باشد که چند کانال خبری را برای کاربران خود نمایش بدهد یا مثلا امکان جست‌وجو هم به او بدهد یا حتی خود کاربر بتواند تنظیم کند چند پیام را در روز دریافت کند. هر چقدر این امکانات بیشتر شود، قیمت هم بالاتر می رود.»

او درباره نرخ این ربات‌ها هم می‌گوید: «درآمد ناشی از طراحی ربات از ۵۰۰ هزار تومان تا چهار میلیون تومان می‌تواند متغیر باشد و این به نوع کار آن بستگی دارد.» با این وضع، به نظر می‌رسد درآمد به‌دست آمده از این راه بد نباشد؛ ولی آقای صبوری می‌گوید: «تجارت‌های این شکلی خیلی زود اشباع می‌شوند؛ چون تقاضا برای آن کم و عرضه هم چون به برنامه‌نویسان زیادی احتیاج دارد، کم است. برای همین قیمت آن خیلی بالا نمی رود. در ضمن تمام درآمدهای آن موقتی و تجارتی آنی است.»
گروه بزنید، تبلیغات کنید، پول دربیاورید
علاوه بر طراحی ربات‌ها، از طریق دیگری هم می‌توان از این ربات‌ها کسب درآمد کرد. ربات‌های تبلیغاتی، روش جدیدی از تبلیغات مجازی هستند. طراحی این ربات‌ها از یک طرف و استفاده از آن‌ها برای تبلیغات از طرف دیگر، درآمدزا هستند. قضیه از این قرار است که بازاریاب‌ها این ربات‌ها را طراحی می‌کنند و از مشتری‌های خود سفارش می‌گیرند و به وسیله ربات‌ها تبلیغات را در گروه‌های تلگرام آغاز می‌کنند. این شرکت‌های تبلیغاتی افرادی را هم برای تبلیغات خود به کار می‌گیرند و به ازای ایجاد هر گروه و میزان تبلیغات مبلغی را برای او در نظر می‌گیرند.
کلاس خط و نقاشی تلگرامی!
عده‌ای از آموزشگاه‌ها هم به این فکر افتاده‌اند که کلاس‌های حضوری خود را به کلاس‌های مجازی تبدیل کنند و از این راه پول دربیاورند. دوره اول کلاس‌های مجازی این آموزشگاه‌ها به طور رایگان برگزار می‌شود و از دوره‌های بعد، فرد برای شرکت در کلاس‌ها باید هزینه پرداخت کند. برگزاری کلاس مجازی برای حوزه‌هایی مثل زبان انگلیسی یا مهارت‌های ICDL شایدخیلی عجیب نباشد؛ اما آموزشگاهی، کلاس خط و حتی نقاشی را به صورت مجازی برگزار می‌کند! در این کلاس تلگرامی، هنرجویان از استاد سرمشق می‌گیرند و بعد از تمرین آن را در گروه قرار می‌دهند و او هم پس از مشاهده، اشتباهات را برطرف کرده و فیلم آن را برای فهم بهتر به او می‌دهد. ابتدا این گروه‌ها در وایبر برگزار می‌شدند؛ اما حالا شکل تلگرامی به خود گرفته‌اند. این ایده به سرعت در شبکه‌های مجازی گسترش پیدا کرده و هنرجویان زیادی به آن مراجعه کرده‌اند. البته مشخص نیست که این کلاس‌های تلگرامی چقدر تاثیرگزار بوده‌اند و آیا خروجی داشته‌اند یا خیر.





محبوب‌ترین ایرانی های اینستاگرام را بشناسید

اینستاگرام

تا مدتها پیش برای چهره های معروف مهم بود که چقدر در رسانه ها و میان مردم محبوبیت دارند. اما این روزها یکی از مهمترین شاخص های محبوبیت تعداد دنبال کننده های اینستاگرام است. اما چه کسی محبوب‌تر است؟
 نعیمه موحد: اگر ازهمه هزاران نفری که هر روز در شبکه های اجتماعی حضور دارند، بپرسیم که چه زمانی وارد این فضا شدند بعید است که جز عده کمی به طور دقیق این زمان را به یاد بیاورند، آنقدر که گویی زیست مجازی جزئی از زندگی ما شده است. حالا برای خیلی ها مهم شده که فلان فرد مشهور در اینستاگرام  نسبت به آن یکی چقدر دنبال کننده دارد و نفر چندم است. رقابت است دیگر، یکبار محیط کارو زندگی و درس، یکبار هم در اینستاگرام!

از صدرنشینی گلزار تا پدیده ای به نام جواد عزتی!

اینکه محمدرضا گلزار هنوز هم طرفداران خودش را دارد و بیشترین تعداد دنبال کننده یعنی یک میلیون و پانصد هزارنفر را در اینستاگرام و دربین بازیگران مرد به خود اختصاص می دهد از جالبترین بخش های این ماجراست. والبته وقتی جالبتر می شود که نفر دوم این لیست رامبد جوان باشد کسی که قطعا بخش زیادی ازین رتبه را به اجرای این شبهایش در خندوانه مدیون است. رامبدجوان از گلزار پرکارتراست وضمن فعالیت فیسبوکی اش تابه حال ۷هزارپست در اینستاگرام گذاشته است. پرلایک ترین عکس گلزارهم که بیش از ۶۹هزارنفر آنرا پسندیده اند سلفی است که با ماکت مقوایی خود مربوط به تبلیغ یک آدامس انداخته است.

حضور جواد عزتی با بیش ازنیم میلیون دنبال کننده با توجه به تجربه و حضور کمرنگترش در سینما و تلویزیون هم می تواند لقب انتخاب شگفت انگیز کاربران اینستاگرام را کسب کند

خبر ۲ میلیونی شدن دنبال کننده های بهنوش بختیاری در اینستاگرام برای خیلی ها غیرقابل باور بود ولی بختیاری جلوتر از النازشاکردوست و مهناز افشار قرار داشته و رتبه اول را کسب کرده است. پرلایک ترین پست مهنازافشار عکسی ازفرزند تازه متولدشده اش است که نه هزارلایک خورده است.

«جناب خان» معروف ترین مجری تلویزیون!

اینکه حدود ۵۸۰ هزارنفر از کاربران اینستاگرام عقیده دارند که بهترین مجری برای دنبال کردن در این شبکه مجازی «جناب خان» است، یک تصمیم شخصی - شاید هم جمعی- است! اما اگر از مجری عروسکی محبوب اینستاگرام عبور کنیم؛ احسان علیخانی با اجراهای پرطرفدارش در ماه عسل هم نتوانسته رتبه نخست را از اینستاگرامی ها بگیرد وبا هزاروششصدهزار دنبال کننده بعد از داریوش فرضیایی۳۳۷ هزارتایی وعلی ضیا ۲۰۰ هزارتایی قراردارد.



امیرمحمدمتقیان مجری نوجوان برنامه های عمو پورنگ هم هزاروچهارصد فالوئر دراینستاگرام دارد. نکته جالب اینکه یکی از پرکامنت ترین عکس های امیرمحمد که ۱۲هزار کامنت به همراه داشت مربوط می شود به عکس او درملاقات با رهبری. امیرمحمد برای این عکس نوشته است «یک روز به یاد ماندنی...»

پرسپولیسی ها در اینستاگرام محبوب تر هستند

بین ورزشی ها و بویژه فوتبالیست ها اگر کسی غیر از  علی کریمی ۴۰۰ هزار فالوئر داشته باشد، عجیب به نظر می رسد. اگرچه تازه واردها و جوان هایی همچون پیام صادقیان و مهدی طارمی با ۲۰۰ هزارفالوئر  و اختلافی کم بالاتر از علی دایی قرار گرفته اند، اما حضور علیرضا حقیقی در رتبه دوم نشان می دهد که عملکرد خوب او در جام جهانی و بی حاشیه بودنش در سال‌های اخیر چشم ۳۰۰ هزار و ۶۰۰ نفر از کاربران اینستاگرام را گرفته است.



این تصویر مربوط به روزهای اوج حقیقی در جام جهانی برزیل است.

علیرضا حقیقی که فقط یک نفر را دنبال می کند و آنهم «موسسه محک» است تقریبا کم کار به نظر می رسد و ۷۱پست اینستاگرامی اش بیشتر موضوعات شخصی و فوتبالی دارد اما نوبتی هم که باشد، بعد از دو پرسپولیسی نوبت کاپیتان سابق و محبوب استقلالی ها فرهاد مجیدی است که در رتبه سوم چهره های ورزشی اینستاگرام قرار دارد.

خواننده های متواضع از زیرزمین تا روی زمین

عالم خواننده ها هم جذابیت های خودش را دارد و طرفداران خاص خودش را. امیر تتلو یک میلیون و هشتصد هزار نفر را با میانگین روزی ۲ پست به صفحه اینستاگرامش کشانده است تا پرکارترین خواننده ی زیرزمینی اینستاگرام باشد. البته در بین مجوزدارهایی چون سیروان خسروی با ۹۰۰ هزار وبنیامین بهادری با حدود ۷۰۰ هزار دنبال کننده هم وجود دارند. نکته جالب درمورد این سه نفر این است که تتلو و بنیامین هرکدام حدود ۷۰۰هزارنفر را دنبال می کنند که خیلی از آنها کاربران معمولی اینستاگرام با کمتر از هزار دنبال کننده هستند. سیروان خسروی هم متذکرشده که همه عکس‌های اینستاگرامش را خودش می گیرد و یک نرم افزار از خودش هم برای کاربران ios و اندروید معرفی کرده است!



چهره هایی که مسئول اینستاگرام دارند!

حضور سیاسیون در فضای مجازی آنقدر حساس است که اکثر صفحات آنها توسط یک ادمین گردانده می شود و به جز واکنش های رسمی و عادی، خبر خاصی در این صفحات نیست. اما با این حال طبیعی به نظر می رسد که صفحه رئیس جمهور یک کشور با بیش از ۳۸۰ هزار دنبال کننده، در رتبه اول به لحاظ اقبال کاربران باشد. ادمین صفحه حسن روحانی فقط صفحه رسمی مربوط به دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب با همان نام معروف khamenei.ir را فالو کرده است.



وزیرامورخارجه، محمدجواد ظریف هم با اختلاف ۳۰ هزار فالوئر کمتر در رتبه دوم است. نکته جالب در میان چهره های سیاسی حضور وحیدیامین پور در میان ده نفر اول بیشترین دنبال کننده سیاسی است. با توجه به اینکه او تابه حال مسئولیت سیاسی هم نداشته و صرفا به عنوان کارشناس سیاسی در رسانه ها حاضر می شود، تعداد فالوئر های او قابل توجه است.  یامین پور ۷۸ هزار دنبال کننده دارد و پرکامنت ترین عکس او؛ تصویری در رابطه با شادی مردم در خیابان ها بعد از توفق وین است که ۱۴۰۰نفر درباره آن عکس باهم بحث کرده اند.

اما هستند کسانی هم که به خاطر نسبت هایشان با افراد سیاسی یا دیگر افراد مشهور صفحات مجازی پر رونقی دارند. سیداحمدخمینی فرزند سیدحسن خمینی، به خاطرهمین نسبت پدرو پسری و انتشار تصاویر خاص از پدرش یک و نیم میلیون دنبال کننده دارد و با میانگین هفته ای ۴ عکس و ۴هزار لایک در هر عکس، حسابی معروف شده است.

شهاب مرادی محبوب ترین روحانی فضای مجازی

صفحات مجازی روحانیون اغلب توسط طرفدارن آنان راه اندازی و اداره می شود اما اتفاقا محبوب ترین پیج میان روحانیون و چهره های مذهبی توسط صاحب صفحه اداره می شود. «شهاب مرادی» با ۱۶۵ هزار فالوئر محبوب ترین روحانی اینستاگرام است. محمدرضا زائری نیز اگرچه از نظر دنبال کننده از صفحاتی چون «آیت الله بهجت» «شیخ حسن انصاریان» و «علیرضا پناهیان» پایین تر است اما مانند شهاب مرادی مسئولیت صفحه اینستاگرامش برعهده خودش بوده و با طرح موضوعات بعضا جنجالی و پربحث حضور پررنگی در اینستاگرام دارد.



مداح ها هم در همین طیف مذهبی جا می گیرند. سیدمجید بنی فاطمه، محمدرضا طاهری و حاج منصور ارضی در رتبه های اول تا سوم این جدول مداحان معروف هستند. نکته جالب درمورد مداحان استفاده از عکس های شخصی درصفحه اینستاگرامشان است. به عنوان مثال پرکامنت ترین پست محمدرضا طاهری مربوط به حضور وی و حاج محمود کریمی در باشگاه بدن سازی است!






مادربزرگ ۹۰ ساله برای بچه‌ها عروسک می‌سازد

پیرزن عروسک ساز
«بی‌بی حاضر» مادر بزرگ ۹۰ ساله ای است که یک دنیا عروسک قد و نیم‌قد ساخته و ذهنش پر است از قصه های دست نخورده ای که قدمت شان به سال‌های دور بر می گردد.
 عطیه همتی: آرام روی صندلی نشسته است و به تک تک آدم‌هایی که به عروسک هایش زل زده اند نگاه می کند و ته دلش می خندد. دیوار پشت سرش پر است از عروسک هایی است که دانه دانه شان را خوب می شناسد و هرکدامشان در تنهایی لحظه هایش رشد کردند و همدم او شده اند. حاضران هم چرخی می زنند و بی بی را نگاه می کنند و اولین سوالی که می پرسند این است: «این عروسک ها کار شماست؟» بی بی هم گوش تیز می کند و با همان لهجه شیرین شیرازی اش جواب می دهد: «ها هَمِشان را خودم درست کِردُم» حاضران هم با بی بی عکس یادگاری می اندازند و بی بی حالا چند وقتی است که به این عکس‌های یادگاری عادت کرده. گوشه چادرش را می گیرد و به دوربین نگاه می کند. بی بی حاضر و عروسک هایش در این چند روز در گالری خانه هنرمندان دل خیلی ها را برده اند و ما هم شیرینی اش را بهانه می کنیم تا با کمک «بهمن عباس پور» نوه اش، با او چند دقیقه ای هم کلام شویم. صحبت های «بی بی حاضر» مهربان و خوش سلیقه را با لهجه شیرین شیرازی بخوانید.



عروسک ساختن را از مادربزرگ و خانجانم یادگرفتم

وقتی اسمش را می پرسیم؛ می گوید که نامش «حاضر امیدوار» است. وقتی می گویم پس بی بی کجای اسمش است، می خندد و می گوید: « حالا نخواستم سنم را بالا ببرم. اونطوری پیر می شوم.» بی بی حاضر متولد ۹ مهر ۱۳۰۵ در کازرون است و این روزها وارد نودمین سال عمرش می شود. اما ۲۰ سالی است که در شیراز زندگی می کند. نمایشگاه عروسک هایش هم درست در تولد ۸۹ سالگی اش برگزار شده و بی بی در روز افتتاحیه شمع های تولدش را فوت کرده است. روزی که روز سالمندان هم بود و بی بی هم در سالمندی توانسته به این شهرت و محبوبیت برسد. داستان عروسک های بی بی هم به سال‌ها پیش بر می گردد که او برایمان این‌طور تعریف می کند: «بیست سالی می شود که این عروسک ها را درست می کنم. اما از بچگی از مادر و مادربزرگ و خانجانم یاد گرفته بودم. بعد که ازدواج کردم و بچه دار شدم فرصت نکردم عروسک درست کنم. اما از وقتی شوهرم فوت کرد دوباره تنها شدم و حوصله ام خیلی سر رفت. کم کم به عروسک سازی عادت کردم و هر روز عروسک درست می‌کردم. هنوز هم درست می کنم. اگه سرپا باشم قدرت ندارم. اما اگه نشسته باشم درست می کنم.»



از بی بی خواستیم قصه عروسک هایش را بسازد

خیلی از عروسک های بی بی اسم و قصه دارند که آقای عباسپور می گوید این قصه ها را در زمان بچگی بی بی بارها برایشان تعریف کرده است و کلی با آنها خاطره دارد. «مادر جون از دوره بچگی برای ما به طور مداوم قصه تعریف می کرد و ما با این قصه ها کلی خاطره داریم. از ۲۰ سال پیش که عروسک نوه های فامیل را دید. یک سری کپی اولیه از عروسک هایشان درست کرد. بعد که همه خوششان آمد تشویق شد و به این کار ادامه داد و عروسک خیلی از آدم هایی که در قدیم وجود داشتند را درست می کرد. ۵ سال پیش به بی بی گفتیم که بیا عروسک کاراکتر قصه هایت را بساز که او هم کار را شروع کرد. بعد از چند وقت ما با دنیای از عروسک روبرو شدیم که همه شان ریشه در قصه هایش داشت. قصه های عامیانه ای که از دوران بچگی مادر و مادربزرگش و حتی مادرشوهرش برایش تعریف کرده است. خب بی بی ۹ سالگی ازدواج کرده برای همین مادر شوهرش هم گاهی برای آرام کردنش برایش قصه گفته است. حالا این عروسک ها حاصل زحمت چندسال کار بی بی است که بین شان عروسک های ۱۰ ساله و یا دو هفته ای هم وجود دارد.»



دوست دارم عروسک ها را تنهایی درست کنم

بی بی عروسک هایش را خیلی دوست دارد برای همین وقتی می پرسم کدام عزیزترند می گوید همه شان را دوست دارم چون برایشان خیلی زحمت کشیده ام و اما یکی از عروسک ها را که انگار عزیزتر است، نشانم می دهد. بعضی عروسک ها هم لباس بافتنی دارد که بی بی می گوید همه اش کار خودش است وقتی می گویم که روزی چندتا عروسک می تواند بسازد می گوید: «روزی ۲ عروسک می توانم بسازم. همه کارها را هم خودم انجام می دهم. پارچه ها را عروس و نوه ام می خرند اما دوست ندارم کسی کمک کند دوست دارم همه اش را خودم انجام بدهم.»

بی بی به تمام نوه ها و نتیجه هایش هم کلی عروسک هدیه داده و آنها با این عروسک ها بزرگ شده اند برای همین می گوید: «آنقدر بهشان هدیه دادم که خسته شدند. نصف بیشتر عروسک ها را هم به غریبه و آشنا بخشیدم. به‌ آنها می گفتم شما عروسک های گران دارید. ولی اینها را هم بدهید بچه هایتان بازی کنند. می گفتند عروسک های تو را بیشتر دوست داریم چون با دست و پنجه خودت ساخته شده است.»



تا جان دارم برای بچه ها عروسک می سازم

آقای عباسپور می گوید تا چند وقت پیش بی بی حاضر باور نمی کرد که کسی عروسک هایش را دوست داشته باشد و هرچه می گفتیم دوست دارند می گفت پس چرا نمی خرند: «یک روز گفتم می خواهی برای فروش بگذارم تا باور کنی؟ روزی که برای فروش گذاشتیم، مردم حسابی استقبال کردند. آنقدر که دیدم همه عروسک ها دارند فروش می روند و تمام می شوند دیگر فروش را برداشتم. این نمایشگاه دیگر فروش ندارد.»

این نفروختن چند دلیل دارد. اما خود بی بی می گوید:«شما بفروشید بگذارید بچه هایی که می بینند دلشان آب نشود من خودم تا جان دارم برایتان عروسک می سازم.» اما آقای عباسپور می گوید: «برخی موسسات گفته اند که می توانید عروسک هایش را به صورت مجموعه های مختلف نگه داریم تا برای همیشه یادگار بماند و مردم بتوانند از آنها دیدن کنند. اما اگر فروش برود و وارد خانه ها شود، معلوم نیست چه بلایی سر عروسک ها بیاید. اگر شما بی بی را بشناسید می فهمید که چقدر با دقت حتی مدل و لباس عروسک ها را انتخاب می کند. اگر موسسه ای بخواهد عروسک ها را به صورت کلکسیون به نمایش بگذارد و از آنها نگهداری کند می توانیم در اختیار قرار بدهیم. اما واقعا حیف است دانه دانه بفروشیم چون در خانه های مختلف گم می شود.



وقتی عروسک هایم را دوست دارند دلم می خواهد بیشتر بسازم

دستان بی بی چروکیده است و وقتی نگاهشان می کنم باورم نمی شود که این عروسک های رنگارنگ کار این دست ها باشد تا اینکه یک قلاب و کاموا از کیفش بیرون می آورد و شروع به بافتن می کند: «دلم نمی خواهد وقتی تنها هستم بیکار باشم. دلم می خواهد تا قدرت دارم همینطوری عروسک درست کنم. خب کارم است. من نمی توانم غذا درست کنم. نمی توانم جاروبرقی بکشم. این کارها را بچه ام انجام می دهد. عروسک ساختن توی دلم عشق شده. یکی دوتا درست می کنم میگم فلانی قشنگه؟ می گه آره خیلی قشنگه. منم خوشحال می شوم و بیشتر درست می کنم. حالا به نوه ام می گویم مردم اگر دوست دارند، تو بفروش من برایت درست می کنم. اما می گوید نه حیف است.»

بی بی همین موقع از توی کیفش دوتا عروسک در آورد و می گوید: «مادر این ها را بگیر بگذار جای آن عروسک» دیروز توی نمایشگاه یکی از بچه ها دلش یکی از عروسک های بی بی را می خواسته و چون فروشی نبوده با غصه از نمایشگاه رفته است. حالا بی بی دوتا عروسک جدید دیشب ساخته است که از نوه اش می خواهد اگر آن بچه دوباره آمد. عروسک را به او بدهد و این دوتا را جایش بگذارد. بی بی می گوید هیچ وقت نمی تواند بیکار بنشیند و یک خاطره تعریف می کند: « یک وقت هایی بچه ام از سرکار می آید. میله و کاموا دستم گرفته ام ومی بافم. بعد وقتی از من دور می شود و مثلا آشپزخانه می رود. دوباره یواشکی می بافم و وقتی برمی گردد قایم می کنم.(خنده) می گوید خسته نمی شوی؟ میگویم ننه خب اگر این کار را نکنم حوصله ام سر می رود »



بی بی عروسک «بابراس» و «ننه قمر» را هم ساخته است!

بی بی پای ثابت برنامه های تلویزیونی هم هست. رد پای این تلویزیونی بودن را می توانید در عروسک های بی بی دنبال کنید. مثل اینکه بی بی تا به حال دوبار عروسک «بابراس» نقاش معروف برنامه «لذت نقاشی» را ساخته است که نشان می دهد. یا اینکه چون کلاه قرمزی را دوست دارد، عروسکش را هم ساخته است. بی بی وقتی حرف‌هایمان را می شنود یکی دیگر  از عروسک ها را نشان می دهد می گوید: «این عروسکه هم هست که مثل خودم پیرزنه» بعد می فهمیم که این عروسک همان «ننه قمر» شکرستان است.

آقای عباسپور می گوید بی بی آنقدر اهل تلویزیون است که وقتی در مذاکرات هسته‌ای«فدریکا موگرینی» جایگزین «کاترین اشتون» شد به ما گفت: «این دیگه اون خانمه نیست اونو عوضش کردند!»



قصه های بی بی الهام بخش زندگی ام شد

بی بی ۴ پسر دارد و یک دختر و بهمن نوه دختری اش است که باعث برپایی این نمایشگاه شده است. آقای عباس پور مدرک بازیگری دارد و در حال حاضر بازیگر تئاتر است وقتی از خاطرات بچگی و قصه های بی بی و عروسک هایش می پرسم می گوید: « من بیشتر با قصه های بی بی خاطره دارم تا عروسک هایش. یادم می آید همیشه من و باقی نوه ها فرار می کردیم و پیشش می آمدیم که برایمان قصه تعریف کند. آن موقع ها توی شهرمان بام ها گلی بود و وقتی باران می آمد ما می رفتیم پشت بام تا غلتک بکشیم که به سقف نم ندهد. وقتی هم حسابی خسته می شدیم پیش بی بی می رفتیم و بی بی قصه ای برایمان تعریف می کرد که عین وصف حال و روزمان بود. مادربزرگ من خیلی قصه می داند. یک بار با مادرم این قصه ها را نوشتیم تا اگر زمانی یادش رفت از بین نروند. اما خدا روشکر همه را به خوبی به خاطر دارد. من الان بازیگر تئاتر هستم همیشه وقتی می پرسند از چه کسی تاثیر گرفتی می گویم مادربزرگم همیشه الهام بخش من بوده است. چون ذهنیت من را  با قصه هایش جوری پرورش داده که در کارم خیلی موثر بوده است.»



به شوهرم گفتم اگر بمیری هیچ وقت شوهر نمی کنم

وقتی از همسرش می پرسم می گوید که ۴۰ سال پیش فوت کرده است. برای همین شیطنت می کنم و می گویم که اصلا برایش شعر می خوانده و اینکه چرا بعد از این همه سال ازدواج نکرده که می خندد و با خجالت می گوید: « او خودش همه این شعرها را بلد بود. من ۴۰ سال باهاش زندگی کردم. حالا می رفتم دوباره ازدواج کنم؟ هیچ وقت دلم نمی خواست. همیشه می گفتم اگر تو مُردی من هیچ وقت شوهر نمی کنم. او هم می گفت من هم زن نمی گیرم ولی دروغ می گفت ( خنده). خداوکیلی من ۴۰ سال بعدش نشستم اما او یکسال هم تحمل نمی کرد.»

بی بی سواد خواندن و نوشتن ندارد اما آنقدر برایمان شعر می خواند و قصه تعریف می کند که برایم سوال می شود این شعر را چه طور یاد گرفته که می گوید : «من خیلی چیزها بلدم. سرگذشت امام حسین بلدم. سرگذشت حضرت زینب بلدم. این ها را بی بی یعنی ننه بابام یادم داده اما شعرها را عموی بابام می خواند و من یاد گرفتم. دخترعموهایم بلد بودند شاهنامه بخوانند و وقتی می خواندند من هم گوش می دادم و یاد می گرفتم. من شعر خیلی بلدم اما رویم نمی شود بخوانم!»



موبایل هایتان را بگذارید کنار با من حرف بزنید

بی بی حاضر زندگی قدیمی ها را بیشتر دوست دارد و خیلی میانه ای با جدیدی ها ندارد وقتی دلیلش را می پرسم مثل همه مادربزرگ های پا به سن گذاشته؛ دور بودن پدر و مادر از بچه ها را وسط می کشد و می گوید: «الان همه از هم دورند. همش فراق است. آن موقع ها هرکی ۴ تا بچه داشت بازهم کنار هم زندگی می کردند. الان یکی یک بچه هم دارد آن سر شهر زندگی می کند و پدرو مادر آرزوی دیدنش را دارند. قدیم درد و مرض نبود. همه آرزوی میوه داشتند ولی سالم بودند. الان میوه هست اما کلی هم درد و مریضی هست!»

بی بی کلی هم از موبایل بازی های بچه های جدید گلایه دارد و برایمان یه خاطره تعریف می کند: «من می گویم سرتان را بالا بگیرید نگاهتان کنم. خب حوصله ام سر می رود. وقتی خیلی به موبایل نگاه می کنید بدم می آید. سختم می شود. خب با من حرف بزنید. ۴۰ روز پیش یکی از نوه هایم بودم. می گفتم مادر من هیچی نمی خواهم. غذا بخواهم خودم می خورم. تلویزیون بخواهم خودم می بینم. فقط یکی را می خواهم بامن حرف بزند. آخرین روزهایی که آنجا بودم گفت مادر شرمنده من خیلی با شما حرف نزدم. گفتم ننه حالا همان کم را حرف زدی؟ تو که اصلا حرف نزدی. (خنده) بنده خدا خیلی ناراحت شد.»



دعا می کنم تا شب توبه کنم و صبح بمیرم

بی بی آرزویش این است که هیچ وقت زمین گیر نشود و تا در این دنیا هست روپای خودش بایستد. «همیشه می گویم پروردگار من شب توبه کنم و صبح بمیرم.» حرف‌هایم با بی بی که تمام می شود دورتادورمان جمعیت ایستاده که با بی بی عکس یادگاری بگیرند. بی بی کلی دعای‌مان می کند و از خدا می خواهد که عاقبت بخیر شویم. روی بی بی را می بوسم و خداحافظی می کنم. بی بی حاضر حالا دورش حسابی شلوغ است.







عجیب ترین روش‌های تنبیه کردن در دنیا


تنبیه کردن یکی از روش‌های تربیتی مرسوم، از زمان‌های گذشته تاکنون بوده است. روش‌هایی که شاید بعضی‌از آن‌ها خیلی خشن یا حتی عجیب‌وغریب باشند!

چوب و فلک معلم، کمربند پدر و دمپایی مادر از ابزارهای اصلی و نام‌آشنای تربیت کودک در قدیم بوده‌اند! البته در بقیه کشورها هم اوضاع همین گونه بوده و از اینچنین ابزارهایی برای تربیت کودکان استفاده می‌‌کردند. با اینکه با گذشت زمان این روش‌های تربیتی منسوخ شده‌اند؛ اما هنوز هم کسانی هستند که از چنین روش‌های تربیتی خشن و عجیبی استفاده می‌کنند.
 تنبیه با خوابیدن با لحاف در آفتاب
معلمان این کالج در چین برای منضبط کردن دانش آموزان خود دست به اقدام عجیبی زدند و آن‌ها را وادار کردند در حالی که خود را داخل لحاف‌های ضخیم پیچیده‌اند، در هوای گرم و فضای آزاد روی زمین بخوابند. این تصمیم عجیب‌وغریب معلمان به این خاطر بوده است که بیش از ۲۰ دانشجوی دختر  رختخواب‌های خود را مرتب یا اتاق‌هایشان را تمیز نکرده بودند. همچنین مربیان این کالج برخی دیگر از آنها را وادار کردند در حالی که سطل‌هایی را روی سرشان گذاشته و لحافی به دور خود پیچیده بودند و در شرایطی که حدود ۲۰۰۰ نفر از هم کلاسی‌هایشان نیز آنها را تماشا می‌کردند در محوطه وسیعی بدوند.

چهاردست و پا راه بروید!
باز هم در چین، مدیر شرکتی برای تنبیه کردن کارمندانش آن‌ها‌ را مجبور کرد در مسیری عمومی مسافتی را روی چهاردست و پا راه بروند. کارمندان تنبیه شده که بیش از ۱۰نفر بودند باید دور یک دریاچه تفریحی با نام رویی (Ruyi) را در این حالت طی می کردند. البته این اولین بار نیست و مدیران چینی بارها از این روش برای تنبیه کارمندان خود استفاده می‌کنند.
تنبیه با پوشیدن یک تیشرت خاص
دختر ده‌ساله آمریکایی هم به خاطر اینکه خود را دختری ۱۵ ساله جا زده بود، توسط پدرش تنبیه شد. این دختر با وجود  فقط ۱۰ سال سن؛ حدود ۱۸۰ سانتیمتر قد دارد و همین باعث شده بود که خودش را جای دختر ۱۵ ساله جا بزند.
پدر هم تنبیهی برای او در نظر می‌گیرد که همه سن واقعی او را بفهمند. او لباسی برای او می‌خرد که روی آن نوشته است من ۱۰ سال سن دارم. پشت این لباس هم نوشته شده است من کلاس پنجم دبستان هستم. پدر درباره دلیل کارش می‌گوید: «او تازه در این شبکه های اجتماعی دوست هم پیدا کرده است و با هم بیرون هم رفته اند و این بر خلاف قوانین من است.»
تنبیه با رد شدن با موتور
یک معلم هندی هم برای تنبیه دانش آموزان خود با موتور از روی دست آنها رد می شود. عکس این تنبیه در فضای مجازی واکنش‌های مختلفی در بر داشته است.

تنبیهی که به مرگ دانش‌آموز منجر شد
یک معلم ابتدایی در چین برای تنبیه دانش آموزان خود به دلیل صحبت کردن در کلاس درس آنها را وادار به نوشتن ۱۰۰۰ بار عذر خواهی کرده بود و معلم پسر دانش آموزی را پس از پیروی نکردن از این دستور، وادار کرد تا خود را از پنجره به بیرون پرتاپ کند و پسرک این بار در خواست معلم را اجابت کرد و پدر و مادر و خود را عزادار کرد!
پدر و مادر که فرزند خود را به خاطر این تنبیه غیر اخلاقی از دست داده بودند، خواستار اخراج این معلم از مدرسه شدند.
برچسب گذاشتن روی دهان به خاطر پرحرفی
معملی با نوار چسب دهان دختری که سر کلاس از حرف زدن دست برنمی داشت را بست. اسمیت ۱۱ ساله مجبور شد به دلیل حرف زدن زیاد با دیگر شاگردان ، ۱۵ دقیقه با دهان بسته شده با چسب بنشیند. این تحقیر شدن در کلاس وقتی به انتها رسید که معلم علوم فهمید که نباید این کار را می کرد و چسب را از دهان او باز کرد. مسئولان مدرسه عمل معلم را «اشتباه از روی ندانم کاری» نام بردند و او نیز از دانش آموز و خانواده‌اش عذرخواهی کرد ولی هیچ اقدام انضباطی دیگری برای وی انجام نشد.







این خودرو کاغذی واقعا حرکت می‌کند!

1a5e110083313aee967e135ff3ba4c10.jpg
یک ماشین لکسوسی که از تکه‌های مقوا ساخته شده دقیقا مانند یک خودروهای معمولی کار می‌کند!

برای همه ما پیش آمده است که از  وسایل دورریختنی خود اشیای جدید و به‌دردبخور بسازیم؛ اما اینکه بتوانیم از آن‌ها خودروی سواری بسازیم، شاید غیرممکن برسد.
حالا در انگلیس فردی با ۱۷۰۰ قطعه از مقواهای دورریختنی، یک خودروی «لکسوس» ساخته است. در این خودرو که با هنر اوریگامی طراحی شده است، بیشتر اجزای آن و حتی چرخ‌ها هم از مقوا ساخته شده‌اند.
این مقواها فقط ۱۰ میلی‌متر ضخامت دارند و توسط دست و با چسب چوب کنار هم قرار گرفته‌اند.

البته درون این خودرو برای اینکه مانند یک وسیله نقلیه معمولی قادر به حرکت باشد، فقط از مقوا استفاده نشده و علاوه بر یک موتور الکترونیکی، یک قاب فولادی و آلومینیومی هم در آن به کار رفته است. این قاب فلزی در قسمت زیرین اتومبیل و زیر مقواها پنهان شده است. با اینکه این خودرو می‌تواند مانند نمونه فلزی خود حرکت کند؛ اما اجازه حضور در خیابان را ندارد و به نظر می‌رسد بیش از آنکه یک وسیله نقلیه به حساب بیاید، یک اثر هنر اوریگامی است که می‌توان از آن در نمایشگاه برای بازدید علاقه‌مندان استفاده کرد.








دختری که بخاطر پدرش گاو می‌شود+تصاویر
نوجوانی ۱۵ ساله اهل ایالت آنهویی چین چند ماه است لباس گاو می‌پوشد تا هزینه درمان پدر فلجش را تامین کند.


 به نقل از نامه نیوز، هائو دانگ دانگ ۱۵ ساله اهل ایالت آنهویی چین که از کسب هزینه درمان پدر بیمار خود ناامید شده بود، ۳ ماه است که لباس گاو می‌پوشد و به ازای ۵ یوآن روی کمر خود به مردم سواری می‌دهد. با این‌حال مردم محلی هِفی او را به کلاه‌برداری متهم کرده‌اند.

اما خبرنگارن به خانه وی رفتند و عکس‌هایی از او در کنار پدر فلجش انداختند و مشخص شد که وی تمام این مدت حقیقت را می‌گفته است. هائو می‌گوید: پدرم هرماه برای مداوای پزشکی به ۵۰۰۰ یوآن نیاز دارد. خواهر و برادرم هم باید به مدرسه بروند. کارت شناسایی مخصوص کار هم ندارم بنابراین مجبورم گدایی کنم ولی برای اینکه مردم حرفم را باور کنند گاهی پدرم را با خودم می‌آورم. بااین‌حال همیشه بسیار تحقیرشد می شوم و آزار می‌بینم.

پدر این نوجوان سابقاً کشاورز بود اما در پی صدمه‌ای که به کمرش وارد شد از سال ۲۰۰۰ به شهر نقل‌مکان کرد تا مغازه‌ای راه بیندازد. سال ۲۰۱۴ به همراه همسرش به یک مغازه موبایل فروشی رفت که حراجی زده بود، اما در ازدحام مغازه با یکی از کارکنان درگیر شد که در طی آن ستون فقراتش دچار شکستگی شد و کمرش آسیب بسیار زیادی دید. سه ماه پیش که مادر خانواده زیر فشارهای شدید دوام نیاورد، خانه را ترک کرد و از آن زمان هائو به‌عنوان بزرگ‌ترین فرزند خانواده سرپرستی پدر و دو خواهر کوچکش را بر دوش می‌کشد.



















سوءاستفاده بی‌هزینه انگلستان از رضاخان
بعد از جنگ دوم جهانی، انقلاب روسیه موقتاً عرصه را برای انگلستان بی‌رقیب گذاشت. اما تغییر مهم در سیاست انگلستان با توجه به انقلاب روسیه بروز کرد، انگلیس برای رسیدن به مطامع خود مناسب دید به دنبال یک دیکتاتور وابسته در ایران باشد.


خبرگزاری فارس: سوءاستفاده بی‌هزینه انگلستان از رضاخانبه نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - حسین مولایی، ۱۵ مهر ۱۳۰۱ شمسی؛ رضاخان وزیر جنگ کودتا در جمع نظامیان سخنرانی می کند و اقدامات نیروهای نظامی خود را در راستای ایجاد آرامش و امنیت برمی‌شمرد.
می‌گوید چون نشریات و مجلس برای اقدامات او ارزشی قائل نیستند، از وزارت جنگ کناره‌گیری می‌کند. اما تنها سه روز بعد از این اقدام نمایشی دوباره به محل کار خود بازگشت.

واقعیت این بود که رضاخان اقدامات سیاسیون و مجلس را بر نمی‌تابید و همین روند را نیز تا پایان کار خود ادامه داد. صعود برق آسای رضاخان از گمنامی به قدرت، بخشی از بازی پیچیده سرویس های اطلاعاتی انگلستان بود و مقرر شده بود {رضا خان}با ایجاد ارتش متحدالشکل منافع انگلستان را تامین نماید. [۱]

در ایران دوره قاجار نهاد نظامی با ثبات و یکپارچه ای وجود نداشت. در آن دوران ۳ نیروی شبه منظم ایران یعنی لشکر قزاق (زیر نظر افسران روسی)، پلیس جنوبS.P.R (زیر نظر افسران انگلیسی) و نیرو های ژاندارمری عملاً تحت کنترل دولت های بیگانه قرار داشتند. [۲] همین نیروها نیز بسیار قدیمی و تحت تاثیر منازعات سیاسی از کار افتاده و ناتوان بودند.

با وجود اینکه ارتش منظمی در ایران وجود نداشت اما ایده شکل دهی به ارتشی متحدالشکل و پکپارچه، با توجه به شکست های دوگانه ایران از روسیه و صدور فرمان مشروطیت توسط مشروطه خواهان اروپا رفته، تدریجاً در اذهان عمومی جا افتاده بود و کسانی که الگوی آنها در پیشرفت کشور اخذ تمدن غربی به خصوص ارتش مدرن بود از این ایده حمایت می کردند.[۳]

* منافع بریتانیا از شکل گیری ارتش متحد در ایران

در سالهای اول استقرار مشروطیت مجالی برای تاسیس ارتش متحدالشکل پیدا نشد و جنگ جهانی اول نیز اوضاع ایران را به هم ریخت. بعد از جنگ جهانی دوم، انقلاب روسیه موقتاً عرصه را برای انگلستان بی رقیب گذاشت. اما تغییر مهم در سیاست انگلستان با توجه به انقلاب روسیه بروز کرد، بدین معنی که این کشور بر خلاف دوران قبل که ایران ضعیف و آشفته را برای رسیدن به مطامع خود مناسب می دید، به دنبال شکل دهی به یک دیکتاتور وابسته در ایران بود.

به بیان دیگر دوره ضعیف نگهداشتن ایران برای تقسیم بین دو قدرت روس و انگلیس به پایان رسیده بود و حال انگلستان ایران را تنها برای خود می خواست. صد البته که این سیاست فقط در رابطه با ایران نبود و سیاست دیکتاتور پروری به خصوص در منطقه خاورمیانه آغاز شده بود.

بریتانیا به دلیل ضعف اقتصادی و شرایط ویژه بعد از جنگ جهانی اول در تلاش بود هزینه‌های نظامی خود را به کمترین حد ممکن کاهش دهد. لندن برای اجرای این سیاست تلاش داشت با اجرای برنامه های مختلف و روی کار آوردن دولتهای دیکتاتور وابسته، هزینه های خود را به حداقل کاهش دهد؛ حال آنکه با اجرای برنامه جدید، اهداف بریتانیا به بهترین شکل تامین می شد.

بریتانیا شدیداً نگران نفوذ اقتصادی و سیاسی روسیه در ایران بود، چرا که تبلیغات گسترده بلشویک ها در ایران و افغانستان منافع انگلستان را به خطر می انداخت. سیاستمداران انگلیس با توجه به ضعف احمد شاه و حضور رجالی ضعیف و رشوه گیر در امور قدرت که توانایی عملی کردن خواست های آنها را هم نداشتند در تلاش برای یافتن نیروهای جدید و به ظاهر مشروع در جامعه ایران بودند. به همین جهت آنها به دنبال عامل کودتا در ایران بودند: "هدف شما باید این باشد: در هرجا می توانید ایرانیان بصیر و عاقل بیابید –که مسلماً قادر به یافتن شان هستید- با آنان همکاری کنید و با هیچ یک از وزیران، دمساز نشوید، این عروسک ها می آیند و می روند همچون سگ هایی که در نمایش های موزیکال شرکت می جویند." [۴]

این قبیل اظهارات به خوبی نشان می دهد که انگلیسی ها به دنبال یافتن شخصیت خاص و متمایزی برای اجرای اهداف خود بودند. از کتاب خاطرات ژنرال آیرون ساید به عنوان عامل اصلی تربیت رضاخان برای کودتا چنین برمی‌آید که مقامات سیاسی بریتانیا نسبت به رضاخان به عنوان یک عامل کودتا و برقرار کننده نظم در ایران می نگریستند و نسبت به افزایش قدرت او حساسیتی نداشتند، چرا که بارها با رضاخان در خصوص اقدامات آینده او اتمام حجت کرده بودند.

بعد از انجام موفقیت آمیز کودتا، مسئولیت دقیق شناسایی رضاخان و روحیاتش را بر عهده سرپر سی لورین گذاشتند. دراین زمان رضاخان وزیر جنگ کابینه قوام السلطنه بود. نخستین برخورد و ملاقات لورین با رضاخان در ضیافتی تحقق یافت که «فریزر»[۵] وابسته نظامی بریتانیا در تهران آن را ترتیب داده بود. در این گفت‌وگو رضاخان آشکارا به لورین اطمینان داد که «او با دست ایرانیان، همان کاری را انجام خواهد داد که بریتانیا می‌خواهد با دست انگلیسی ها انجام دهد، یعنی ایجاد ارتش نیرومند و استقرار نظم در کشور و ساختن ایرانی قوی و مستقل- او امیدوار بود که در برابر انجام این کارها، بریتانیا، صبورانه به نظارت بنشیند و از دخالت در امور ایران خودداری نماید.» [۶]

لورین از اظهارات رضاخان چنین برداشت کرده بود که "گفتگو با رضاخان، این تاثیر را در من به جای گذاشت که هنوز، مغز او به کار نیافتاده، وگرنه آدم بی مغزی نیست. رضاخان به ناحق قدرتمند نشده است...او آدم جاه طلبی است که می خواهد همه قدرت ها را در اختیار خود داشته باشد، اما با احتیاط و محافظه کاری حرکت می کند." او درباره شیوه حمایت انگلستان از رضاشاه نیز معتقد بود: "باید از هرگونه تظاهر به حمایت از رضاخان خودداری کنیم، چراکه حمایت آشکار ما، موجب نابودی اش خواهد شد."[۷]

پس از کودتا، انگلستان در تلاش بود همچنان نقش خود در انجام کودتا را مخفی نگه دارد، چرا که اعتقاد داشت به دلیل جایگاه منفی این کشور در میان مردم، افشای طرح انگلستان در انجام کودتا می تواند به تضعیف عامل کودتا و در نهایت به شکست برنامه دراز مدت این کشور منتهی شود.

سرپرسی لورن به انگلیسی های مقیم ایران تاکید کرده بود جنبه های وطن پرستانه و عدم وابستگی رضاخان به دولت های خارجی را مورد تاکید قرار دهند.[۸] به طور کلی انگلستان در تلاش بود رضاخان را چهره ای مستقل و عامل اصلی کودتا معرفی نماید، چرا که معتقد بودند یک دولت دیکتاتور قدرتمند که تامین کننده منافع اصلی آنها است نبایستی عامل دست یک کشور خارجی معرفی شود.

رضاخان نیز در محافل خصوصی خود جمله "انگلیسی ها من را آورده اند ولی ندانستند با چه کسی طرف هستند" را بارها تکرار می کرد. در کنار این ادبیات، اقدامات نمادین فراوانی از سوی رضاخان و انگلیسی ها برای اختفای این رابطه انجام گرفت. یکی از اقدامات، کاهش نیروهای نظامی انگلیسی در ایران بود. این اقدام هم اهداف انگلیسی ها را تامین می کرد و هم اینکه رضاخان با بهره برداری تبلیغاتی از آن در تلاش بود عدم وابستگی خود به انگلیسی ها را به اثبات برساند.

در کنار تاکید بر پنهان ماندن رابطه رضاخان و انگلیس، لندن با موفقیت‌های رضاخان در اجرای برنامه های انگلستان، حمایت های خود را از وی بیشتر می کرد و موانع راه پیشرفت رضاخان را هموار می کرد. انگلیس حتی دولتهای حاکم در ایران که مخالف رضا خان بودند را محکوم به سقوط می کرد. در همین راستا، انگلیس به جهت مخالف دولت قوام با رضاخان، اسباب سقوط این دولت را فراهم کرد. سقوط دولت قوام برای لندن از اهمیت اساسی برخوردار بود. پس از سقوط دولت قوام، حمایت های انگلستان از رضاخان شدت بیشتری گرفت و این کشور بخش مهمی از درآمدهای معوقه ایران از محل عایدات نفتی که از سال ۱۹۱۵ تا آن زمان پرداخت نشده بود را پرداخت کرد. به واقع دولت بریتانیا با پرداخت معوقات نفتی ایران که تا به حال از پرداخت آنها طفره رفته بود، مستقیماً از عامل خود حمایت می کرد.[۹]  این حمایت به نحوی بود که در اواخر سال ۱۳۰۰ شمسی، بریتانیا مبلغ ۱۲۰هزار پوند از طلب های ایران از محل فروش نفت را پرداخت کرد. علاوه بر این مقرر شد مبلغ ۸۸۰ هزار پوند دیگر در اواخر سال ۱۳۰۱ به تهران پرداخت شود. با همین مبلغ پرداختی بود که بسیاری از مخارج وزارت جنگ سردار سپه تقویت شد. همین پولها باعث شد رضاخان در اواخر سال ۱۳۰۰ کشور را به پنج منطقه نظامی تقسیم کند.

* تبعات داخلی قدرت گیری رضا شاه

سردار سپه زمانی که به سلطنت ایران رسید، قشونی ۵۰ هزار نفره داشت. او در سال ۱۳۱۰ شمسی آن را به ۷۰ هزار نفر رساند و سرانجام با تشکیل ۱۸ لشکر و دو تیپ مکانیزه قریب ۱۲۰ هزار سرباز آماده به خدمت داشت. اما این قوا با تمام ظاهر قدرتمندش، در راستای تامین منافع انگلستان طراحی شده بود و برای رضاخان کارکرد داخلی داشت. با اتکا بر همین ارتش نوین، سخت گیری‌ها افزایش چشم‌گیری یافت و بسیاری از اقدامات غربی‌مآبانه رضاشاه به پشتوانه ارتش صورت گرفت.

 در بعد داخلی وظیفه مهم ارتش جدید، حفظ مرکزیت پایتخت، تبدیل حکومت های ملوک الطوایفی خوانین به حکومت واحد، خلع سلاح و تخته قاپو کردن عشایر و مهمتر از همه ایجاد مانع بر سر پیش روی دولت بلشویکی شوروی بود.

افزایش قشون نظامی ایران، برای کشور بسیار گران تمام شد، چرا که بودجه سالانه ارتش، حداقل معادل ۳۰ درصد بودجه کشور بود. در بسیاری از موارد از دخایر کشور برای خرید تسلیحات استفاده می شد. علاوه بر این هزینه تاسیس کارخانجات اسلحه سازی و بنا­های باشگاه افسران در تهران و سایر شهرستان ها و ساختمان های پادگان ها هزینه بسیاری زیادی روی دست دولت گذاشت. قشون متحدالشکل از سال ۱۳۱۴شمسی رسمآً تبدیل به ارتش نوین ایران شد. ظاهر آراسته ارتش نوین ایران چنان چشم گیر بود که وابستگان نظامی بسیاری از کشور ها را نیز مجذوب خود کرده بود.

در دوره رضا شاه به دلیل توسعه قابل توجه ارتش، ترفیعات نظامی نیز به شکل قابل ملاحضه ای افزایش یافت.[۱۰]رضاخان با تقویت و گسترش ارتش متحد الشکل خود هر روز قدرتمند تر می شد، چرا که نیرو های تحت الامر او هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ ظاهری روز به روز در حال پیشرفت بودند.

علاوه بر این رضاخان با برقراری امنیت نظامی در ایران که محصول قشون جدید او بود، توانست نیروهای نظامی را برای سرکوب سایر بخش های کشور به کار گیرد. ارتش نوین ایران به عنوان یک نهاد بزرگ سلسله مراتبی و بهترین نمونه یک سیستم مدرن وارداتی پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی به مرور مانع رشد سایر بخش های کشور شد. ارتش جدید رضا خان با استفاده از قدرت به ظاهر قانونی خود به دیکتاتوری تمام عیار تبدل شده بود. رشد روز افزون ارتش نوین رضا شاه در درجه اول حوزه سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار داد، بدین معنی که ارتش ایران که در ابتدای شکل گیری و روی کار آمدن رضاخان تحت تاثیر منازعات سیاسی از کار افتاده و ناتوان بود در اواخر دوره رضا شاه کاملاً مسلط بر حوزه سیاسی شده بود. این درحالی است برخی تلاش دارند اقدامات رضاخان در قبضه کردن حوزه سیاسی را با عناوینی مانند اقدام برای نوسازی و دولت- ملت سازی توجیه نمایند.[۱۱] اما به واقع، در کنار نوسازی هایی که انجام گرفت و عمدتاً هم بخش نظامی را شامل می شد - فازغ از وارداتی و بی قواره بودن این نوسازی ها- سایر بخش های کشور از جمله بخش های سیاسی و فرهنگی کشور اولویت خود را از دست دادند. چرا که نظامی گری در راس قرار داشت و این مسئله ای بود که برترین استعمار جهان یعنی بریتانیا از آن رضایت داشت.

پس از سلطنت رضاشاه، ارتش در سراسر کشور بر مقامات کشوری سلطه یافت. این سلطه گاهی از طریق تاسیس نهادهای نظامی رسمی و گاهی از طریق ساختارهای غیر رسمی و غیر منظم صورت می گرفت. بلافاصله پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ش، «حکومت نظامی»[۱۲] و بعد از آن دولت نظامی در تهران و بسیاری از شهرستان ها برقرار شد. سیستمی که به وسیله سیدضیاء تاسیس شده بود، به وسیله رضاخان تداوم یافت و در نهایت به صورت «دولت نظامی»[۱۳] رضاشاه نمود پیدا کرد.

 اعلام حکومت نظامی و تاسیس یک نهاد نظامی، رویدادی بود که بارها در پایتخت و ایالات تکرار می شد و به مقامات فرصت می داد تا دایره کنترل خود بر مقامات کشوری را در کلیه جهات، به ویژه نسبت به مخالفان سیاسی تنگ تر کنند. زمانی که حاکمان نظامی در مکانی مستقر می شدند، خلاص شدن از دست آنان بسیار سخت بود؛ چرا که آنها این توانایی را داشتند که با انواع روش ها نظیر نفوذ در افکار عمومی و ایجاد اغتشاشات تصنعی این باور را ایجاد کنند که وجود آنها بسیار ضروری است. این مسئله ای بود که در دوره رضاشاه به عینه مشاهده می شد. علاوه بر این در دوره رضاشاه، مقامات کشوری در ایالات هایی که حضور داشتند، عملاً زیر نفوذ مقامات ارتش بودند.[۱۴] همین مسئله علت اصلی قدرت گیری روز افزون رضاشاه و ارتش در جامعه ایران بود.

هر چند رضا خان منویات خود را از طریق قوه نظامی عملیاتی می کرد ولیکن این ارتش هزینه زا و وابسته، عاقبت به دست کسانی که آن را ایجاد کرده بودند از بین رفت.

پی نوشت:

۱٫ احمد نوروزی فرهنگی، ارتش در تاریخ و انقلاب اسلامی، تهران، نشر زهد، ۱۳۸۵، ص ۱۰۵٫

۲٫ محمد رضا خلیلی خو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضا شاه، تهرانف نشر جهاد دانشگاهی(شهید بهشتی)، چاپ اول ۱۳۷۳٫ص۵۹٫

۳٫مورگان شوستر، اختناق در ایران، ترجمه؛ ابو الحسن موسوی شوستری، تهران نشر بنگاه مطبوعاتی صفیعیلیشاه، چاپ دوم ، ۱۳۵۱،ص۲۶٫

۴٫ محمد رفیعی مهر آبادی، ماجرای شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، تهران، انتشارات فلسفه، بی تا، ص ۱۷٫

Frazer .5

۶ .تلگرام شماره ۶۲ لورین به کرزن در تاریخ ۳۱/۱/۱۹۲۲٫

۷٫ محمد رفیعی مهر آبادی، ماجرای شیخ خزعل و پادشاهی رضاخان، تهران، انتشارات فلسفه، بی تا، ص۱۸٫

Lorain to Curzon,FO. No 63, 371/7804, January 31/1922 . 8.

Engert to Department of State, No. January 4/1922, DS.9 891.51/256

۱۰٫ محمد رضا خلیلی خو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضا شاه، تهرانف نشر جهاد دانشگاهی(شهید بهشتی)، چاپ اول ۱۳۷۳٫ص ۱۳۶٫

۱۱٫ محمد رضا خلیلی خو، توسعه و نوسازی ایران در دوره رضا شاه، تهرانف نشر جهاد دانشگاهی(شهید بهشتی)، چاپ اول ۱۳۷۳، ص۳۰٫

Military Law




نام شما

آدرس ايميل شما

محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی کیست و اتهامش چیست؟

محمد امامی از تهیه کنندگان جوان و مشهور سینماست که در سال‌های اخیر نامش با فساد کلان ...
آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

آوایی که جاودان شد؛ نگاهی به زندگی و کارنامهٔ هنری محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان، استاد موسیقی سنتی و ملقّب به خسرو آواز ایران، پس از یک دورهٔ طولانی دست‌وپنجه ...
ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

ترامپ: ابتلا به کرونا، نعمت خداوند بود

دونالد ترامپ که تنها دو روز پس از مرخصی از بیمارستان نظامی والتر رید، مشتاق احیای مبارزات ...
1