امید به پایان دشمنی اصلاح طلبی کهگیلویه

کبنا ؛در چند وقت اخیر هر لینک و خبری مبنی بر ائتلاف اصلاح طلبان یا هر کلمه کلیدی دیگر در این خصوص به چشمم می خورد به خود می گفتم این بار دیگر واقعا اتحادی صورت گرفته است. اما این دو بزرگوار خواسته یا ناخواسته بر توسن سرکش لجبازی سوار شده اند و هیچ کدام از این سمند تیزرو نه یارای پایین آمدن را دارند و نه شاید این قصد را. بگذارید مبنا را بر این بگذاریم که قصدشان واقعا پیاده شدن است اما این سمند ناسازگار سر پیاده کردن را ندارد.

انتقاد همیشه خوب و سازنده است. نقد بکنیم و نقد بشنویم. اما من در این مقال به هیچ وجه قصد نقد ندارم نه نقد رفتار اصلاح طلبی این دوستان و نه نقد شخصیتی هر کدام از این بزرگواران چه حقیر نه در چنین جایگاهی قرار دارم و نه نقد من بر این دو تن از آداب ادب است. در این مقال هدفی جز ارایه طرحی برای برون رفت از شرایط در هم تنیده و قفل شده سرنوشت سیاسی شهرستان کهگیلویه را ندارم . در ادامه ساختاری را معرفی و پیشنهاد می کنم که بتوان با آن این دوئیت اصلاح طلبی در شهرستان را به واحدی نیرومند بدل کرد. پیشاپیش جهت دادن این حق به خود برای طرح چنین موضوعی از تمام بزرگوارانی که در عرصه سیاست این شهرستان تن فرسودند پوزش می طلبم .این نوشته می تواند ساختاری کلی باشد و بالطبع نواقص زیادی دارد اما شاید بتواند نقطه ی آغازین برای پایان بخشیدن به این تضاد باشد. مسلما نقد بر این نوشته سبب پربارتر شدن آن خواهد شد.
اگر به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا بنگریم هر کس برای کاندیدا شدن در این انتخابات از طرف هر کدام از دو حزب این کشور مجبور است در انتخابات درون حزبی شرکت کند و از سد رقیب حزبی خود بگذرد. اما تصور اجرای چنین سیستمی در شهرستان کهگیلویه و یا حتی در اشلی بزرگتر چون ایران خیالی خام است. چه در ایران نه حزبی به معنای واقعی کلمه فعالیت دارد و نه این که حتی این احزاب اعضای مشخص و شناسنامه دار دارند. حال اگر بخواهیم از مکانیسم انتخاب کاندیدا از پایین به بالا استفاده کنیم نبود احزاب منسجم مانع اصلی در پیشبرد برنامه است. اما راهکاری که به نظر حقیر می رسد کمک گرفتن از مجمعی از تمام اصلاحطلبان شهرستان برای انتخاب کاندیدای واحد برای این شهرستان می باشد. با انتخاباتی درون گروهی می توان کاندیدای واحدی را برای انتخابات مجلس معرفی کرد و بر این تضاد چندین ساله پایانی داد. برای این کار نیاز به ساختاری است که در زیر به آن اشاره شده است.

ساختار انسانی برنامه
۱-لایه اولیه که من در اینجا با عنوان شورای مشورتی از نام می برم.
با احترام به تمام بزرگان اصلاح طلب شهرستان این هسته ۹ نفره (مراد از عدد ۹ عددی فرد جهت جلوگیری از تساوی احتمالی آراست و هر عدد فرد دیگر را می توان جایگزین کرد ) متشکل از آقایان لاهوتی و منطقیان )مراد از تقدم نام فقط حروف الفباست و بس) به عنوان دو عضو اصلی شورای مشورتی و از طرف هر کدام از این دو تن نیز سه نفر دیگر به انتخاب آنان به این شورا اضافه خواهند شد. نفر آخر در این شورا سوم شخصی مورد پذیرش هر دو طرف است که خواه شخصیتی درون شهرستانی باشد و یا بیرون شهرستان و استان باید مورد پذیرش این دو تن باشد. پیشاپیش نیز حقیر مطلع است که این فرد محل تضاد و اختلاف خواهد بود اما مطمعناً هستند بزرگوارنی که مقبول این دو تن باشند.
۲- لایه دوم که من در اینجا با عنوان مجمع اصلاحطلبان شهرستان معرفی میکنم
این لایه که در واقع تصمیم گیرنده اصلی هستند متشکل از تمام افرادی است که از نظر شورای مشورتی، اصلاح طلب بودن آنها محرز شده است. مساله ای که پیش می آید این است که نحوه انتخاب این مجمع چگونه باشد. کمیته اجرایی نیز راهکار چنین مساله ایست.
۳-لایه میانی یا کمیته اجرایی
این کمیته متشکل از افرادی مورد اعتماد شورای مشورتی می باشد که توسط دو ناظر از هر طرف ماجرا کنترل خواهند شد. و وظیفه ای که بر عهده این کمیته است برقرای ارتباط بین دو لایه ساختار انسانی و همین طور برگزاری انتخابات است. در صورت نیاز کمیته مشورتی می تواند با نظر اکثریت تعداد افراد این کمیته را بیشتر کند.
ساختار اجرایی
حال که ساختار انسانی را ارایه دادیم به مکانیسم اجرایی برنامه می رسیم. در ابتدا باید تمام افرادی که در این پروسه شرکت می کنند یک سری پیش فرض ها را بپذیرند اول این که تمام تصمیمات شورای مشورتی برای تمام شرکت کنندگان و همین طور تک تک اعضا شورای مشورتی مورد پذیرش باشد. در نقطه مقابل باید انتخاب صورت گرفته توسط مجمع نیز توسط شورای مشورتی لازم الاجرا باشد. متضمن این مسله نیز در ابتدا می تواند قراردادی اخلاقی بین اعضای کمیته و مجمع باشد که به صورت رسانه اعلام خواهد شد.
اگر ساختار از پایین به بالا را در نظر بگیریم به مکانیسم پیش رو می رسیم . در یک بازه خاص زمانی خاص تمام کسانی که احساس می کنند اصلاح طلب هستند با ساختار ارتباطی که کمیته اجرایی تعیین میکند تماس برقرار کرده و جهت کسب حق رای ثبت نام می کنند. مرحله بعدی کار احراز صلاحیت این افراد از سوی شورای مشورتی است. با تعیین افراد واجد شرایط برای رای دادن و اعلام عمومی آنها بازه ای زمانی برای اعتراض به صلاحیت ها ارایه می شود و در نهایت می توان انتخابات اصلی را برگزار کرد. همزمان با مرحله قبل افرادی که داعیه اصلاح طلبی دارند برای کاندیدا شدن ثبت نام می کنند و بعد از اتمام این مهلت به بخش اصلی مکانیسم می رسیم. نکته ای که در اینجا به نظر حقیر خطور میکند این است که برای انتخاب کاندیدای واحد نباید هیچ محدودیتی برای نامزدهای احتمالی از سوی شورای مشورتی برقرار شود بلکه این مجمع است که صلاحیت این افراد را برای کاندیدا شدن تایید میکند و آن هم در انتخابات و رایی که خواهند داد.
در روز موعد مجمع اصلاح طلبان شهرستان کهگیلویه با وسیله ارتباطی یا هر مکانیزم انتخابی دیگر که توسط شورای مشورتی تعیین می شود از بین کاندیدا های مورد نظر یکی را به عنوان کاندیدای نهایی این جریان در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی معرفی می کند.
مواردی که لازم است در اینجا اشاره شود عبارتند از این که اعتماد متقابل پیش فرض تمام این ساختارهاست چرا که این مکانیسم به هیچ وجه توانایی تضمین صحت انتخابات را ندارد. مساله دیگر بحث اختلافات احتمالی است که هر یکی از اعضای مجمع به صرف عضو شدن در این مجمع به صورت پیش فرض تصمیمات این مجمع را پذیرفته است و این شورای مشورتی است که به عنوان حکم عمل می کند. دوباره باید متذکر شد شورای مشورتی هیچ گونه قدرت انتخابی به جز تعیین تایید صلاحیت افراد متقاضی عضویت در مجمع را ندارد.
در خصوص کاندیدا شدن آقایان لاهوتی و منطقیان نیز باید به این نکته توجه کرد که مانند دیگر نامزدهای احتمالی حق شرکت در این پروسه را دارند اما اولین مساله ای که پیش رو خواهد بود این منطق خواهد بود که آیا خود نامزدهای احتمالی می توانند داور باشند. در نگاه اول چنین عملی اشتباه محض خواهد بود اما اگر قدری به ساختار مدنظر توجه کنیم حضور همزمان این دو تن در شورای مشورتی و این نکته که شورای مشورتی تنها حق اظهار نظر در خصوص صلاحیت داعیه دران اصلاح طلب متقاضی حضور در مجمع را دارند قدری می توان از دیدگاه اولیه مشکوک به داوری همزمان کاندیداهای احتمالی دور شویم و این حق را نیز به این دو بزرگوار دهیم تا در این مجال خود را به بوته آزمایش بسپارند.
با امید که این نوشته سرآغازی باشد بر پایان این اختلاف