کبنا ؛.
همه علاقهمندان به فوتبال در استان و خطه جنوب بازیهای او را در لیگ برتر دنبال میکنند. از حواشی که برایش در دوران فیروز کریمی در سال ۸۹-۹۰ در استقلال اهواز به وجود آمد تا حضور در تیم ملی امید تا قهرمانی در جام حذفی و تا پنالتی گیریهایش در فصل جدید؛ اما شاید هیچکدامش بهاندازه مصاحبه او پس از مسابقه با استقلال که گزارشگر مسابقه وی را شیرازی نامید و او بعدش واکنش نشان داد برایم جذابیت نداشت. چه سوژهای بهتر از آنکه برخلاف برخی که شهرستانی بودن خود را در کلانشهرها مخفی میکنند، خود را یک شهرستانی و یا یک روستازاده معرفی میکند؟ محمد رشید مظاهری را میگویم. فوتبالیستی که زاده ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ در گچساران است و اولین تیم باشگاهیاش تیم دنای گچساران بوده که به قول خودش شاید دیگر نامی از آن باقی نمانده و همانند بسیاری از تیمهای شهرستان منحل شده باشد و کسی که اولین مربی دروازهبانیاش را جعفر امیریان معرفی میکند. آن گونه و تا آنجا که به یاد دارم هیچ رسانه مکتوب و یا برخط استانی با وی مصاحبهای تفصیلی صورت نداده و پس از عکسالعمل او در مقابل مزدک میرزایی گزارشگر مسابقه استقلال و ذوبآهن جرقهای به ذهنم خطور کرد تا از همکارانم در تحریریه توازن بخواهم تا ترتیب یک مصاحبه را با وی بدهند. اول فکر میکردم با توجه به آغاز لیگ و شلوغیهای آن قبول نکند، اما استقبال کرد و مصاحبهکننده نیز از خوشرویی و معرفت او بسیار برایم سخن گفت. مصاحبهای که حدود یک و نیم ساعت طول کشید و محمد رشید بسیار از فوتبال و هم از شهرش گفت... (آرش کنارکوهی).
بخش هایی از گفتوگوی علیرضا ایوبی زاده با محمد رشید مظاهری:
چرا پست دروازهبانی را در فوتبال انتخاب کردی؟
در دوران مدرسه، هیچوقت سطح فوتبالم خوب نبود و همیشه در یارکشی قبل بازی بین دوستانم انتخاب نمیشدم و بیرون میماندم و بیشتر با سنگ و خاک ریزههای اطراف زمین فوتبال خودم را مشغول میکردم تا اینکه یک روز پدرم به مدرسه آمد تا وضعیت درسیام را بپرسد. وقتی من را در حیاط مدرسه دید که کنار زمین نشستهام و به من بازی نمیرسد خیلی ناراحت شد و بدون اینکه وضعیت درسیام را بپرسد رفت و به خانه برگشت. من خودم وقتی ناراحتی پدرم را دیدم با وجود عدم رضایت خانواده با یک عزم جدی به سراغ فوتبال رفتم...
از روزهای شروع دروازهبانی و شرایطت در آن زمان بیشتر توضیح بدهید؟
در اولین روزی که تصمیم جدی گرفته بودم، رفتم استادیوم تختی و شروع به دویدن دور زمین کردم. در روزهای ابتدایی فقط به بالا بردن سطح آمادگی بدنیام فکر میکردم تا اینکه با دوستم روی سکوهای استادیوم تختی نشسته بودیم و دوستم مدام از الیور کان صحبت میکرد و من بهطور کاملاً اتفاقی به پست دروازهبانی علاقهمند شدم و خودم را برای شرکت در تست دروازهبانی یکی از تیمهای شهرستان آماده کردم.
چند بار تست دادی تا به عنوان دروازهبان برگزیده شدی؟
تیم دنای شهرستان داخل زمین آسفالت کنار زمین تختی تمرین میکرد و من با صحبت با آقای امیریان در تست این تیم شرکت کردم و بعد از چهار بار تست دادن بلاخره پذیرفته شدم و از آن روز به بعد با جدیت فراوان به کار دروازهبانی مشغول شدم.
دوران نوجوانی فوتبالت را چطور سپری کردی؟ سکوی پرتاب آن دورانت چه تیمی بود؟
با اعتمادبهنفس بالا در تست تیم نوجوانان نفت و گاز گچساران در سال اول دبیرستان شرکت کردم و خیلی عالی کارکردم تا اینکه آقای حسن کیامرثی خیلی زود بنده را در تست گیری پذیرفت. آقای حسن کیامرثی اصول گلری را به من یاد داد و واقعاً لطف ایشان را هیچوقت فراموش نمیکنم. بعدازآن خیلی مصمم و جدی کارم را در تیم نوجوانان نفت پیش بردم و در همان سال دروازهبان اول تیم شدم و حتی در همان سنین نوجوانی به بازی در لیگ برتر فکر میکردم.
بعد از تیم نوجوانان به دیگر تیمهای رده پایه نفت رفتی یا راه خروج از شهرستان را پیش گرفتی؟
در ردههای سنی باشگاه نفت به پیشرفت خوبی رسیدم و در ردههای جوانان با مربیگری آقای عبدالله نژاد و رده امید دروازهبان اول تیم بودم و حتی با وجود سنی کمی که داشتم به تیم بزرگسالان باشگاه رسیدم و در جام حذفی برای نفت و گاز بازی کردم.
بعد از نفت به تیم جوانان فجر سپاسی ملحق شدی؟
بله برای شرکت در تست تیم فجر به شیراز رفتم ولی تست نگرفتند و من با معرفی خودم اصرار داشتم که قابلیتهای خودم را به مربیان پایه فجر نشان بدهم که بهطور استثنا و در شرایطی که دروازهبان تیم جوانان فجر به دلایلی به تمرین نیامده بود، به من اجازه دادند با تیم تمرین کنم در تمرین رضایت کادر فنی فجر را جلب کردم تا اینکه بعد از یک ماه تمرین مداوم با تیم، حاضر به بستن قرارداد و دادن خوابگاه به من شدند و بهطور رسمی فعالیت من در تیمی جدید آغاز شد.
چه دلایلی باعث شد که با وجود سرمایهگذاری خوب در تیم فجر به تیم بزرگسالان این باشگاه راه پیدا نکردی؟
در تیم جوانان دچار افت وحشتناک روحی شدم که عمده دلیل آن دوری از خانواده بود که در ابتدا نتوانستم خودم را به بازی در شهری که در آن غریب و تنها بودم وقف بدهم. در آن فصل در لیگ جوانان کشوری بازیهای کمی به من رسید و در فصل بعد از تیم کنار گذاشته شدم.
در ادامه چه اتفاقی برای شما رخ داد؟
آقای غلام پیروانی که همیشه تمرین جوانان را زیر نظر داشت به من اجازه ترک باشگاه را نداد و با اختیار خودش من را در سن ۱۷ سالگی به تمرین تیم بزرگسالان برد و با من قرارداد بست ولی متأسفانه بعدازآن مدیریت باشگاه وارد ماجرا شد و به آقای پیروانی اجازه نمیداد که من همراه تیم باشم و نهایتاً بعد از چند هفته مجادله و بعد از رفتن آقای پیروانی به تیم ملی امید دیگر اجازه تمرین کردن با تیم به من ندادند.
مظاهری: امکانش هست خواهش کنم مطلبی که تاکنون در هیچ رسانهای مطرح نکردهام را از این طریق بازگو کنم؟
خواهش میکنم، چه مطلبی؟
بعد از ترک اجباری تیم، شاه غلام ]پیروانی[ در حق من پدری کرد. من را به مدت دو ماه به منزل شخصی خودش برد و یک اتاق در اختیارم گذاشت و برایم سنگ تمام گذاشت و از من جوان حمایت کرد و نگذاشت آینده فوتبالی من نابود شود و درحالیکه بدون تیم بودم، به تیم ملی امید دعوتم کرد و انگیزه فراوان به من میداد و حتی در آن سنین هرروز به من میگفت تو بهتر از مهدی رحمتی خواهی شد که با این کار و به خاطر حمایتهایش همیشه مدیون ایشان هستم.
چه شد که با وجود قرار گرفتن در آن دوران کابوس وار جذب تیم لیگ برتری استقلال اهواز شدی؟
به دلیل حضور مستمر در تمرینهای تیم ملی امید در نیمفصل لیگ برتر با مبلغ ۲۵ میلیون تومان که هیچوقت حتی یک ریال هم از مبلغ قراردادم نصیبم نشد به مدت یک فصل و نیم به تیم استقلال اهواز پیوستم.
در استقلال اهواز خیلی زود به عنوان دروازهبان شماره یک تیم معرفی شدی؟
خواست خدا بود و خیلی زود شماره یک دروازه تیم شدم. با وجود سن کم که در آن دوران به دروازهبانان امید کمتر میدان داده میشد در لیگ برتر بازی کردم و رویای دوران کودکیام به تحقق پیوست. هرچند در ادامه تیم سقوط کرد و من به دلیل داشتن قرارداد نتوانستم رضایتنامه بگیرم و همراه تیم به لیگ یک رفتم.
درباره این دوران و حواشی که با فیروز کریمی برایت پیش آمد بگو؟
آقای فیروز کریمی از زمانی که وارد تیم شد با من بد برخورد کرد و بدون هیچ دلیل و منطقی من را به نیمکت ذخیره دوخت و حتی تنبیه دویدن بیمورد دور زمین در تمرینات را برای من درنظرگرفت و در این شرایط اوضاع تیم بدتر شد و خیلی راحت به لیگ دو تنزل پیدا کرد و من با گرفتن رضایتنامه از تیم جدا شدم و به فولاد خوزستان پیوستم.
مجید جلالی چقدر در فولاد به پیشرفت تو کمک کرد؟
من با خواست ایشان به فولاد رفتم اما انکار نحسی حواشی مدیران قبلی همچنان گریبان گیرم بود و باوجوداینکه برگه رضایتنامه در دست داشتم نتوانستم در ابتدای فصل درون دروازه قرار بگیرم و با رفتار ناشایست مدیران استقلال اهواز از هفته ششم مجوز بازی گرفتم؛ اما آقای جلالی به علی سلیمی اعتماد کرده بود و من هفتهها روی نیمکت نشستم ولی کاملاً آماده بودم. تا اینکه فقط در پایان فصل با اخراج سلیمی بهطور اجباری به من بازی رسید.
چرا با این شرایط باز هم در تیم فولاد ماندگار شدی؟
در زمان نقل و انتقالات حتی آقای قلعهنوعی من را به عنوان دروازهبان دوم برای تیم استقلال میخواست اما به دلیل اینکه نمیخواستم برای همیشه نیمکت نشین باشم و از طرفی شرایط تیم فولاد وفق پیداکرده بودم تصمیم گرفتم بمانم و با تلاش بیشتر به دروازهبان اصلی تیم تبدیل شوم.
بعد از گذراندن دوران نسبتاً خوب، چه شد که از فولاد جداشدی؟
در نیمفصل لیگ سال بعد اتفاق ناگواری برایم رقم خورد و دستم شکست بطوریکه با هزینه شخصی دستم را مداوا کردم و حتی پزشکان اعتقاد داشتند شاید دیگر نتوانم دستم را مشت کنم اما به لطف خدا عمل دستم با موفقیت انجام شد و با بخشیدن مبلغ ۴۴۰ میلیون تومان از قراردادم در شرایطی که برای امرار معاشم حتی ماشین شخصیام را فروختم و از باشگاه فولاد جداشدم.
در تیم ذوبآهن در فصل دوم حضورت توانستی به جایگاه ثابتی دست پیدا کنی از این دوران برایمان بگو؟
مرحوم عبدالرضا سعدی به من کمک کرد تا با توافق با آقای آذری به این تیم بیایم و توانستم تا حدود زیادی در دو بازی آخر لیگ در دوران فیروز کریمی تواناییهای خودم را به نمایش بگذارم و با نمایش منسجم و عالی دروازه ذوبآهن در بازی با داماش و راهآهن بسته نگهدارم تا تیم در لیگ باقی بماند و فصل بعد با آمدن آقا یحیی ]گل محمدی[ اوضاع برای من کاملاً خوب پیش رفت و با اعتماد ایشان دروازهبان اصلی تیم شدم و همراه با ذوبآهن به قهرمانی جام حذفی و موفق به کسب سهمیه آسیا شدیم.
طرفدار کدام تیم پایتخت هستید استقلال یا پرسپولیس؟
به جان بچهام قسم علاقهای به گفتن این مسئله ندارم. من بازیکن تیم فوتبال ذوبآهن هستم و کاملاً نسبت به پیراهن این تیم تعصب دارم.
آیا تلاش کردهاید که از طریق شما یک جوان فوتبالیست بااستعداد گچسارانی به یک تیم مطرح راه پیدا کند؟
من نهتنها یکبار بلکه چندین بار به مدیران و مسئولان ورزش شهرستان زنگ زدم و از آنها خواستم که یک بازیکن به من معرفی کنند تا در تیمهای پایه باشگاه ذوبآهن شرایط را برای حضورش فراهم کنم اما واقعاً خیلی ناراحت و گلهمندم از مدیران که هر بار این موضوع را مطرح کردم در کمال تعجب گفتند بازیکن نداریم در شرایطی که نیازی نبود حتماً فوتبالیست خوبی باشد بلکه اعتمادبهنفس داشته باشد به راحتی با تمرین و تلاش جذب تیم میشد و باید بگویم که مگر میشد که شهر فوتبال خیز گچساران چندین و چند استعداد خوب نداشته باشد که جذب تیمهای مطرح کشوری شود؟! و در این قضیه تنها آقای شاپور عبدالخانی با من در ارتباط هستند و اخیراً یک استعداد خوب را برای حضور در تیم ذوبآهن به من معرفی کرده است که خدا را شکر در رده نوجوانان با تیم قرارداد بست.
وضعیت کنونی تیم فوتبال گچساران به ویژه نفت و گاز را چطور ارزیابی میکنید؟
صحبت خاصی درباره این موضوع ندارم و فقط برای فوتبال شهرم آرزوی موفقیت میکنم.
با فوتبالیستهای مطرح همشهری شاغل در لیگ همچون میلاد غریبی و ایمان موسوی ارتباط داری؟
با ایمان موسوی اصلاً ارتباطی ندارم ولی با میلاد کاملاً در ارتباطم و خیلی دوستش دارم و خیلی به همدیگر کمک کردیم و برایم مثل یک برادر میماند و امیدوارم دوباره شاهد درخشش باشیم که این اتفاق به زودی رخ خواهد داد.
درباره فوتبالیستهای جوان گچسارانی چه صحبتی دارید؟ آیا پتانسیل بازی در لیگ برتر را دارند؟
گچساران جز شهرهایی هست که استعداد فوتبالی جوان تا دلمان بخواهد دارد فقط باید برای پیشرفت، تغییرات جدی در خودشان نشان دهند و بیایند در تیمهای مختلف تست بدهند و با تلاش و سختی زیاد خودشان را به فوتبال کشور معرفی کنند. مثال بارز در بین جوانهای شهرمان، دوست خوبم سهیل صالحی هست که با پشتکار قوی و تمرین منظم خودش را نشان داد و با حضور در تیم ملی جوانان آیندهاش را تضمین کرده و قطعاً سهیل در آینده به فوتبالیست بزرگی بدل خواهد شد.
چی شد که مقابل گزارش مزدک میرزایی در بازی استقلال که گفت مظاهری شیرازی است عکسالعمل نشان دادی؟
آقای میرزایی فکر کردند که من شیرازی هستم آن هم دلیلش این بود که من با تیم فجر به فوتبال حرفهای معرفیشده بودم، درواقع اصلاً اینگونه نیست. من وقتی شنیدم خیلی ناراحت شدم و باافتخار یکبار دیگر اعلام میکنم که من هر جا باشم شهرم و اصالتم را فراموش نمیکنم و من یک گچسارانی هستم و باافتخار میگویم اهل روستای نارگ موسی گچسارانم و تعصب و ارادت خاصی نسبت به شهرم دارم. امیدوارم در یک برنامه سراسری و پخش مستقیم مقابل همه مردم شهرم بگویم که من یک گچسارانی هستم که همه این قضیه را بدانند.
اگر در فصلهای آتی تیم نفت گچساران به لیگ برتر صعود کند و پیشنهاد بازی از این تیم داشته باشی به درخواستشون چه جوابی میدهی؟
اگر لژیونر نباشم، بهطور حتم به پیشنهاد تیم نفت جواب مثبت خواهم داد و برای این تیم بازی خواهم کرد.
در این فصل اگر اشتباه نکنم دو پنالتی (بازی ملوان و پرسپولیس) را مهار کردی و این یک آمار فوقالعاده محسوب میشود. از مهار پنالتی عالیشاه در مسابقه با پرسپولیس بگو؟ در این زمینه تمرینات زیادی داری یا پنجاه پنجاه واکنش نشان میدهی؟
به نکته خوبی اشاره کردید. دلیل اصلی موفقیتم در گرفتن پنالتی، مربی خوب برزیلی بوده که در تیم ملی امید با ما کار میکرد. آقای ژیکو مربی شخصی دروازهبانی دیدا دروازهبان معروف برزیلی بود. ایشان برای گرفتن پنالتی تکنیک جالب و مؤثری به ما یاد داد که من همیشه در موقع پنالتی این تکنیک را اجرا میکنم و به لطف خدا از فصل قبل تاکنون از ۹ پنالتی زدهشده ۷ پنالتی را دفع کردهام.
با اعلام لیست تیم ملی در طی روزهای اخیر انتظار داشتیم که به تیم ملی دعوت شوید. نظر شما چیست؟
با توجه به عملکردم در این دو فصل کاملاً به دعوت شدن خوشبین بودم. خودم و همسرم داشتیم برای رفتن من به اردو تیم ملی برنامهریزی میکردیم که قسمت نشد در این اردو باشم، اما کاملاً به تیم ملی فکر میکنم و تلاشم را چند برابر میکنم تا نظر آقای کی روش را به خودم جلب کنم. البته از طرف تیم ملی با من تماس گرفتند و فردا به همراه تیم ملی به امارات میروم تا برای بازی برگشت با گوام بتوانیم از طریق کنسول گری آمریکا در امارات ویزا کشور گوام را رزرو کنیم.
با شنیدن این کلمات چه حسی پیدا میکنید؟
گچساران = نفت و پوچی/ کوه خامی = گچساران استوار
باشت و باوی = اصالت/ نارک موسی = عشق، زندگی، دوران کودکی
در پایان اگر صحبتی و یا مطلب خاصی در ذهن دارید میتوانید عنوان کنید.
دوست دارم از مربیان زحمتکشم آقایان حسن کیامرثی، غلام پیروانی و یحیی گل محمدی تشکر ویژهای کنم که واقعاً به این عزیزان مدیونم. از همسرم بینهایت سپاسگزارم. خانواده و دوستانم که مشوق اصلی من بودند همیشه سربلند نگهشان دارم و به یاری خدا امیدوارم نماینده شایستهای برای فوتبال شهرم باشم و بتوانم از لحاظ فنی و خیلی مهمتر به لحاظ اخلاقی نماد شهرم باشم. همچنین در پایان از تمامی زحمتکشان این هفتهنامه تشکر و قدردانی میکنم و روزهای خوشی برای مردم شهرم آرزومندم.
تهیه و تنظیم گزارش؛ علیرضا ایوبی زاده و با تشکر از محسن شکاری.
همه علاقهمندان به فوتبال در استان و خطه جنوب بازیهای او را در لیگ برتر دنبال میکنند. از حواشی که برایش در دوران فیروز کریمی در سال ۸۹-۹۰ در استقلال اهواز به وجود آمد تا حضور در تیم ملی امید تا قهرمانی در جام حذفی و تا پنالتی گیریهایش در فصل جدید؛ اما شاید هیچکدامش بهاندازه مصاحبه او پس از مسابقه با استقلال که گزارشگر مسابقه وی را شیرازی نامید و او بعدش واکنش نشان داد برایم جذابیت نداشت. چه سوژهای بهتر از آنکه برخلاف برخی که شهرستانی بودن خود را در کلانشهرها مخفی میکنند، خود را یک شهرستانی و یا یک روستازاده معرفی میکند؟ محمد رشید مظاهری را میگویم. فوتبالیستی که زاده ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ در گچساران است و اولین تیم باشگاهیاش تیم دنای گچساران بوده که به قول خودش شاید دیگر نامی از آن باقی نمانده و همانند بسیاری از تیمهای شهرستان منحل شده باشد و کسی که اولین مربی دروازهبانیاش را جعفر امیریان معرفی میکند. آن گونه و تا آنجا که به یاد دارم هیچ رسانه مکتوب و یا برخط استانی با وی مصاحبهای تفصیلی صورت نداده و پس از عکسالعمل او در مقابل مزدک میرزایی گزارشگر مسابقه استقلال و ذوبآهن جرقهای به ذهنم خطور کرد تا از همکارانم در تحریریه توازن بخواهم تا ترتیب یک مصاحبه را با وی بدهند. اول فکر میکردم با توجه به آغاز لیگ و شلوغیهای آن قبول نکند، اما استقبال کرد و مصاحبهکننده نیز از خوشرویی و معرفت او بسیار برایم سخن گفت. مصاحبهای که حدود یک و نیم ساعت طول کشید و محمد رشید بسیار از فوتبال و هم از شهرش گفت... (آرش کنارکوهی).
بخش هایی از گفتوگوی علیرضا ایوبی زاده با محمد رشید مظاهری:
چرا پست دروازهبانی را در فوتبال انتخاب کردی؟
در دوران مدرسه، هیچوقت سطح فوتبالم خوب نبود و همیشه در یارکشی قبل بازی بین دوستانم انتخاب نمیشدم و بیرون میماندم و بیشتر با سنگ و خاک ریزههای اطراف زمین فوتبال خودم را مشغول میکردم تا اینکه یک روز پدرم به مدرسه آمد تا وضعیت درسیام را بپرسد. وقتی من را در حیاط مدرسه دید که کنار زمین نشستهام و به من بازی نمیرسد خیلی ناراحت شد و بدون اینکه وضعیت درسیام را بپرسد رفت و به خانه برگشت. من خودم وقتی ناراحتی پدرم را دیدم با وجود عدم رضایت خانواده با یک عزم جدی به سراغ فوتبال رفتم...
از روزهای شروع دروازهبانی و شرایطت در آن زمان بیشتر توضیح بدهید؟
در اولین روزی که تصمیم جدی گرفته بودم، رفتم استادیوم تختی و شروع به دویدن دور زمین کردم. در روزهای ابتدایی فقط به بالا بردن سطح آمادگی بدنیام فکر میکردم تا اینکه با دوستم روی سکوهای استادیوم تختی نشسته بودیم و دوستم مدام از الیور کان صحبت میکرد و من بهطور کاملاً اتفاقی به پست دروازهبانی علاقهمند شدم و خودم را برای شرکت در تست دروازهبانی یکی از تیمهای شهرستان آماده کردم.
چند بار تست دادی تا به عنوان دروازهبان برگزیده شدی؟
تیم دنای شهرستان داخل زمین آسفالت کنار زمین تختی تمرین میکرد و من با صحبت با آقای امیریان در تست این تیم شرکت کردم و بعد از چهار بار تست دادن بلاخره پذیرفته شدم و از آن روز به بعد با جدیت فراوان به کار دروازهبانی مشغول شدم.
دوران نوجوانی فوتبالت را چطور سپری کردی؟ سکوی پرتاب آن دورانت چه تیمی بود؟
با اعتمادبهنفس بالا در تست تیم نوجوانان نفت و گاز گچساران در سال اول دبیرستان شرکت کردم و خیلی عالی کارکردم تا اینکه آقای حسن کیامرثی خیلی زود بنده را در تست گیری پذیرفت. آقای حسن کیامرثی اصول گلری را به من یاد داد و واقعاً لطف ایشان را هیچوقت فراموش نمیکنم. بعدازآن خیلی مصمم و جدی کارم را در تیم نوجوانان نفت پیش بردم و در همان سال دروازهبان اول تیم شدم و حتی در همان سنین نوجوانی به بازی در لیگ برتر فکر میکردم.
بعد از تیم نوجوانان به دیگر تیمهای رده پایه نفت رفتی یا راه خروج از شهرستان را پیش گرفتی؟
در ردههای سنی باشگاه نفت به پیشرفت خوبی رسیدم و در ردههای جوانان با مربیگری آقای عبدالله نژاد و رده امید دروازهبان اول تیم بودم و حتی با وجود سنی کمی که داشتم به تیم بزرگسالان باشگاه رسیدم و در جام حذفی برای نفت و گاز بازی کردم.
بعد از نفت به تیم جوانان فجر سپاسی ملحق شدی؟
بله برای شرکت در تست تیم فجر به شیراز رفتم ولی تست نگرفتند و من با معرفی خودم اصرار داشتم که قابلیتهای خودم را به مربیان پایه فجر نشان بدهم که بهطور استثنا و در شرایطی که دروازهبان تیم جوانان فجر به دلایلی به تمرین نیامده بود، به من اجازه دادند با تیم تمرین کنم در تمرین رضایت کادر فنی فجر را جلب کردم تا اینکه بعد از یک ماه تمرین مداوم با تیم، حاضر به بستن قرارداد و دادن خوابگاه به من شدند و بهطور رسمی فعالیت من در تیمی جدید آغاز شد.
چه دلایلی باعث شد که با وجود سرمایهگذاری خوب در تیم فجر به تیم بزرگسالان این باشگاه راه پیدا نکردی؟
در تیم جوانان دچار افت وحشتناک روحی شدم که عمده دلیل آن دوری از خانواده بود که در ابتدا نتوانستم خودم را به بازی در شهری که در آن غریب و تنها بودم وقف بدهم. در آن فصل در لیگ جوانان کشوری بازیهای کمی به من رسید و در فصل بعد از تیم کنار گذاشته شدم.
در ادامه چه اتفاقی برای شما رخ داد؟
آقای غلام پیروانی که همیشه تمرین جوانان را زیر نظر داشت به من اجازه ترک باشگاه را نداد و با اختیار خودش من را در سن ۱۷ سالگی به تمرین تیم بزرگسالان برد و با من قرارداد بست ولی متأسفانه بعدازآن مدیریت باشگاه وارد ماجرا شد و به آقای پیروانی اجازه نمیداد که من همراه تیم باشم و نهایتاً بعد از چند هفته مجادله و بعد از رفتن آقای پیروانی به تیم ملی امید دیگر اجازه تمرین کردن با تیم به من ندادند.
مظاهری: امکانش هست خواهش کنم مطلبی که تاکنون در هیچ رسانهای مطرح نکردهام را از این طریق بازگو کنم؟
خواهش میکنم، چه مطلبی؟
بعد از ترک اجباری تیم، شاه غلام ]پیروانی[ در حق من پدری کرد. من را به مدت دو ماه به منزل شخصی خودش برد و یک اتاق در اختیارم گذاشت و برایم سنگ تمام گذاشت و از من جوان حمایت کرد و نگذاشت آینده فوتبالی من نابود شود و درحالیکه بدون تیم بودم، به تیم ملی امید دعوتم کرد و انگیزه فراوان به من میداد و حتی در آن سنین هرروز به من میگفت تو بهتر از مهدی رحمتی خواهی شد که با این کار و به خاطر حمایتهایش همیشه مدیون ایشان هستم.
چه شد که با وجود قرار گرفتن در آن دوران کابوس وار جذب تیم لیگ برتری استقلال اهواز شدی؟
به دلیل حضور مستمر در تمرینهای تیم ملی امید در نیمفصل لیگ برتر با مبلغ ۲۵ میلیون تومان که هیچوقت حتی یک ریال هم از مبلغ قراردادم نصیبم نشد به مدت یک فصل و نیم به تیم استقلال اهواز پیوستم.
در استقلال اهواز خیلی زود به عنوان دروازهبان شماره یک تیم معرفی شدی؟
خواست خدا بود و خیلی زود شماره یک دروازه تیم شدم. با وجود سن کم که در آن دوران به دروازهبانان امید کمتر میدان داده میشد در لیگ برتر بازی کردم و رویای دوران کودکیام به تحقق پیوست. هرچند در ادامه تیم سقوط کرد و من به دلیل داشتن قرارداد نتوانستم رضایتنامه بگیرم و همراه تیم به لیگ یک رفتم.
درباره این دوران و حواشی که با فیروز کریمی برایت پیش آمد بگو؟
آقای فیروز کریمی از زمانی که وارد تیم شد با من بد برخورد کرد و بدون هیچ دلیل و منطقی من را به نیمکت ذخیره دوخت و حتی تنبیه دویدن بیمورد دور زمین در تمرینات را برای من درنظرگرفت و در این شرایط اوضاع تیم بدتر شد و خیلی راحت به لیگ دو تنزل پیدا کرد و من با گرفتن رضایتنامه از تیم جدا شدم و به فولاد خوزستان پیوستم.
مجید جلالی چقدر در فولاد به پیشرفت تو کمک کرد؟
من با خواست ایشان به فولاد رفتم اما انکار نحسی حواشی مدیران قبلی همچنان گریبان گیرم بود و باوجوداینکه برگه رضایتنامه در دست داشتم نتوانستم در ابتدای فصل درون دروازه قرار بگیرم و با رفتار ناشایست مدیران استقلال اهواز از هفته ششم مجوز بازی گرفتم؛ اما آقای جلالی به علی سلیمی اعتماد کرده بود و من هفتهها روی نیمکت نشستم ولی کاملاً آماده بودم. تا اینکه فقط در پایان فصل با اخراج سلیمی بهطور اجباری به من بازی رسید.
چرا با این شرایط باز هم در تیم فولاد ماندگار شدی؟
در زمان نقل و انتقالات حتی آقای قلعهنوعی من را به عنوان دروازهبان دوم برای تیم استقلال میخواست اما به دلیل اینکه نمیخواستم برای همیشه نیمکت نشین باشم و از طرفی شرایط تیم فولاد وفق پیداکرده بودم تصمیم گرفتم بمانم و با تلاش بیشتر به دروازهبان اصلی تیم تبدیل شوم.
بعد از گذراندن دوران نسبتاً خوب، چه شد که از فولاد جداشدی؟
در نیمفصل لیگ سال بعد اتفاق ناگواری برایم رقم خورد و دستم شکست بطوریکه با هزینه شخصی دستم را مداوا کردم و حتی پزشکان اعتقاد داشتند شاید دیگر نتوانم دستم را مشت کنم اما به لطف خدا عمل دستم با موفقیت انجام شد و با بخشیدن مبلغ ۴۴۰ میلیون تومان از قراردادم در شرایطی که برای امرار معاشم حتی ماشین شخصیام را فروختم و از باشگاه فولاد جداشدم.
در تیم ذوبآهن در فصل دوم حضورت توانستی به جایگاه ثابتی دست پیدا کنی از این دوران برایمان بگو؟
مرحوم عبدالرضا سعدی به من کمک کرد تا با توافق با آقای آذری به این تیم بیایم و توانستم تا حدود زیادی در دو بازی آخر لیگ در دوران فیروز کریمی تواناییهای خودم را به نمایش بگذارم و با نمایش منسجم و عالی دروازه ذوبآهن در بازی با داماش و راهآهن بسته نگهدارم تا تیم در لیگ باقی بماند و فصل بعد با آمدن آقا یحیی ]گل محمدی[ اوضاع برای من کاملاً خوب پیش رفت و با اعتماد ایشان دروازهبان اصلی تیم شدم و همراه با ذوبآهن به قهرمانی جام حذفی و موفق به کسب سهمیه آسیا شدیم.
طرفدار کدام تیم پایتخت هستید استقلال یا پرسپولیس؟
به جان بچهام قسم علاقهای به گفتن این مسئله ندارم. من بازیکن تیم فوتبال ذوبآهن هستم و کاملاً نسبت به پیراهن این تیم تعصب دارم.
آیا تلاش کردهاید که از طریق شما یک جوان فوتبالیست بااستعداد گچسارانی به یک تیم مطرح راه پیدا کند؟
من نهتنها یکبار بلکه چندین بار به مدیران و مسئولان ورزش شهرستان زنگ زدم و از آنها خواستم که یک بازیکن به من معرفی کنند تا در تیمهای پایه باشگاه ذوبآهن شرایط را برای حضورش فراهم کنم اما واقعاً خیلی ناراحت و گلهمندم از مدیران که هر بار این موضوع را مطرح کردم در کمال تعجب گفتند بازیکن نداریم در شرایطی که نیازی نبود حتماً فوتبالیست خوبی باشد بلکه اعتمادبهنفس داشته باشد به راحتی با تمرین و تلاش جذب تیم میشد و باید بگویم که مگر میشد که شهر فوتبال خیز گچساران چندین و چند استعداد خوب نداشته باشد که جذب تیمهای مطرح کشوری شود؟! و در این قضیه تنها آقای شاپور عبدالخانی با من در ارتباط هستند و اخیراً یک استعداد خوب را برای حضور در تیم ذوبآهن به من معرفی کرده است که خدا را شکر در رده نوجوانان با تیم قرارداد بست.
وضعیت کنونی تیم فوتبال گچساران به ویژه نفت و گاز را چطور ارزیابی میکنید؟
صحبت خاصی درباره این موضوع ندارم و فقط برای فوتبال شهرم آرزوی موفقیت میکنم.
با فوتبالیستهای مطرح همشهری شاغل در لیگ همچون میلاد غریبی و ایمان موسوی ارتباط داری؟
با ایمان موسوی اصلاً ارتباطی ندارم ولی با میلاد کاملاً در ارتباطم و خیلی دوستش دارم و خیلی به همدیگر کمک کردیم و برایم مثل یک برادر میماند و امیدوارم دوباره شاهد درخشش باشیم که این اتفاق به زودی رخ خواهد داد.
درباره فوتبالیستهای جوان گچسارانی چه صحبتی دارید؟ آیا پتانسیل بازی در لیگ برتر را دارند؟
گچساران جز شهرهایی هست که استعداد فوتبالی جوان تا دلمان بخواهد دارد فقط باید برای پیشرفت، تغییرات جدی در خودشان نشان دهند و بیایند در تیمهای مختلف تست بدهند و با تلاش و سختی زیاد خودشان را به فوتبال کشور معرفی کنند. مثال بارز در بین جوانهای شهرمان، دوست خوبم سهیل صالحی هست که با پشتکار قوی و تمرین منظم خودش را نشان داد و با حضور در تیم ملی جوانان آیندهاش را تضمین کرده و قطعاً سهیل در آینده به فوتبالیست بزرگی بدل خواهد شد.
چی شد که مقابل گزارش مزدک میرزایی در بازی استقلال که گفت مظاهری شیرازی است عکسالعمل نشان دادی؟
آقای میرزایی فکر کردند که من شیرازی هستم آن هم دلیلش این بود که من با تیم فجر به فوتبال حرفهای معرفیشده بودم، درواقع اصلاً اینگونه نیست. من وقتی شنیدم خیلی ناراحت شدم و باافتخار یکبار دیگر اعلام میکنم که من هر جا باشم شهرم و اصالتم را فراموش نمیکنم و من یک گچسارانی هستم و باافتخار میگویم اهل روستای نارگ موسی گچسارانم و تعصب و ارادت خاصی نسبت به شهرم دارم. امیدوارم در یک برنامه سراسری و پخش مستقیم مقابل همه مردم شهرم بگویم که من یک گچسارانی هستم که همه این قضیه را بدانند.
اگر در فصلهای آتی تیم نفت گچساران به لیگ برتر صعود کند و پیشنهاد بازی از این تیم داشته باشی به درخواستشون چه جوابی میدهی؟
اگر لژیونر نباشم، بهطور حتم به پیشنهاد تیم نفت جواب مثبت خواهم داد و برای این تیم بازی خواهم کرد.
در این فصل اگر اشتباه نکنم دو پنالتی (بازی ملوان و پرسپولیس) را مهار کردی و این یک آمار فوقالعاده محسوب میشود. از مهار پنالتی عالیشاه در مسابقه با پرسپولیس بگو؟ در این زمینه تمرینات زیادی داری یا پنجاه پنجاه واکنش نشان میدهی؟
به نکته خوبی اشاره کردید. دلیل اصلی موفقیتم در گرفتن پنالتی، مربی خوب برزیلی بوده که در تیم ملی امید با ما کار میکرد. آقای ژیکو مربی شخصی دروازهبانی دیدا دروازهبان معروف برزیلی بود. ایشان برای گرفتن پنالتی تکنیک جالب و مؤثری به ما یاد داد که من همیشه در موقع پنالتی این تکنیک را اجرا میکنم و به لطف خدا از فصل قبل تاکنون از ۹ پنالتی زدهشده ۷ پنالتی را دفع کردهام.
با اعلام لیست تیم ملی در طی روزهای اخیر انتظار داشتیم که به تیم ملی دعوت شوید. نظر شما چیست؟
با توجه به عملکردم در این دو فصل کاملاً به دعوت شدن خوشبین بودم. خودم و همسرم داشتیم برای رفتن من به اردو تیم ملی برنامهریزی میکردیم که قسمت نشد در این اردو باشم، اما کاملاً به تیم ملی فکر میکنم و تلاشم را چند برابر میکنم تا نظر آقای کی روش را به خودم جلب کنم. البته از طرف تیم ملی با من تماس گرفتند و فردا به همراه تیم ملی به امارات میروم تا برای بازی برگشت با گوام بتوانیم از طریق کنسول گری آمریکا در امارات ویزا کشور گوام را رزرو کنیم.
با شنیدن این کلمات چه حسی پیدا میکنید؟
گچساران = نفت و پوچی/ کوه خامی = گچساران استوار
باشت و باوی = اصالت/ نارک موسی = عشق، زندگی، دوران کودکی
در پایان اگر صحبتی و یا مطلب خاصی در ذهن دارید میتوانید عنوان کنید.
دوست دارم از مربیان زحمتکشم آقایان حسن کیامرثی، غلام پیروانی و یحیی گل محمدی تشکر ویژهای کنم که واقعاً به این عزیزان مدیونم. از همسرم بینهایت سپاسگزارم. خانواده و دوستانم که مشوق اصلی من بودند همیشه سربلند نگهشان دارم و به یاری خدا امیدوارم نماینده شایستهای برای فوتبال شهرم باشم و بتوانم از لحاظ فنی و خیلی مهمتر به لحاظ اخلاقی نماد شهرم باشم. همچنین در پایان از تمامی زحمتکشان این هفتهنامه تشکر و قدردانی میکنم و روزهای خوشی برای مردم شهرم آرزومندم.
تهیه و تنظیم گزارش؛ علیرضا ایوبی زاده و با تشکر از محسن شکاری.