تاریخ انتشار
سه شنبه ۹ تير ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۱۶
کد مطلب : ۱۱۳۰۶۶
روح تازه در جریان اصولگرایی گچساران و باشت
۰
کبنا ؛مدیریت محترم کبنا نیوز با سلام و عرض ادب، احترام و همچنین آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما؛
لذا خواهشمندم پیرو سیاست انتشار آزادانه عقاید جریان‌های سیاسی معتقد به جمهوری اسلامی در سایت کبنا نیوز و با توجه به آنکه سایت خبری تحلیلی فوق تریبون مشخص نماینده فعلی گچساران و باشت شده است شایسته است مقاله ذیل که با منش و قلم اصولگرایی به رشته تحریر در آمده است را در صورت اعتقاد به آزادی بیان و اصل بی‌طرفی منتشر و به عنوان تیتر اصلی در سایت شما قرار گیرد.
با احترام
محسن مرادی
توضیح کبنا نیوز؛
سلام دوست عزیز آقای مرادی
مطمئنا عریضه ابتدائی شما در انتشار یا عدم انتشار این مطلب هیچ تاثیری نداشته و مدیریت مطالب در کبنا نیوز روال خاصی داره که خوشبختانه این مطلب هم نسبتا قابل قبول هست.
ان شاء اله از مطالب شما استفاده خواهیم کرد.
محسن مرادی*
فضای انتخاباتی در حوزه انتخابیه گچساران و باشت پیش از هر زمان دیگری آغاز شده است به گونه ای که اگر در گذشته از اوایل مهر ماه فعالیتی آغاز میشد اما اینک جریان پر ادعا اما کم کار حاکم بر مدیریت اجرایی گچساران و باشت بدان جهت که از سست بودن پایه های خویش در بین مردم آگاه شده است فعالیت انتخاباتی و تهیج احساسات را از دی ماه ۹۳ آغاز کرده است و چنان از موج عظیم منفی و سرد ملت نسبت به جریان خود هراسان گشته اند که برای شان دادن قدرت اجرایی و کارنامه غیر قابل دفاع خود دست به چاپ بنرهای به ظاهر خودجوش اما وابسته به چند شخص اقتصادی خاص متوسل شده اند تا با این شعبده بازی ساده به جامعه القاء کنند اگر چه ریشه هایشان در آب است و چون حبابی بر آب می تازند و به تلنگری نقش بر آب می شوند اما باز هم پیروز نهایی انتخابات آینده خواهند بود!
در این سوی میدان، جریان اصولگرا که در دور گذشته به خاطر عدم تبیین شرایط خاص و دقیق انتخابات و عدم توجه به خرد جمعی که نه بر اساس توانای رقیب بلکه بر اساس عدم مشورت پذیری و اتحاد نیروهای جریانی، قبای پر افتخار نمایندگی را به فردی ناتوان اما پر ادعا تقدیم کردند اینک در یک بزنگاه حساستاریخی قرار گرفته‌اند!
اگر در گذشته بهانه ای برای انتخاب دیگر افراد حاضر در صحنه انتخابات بود و عده ای تنها خود را رهبر واحد جریان اصولگرا می دانستند؛ متاسفانه بر اساس آن اشتباهات استراتژیک ، رخدادی های شکل گرفت که نتیجه آن وضعیت اسفناک و بغرنج فعلی شکل گرفت تا بعد از ۳ سال همچنان گچساران و باشت درگیر داد بیکاری و محرومیت باشد!
به سیمای ناامید و خسته شهر که مینگریم ناامیدی را از انتخاب پر زرق و برق سه سال پیش به وضوح می توان مشاهده کرد!
مردمی که تنها به نام یک جامعه به یک شخصص رای دادند اما آنچه مشاهده کردند تنها نگاه به یک طایفه خاص بود!
مردمی که از انتخاب خود سخت پشیمان شدند چرا که شانتاژ های خبری و فضای روانی تبلیغات در طول سه سال گذشته جای خود را به رفع مشکلات داده است.
اما این روزها بار دیگر جریان اصولگرایی گچساران و باشت به مسیر عقلانیت و تدبیر باز گشته است. مسیری که اگرچه در گذشته تاوانی ۳ ساله به همراه داشته است و مردم شریف گچساران و باشت بهایی عظیم آن را تا به امروز پرداخت کرده اند اما اینک راه علاج آن را در اتحاد و وحدت و همدلی و هم زبانی یافته اند!
مردم نیک نام و شریفی که تا به امروز پرچم اصولگرای را استوار نگه داشته اند و اینک با خرد واندیشه در جستجوی موفقیت کرسی سبز بهارستان از دست رقیب پر ادعا با کارنامه تهی هستند.
اما چه باید کرد که در ۷ اسفند ۹۴ همانند اسفند ۹۰ باز با جو روانی و شانتاژ تبلیغاتی افراد را به اشتباه نیندازند و اینبار حضور حماسی مردم در گچساران منجر به انتخاب چهره ای کارا، مردمی و انقلابی گردد؟
جریان اصولگرای حوزه گچساران و باشت در طول این سالها شاهد نام‌های کهن و نام آشنای چون آقایان جعفری، فولادی وندا، حسینی، اسماعیلی و ... از جبهه اصیل اصولگرابوده است.
چند صباحیست که نام مهندس فولادی وندا به عنوان گزینه جبهه اصولگرای شنیده میشود؛ و عده ای بر این تصور هستند که اگر ایشان به عنوان گزینه نهایی در جبهه اصولگرایی معرفی شوند بی شک پیروز انتخابات هستند! اما گویی دوستان تحلیلگر از یاد برده اند که عرصه سیاست تنها عرصه جریان فکری نیست بلکه بحث قومیتی نیز در آن تاثیر گذار است و به همین جهت هست که به خاطر بحث قومیتی و اینکه ممکن است عده ای بی اخلاق با ایجاد تنش قومیتی بین ترک و لر بر این اجماع آسیب وارد کنند و ضمن آنکه باعث اختلاف بین این دو قوم شریف و محترم شوند باعث تخریب شخصیت شریف مهندس فولادی وندا شده و به اجماع و جریان اصولگرایی در انتخابات آسیب وارد کنند و با سیاست اختلاف بنداز و حکومت کن راه جبهه اصولگرای را برای پیروزی در انتخابات با شکست روبه رو کنند؛ شایسته است نسبت به این گزینه ،بیشتر تامل و صبوری کرد با مدیریت از این گذر کرد تا راه پیروزی با موج سواری تخریب نگردد!
در این بین نام علیمراد جعفری نیز شنیده می شود؛ مردی که یکبار وارد به کرسی های سبز بهارستان دست یافت اما فرصت کم و فضای آن روزها اجازه نقش آفرینی به ایشان را نداد تا عملکرد او زیر ذره بین افکار عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
اگرچه نام محمود موسوی نیز از گوشه و کنار شنیده می شود اما به دلیل آنکه فضای تخریبی توسط جریان رقیب شدید و فراوانست و از سوی اشخاص نامبرده از عدم ارتباط مستمر با جامعه جوانان رنج می برند؛ یقینا اگر بر روی هر یک از این اشخاص محترم اجماع شود مورد تائید جامعه و جوانان و دانشجویان اصیل اصولگرای قرار نخواهد گرفت و باز راه اشتباه طی خواهد شد و پیروزی به جریان ضعیف رقیب تقدیم خواهد شد.
اما دیدگاه جریان اصولگرای گچساران و باشت نباید تنها به انتخابات ۷ اسفند ختم شود و برنامه ای کوتاه مدت داشته باشد؛ بلکه باید دیدگاهی فراتر ۷ اسفند ۹۴ به جریان سیاسی خود در فردای پس از انتخابات داشته باشند.
امروز شاکله جریان اصولگرای در کشور و استان به هرم سنی میان سالی و رو به بازنشستگی رفته است چرا که پیش از هر زمان دیگری به پوست اندازی و تزریق نیروی و اکسیر جوانایی نیاز دارد تا بار دیگر گفتمان اصولگرای را با متد و روشی جدید،با نشاط ، پویا و جوان و ملت پسند به عرصه قدرت مردمی باز گردانند.
نباید اینچنین اندیشه شود که بار دیگر باید از مهره‌های قدیمی و میان سالی که جوانان، آنانی که نقشی تاثیر کننده و نهایی در نیتجه انتخابات دارند و شناخت و درک صحیحی از این اشخاص قدیمی جریان اصولگرایی در گچساران و باشت ندارند و به خاطر تفاوت نسل و دیدگاه متفاوت جهان بینی تاکنون نتوانسته اندارتباط صمیمی و عمیقی با بزرگان ایجاد کنند استفاد کرده و باز قرعه پیروزی
رو با نام آنان امتحان کرد بلکه امروز پیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر در چینش و معرفی نیرو های جوان سیاسی برای توجه و آینده نگری به عرصه جبهه اصولکرای در حوزه گچساران و باشت هست.
اینک نام بلند و پر آوازه مدیرانی جوان، خوشفکر، محبوب اما توانمند در جبهه اصولگرای گچساران و باشت مانند دکتر زراعت کیش، مهندس پاکدل و … پیش از هر زمان دیگری از هر کوی و بزمی شنیده می شود.
دکتر زارعت کیش بی شک با روحیه جوانگرایی اما در عین پختگی و کارآمدی که ریاست دانشگاه گچساران و دانشگاه علوم تحقیقات استان را برعهده داشت و هم اکنون استاد علوم تحقیقات تهران است. مهندس پاکدل که یکی از بهترین مدیران نفت گچساران بوده است. بی شک هر کدام از این گزینه ها رابطه قوی و عمیقی با قاطبه جوانان داشته اندو می توانند به عنوان اکسیری جوان و پر انرژی رخوتی که بر جامعه اصولگرای گچساران و باشت نفوذ کرده
است را با حضور و حمایت همه جانبه از ایشان روح تازه ای بدمد و بر سرعت این قطار رشد و توسعه بیفزاید و پیروزی یک جریان را محقق سازد!
امروز پیش از هر زمان دیگری جبهه اصولگرای گچساران به نیروی جدید و خوش فکر و البته محبوب و توانمند برای ادامه حیات سیاسی اجتماعی خود نیازمند است که ضمن کارامدی و جوان بودن صاحب نفوذ و لابی گری و قدرت معقول و منطقی در پایتخت و مراکز قدرت باشد که با توجه به هوش و روابط عمومی بالای که افراد ذکر شده تاکنون از خود بر جای گذاشته اند میتوان گزینهای بالقوه و قابل اعتماد و اطمینان برای حضور در انتخابات و اجماع نهایی بر ایشان باشد.
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان
لذا خواهشمندم پیرو سیاست انتشار آزادانه عقاید جریان‌های سیاسی معتقد به جمهوری اسلامی در سایت کبنا نیوز و با توجه به آنکه سایت خبری تحلیلی فوق تریبون مشخص نماینده فعلی گچساران و باشت شده است شایسته است مقاله ذیل که با منش و قلم اصولگرایی به رشته تحریر در آمده است را در صورت اعتقاد به آزادی بیان و اصل بی‌طرفی منتشر و به عنوان تیتر اصلی در سایت شما قرار گیرد.
با احترام
محسن مرادی
توضیح کبنا نیوز؛
سلام دوست عزیز آقای مرادی
مطمئنا عریضه ابتدائی شما در انتشار یا عدم انتشار این مطلب هیچ تاثیری نداشته و مدیریت مطالب در کبنا نیوز روال خاصی داره که خوشبختانه این مطلب هم نسبتا قابل قبول هست.
ان شاء اله از مطالب شما استفاده خواهیم کرد.
محسن مرادی*
فضای انتخاباتی در حوزه انتخابیه گچساران و باشت پیش از هر زمان دیگری آغاز شده است به گونه ای که اگر در گذشته از اوایل مهر ماه فعالیتی آغاز میشد اما اینک جریان پر ادعا اما کم کار حاکم بر مدیریت اجرایی گچساران و باشت بدان جهت که از سست بودن پایه های خویش در بین مردم آگاه شده است فعالیت انتخاباتی و تهیج احساسات را از دی ماه ۹۳ آغاز کرده است و چنان از موج عظیم منفی و سرد ملت نسبت به جریان خود هراسان گشته اند که برای شان دادن قدرت اجرایی و کارنامه غیر قابل دفاع خود دست به چاپ بنرهای به ظاهر خودجوش اما وابسته به چند شخص اقتصادی خاص متوسل شده اند تا با این شعبده بازی ساده به جامعه القاء کنند اگر چه ریشه هایشان در آب است و چون حبابی بر آب می تازند و به تلنگری نقش بر آب می شوند اما باز هم پیروز نهایی انتخابات آینده خواهند بود!
در این سوی میدان، جریان اصولگرا که در دور گذشته به خاطر عدم تبیین شرایط خاص و دقیق انتخابات و عدم توجه به خرد جمعی که نه بر اساس توانای رقیب بلکه بر اساس عدم مشورت پذیری و اتحاد نیروهای جریانی، قبای پر افتخار نمایندگی را به فردی ناتوان اما پر ادعا تقدیم کردند اینک در یک بزنگاه حساستاریخی قرار گرفته‌اند!
اگر در گذشته بهانه ای برای انتخاب دیگر افراد حاضر در صحنه انتخابات بود و عده ای تنها خود را رهبر واحد جریان اصولگرا می دانستند؛ متاسفانه بر اساس آن اشتباهات استراتژیک ، رخدادی های شکل گرفت که نتیجه آن وضعیت اسفناک و بغرنج فعلی شکل گرفت تا بعد از ۳ سال همچنان گچساران و باشت درگیر داد بیکاری و محرومیت باشد!
به سیمای ناامید و خسته شهر که مینگریم ناامیدی را از انتخاب پر زرق و برق سه سال پیش به وضوح می توان مشاهده کرد!
مردمی که تنها به نام یک جامعه به یک شخصص رای دادند اما آنچه مشاهده کردند تنها نگاه به یک طایفه خاص بود!
مردمی که از انتخاب خود سخت پشیمان شدند چرا که شانتاژ های خبری و فضای روانی تبلیغات در طول سه سال گذشته جای خود را به رفع مشکلات داده است.
اما این روزها بار دیگر جریان اصولگرایی گچساران و باشت به مسیر عقلانیت و تدبیر باز گشته است. مسیری که اگرچه در گذشته تاوانی ۳ ساله به همراه داشته است و مردم شریف گچساران و باشت بهایی عظیم آن را تا به امروز پرداخت کرده اند اما اینک راه علاج آن را در اتحاد و وحدت و همدلی و هم زبانی یافته اند!
مردم نیک نام و شریفی که تا به امروز پرچم اصولگرای را استوار نگه داشته اند و اینک با خرد واندیشه در جستجوی موفقیت کرسی سبز بهارستان از دست رقیب پر ادعا با کارنامه تهی هستند.
اما چه باید کرد که در ۷ اسفند ۹۴ همانند اسفند ۹۰ باز با جو روانی و شانتاژ تبلیغاتی افراد را به اشتباه نیندازند و اینبار حضور حماسی مردم در گچساران منجر به انتخاب چهره ای کارا، مردمی و انقلابی گردد؟
جریان اصولگرای حوزه گچساران و باشت در طول این سالها شاهد نام‌های کهن و نام آشنای چون آقایان جعفری، فولادی وندا، حسینی، اسماعیلی و ... از جبهه اصیل اصولگرابوده است.
چند صباحیست که نام مهندس فولادی وندا به عنوان گزینه جبهه اصولگرای شنیده میشود؛ و عده ای بر این تصور هستند که اگر ایشان به عنوان گزینه نهایی در جبهه اصولگرایی معرفی شوند بی شک پیروز انتخابات هستند! اما گویی دوستان تحلیلگر از یاد برده اند که عرصه سیاست تنها عرصه جریان فکری نیست بلکه بحث قومیتی نیز در آن تاثیر گذار است و به همین جهت هست که به خاطر بحث قومیتی و اینکه ممکن است عده ای بی اخلاق با ایجاد تنش قومیتی بین ترک و لر بر این اجماع آسیب وارد کنند و ضمن آنکه باعث اختلاف بین این دو قوم شریف و محترم شوند باعث تخریب شخصیت شریف مهندس فولادی وندا شده و به اجماع و جریان اصولگرایی در انتخابات آسیب وارد کنند و با سیاست اختلاف بنداز و حکومت کن راه جبهه اصولگرای را برای پیروزی در انتخابات با شکست روبه رو کنند؛ شایسته است نسبت به این گزینه ،بیشتر تامل و صبوری کرد با مدیریت از این گذر کرد تا راه پیروزی با موج سواری تخریب نگردد!
در این بین نام علیمراد جعفری نیز شنیده می شود؛ مردی که یکبار وارد به کرسی های سبز بهارستان دست یافت اما فرصت کم و فضای آن روزها اجازه نقش آفرینی به ایشان را نداد تا عملکرد او زیر ذره بین افکار عمومی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
اگرچه نام محمود موسوی نیز از گوشه و کنار شنیده می شود اما به دلیل آنکه فضای تخریبی توسط جریان رقیب شدید و فراوانست و از سوی اشخاص نامبرده از عدم ارتباط مستمر با جامعه جوانان رنج می برند؛ یقینا اگر بر روی هر یک از این اشخاص محترم اجماع شود مورد تائید جامعه و جوانان و دانشجویان اصیل اصولگرای قرار نخواهد گرفت و باز راه اشتباه طی خواهد شد و پیروزی به جریان ضعیف رقیب تقدیم خواهد شد.
اما دیدگاه جریان اصولگرای گچساران و باشت نباید تنها به انتخابات ۷ اسفند ختم شود و برنامه ای کوتاه مدت داشته باشد؛ بلکه باید دیدگاهی فراتر ۷ اسفند ۹۴ به جریان سیاسی خود در فردای پس از انتخابات داشته باشند.
امروز شاکله جریان اصولگرای در کشور و استان به هرم سنی میان سالی و رو به بازنشستگی رفته است چرا که پیش از هر زمان دیگری به پوست اندازی و تزریق نیروی و اکسیر جوانایی نیاز دارد تا بار دیگر گفتمان اصولگرای را با متد و روشی جدید،با نشاط ، پویا و جوان و ملت پسند به عرصه قدرت مردمی باز گردانند.
نباید اینچنین اندیشه شود که بار دیگر باید از مهره‌های قدیمی و میان سالی که جوانان، آنانی که نقشی تاثیر کننده و نهایی در نیتجه انتخابات دارند و شناخت و درک صحیحی از این اشخاص قدیمی جریان اصولگرایی در گچساران و باشت ندارند و به خاطر تفاوت نسل و دیدگاه متفاوت جهان بینی تاکنون نتوانسته اندارتباط صمیمی و عمیقی با بزرگان ایجاد کنند استفاد کرده و باز قرعه پیروزی
رو با نام آنان امتحان کرد بلکه امروز پیش از هر زمان دیگری نیازمند تغییر در چینش و معرفی نیرو های جوان سیاسی برای توجه و آینده نگری به عرصه جبهه اصولکرای در حوزه گچساران و باشت هست.
اینک نام بلند و پر آوازه مدیرانی جوان، خوشفکر، محبوب اما توانمند در جبهه اصولگرای گچساران و باشت مانند دکتر زراعت کیش، مهندس پاکدل و … پیش از هر زمان دیگری از هر کوی و بزمی شنیده می شود.
دکتر زارعت کیش بی شک با روحیه جوانگرایی اما در عین پختگی و کارآمدی که ریاست دانشگاه گچساران و دانشگاه علوم تحقیقات استان را برعهده داشت و هم اکنون استاد علوم تحقیقات تهران است. مهندس پاکدل که یکی از بهترین مدیران نفت گچساران بوده است. بی شک هر کدام از این گزینه ها رابطه قوی و عمیقی با قاطبه جوانان داشته اندو می توانند به عنوان اکسیری جوان و پر انرژی رخوتی که بر جامعه اصولگرای گچساران و باشت نفوذ کرده
است را با حضور و حمایت همه جانبه از ایشان روح تازه ای بدمد و بر سرعت این قطار رشد و توسعه بیفزاید و پیروزی یک جریان را محقق سازد!
امروز پیش از هر زمان دیگری جبهه اصولگرای گچساران به نیروی جدید و خوش فکر و البته محبوب و توانمند برای ادامه حیات سیاسی اجتماعی خود نیازمند است که ضمن کارامدی و جوان بودن صاحب نفوذ و لابی گری و قدرت معقول و منطقی در پایتخت و مراکز قدرت باشد که با توجه به هوش و روابط عمومی بالای که افراد ذکر شده تاکنون از خود بر جای گذاشته اند میتوان گزینهای بالقوه و قابل اعتماد و اطمینان برای حضور در انتخابات و اجماع نهایی بر ایشان باشد.
*دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان
ضمنا پیرامون ایشان حواشی زیاد است قبل از تحلیل کمی شناخت هم لازم است.