چرخش مدیریت و استان کهگیلویه و بویراحمد

کبنا ؛مخاطب
فلسفه انتخابات چرخش نخبگان و قدرت و همچنین دیدگاه‌ها می‌باشد. چرخشی که در قانون اساسی پیش‌بینی شده و چنان اعتقاد به آن راسخ است که هر شخص بیش از دو دوره پشت سر هم نمی‌تواند رییس دولت باشد.
رسم بر این است که تغییر در پیکره دولت نیز نمود پیدا کند و به تبع تغییرات انجام شده در کلان کشور، در استانها و شهرستان ها نیز اتفاق افتد و این گردش مدیریت به نحوی انجام شود که مدیران با شاکله دولت همراه و همدل باشند.
حال اگر دولتی که پس از دولت دیگر زمام امور را در دست می گیرد در چهارچوب و مشی کلی خیلی متفاوت نباشد با تغییرات کم نیز می توان جهت اصلاح امور و نقاط ضعف به پیش رود و خللی در کار آن پیش نیاید.ولی فاجعه آنجاست که چرخشی به بزرگی ۲۴ خرداد ۹۲ اتفاق می افتد و هنوز مدیرانی متعصب و منتصب به جریان گذشته زمام دار امور می باشند و بصورت سلسله وار از مدیران زیر مجموعه خود پشتیبانی می کنند.
نمونه بارز آن بعضی از مدیران استان کهگیلویه و بویراحمد است که با افتخار حضور در دو دولت متفاوت را تجربه می‌کنند و خم به ابرو نمی آورد و به احتمال فراوان استعداد حضور در دولت های متفاوت تراز این را نیز دارند.
البته به ایشان ایرادی وارد نیست که مشکل از مسئولان تصمیم گیرنده در عزل و نصب مدیران می باشد که انگار با اینگونه تعارض‎های عجیب کنار آمده‌اند.
جالب اینجاست که شنیده می شود بعضی از مدیران یاد شده مورد حمایت اشخصاصی هستند که در حال حاضر هیچ گونه جایگاه قانونی در انتصابات استانی ندارند و غم انگیز تر آن است که حضور بعضی از مدیران محترم منوط به مدیر شهرستانی خود می باشد که بعضا اکثر قریب به اتفاق پرسنل زیر مجموعه خود دارای مدرک تحصیلی بالاتری از ایشان دارند.مدیری که به اعتقاد مدیراستانی محترم دارای خصائص مدیریتی بسیار قوی و ویژه ای است که بسیاری از مشکلات این سازمان فقط به جهت حضور این مدیر شهرستانی مرتفع می گردد.
البته ذهن مخاطب ناخوداگاه درگیر این سوال می گردد که مدیراستانی محترم چگونه رازی به محدود کردن چنین مدیر توانمندی در شهرستان شده و زمینه رشد و ارتقاء چنین استعدادی را فراهم ننموده که شاید جمع بیشتری از جمعیت کشور از هنرنمایی مدیریتی ایشان بهره مند گردند.