کبنا ؛مخاطب کبنا
یکی از مخاطبان کبنا نیوز در پاسخ به مطلب «آقای دکتر!! آیا روی پیشانی من نوشته احمق!؟» اینگونه نوشت؛
نمی‌دانم این داستان فقط در استان کهگیلویه و بویراحمد رایج است یا همه جای ایران اینگونه است. در روزهای ابتدای فعالیت دکتر چمن سؤالاتی در مورد ایشان در فضای مجازی مطرح شد و البته به جای پاسخ منطقی عده ای از نزدیکان، همکاران و دانشجویان همفکر ایشان به منتقدان تاختند. البته با گذشت زمان و برخورد دولت با منتقدان
به این نتیجه رسیدم که این گروه پیام انتخابات را پیش از دیگران دریافت کرده‌اند! با اینکه هنوز پاسخ سؤالات به روشنی داده نشده اما ناکارآمدی برخی مدیران در دانشگاه علوم پزشکی بیش از پیش نمایان شده است که در ادامه به آن خواهم پرداخت. اما در ابتدا اجازه دهید به مقاله یاران دیروز و منتقدان امروز دکتر چمن بپردازیم. همان‌هایی که روزی نگران این بودند که چرا عده‌ای نمی‌خواهند نسیم اعتدال در دانشگاه علوم پزشکی وزیدن بگیرد و امروز از آقای دکتر سؤال می‌پرسند که آیا روی پیشانیشان نوشته احمق؟! این رفتار متناقض دوستان دیروز و منتقدان امروز می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
۱- فرصت طلبی یا اصلاح طلبی:
ساده ترین دلیلی که به ذهن هر فردی می‌رسد این است که این دوستان درخواست‌هایی داشته اند که در مجموعه دانشگاه و از راه‌های معمول و قانونی به نتیجه نرسیده و اینک راه دیگری را برگزیده‌اند که همانا خارج شدن از ریل و قهر کردن است که متأسفانه اگر به رفتار بزرگان این جریان فکری در شکست انتخابات ۸۸ بیندیشیم به این جوانان جویای نام نمیتوان خرده گرفت. سؤالی که در ذهن ایجاد می‌شود آن است که مگر چه درخواستی از دکتر چمن داشته‌اند که با مخالفت دکتر و در پی آن قهر این دوستان پاسخ داده شده است؟
۲- تشکل‌های دانشجویی فصلی، چیزی شبیه شغل های کاذب:
متأسفانه آفتی گریبانگیر تشکل‌های دانشجویی با هر سلیقه سیاسی شده است و آن اینکه با خروج افراد کلیدی و یا ظهور تشکل‌های رقیب و یا همفکر قوی انگیزه فعالیت در بین سایر اعضا از بین می‌رود و گاهی باعث مرگ زودرس تشکل‌های نوظهور و وابسته به دولت‌ها می‌شود. در مورد تشکل وحدت دانشگاه علوم پزشکی هم این نظریه قابل بررسی است. هم عده‌ای به فارغ التحصیلی نزدیکند و هم گروه‌های رقیب همفکر فعالیت زیادی داشته اند. پس شاید چاره‌ای بهتر از قهر کردن و مظلوم نمایی نماند. و این بهتر از حذف شدن به مرور زمان است!
۳- کمک به مظلوم نما.............................ح.ح-یی مدیران:
یکی دیگر از فرضیه‌های موجود کمک به مظلوم‌نمایی مدیران بخصوص رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج است. کافیست به کارنامه معاونان منصوب آقای رئیس (و شاید نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد) بپردازیم تا به وضع آشفته دانشگاه پی ببریم. در حالی که به قول دوستان بزرگترین همایش استان کهگیلویه و بویراحمد نزدیک به برگزاری است خبری از معاونت پژوهشی دانشگاه در سطح رسانه‌ها مشاهده نمیشود. (از توانمندی ایشان به همین نکته بسنده میکنم!) رقابتی عجیب بین برادران ی! برای معرفی هر چه بهتر این همایش در سطح رسانه‌ها مشهود است. در حالی که یکی از ایشان در دانشگاه مسئولیتی ندارد و دیگری معاونت درمان دانشگاه است. هیچ کس هم پیدا نشد که از معاونت درمان بپرسد برگزاری همایش چه ربطی به معاونت ایشان دارد. و یا بگوید به جای تلاش برای بودن هر روزه در سایت های خبری استان کهگیلویه و بویراحمد و سیاسی کاری به فکر متخصصین پروازی و بعضاً قانون شکنی باشید که باید به مردم استان خدمت برسانند. برای بیمارستان ها و کلینیک‌ها چه کرده اید؟ برای حفظ شأن مردم چه اندیشیده اید؟ کاش از معاونت دانشجویی و مدیر فرهنگی دانشگاه (که البته گفته اند از طرفداران تفکر پایداری است!) بپرسند با کدام مجوز محکومین امنیتی همچون مرعشی به دانشگاه دعوت می شوند؟ چرا زمینه تمسخر بزرگان و احکام صادر شده برای مجرمین امنیتی را فراهم آوردید؟ چرا زمینه تهمت زدن به امت حزب الله توسط جناب منتجب نیا را فراهم آوردید؟! از قدرت و قوت معاونت دارو همین بس که دو داروخانه از سه داروخانه شبانه روزی یاسوج متعلق به افرادی خاص است. تخلفات فراوان نادیده گرفته می‌شود و البته هر کس که به این داروخانه ها مراجعه کرده حتماً مطابق قانون باقیمانده پولش را کدئین و استامینوفن نگرفته است! از معاونت بهداشتی سؤالی نپرسیم بهتر است. به گمانم ایشان ید بیضا داشته‌اند که با وجود حضور در دولت قبل و کارنامه درخشانشان کماکان مشغول فعالیتند. شاید بتوان از ایشان در مورد رمز ماندگاری پرسید. شاید در جواب بخوانند: پشتم گرمه....
با وجود این همکاران ساعی و با توجه به نزدیک شدن انتخابات و رنگ باختن تبلیغات پرحجم، چه کمکی بهتر از این که رئیس دانشگاه فردی پرتوان و مظلوم ما بین جمعی از مدیران تحمیلی و دوستان ... نشان داده شود؟!
۴- شورای نگهبان سدی برای عبور
در بخشی از متن اعتراضی به دکتر چمن اینگونه وانمود شده که با تعطیل شدن تشکل وحدت دیگر خبری از آمدن مرعشی‌ها و منتجب‌نیاها به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست. گویی عده‌ای باور کرده اند که مغز متفکر دعوت این عزیزان خودشان بوده اند. و البته بی خبری معاونت سیاسی استاندار را به تمسخر گرفته اند! چه کسی است که نداند کسانی که پای مجرمین و محکومین را به دانشگاه ها باز کرده اند باید در دنیا و آخرت جوابگو باشند. و البته با توجه به نزدیکی انتخابات و پررنگ شدن شایعات کاندیداتوری ریاست دانشگاه و نیاز به عبور ایشان از غربال شورای نگهبان، چه کمکی بهتر از آن که اذهان از متفکر و طراح دعوت‌های مسأله‌دار منحرف شود؟
در نهایت هدف از نگارش این نامه هر چه که باشد قضاوت با شما عزیز خواننده است. برای این قضاوت رفتار گذشته این دوستان و سرنوشت آینده شان در دانشگاه علوم پزشکی نقش مهمی خواهد داشت. اما بهتر است دوستان جوانمان سطح هوش مخاطبین را زیاد پایین ندانند!
یکی از مخاطبان کبنا نیوز در پاسخ به مطلب «آقای دکتر!! آیا روی پیشانی من نوشته احمق!؟» اینگونه نوشت؛
نمی‌دانم این داستان فقط در استان کهگیلویه و بویراحمد رایج است یا همه جای ایران اینگونه است. در روزهای ابتدای فعالیت دکتر چمن سؤالاتی در مورد ایشان در فضای مجازی مطرح شد و البته به جای پاسخ منطقی عده ای از نزدیکان، همکاران و دانشجویان همفکر ایشان به منتقدان تاختند. البته با گذشت زمان و برخورد دولت با منتقدان
به این نتیجه رسیدم که این گروه پیام انتخابات را پیش از دیگران دریافت کرده‌اند! با اینکه هنوز پاسخ سؤالات به روشنی داده نشده اما ناکارآمدی برخی مدیران در دانشگاه علوم پزشکی بیش از پیش نمایان شده است که در ادامه به آن خواهم پرداخت. اما در ابتدا اجازه دهید به مقاله یاران دیروز و منتقدان امروز دکتر چمن بپردازیم. همان‌هایی که روزی نگران این بودند که چرا عده‌ای نمی‌خواهند نسیم اعتدال در دانشگاه علوم پزشکی وزیدن بگیرد و امروز از آقای دکتر سؤال می‌پرسند که آیا روی پیشانیشان نوشته احمق؟! این رفتار متناقض دوستان دیروز و منتقدان امروز می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد که به برخی از آنها اشاره می‌شود:۱- فرصت طلبی یا اصلاح طلبی:
ساده ترین دلیلی که به ذهن هر فردی می‌رسد این است که این دوستان درخواست‌هایی داشته اند که در مجموعه دانشگاه و از راه‌های معمول و قانونی به نتیجه نرسیده و اینک راه دیگری را برگزیده‌اند که همانا خارج شدن از ریل و قهر کردن است که متأسفانه اگر به رفتار بزرگان این جریان فکری در شکست انتخابات ۸۸ بیندیشیم به این جوانان جویای نام نمیتوان خرده گرفت. سؤالی که در ذهن ایجاد می‌شود آن است که مگر چه درخواستی از دکتر چمن داشته‌اند که با مخالفت دکتر و در پی آن قهر این دوستان پاسخ داده شده است؟
۲- تشکل‌های دانشجویی فصلی، چیزی شبیه شغل های کاذب:
متأسفانه آفتی گریبانگیر تشکل‌های دانشجویی با هر سلیقه سیاسی شده است و آن اینکه با خروج افراد کلیدی و یا ظهور تشکل‌های رقیب و یا همفکر قوی انگیزه فعالیت در بین سایر اعضا از بین می‌رود و گاهی باعث مرگ زودرس تشکل‌های نوظهور و وابسته به دولت‌ها می‌شود. در مورد تشکل وحدت دانشگاه علوم پزشکی هم این نظریه قابل بررسی است. هم عده‌ای به فارغ التحصیلی نزدیکند و هم گروه‌های رقیب همفکر فعالیت زیادی داشته اند. پس شاید چاره‌ای بهتر از قهر کردن و مظلوم نمایی نماند. و این بهتر از حذف شدن به مرور زمان است!
۳- کمک به مظلوم نما.............................ح.ح-یی مدیران:
یکی دیگر از فرضیه‌های موجود کمک به مظلوم‌نمایی مدیران بخصوص رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج است. کافیست به کارنامه معاونان منصوب آقای رئیس (و شاید نمایندگان استان کهگیلویه و بویراحمد) بپردازیم تا به وضع آشفته دانشگاه پی ببریم. در حالی که به قول دوستان بزرگترین همایش استان کهگیلویه و بویراحمد نزدیک به برگزاری است خبری از معاونت پژوهشی دانشگاه در سطح رسانه‌ها مشاهده نمیشود. (از توانمندی ایشان به همین نکته بسنده میکنم!) رقابتی عجیب بین برادران ی! برای معرفی هر چه بهتر این همایش در سطح رسانه‌ها مشهود است. در حالی که یکی از ایشان در دانشگاه مسئولیتی ندارد و دیگری معاونت درمان دانشگاه است. هیچ کس هم پیدا نشد که از معاونت درمان بپرسد برگزاری همایش چه ربطی به معاونت ایشان دارد. و یا بگوید به جای تلاش برای بودن هر روزه در سایت های خبری استان کهگیلویه و بویراحمد و سیاسی کاری به فکر متخصصین پروازی و بعضاً قانون شکنی باشید که باید به مردم استان خدمت برسانند. برای بیمارستان ها و کلینیک‌ها چه کرده اید؟ برای حفظ شأن مردم چه اندیشیده اید؟ کاش از معاونت دانشجویی و مدیر فرهنگی دانشگاه (که البته گفته اند از طرفداران تفکر پایداری است!) بپرسند با کدام مجوز محکومین امنیتی همچون مرعشی به دانشگاه دعوت می شوند؟ چرا زمینه تمسخر بزرگان و احکام صادر شده برای مجرمین امنیتی را فراهم آوردید؟ چرا زمینه تهمت زدن به امت حزب الله توسط جناب منتجب نیا را فراهم آوردید؟! از قدرت و قوت معاونت دارو همین بس که دو داروخانه از سه داروخانه شبانه روزی یاسوج متعلق به افرادی خاص است. تخلفات فراوان نادیده گرفته می‌شود و البته هر کس که به این داروخانه ها مراجعه کرده حتماً مطابق قانون باقیمانده پولش را کدئین و استامینوفن نگرفته است! از معاونت بهداشتی سؤالی نپرسیم بهتر است. به گمانم ایشان ید بیضا داشته‌اند که با وجود حضور در دولت قبل و کارنامه درخشانشان کماکان مشغول فعالیتند. شاید بتوان از ایشان در مورد رمز ماندگاری پرسید. شاید در جواب بخوانند: پشتم گرمه....
با وجود این همکاران ساعی و با توجه به نزدیک شدن انتخابات و رنگ باختن تبلیغات پرحجم، چه کمکی بهتر از این که رئیس دانشگاه فردی پرتوان و مظلوم ما بین جمعی از مدیران تحمیلی و دوستان ... نشان داده شود؟!
۴- شورای نگهبان سدی برای عبور
در بخشی از متن اعتراضی به دکتر چمن اینگونه وانمود شده که با تعطیل شدن تشکل وحدت دیگر خبری از آمدن مرعشی‌ها و منتجب‌نیاها به استان کهگیلویه و بویراحمد نیست. گویی عده‌ای باور کرده اند که مغز متفکر دعوت این عزیزان خودشان بوده اند. و البته بی خبری معاونت سیاسی استاندار را به تمسخر گرفته اند! چه کسی است که نداند کسانی که پای مجرمین و محکومین را به دانشگاه ها باز کرده اند باید در دنیا و آخرت جوابگو باشند. و البته با توجه به نزدیکی انتخابات و پررنگ شدن شایعات کاندیداتوری ریاست دانشگاه و نیاز به عبور ایشان از غربال شورای نگهبان، چه کمکی بهتر از آن که اذهان از متفکر و طراح دعوت‌های مسأله‌دار منحرف شود؟
در نهایت هدف از نگارش این نامه هر چه که باشد قضاوت با شما عزیز خواننده است. برای این قضاوت رفتار گذشته این دوستان و سرنوشت آینده شان در دانشگاه علوم پزشکی نقش مهمی خواهد داشت. اما بهتر است دوستان جوانمان سطح هوش مخاطبین را زیاد پایین ندانند!
