تاریخ انتشار
جمعه ۲۷ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۴۶
کد مطلب : ۱۲۵۹۰۴

در کهگیلویه؛ در متن زندگی می‌کنیم، به حاشیه علاقه داریم و مسموم هاشورهاییم

۰
کبنا ؛همساده
پلن اول: نزدیکای ظهر
صفر: سردبیر توی دفترش نشسته و منتظر تماس خبرنگارای سایته تا بر اساس وقایع امروز، تیتر اصلی خبرنامه ی فردا رو انتخاب کنه.
۱-مریم که مار نیشش زده به پرستار خیره شده، زیر چشاش کمی کبود شده و مادرش مدام با دستمال عرق صورتشو پاک میکنهPicture2
۲-درخت بلوطی با سه قرن عمر، به حورماه التماس میکنه که تبرو آرومتر فرود بیاره. بعد از سیصد سال خدمت بی دریغ به مردم، انتظار نداشت همه به چشم ذغال بهش نگاه کنن. به بچه هایی فکر میکنه که از صد سال پیش تا بحال نسل به نسل به شاخه هاش طناب میبستن و تاب میخوردن...به بزهایی که زیر سایه ش دراز میکشیدن و برگهایی که خورده بودنو نشخوار میکردن...به بی بی ماه خانم و بی بی شاه پری که بلوطاشو دونه به دونه جمع میکردن و ... با این افکار، صمغ از روزنه های درخت جاری میشه، بغضش میترکه و زمین میفته.
۳-زن همسایه سه کیسه زباله تازه میاره میندازه رو کیسه هایی که از چهارماه پیش مونده و رزق گربه ها شده
۴-سه خبرنگار جوون که منتظر اعلام نتیجه رأی گیری شورای شهرن از گرمای ظهر به سایه ی درختای کوچه پناه میبرن. در همین حین حاجی ماشینشو زیر سایه ی یکی از همین درختا پارک میکنه و وارد دفتر شورا میشه.
۵-دانشجویی که دو سال پیش با معشوقه ش تو پارک جنگلی قرار گذاشته بود، رو همون نیمکت آهنی نشسته و بیاد "عشق سوزان و معشوق بی وفاش" که اونو به یه پراید و دویست متر زمین فروخت سیگار میکشه!!! به خودش که نتونست شغل مناسبی دست و پا کنه و به پدر پیرش که ارثیه ی دندون گیری نداره بد و بیراه میگه و یه پک عمیق به سیگار میزنه.
۶-رحمان که ساعت ۶ صبح به امید تأمین معاش خونواده رفته بود میدون وسط شهر، خسته شده، بقچه ی زیر بغلش رو گذاشته زمین و زیر سایه ی کاج نشسته
 
پلن دوم: حوالی عصر
۶-رحمان خسته شده، امروز هم هیشکی کارگر نمیخواد...اصلا ساخت و سازی نیس که کسی کارگر بخواد. این پنجمین روزیه که هیچ درآمدی نداشته. اول مهر داره نزدیک میشه و دخترش زری باید کیف و کتاب و لباس مدرسه بخره. ناخودآگاه یاد دیشب میفته که با زن و بچه ش شام نون و هندونه خوردن... عرق و اشک صورت رحمان رو میپوشونه.
۷-دانشجو بعد از دود کردن نصف پاکت سیگار، از خودش و عشقش بیزار میشه، ته مونده سیگارا رو تو جعبه مچاله میکنه و فندکشو میندازه رو چمنای پارک جنگلی و تصمیم میگیره دیگه نه سیگار بکشه و نه به معشوق فکر کنه! چهار قدم که دور میشه یه پاکت سیگار کهنه میبینه که مچاله شده و رنگش زرد شده. خوب که نگاه میکنه متوجه میشه این همون پاکت سیگاریه که خودش پارسال تو همین شرایط، مچاله کرد و انداخت لای چمنا و عهد کرد دیگه سیگار نکشه!!!
۸-"حاجی هاشور" با خوشحالی از دفتر خارج میشه، نور چشمش زیاد شده، اینقدر که حتی سه خبرنگار جوونی که ماشینشو جلوشون پارک کرده بود رو هم میبینه و با روی باز اونا رو میپذیره و باهاشون مصاحبه میکنه. همکار جوونش از کنارش رد میشه، حاجی یه پوزخند میزنه و خبرنگارا رو به دفترش راهنمایی میکنه.
۹-آقای رئیس بعد از یه روز سخت کاری و سر و کله زدن با دویست و چهل و شش کارمند اداره و سه پیمونکار و البته یه راننده ی مهم، با ماشین شخصیش داره برمیگرده خونه. سر کوچه که میرسه میبینه سه کیسه زباله جدید هم به آشغالای تلنبار شده سر کوچه شون اضافه شده! زن همسایه که داره جوی فاضلاب جلو خونه شون رو با بیل تمیز میکنه با شنیدن صدای اتومبیل سرشو بالا می­گیره و میگه: سلام آقای شهردار!!!
۱۰-حورماه بالای یه گودال پر از چوب و نفت وایساده، کبریت رو آتیش میزنه و میندازه وسط.
۱۱-صدای شیون چند زن از بیمارستان به گوش میرسه. یکی از اونا جسم بی جون دختر جوونی رو بغل کرده و مات و مبهوت به صورت کبودش خیره شده. جیغ تلخی گلوی زن رو فشار میده و بهت جلوی بیرون روندنش رو گرفته.
۱۲-صفر: سردبیر سایت بعد از تماس خبرنگارا تیتر اصلی خبرهای فردا رو انتخاب میکنه: حاجی با پنج رأی موافق و چهار رأی مخالف، رئیس الرئسا شد.
نام شما

آدرس ايميل شما

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1